توضيح واژه ها
صَبَرَ : بردبارى كرد ، شكيبايى كرد ، صبورى ورزيد . [2]
أصابَ : رسيد ، اصابت كرد . [3]
الحُبّ : دوستى ، محبّت .
شرح
در اين عبارت ، به يكى ديگر از برجسته ترين ويژگى هاى اخلاقى اهل بيت عليهم السلام ، يعنى صبر و پايدارى در برابر مصائب و سختى ها ، اشاره شده است . در واقع ، پايدارى در راه رسيدن به هدف و شكيبايى در مواجهه با دشوارى هاى زندگى ، اصلى ترين شرط امامت و رهبرى است . قرآن كريم ، تصريح مى فرمايد :
«وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُواْ وَ كَانُواْ بِـئايَـتِنَا يُوقِنُونَ . [4] و از آنان ، پيشوايانى را قرار داديم كه به فرمان ما ، راه را مى نمودند ، از آن رو كه شكيبايى ورزيدند و آيات ما را بى گمان ، باور داشتند » .
صبر ، كيمياى خودسازى و سازندگى و مبدأ همه كمالات انسانى است :
صد هزاران كيميا ، حق آفريد
كيميايى همچو صبر ، آدم نديد .
تلازم محبّت و صبر
در عبارت هاى پيشين اين زيارت نورانى خوانديم كه اهل بيت عليهم السلام ، داراى كمال محبّت خدا هستند : «وَ التّامّين فى مَحَبَّة اللّه » . [5] در اين عبارت از زيارت ، به اين نكته اشاره شده كه اهل بيت عليهم السلام ، انواع سختى ها و مصائب را در راه دوستى خدا ، تحمّل كردند [6] . اين سخن ، بدين معناست كه دوستى خدا در اين جهان ، ملازم پايدارى و شكيبايى در بلاها و مصائب است :
نازپروردِ تنعّم ، نبرَد راه به دوست
عاشقى ، شيوه رندان بلاكش باشد .
در روايتى آمده است كه امام صادق عليه السلام ، به يكى از شاگردانش به نام سَدير مى فرمايد :
إنَّ اللّهَ إذا أحَبَّ عَبدا غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّا وَإنَّا وَ إيّاكُم . يا سَديرُ! لَنُصبِحُ بِهِ وَ نُمْسي . [7] خداوند ، هر گاه بنده اى را دوست بدارد ، او را در بلا فرو مى برد . اى سَدير! ما و شما ، روز و شبمان را با بلا ، سپرى مى كنيم .
لحظه اى بايد درنگ كرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، 23 سال تبليغ كرد ؛ امّا مصيبت هايى را تحمّل كرد كه نوح عليه السلام ، با همه سختى هايى كه ديد ، در عمر طولانى خود ، مشاهده نكرد و در برابر آزارهايى شكيبايى كرد كه ايّوب نيز ـ كه سرآمدِ بلاكشان است ـ ، به آنها گرفتار نشد .
امير مؤمنان عليه السلام ، احوال خود را در دوران شكيبايى ، به شخص «استخوان در گلو مانده» و «خار و خاشاك در چشم پاشيده شده» تشبيه مى كند، [8] كه تصوّر اين حالت ، بسيار دردناك است ؛ زيرا در اين احوال ، خوردن آب هم دشوار است و يك لحظه چشم گشودن هم ناممكن .
بدين سان ، كسانى كه به خداوند متعال نزديك ترند ، در راه او ، يعنى در راه احياى ارزش هاى الهى ، تلاش بيشترى مى كنند و سختى هاى بيشترى مى بينند :
هر كه در اين بزم ، مقرّب تر است
جام بلا ، بيشترش مى دهند .
و از اين رو ، انبياى الهى و اوصياى آنان ، بيش از ديگران در اين جهان ، در معرض ناگوارايى ها و سختى ها هستند ، چنان كه از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود :
إنَّ أشَدَّ النّاسِ بَلاءً الأنبِياءُ ، ثُمَّ الَّذينَ يَلُونَهُم ، ثُمَّ الأمثَلُ فَالْأمثَلُ . [9] بى گمان ، پيامبران ، بيش از همه سختىِ بلا را مى چشند ، پس از آنها ، جانشينان و پيروانشان و سپس ، به ترتيب ، كسانى كه نزد خدا ، مقامى ارجمندتر دارند .
و خاتم انبيا صلى الله عليه و آله ـ كه سرآمدِ مقرّبان و دوستان الهى است ـ ، پيش از ساير پيامبران ، سختى مى كشد . از ايشان ، روايت شده كه فرمود :
ما أُوذِىَ نَبِىٌّ مِثلُ ما أُوذِيتُ . [10] هيچ پيامبرى ، مانند آنچه من آزار ديدم ، آزار نديد . [11]
و پس از پيامبر صلى الله عليه و آله ، امام على عليه السلام بيشترين سختى ها را تحمّل كرده است . امام عليه السلام ، طبق نقلى ، در باره سختى هايى كه در زندگى ديده ، مى فرمايد :
فَصَبَرتُ وَ في العَينِ قَذى وَ في الحَلقِ شَجَى . [12] پس شكيبايى كردم ، در حالى كه گويا در چشمانم ، خاشاك و در گلويم ، استخوانى است .
و از همسرش فاطمه زهرا عليهاالسلام نيز گزارش شده :
صُبَّت علىَّ مصائب لَو أنَّها
صُبّت عَلَى الأيّام صِرنَ لَيالِيا . [13]
مصيبت هايى بر من ، فرو ريخته شد كه اگر
بر روزها ريخته مى شد ، شب مى شدند .
و همچنين بوده اند ساير خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله . خداوند ، ما را از پيروان راه و از شيعيان راستين آنان ، قرار دهد !
[1] در بعضى از نسخ ، به جاى «فى حبّه»، «فى جنبه» آمده است كه به معناى «در مسير خدا» است. (ر . ك : كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 612) .
[2] «أصل الصبر : الحبس» (لسان العرب ، ج 4 ، ص 438) . «حبس النفس عند الجزع» (همان جا) .
[3] «أصاب الشى ء : وجده» (لسان العرب ، ج 1 ، ص 536) .
[4] سوره سجده ، آيه 24 .
[5] ر . ك : ص 246 .
[6] چنان كه گفته شد ، در برخى نسخه ها «فى جَنْبه» آمده كه در اين صورت ، معناى اين جمله ، چنين مى شود : «آنان ، انواع مصائب را در راه فرمان بُردارى از خداوند ، تحمّل كردند» .
[7] الكافى ، ج 2 ، ص 253 ، ح 6 .
[8] «فصبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجى» (نهج البلاغة ، خطبه 3).
[9] الكافى ، ج 2 ، ص 252 ، ح 1 .
[10] المناقب ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 247 ؛ بحار الأنوار ، ج 39 ، ص 56 .
[11] البته شايد مراد از اذيّت ، آزارهايى باشد كه تا قيامت بر امّت پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مى شود .
[12] نهج البلاغة ، خطبه 3 .
[13] روضة الواعظين ، ص 87 .