در تبیین این فراز نورانی گفتیم: مراد از این هدایت شایستهای که قابل تبدیل نباشد، هدایت ویژه الهی است و این هدایت ویژه مانع از ایجاد وسوسه و اضطراب نفس و موجب آرامش قلب است.
این نکته معرفتشناسی ، چنانچه گفتیم در این روایت از امام صادق علیه السلام به روشنی بیان شده است:
إنَّ القَلبَ لَيَتَرَجَّجُ فيما بَينَ الصَّدرِ وَ الحَنجَرَةِ حَتّى يُعقَدَ عَلَى الإِيمانِ، فَإِذا عُقِدَ عَلَى الإِيمانِ قَرَّ، وذلِكَ قَولُ اللَّهِ عز و جل: ﴿وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ﴾.[۲]
دل در ميان سينه و ناى، بیقراری مىكند، تا آن گاه كه با ايمان، گره خورَد و چون با ايمان گره خورد، آرام مىگيرد، و اين است [معناى] سخن خداوند عز و جل كه: «هر كه به خدا ايمان آورَد، [خدا] دلش را هدايت مىكند».
پس دل انسان دائماً از نظر معرفتی مضطرب است تا اینکه با ایمان گره بخورد، چرا که در این حالت از هدایت ویژه الهی بهرمند شده است، لذا آرامش دل نتیجه هدایت خاص الهی است که موجب رسیدن به بالاترین مراتب ایمان یعنی یقین میشود، ولی قبل از آن، از هدایت همگانی برخوردار بوده است.
این نکته در بخشی از خطبه ۸۷ نهج البلاغه نیز آمده است، میفرماید:
إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّهِ إلَيهِ عَبداً أعانَهُ اللّهُ عَلى نَفسِهِ، فَاستَشعَرَ الحُزنَ، وتَجَلبَبَ الخَوفَ، فَزَهَرَ مِصباحُ الهُدى في قَلبِهِ.[۳]
از محبوبترين بندگان خدا نزد او، بندهاى است كه خداوند، وى را در برابر نفسش يارى كرده است. پس اندوه را زيرپوش و ترس را بالاپوش خود قرار داده و در نتيجه، چراغ هدايت در دلش شكوفا گشته است.
«شعار» به لباس زیرین گفته میشود و «استشعار حزن» یعنی اندوه را جامه زیرین خودش کرده است به این معنا که اندوه او در دل است و نمایان نیست، چه اینکه در آن روایت معروف در توصیف مؤمن فرمود: «بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه»،[۴] غم و اندوه او هم غم دنیوی نیست، بلکه برای مسائل معنوی است.
«جلباب» هم به لباس رویین میگویند و «تجلبب خوف» یعنی ترس از خدا را لباس رویین خود قرار داده است به این معنا که هرگز کار بد و گناه نمیکند.
چنین شخصی از چراغ هدایت که همان هدایت نوع دوم یعنی هدایت ویژه الهی است، بهره مند گشته است.
سپس حضرت در ادامه خطبه اوصاف دیگری را برای بندگان محبوب خداوند بیان میکنند تا آنجا که میفرمایند:
فَهوَ مِنَ اليَقينِ عَلى مِثلِ ضَوءِ الشَّمسِ.
يقين چنين شخصى، همانند پرتو خورشيد است.
یعنی همان طوری که خورشید را در روز روشن میبیند، حقایق غیبی را هم مشاهده میکند. این است که مرحوم آیت الله بهاء الدینی به بنده میفرمود: در مسئله معرفت و خداشناسی «کالشمس فی رابعة النهار» هستم، اگر همه دنیا بگویند تو اشتباه میکنی، میگویم شما اشتباه میکنید، من دارم میبینم.