در جلسات قبل چند نکته در تبیین جمله اول از این فراز بیان شد، اینک توضیحاتی راجع به جمله دوم این فراز نورانی بیان میشود.
امام سجاد علیه السلام در جملهاول از خداوند متعال درخواست نمود که خدایا من را به عبادت خودت [که در واقع فلسفه خلقت انسان است]، وادار. پس از آن درخواست دوم را مطرح مینماید که خدایا کاری کن این عبادتی که انجام دادم، با عجب و خودپسندی فاسد نشود، بیاثر و بیخاصیت نشود.
شرط اصلیدر همه عبادات قصد قربت است. اگر این شرط محقق شود عبادتهای انسان او را به خدا نزدیک میکند؛ ولی اینکه میبینیم بعد از این همه نماز خواندن و روزه گرفتن و دیگر کارهای خیر باز احساس نزدیکی به خدا نمیکنیم، به این خاطر است که قصد قربت ما مشکل داشته است و این همان فساد عبادت و عبادت بیخاصیت است.
اگر انسان حقیقتاً به خدا نزدیک شود باید آن را در وجود خود احساس کند. نزدیکی به خدا یک امر ذهنی و اعتباری نیست، یک حقیقت است. در دعایی که از امام زین العابدین علیه السلام نقل شده میخوانیم:
ما أَطيَبَ طَعمَ حُبِّكَ! وما أَعذَبَ شُربَ قُربِكَ![۲]
چه خوشطعم است محبّت تو! و چه گواراست نوشيدنِ قرب تو!
اگر عبادت انسان فاسد و تباه نباشد و حواس باطنیاش هم سالم باشد ، با انجام عبادت احساس قرب و نزدیکی به خدا میکند. ولی گاه با اینکه قصد قربت کرده است، تقربی حاصل نمیشود، زیرا عبادت مقبول نیست. به عبارت دیگر، از یک طرف عبادت میکند و از طرف دیگر با انجام برخی کارها آن را فاسد و تباه میکند.
به تعبیر بعضی از آقایان، این افراد ثوابدانشان سوراخ است، یعنی هرچه ثواب میکنند، همهاش میریزد؛ ولیکن تعبیر روایت بالاتر از این است یعنی اصلاً ثوابی نیست که بخواهد بریزد.
اصلاً حاصلی تحقق پیدا نمیکند که بخواهد از بین برود. این است که در دعایی که از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده میخوانیم:
اللَّهُمَّ و أَستَغفِرُكَ لِكُلِّ ذَنبٍ يَمحَقُ الحَسَناتِ، و يُضاعِفُ السَّيِّئاتِ، و يُعَجِّلُ النَّقِماتِ، و يُغضِبُكَ يا رَبَّ السَّماواتِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغفِرهُ لي يا خَيرَ الغافِرينَ.[۳]
خدايا! از تو آمرزش هر گناهى را مىخواهم كه نيكىها را محو مىكند و بر زشتىها مىافزايد و بدبختىها را شتاب مىدهد و تو را اى پروردگار آسمانها به خشم مىآورد. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و آن گناه را بر من بيامرز، اى بهترين آمرزشگران!
خاصیت بعضی از گناهان این است که نه تنها حسنات و نیکیهای انسان را تباه میکند، کیفر آن را هم مضاعف میکند و موجب گرفتار شدن به سوء عاقبت آن گناه هم میشود. یکی از همین گناهان، گناه عُجب است به این معنا که عبادتی را که انجام داده خوب ببیند و از آن خوشش بیاید.
مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ استاد بزرگ اخلاق و عرفان میفرماید: «هر وقت دیدی یک حال خوبی به تو دست داده، بدان آن حال خیلی بد است». پس معلوم میشود این که انسان گاهی از حالی که دارد ناراحت است و از خودش بدش میآید، حالت خوبی است و بهتر از آن حالتی است که از خودش راضی و خوشحال است.
انسان هیچ وقت نباید از خودش راضی باشد؛ بلکه باید هر لحظه از حبط شدن عملش بترسد ، تمامی کارهای خوب خود را از طرف خدا بداند چنانچه کارهای بد را به حساب خودش بگذارد ﴿ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ﴾[۴] ؛ یکی از نتایج این کار هم این است که راضی به مقدار انجام شده نمیشود و آن کار نیک را افزایش میدهد.