توضيح واژه ها
بَقيّة اللّه : بازمانده خدا ، باقى مانده خدا ، به جا مانده خدا ، نماينده خدا . [1]
خِيَرَتِهِ : برگزيده او ، منتخب او ، گلچين او . [2]
شرح
واژه «بقيّة» ، در صورت افزوده شدن به اسمى ديگر ، باقى مانده مضافٌ اليه خويش را معرّفى مى كند . براى نمونه ، به بازماندگان جنگ كه پس از نبردى سخت ، زنده مانده اند ، «بقية السَّيف» مى گويند . اكنون ، اضافه شدن واژه «بقية» به اسم جلاله «اللّه » را بررسى مى نماييم :
تركيب «بقية اللّه » ، برگرفته شده از آيه 86 سوره هود است :
«بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ . اگر ايمان داريد ، بازمانده خدا ، براى شما بهتر است» .
لقب «بقية اللّه » ، از القاب مشهور امام زمان عليه السلام است كه در احاديث نقل شده از اهل بيت عليهم السلام آمده و بر زبان دوستداران ايشان ، جارى است .
مفهوم «بقيّة اللّه » ، در قرآن
مفهوم «بقيّة اللّه » در قرآن ، با آنچه در «زيارت جامعه» آمده ، متفاوت است . «بقيّة اللّه » ، در سوره هود ، به معناى پرهيز از كم فروشى و بسنده كردن به مال حلال است . شعيب پيامبر ، قوم خويش را چنين نصيحت مى كند :
«يَـقَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْاْ فِى الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ . [3] اى قوم من ! پيمانه و ترازو را به انصاف ، تمام دهيد و از مردم ، چيزهايشان (كالاهايشان) را نكاهيد و در زمين ، به تباهكارى مكوشيد . اگر ايمان داريد ، باقى گذاشته خداوند [ از حلال ]براى شما بهتر است» .
در اين آيه ، «بقيّة اللّه » ، يعنى بر جاى مانده از مال حلال ، براى مردم نيك تر معرّفى شده است و سود عادلانه اى كه از داد و ستد حلال به دست مى آيد ، پُر بركت دانسته شده است . بنا بر اين ، مؤمنان واقعى ، كم فروشى و زياده طلبى را فرو مى گذارند و به سود عادلانه خويش ، خشنودند .
مفهوم «بقيّة اللّه » ، در احاديث
واژه «بقية اللّه » ، در متون روايى ، با نگرش به معناى لغوى آن ، به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است ؛ زيرا آنان ، برجاى مانده و باقى مانده حجّت هاى الهى اند . بنا بر اين تفسير ، زمين ، از حجّت و برهان ، خالى نمى مانَد . پيامبران ، دليل هاى آشكار خداوند بوده اند و با پايان پذيرفتن دوران پيامبران با رسالت يافتن پيامبر ختمى مرتبت ، اين راه به وسيله اهل بيت او ادامه مى يابد و هر يك از آن بزرگواران ، باقى مانده حجّت هاى پيشين اند و اينك ، دوازدهمين پيشواى عدالت ، امام مهدى عليه السلام ، بر جاى مانده از حجّت هاى الهى است و او همان بقية اللّه است كه در امتدادِ راه پيامبران و امامان عليهم السلام حركت مى كند .
نخستين امام برحق ، على عليه السلام ، بر پايه روايتى ، در توصيف قائم عليه السلام مى فرمايد :
بَقِيَّةٌ مِن بَقايا حُجَّتِهِ ، خَلِيفَةٌ مِن خَلائِفِ أنبِيائِهِ . [4] او باقى مانده حجّت هاى خدا و جانشينى از جانشينانِ پيامبرانِ اوست . از امام باقر عليه السلام نيز روايت شده كه پس از برشمردن ويژگى هاى آخر زمان ، چگونگى ظهور امام مهدى عليه السلام را ترسيم مى نمايد و نخستين فرمايش او را چنين گزارش مى كند :
أوَّلُ ما يَنطِقُ بِهِ هذِهِ الآيَةُ «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» ، ثُمَّ يَقولُ : أنَا بَقِيَّةُ اللّهِ فِى أرضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيكُم . [5] نخستين سخنى كه مى گويد ، اين آيه است : « بازمانده خدا ، براى شما بهتر است ، اگر ايمان داشته باشيد» . آن گاه مى فرمايد : من ، بازمانده خدا هستم و جانشين و حجّت او براى شما.
بر اساس اين روايت ، پس از سخنان امام مهدى عليه السلام ، تمامى مسلمانان ، ايشان را با لقب «بقية اللّه » ، خطاب مى كنند و مى گويند :
السَّلامُ عَلَيكَ يا بَقِيَّةَ اللّهِ فِى أرضِهِ ! [6] سلام بر تو ، اى بازمانده خدا در زمين !
امام صادق عليه السلام نيز در پاسخ فردى كه چگونگى سلام كردن به امام زمان عليه السلام را جويا مى شود ، مى فرمايد : «بگو :
السَّلامُ عَلَيكَ يا بَقِيَّةَ اللّهِ !» [7]
راه نمايى و فريادرسى ، از بركات حضور حجّت هاى الهى است و اينك نيز همه موجودات ، در سايه بركات بقية اللّه ، يعنى همان باقى مانده حجّت هاى خدا ، به سر مى برند و آنان كه با توجّه بيشترى او را مى خوانند ، بركت آثار او را مى يابند .
توسّل به حضرت بقيّة اللّه
آية اللّه محمّدعلى اراكى رحمه الله ، مرجع بزرگوارى كه به پرهيزگارى و دنياگريزى شُهره بود ، از تشرّف دختر بزرگوارش به محضر امام عصر عليه السلام ، خاطره اى را نقل كرده كه خواندنى است :
دخترم به احكام شرعى و دستورهاى دينى ، كاملاً آشنا و نسبت به اعمال شرعى پايبند است . هنگامى كه مى خواست عازم مكّه شود ، شوهرش نمى توانست همراه او برود و پسرش هم راضى نشد كه همراهى اش كند . هنگام خداحافظى ، از تنهايى اظهار نگرانى مى كرد و مى گفت : با اين وضع ، چگونه اعمال حج را به جا آورم ؟ به او گفتم كه ذكر «يا حفيظ ، يا عليم» را بسيار بگويد . روزى كه از حج باز گشت ، خاطره اى را براى من نقل كرد و گفت : هنگام طواف خانه خدا ، معطّل ماندم . ديدم با وجود ازدحام جمعيت ، نمى توانم طواف كنم . لذا در كنارى به انتظار ، ايستادم ، ناگهان ، صدايى شنيدم كه مى گفت : «ايشان ، امام زمان عليه السلام است . به امام زمان متّصل شده ، پشت سرِ او طواف كن !» .
ديدم آقايى در ميان جمعيّت و پيشاپيشِ آنان در حركت است و مردمى ، دور او حلقه زده اند ، به طورى كه هيچ كس نمى توانست وارد آن حلقه شود . من ، وارد شدم و دستم را به عباى ايشان گرفتم و مكرّر مى گفتم : «قربان شما بروم !» و هفت بار ، خانه خدا را بدون هيچ مشكلى طواف كردم .
آية اللّه اراكى رحمه الله ، مى فرمود : «من به صدقِ گفتار دخترم ، قطع و يقين دارم» . [8]
اين ، تنها نمونه اى از فريادرسى ولى عصر عليه السلام بود و نقش امامان در جامعه ، در ذيل عبارت هاى ديگر ، بيشتر توضيح داده خواهد شد .
گفتنى است كه توضيح جمله «خِيَرَته» ، در ذيل عبارت «خيرة ربّ العالمين» گذشت . [9]
[1] «البقيّة : ما بقى من الشّى ء» (لسان العرب ، ج 14 ، ص 80) .
[2] «الخِيَرَة : مصدر إسم الإختيار» (العين ، ج 4 ، ص 302) .
[3] سوره هود ، آيه 85 و 86 .
[4] نهج البلاغة ، خطبه 182 .
[5] كمال الدين ، ص 331 ، ح 16 .
[6] همان جا .
[7] الكافى ، ج 1 ، ص 411 ، ح 2 .
[8] به نقل از : بركات سرزمين وحى ، ص 89 (با اندكى تصرّف) .
[9] ر . ك : ص 141 .