توضيح واژه ها
أتَىَ : داد ، پرداخت كرد . [1]
الزَّكاة : طهارت، پاكى، رشد، نموّ ؛ نوعى ماليات اسلامى كه باعث پاك شدن مال مى شود . [2]
شرح
واژه «زكات» ، معانى متعدّدى ، مانند طهارت، پاكى، رشد، نموّ و شكوفايى دارد و در قرآن كريم ، بيش از پنجاه بار از ريشه «زَكَوَ» ، كلماتى مانند «زكات»، «تزكّى»، «يزكّيهم» و ... مشتق شده است كه هر كدام ، معناى ويژه خود را دارند . [3] اين واژه در قرآن ، بيش از سى بار [4] به معناى انفاق و حقوق مالى به كار رفته است و در نُه آيه ، به معناى مالياتى اسلامى است كه در صورت وجود داشتن شرايط آن ، بايد پرداخته شود و سرپيچى از پرداخت آن ، گناهى بزرگ محسوب مى شود .
پيوند زكات و نماز
زكات و نماز ، در بسيارى از آيات و روايات ، همنشين هم اند و در 26 آيه قرآن ، «زكات» همراه با «نماز» آمده است . اين همنشينى ، بيانگر نوعى پيوند ناگسستنى ميان دو واجب الهى است و پيامبر صلى الله عليه و آله ، اين پيوند را پس از نزول آيه وجوب زكات ، بيان فرمود. در ماه رمضان سال نهم هجرى ، آيه «خُذْ مِنْ أَمْوَ لِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا ؛ [5] از مال هاى آنان ، صدقه اى (زكات) بگير كه بدان وسيله ، پاك و پاكيزه شان سازى» ، نازل گرديد و پرداخت زكات ، واجب شد. آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، مردم را گِرد آورد و فرمود:
إنَّ اللّهَ فَرَضَ عَلَكُيمُ الزَّكاةَ كَما فَرَضَ عَلَيكُمُ الصَّلاةَ . خداوند ، زكات را بر شما واجب كرد ، همچنان كه نماز را بر شما ، واجب گردانيد.
سپس ، مواردى را كه زكات به آنها تعلّق مى گيرد ، برشمرد و بار ديگر ، به منادى خويش دستور داد تا در ميان مردم ، ندا دهد كه :
أيُّهَا المُسلِمونَ ! زَكُّوا أمْوالَكُم تُقْبَلْ صَلاتُكُم. [6] اى مسلمانان ! زكات اموال خود را بدهيد تا نمازتان پذيرفته شود .
و آن گاه ، مأموران خويش را براى گردآورى زكات ، گسيل داشت. بنا بر اين ، پيامبر صلى الله عليه و آله در نخستين ابلاغ خويش، پرداخت زكات را سبب قبولىِ نماز دانست ؛ يعنى آن كه ماليات شرعى خويش را نپردازد، نمازش هم پذيرفته نيست.
زكات باطنى
اكنون «آتَيْتُمُ الزَّكاة» ، معناى ديگرى مى يابد و اين سؤال پديد مى آيد كه : اگر پرداخت زكات ، بر همگانْ واجب است، چرا امامان عليهم السلام را با جمله «آتَيْتُمُ الزَّكاة» ، خطاب مى كنيم؟ كدامين ويژگى در پرداخت زكات ، آنان را از ديگران ، متمايز مى كند؟
پاسخ ، آن است كه اهل بيت عليهم السلام ، در عالى ترين مرتبه پرداخت زكات ، قرار دارند. نقل شده كه شخصى از امام صادق عليه السلام پرسيد: ميزان زكات واجب ، چه قدر است؟
امام عليه السلام ، هوشمندانه فرمود: «زكات ظاهرى يا باطنى؟» .
شخص گفت: هر دو را مى خواهم.
امام عليه السلام فرمود:
أمّا الظّاهِرَةُ فَفِي كُلِّ ألفٍ خَمسَةٌ وَ عِشْرونَ ، وَ أمّا الباطِنَةُ فَلا تَستَأثِرْ عَلى أخيكَ بِما هُوَ أحوَجُ إلَيهِ مِنكَ . [7] زكات ظاهرى در هر يك هزار درهم ، بيست و پنج درهم ، واجب است ؛ و زكات باطنى ، اين است كه وقتى برادرت به چيزى نيازمندتر از تو بود ، او را ترجيح دهى .
رهاورد زكات باطنى، بزرگ شمردن نياز ديگران و خُرد دانستن نياز خويش است. آنان كه به زكات باطنى باور دارند، دوست ، همسايه و برادر دينى شان را بر خود ، مقدّم مى دارند. اهل بيت عليهم السلام ، سخن خويش را با كردار نيكويشان ، تصديق كردند. بينوا و يتيم و زندانى ، هنگام افطار به خانه امير مؤمنان عليه السلام پناه آوردند و خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، سخاوتمندانه ، افطارى خويش را به آنان بخشيدند و سه روز با آب ، افطار كردند. آن گاه ، اين آيه نازل شد كه :
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لَا شُكُورًا . [8] و طعام را با دوستى او [ ، با آن كه خود به آن نيازمند بودند ] ، به بينوا و يتيم و اسير مى خورانند . همانا به شما براى خشنودى خدا مى خورانيم و از شما ، پاداش و سپاسى نمى خواهيم » .
زكات باطنى، يعنى خدا را ديدن و خود را نديدن . امام على عليه السلام ، حتّى به هنگام نماز، درخواست نيازمند را بى پاسخ نمى گذاشت و انگشترى خود را براى خشنودى خدا بخشيد و فرمان بردارى خويش را به اثبات رسانيد :
«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَ كِعُونَ . [9] همانا سرپرست [ و دوست ] شما ، خداست و پيامبرش و كسانى كه ايمان آورده اند ؛ آنان كه نماز مى خوانند و زكات مى دهند ، در حالى كه در ركوع اند» .
زكات پيروان اهل بيت عليهم السلام
پرداخت ماليات شرعى ، يعنى خمس و زكات ، بر مسلمانانْ واجب است و اگر مسلمانان كوتاهى نمى كردند، فقير و بينوايى در جامعه ديده نمى شد. امّا پيرو اهل بيت عليهم السلام ، همواره بيش از زكات واجب را خويش مى پردازد تا به مقتداى خود ، نزديك شود. شيعه خداباور ، به قرآن مى نگرد و با تأمّل در آيات آن ، وظيفه انفاق به همنوعان خويش را در مى يابد :
«وَ فِى أَمْوَ لِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّآئِلِ وَ الْمَحْرُومِ . [10] در مال هايشان ، براى خواهنده نيازمند و تنگ روزى بى بهره ، حقّى است » .
طبيعت انسان ، با حرص و وَلَع ، آميخته شده است و راه رهايى از اين خصلت زشت، برپايى نماز دائمى و پرداخت زكات باطنى است كه قرآن ، به عنوان «حقّ معلوم» ، بدان اشاره كرده است :
«إِنَّ الْاءِنسَـنَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا إِلَا الْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَآئِمُونَ وَ الَّذِينَ فِى أَمْوَ لِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ لِّلسَّآئِلِ وَ الْمَحْرُومِ . [11] همانا انسان ، ناشكيبا (/ حريص) آفريده شده . چون بدى اى [و رنجى] بدو رسد ، بى تاب مى شود و چون نعمتى [و رفاهى] بدو رسد ، بازدارنده است (بخل مى ورزد) ، مگر نمازگزاران ؛ آنان كه بر نماز خويش ، [ پيوسته و ] پاينده اند ، و آنان كه در مال هاشان ، براى خواهنده نيازمند و تنگْ روزى بى بهره ، حقّى معيّن است » .
شيخ كلينى ، در تبيين «حقّ معلوم» ، روايتى از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه مى فرمايد :
وَ لكِنَّ اللّهَ عز و جل فَرَضَ في أموالِ الأغنِياءِ حُقُوقَا غَيرَ الزَّكاةِ ، فَقالَ عز و جل : «وَ الَّذِينَ فِى أَمْوَ لِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ ...» ، فَالْحَقُّ المَعلومُ مِن غَيرِ الزَّكاةِ ، وَ هُوَ شَيءٌ يَفرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفسِهِ فِي مالِهِ ، يَجِبُ عَلَيهِ أنَ يَفرِضُهُ عَلَى قَدرِ طَاقَتِهِ وَسِعَةِ مَالِهِ ، فَيُؤَدِّي الَّذى فَرَضَ عَلَى نَفسِهِ إن شاءَ فِي كُلِّ يَومٍ ، وَ إن شاءَ فِي كُلِّ جُمعَةٍ وَ إن شاءَ فِي كُلِّ شَهرٍ . [12] ليكن خداوند عز و جل ، در دارايى هاى توانگران ، جز زكات ، حقوقى ديگر را نيز واجب كرده و فرموده است : «و آنان كه در اموالشان ، حقّى معيّن است ...» بنا بر اين ، «حقّ معيّن» كه جز زكات باشد ، چيزى است كه هر كس وظيفه خود مى داند تا از مالش بپردازد . او بايد به اندازه توان مالى اى كه دارد ، آن مقدار را بر خود ، واجب شمارد و بسته به ميل خودش ، هر روز يا هر هفته و يا هر ماه بپردازد .
اين سخن ، نشان مى دهد كه مراتب پاكى جان و رشد و تكامل انسان ، ارتباط مستقيم با خدمت به نيازمندان و پرداختِ زكات باطنى دارد .
[1] «آتاه أى أعطاه» (لسان العرب ، ج 14 ، ص 17) .
[2] «زكاة المال معروفة و هو تطهيره... الزكاة ما أخرجته من مالك لتطهّره به... الزكاة : صفوة الشى ء» (لسان العرب ، ج 14 ، ص 358) .
[3] ر . ك : سوره بقره ، آيه 43، 83، 110 ، 177 و 277 ؛ سوره نساء ، آيه 77 و 162 ؛ سوره مائده ، آيه 12 و 55 ؛ سوره اعراف ، آيه 156 ؛ سوره توبه ، آيه 5 ، 8 و 11 .
[4] ده آيه در مكه و بيست آيه در مدينه نازل شده است.
[5] سوره توبه ، آيه 103 .
[6] الكافى، ج 3 ، ص 497 ، ح 2 .
[7] همان ، ج 3 ، ص 500 ، ح 13.
[8] سوره انسان ، آيه 8 ـ 9.
[9] سوره مائده ، آيه 55 .
[10] سوره ذاريات ، آيه 19 .
[11] سوره معارج ، آيه 19 ـ 25.
[12] الكافى ، ج 3 ، ص 498 ، ح 8 .