توضيح واژه ها
إقامَة : درست كردن ، مداومت داشتن . «أقامَ الصَّلاة» ، يعنى : نماز را خواند ، نماز را اقامه كرد . [1]
صَلاة : نماز ، دعا ، آمرزش خواهى ، درود فرستادن . [2]
شرح
يكى ديگر از ويژگى هاى اهل بيت عليهم السلام ، «اقامه نماز» است . سخن در اين است كه مقصود از اقامه نماز چيست ؟ آيا به معناى نماز خواندن است يا چيزى فراتر از آن است ؟
برخى تصوّر كرده اند كه نماز خواندن ، آن قدر مهم نيست كه به عنوان يكى از برجستگى هاى اهل بيت عليهم السلام در اين زيارت و ساير زيارات ، شمرده شود ؛ زيرا خواندن نماز ، وظيفه هر مسلمانى است . بنا بر اين ، مقصود از «اقامه نماز» ، چيزى فراتر از نمازگزارى است و اين جمله ، به معناى بر پا داشتن نماز در جامعه توسّط اهل بيت عليهم السلام يا به معناى استوار كردن و سامان دادن ظاهر اركان و اجزا و اذكار نماز و پيوند دادن آنها با باطن و حقيقت آنهاست .
به سخن ديگر ، هر يك از اجزاى نماز ، باطنى دارد . اگر ظاهر نماز ، با باطن آن ، هماهنگ و همخوان شد ، اقامه نماز ، صدق مى كند و در غير اين صورت ، نمازى اقامه نشده است . بنا بر اين ، اقامه نماز توسّط اهل بيت عليهم السلام ، به معناى هماهنگىِ باطن و حقيقت نماز ، با ظاهر آن است .
معناى اقامه نماز
با مراجعه به كاربرد كلمه «إقامَة» در لغت عرب ، معلوم مى شود كه آنچه در تبيين معناى اقامه نماز بدان اشاره شد ، صحيح نيست و اقامه نماز ، معنايى جز خواندن نماز ندارد ، البته نماز خواندنِ پيوسته ؛ زيرا لغت پژوهان ، در تبيين واژه «أقام» ، از كلمه «أدامَ» بهره برده اند كه تداوم و هميشگى بودن آن را مى رساند. [3] در آيات قرآن نيز «يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ» ، [4] به معناى استمرار در خواندن نماز است و در فرهنگ قرآنى، كسانى كه همواره نماز مى گزارند، ستايش شده اند:
«الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَآئِمُونَ . [5] آنان كه بر نماز خويش ، [ پيوسته و ] پاينده اند » .
چينشِ جمله «ءَاتَيْتُمُ الزَّكَوةَ» پس از عبارت «أَقَمْتُمُ الصَّلَوةَ» در «زيارت جامعه» ، شاهد ديگرى است كه مراد از اقامه «صلاة» ، نماز خواندن است ؛ زيرا اگر مراد از آن ، بر پا داشتن نماز باشد، ترجمه عبارت هاى بعدى نيز چنين مى شود : «شما مردم را وادار كرديد كه زكات را بپردازند و امر به معروف و نهى از منكر كنند» . در صورتى كه قطعا معناى اين جملات ، چنين نيست و چنانچه اهمّيت نماز ، بازشناخته شود ، نيازى به تأويل و توجيه هاى دور از ذهن نيست .
اهمّيت نماز
نماز، پس از اقرار به يگانگى خدا، والاترين جايگاه را دارد. آيات قرآن، جايگاه نماز در اديان پيشين را نيز به خوبى شناسانده است. ابراهيم عليه السلام ، پس از آن كه همسر و فرزندش را در بيابان خشك مكّه رها كرد ، هدف خود را اقامه نماز دانست [6] و بار ديگر از خدا، توفيق نماز خواندن را براى خود و فرزندانش درخواست كرد و گفت:
«رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِيمَ الصَّلَوةِ وَ مِن ذُرِّيَّتِى. [7] پروردگارا ! مرا نمازگزار گردان ، و فرزندانم را نيز» .
از قوم بنى اسرائيل نيز براى خواندن نماز، پيمان گرفته شد. [8] به موسى عليه السلام هم وحى شد تا نماز بگزارد . [9] در حديثى قدسى آمده كه خداوند به موسى عليه السلام فرمود :
عَلَيكَ بِالصَّلاةِ ! الصَّلاةِ ! فَإنَّها مِنِّي بِمَكانٍ وَ لَها عِنْدِي عَهدٌ وَثِيقٌ . [10] بر تو باد نماز ، نماز ؛ چرا ، كه نزد من ، جايگاهى ويژه و پيمانى محكم دارد!
مراتب اقامه نماز
آرى ! مقصود از اقامه نماز ، چيزى جز نماز خواندن نيست ؛ ولى نماز خواندن ، مراتبى دارد . كمترين مرتبه آن ، اقامه صحيح ظاهرىِ نماز است و در بالاترين مراتب ، نمازگزار به معراج مى رود و به ساحت قرب رُبوبى ، نزديك تر و نزديك تر مى گردد .
امام خمينى رحمه الله ، در تبيين اين معنا مى فرمايد :
و نماز ، اين معراج عارفان و سفر عاشقان ، راه وصول به اين مقصد است . و اگر توفيق يابى و يابيم ، به تحقيق ، يك ركعت آن و مشاهده انوار مكنون در آن و اسرار مرموز آن ، ولو به قدر طاقت خويش، شمّه اى از مقصد و مقصود اولياى خدا را استشمام نموديم و دورنمايى از صلات ، معراجِ سيّد انبيا و عرفا ـ عليه و عليهم و على آله الصّلاة و السّلام ـ را مشاهده كرديم ، كه خداوند منّان ، ما و شما را به اين نعمت بزرگ ، منّت نهد . [11]
نماز اهل بيت عليهم السلام
نماز اهل بيت عليهم السلام ، به دليل اين كه از بالاترين مراتب معرفت خدا و محبّت او برخوردار بودند ، قابل مقايسه با نماز ديگران نيست . در حديثى آمده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در هنگام نماز ، آن چنان قلبش مى تپيد كه آواى سينه مباركش را به جوشش ديگ ، تشبيه كرده اند :
كانَ إذا صَلّى سُمِعَ لِصَدرِهِ أزيزٌ كَأزيزِ المِرْجَلِ مِنَ الهَيبَةِ . [12] هر گاه نماز مى خواند ، از سينه اش آوايى از خوف ، همچون آواز جوشش ديگ ، شنيده مى شد .
نماز امير مؤمنان عليه السلام نيز يادآور نماز پيامبر صلى الله عليه و آله بود [13] و هرگاه براى نماز مى ايستاد ، زمانى كه آيه «وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضَ» [14] را تلاوت مى فرمود، رنگش تغيير مى كرد، به گونه اى كه در چهره اش نمايان مى شد . [15] او به نماز اوّل وقت ، آن چنان اهتمام داشت كه در ميانه جنگ صِفّين ، مرتّب به خورشيد نگاه مى كرد تا هنگام زوال خورشيد ، به نماز بِايستد :
على عليه السلام در جنگ صِفّين ، مشغول جنگ و مبارزه بود و در همان حال، بين دو سپاه، مراقب خورشيد بود. ابن عبّاس گفت: اى امير مؤمنان ! اين كار ، چيست؟
فرمود: «منتظر زوال خورشيدم تا نماز به جاى آوريم» .
ابن عبّاس گفت : آيا اكنون وقت نماز است؟! جنگ، فرصتى براى نماز ، باقى نگذاشته است.
فرمود: «براى چه با آنان مى جنگيم؟! همانا ما براى نماز ، با آنان مى جنگيم» . [16]
على عليه السلام ، عاشق نماز بود و هنگام نماز ، مانند دل باخته اى كه رُخ معشوق را مى بيند ، سر از پا نمى شناخت و با تمام وجودش به سوى خدا مى شتافت. توصيف نماز على عليه السلام ، بزرگ ترين دشمن او معاويه را هم به گريه مى انداخت. ضرار بن ضمره نَهشَلى ، نماز شب على عليه السلام را براى معاويه ، چنين توصيف كرد:
اگر در هنگامى كه شب، پرده خود را فرو افكنده بود و ستاره هايش رو به غروب مى گذاشتند ، او را در محرابش مى ديدى، دست به محاسن خود گرفته بود و چون مارْگَزيده ، به خود مى پيچيد و غمگينانه ، اشك مى ريخت. [17]
فاطمه زهرا عليهاالسلام ، نمازى مى گزارد كه آسمانيان ، از نورش بهره مند مى شدند. روايت شده كه ايشان هنگام نماز ، چون ستاره اى براى آسمانيان مى درخشيد و حق تعالى ، به ملائكه خطاب مى فرمود :
يا مَلائِكَتِي! اُنظُروا إلى أمَتِي فاطِمَةَ سَيِّدَةِ إمائِي قائِمَةً بَينَ يَدِي ، تَرتَعِدُ فَرائِصُها مِنْ خِيفَتِي ، و قَد أقْبَلَتْ بِقَلبِها عَلى عِبادَتِي ، اُشْهِدُكُمْ أنَّي قَد أمِنْتُ شِيعَتَها مِنَ النّارِ. [18] اى فرشتگان من ! به كنيز من فاطمه ، سَرور كنيزانم ، بنگريد كه در پيشگاه من ، ايستاده است و از ترس من ، گوشت تنش مى لرزد و با دلش ، به عبادت من روى آورده است . شما را گواه مى گيرم كه پيروانش را از آتش ، ايمن ساختم .
بنا بر اين ، مقصود از «أقَمْتُمُ الصَّلاة» در «زيارت جامعه» ، همان نماز گزاردن است ؛ امّا نماز گزاردن اهل بيت عليهم السلام با نماز گزاردن ما ، تنها در ظاهر ، يكى است و در باطن ، قابل مقايسه نيست .
[1] «أقام الشى ء : أدامه» (لسان العرب ، ج 12 ، ص 498) .
[2] «الصلاة : العبادة المخصوصة ، الركوع و السجود ، الدعاء و الإستغفار» (لسان العرب ، ج 14 ، ص 464 ـ 466) .
[3] ر . ك : لسان العرب ، ج 12 ، ص 498 .
[4] سوره بقره ، آيه 3 .
[5] سوره معارج ، آيه 23 .
[6] سوره ابراهيم ، آيه 37 : «رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلَوةَ ؛ پروردگارا ! تا نماز را بخوانند » .
[7] سوره ابراهيم ، آيه 40 .
[8] ر . ك : سوره بقره ، آيه 83 «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَـقَ بَنِى إِسْرَ ءِيلَ ... وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ» .
[9] سوره يونس ، آيه 87 «وَ أَوْحَيْنَآ إِلَى مُوسَى وَ أَخِيهِ ... وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ» .
[10] الكافى ، ج 8 ، ص 45 ، ح 8.
[11] صحيفه امام ، ج 20 ، ص 154 .
[12] الخصال ، ج 1 ، ص 282 ؛ بحار الأنوار ، ج 70 ، ص 381 ، ح 30 .
[13] ر . ك : صحيح البخارى ، ج 1 ، ص 272 ، ح 753 .
[14] سوره انعام ، آيه 79 .
[15] ر . ك : دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، ج 9 ، ص 244 ، ح 4278 (به نقل از : تنبيه الغافلين ، ص 539 ، ح 872 ) .
[16] همان ، ج 9 ، ص 243 ، ح 4274 (به نقل از : إرشاد القلوب ، ص 217) .
[17] همان، ص 253 ، ح 4304 (به نقل از : الأمالى ، صدوق ، ص 724 ، ح 990) .
[18] الأمالى ، صدوق ، ص 176 ، ح 178 ؛ بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 172 ، ح 13 .