حدیث روز : (( عن أميرالمومنين عليه السلام: الْإِيمَانُ وَ الْعِلْمُ أَخَوَانِ تَوْأَمَانِ وَ رَفِيقَانِ لَا يَفْتَرِقَان ))[1] در جلسات گذشته گفته شد علم در قرآن و روايات اسلامي دو اطلاق و دو کاربرد دارد:
(1) علم سودمند و علم نافع. در اين کاربرد علم از ايمان و ارزشهاي اعتقادي و عملي جدا نيست.
(2) علم غير مفيد، غير سودمند و مضرّ و غير مرتبط با ايمان و عمل صالح.
آيات و رواياتي که در اين جلسات خوانده شده و مي شود همه مربوط به اطلاق اول علم يعني کاربردِ علم، در علم نافع است.
در اين روايت حضرت مي فرمايند: ايمان و علم دو برادر و دو رفيق همزاد و همراه هستند که هيچ وقت از هم جدا نميشوند؛ يعني بر خلاف آنچه در ميان روشنفکرنماها مطرح است که علم با ايمان نميسازد؛ هر جا که ايمان باشد، علم هست؛ هر جا که علم باشد، ايمان هست.
در روايت ديگري حضرت ميفرمايند: «
أَصْلُ الْإِيمَانِ الْعِلْمُ»
[2]ريشة ايمان علم است. علم ريشهاي دارد، ثمري دارد به نام ايمان. در روايت ديگري تصريح به اين امر ميفرمايند: «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ»
[3] ؛ ميوة علم، شناخت خداست. و در روايت ديگر است: «
لِلْعِلْمِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ الْمَعْرِفَةُ بِاللَّهِ وَ بِمَا يُحِبُ وَ يَكْرَه».
[4] در همة اين روايات اين معنا مستتر است که علم اصولا از ايمان جدا شدني نيست. در فرمايشي امام کاظم عليه السلام به هشام بن حکم ميفرمايند: «
مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلى عِبَادِهِ إِلَّا لِيَعْقِلُوا عَنِ اللَّهِ، فَأَحْسَنُهُمُ اسْتِجَابَةً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَة»
[5] يعني هر کس که معرفت و شناخت و علمش بيشتر باشد، بهتر به سخن انبياء گوش ميدهد و اجابت ميکند. از دعوت آنها بيشتر پيروي ميکند.
حالا بايد علمي که در کاربرد و اطلاق دوم به کار رفته، يعني علم غير مفيد و غير سودمند را نيز بررسي کنيم. انشاء الله.
بحث فقهی
موضوع: حکم نماز جمعه در عصر غیبت
استدلال به آيه 238 سوره بقره(
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى) براي اثبات وجوب نماز جمعه ضعيفتر از استدلال به آية اول(آيه 9 سوره جمعه) است که بحث آن مفصلا در جلسات قبل بيان شد.
تقريب استدلال به آيه 238 سوره بقره براي اثبات وجوب نماز جمعه:
«الصَّلاةِ الْوُسْطى» يعني صلات وسط، منظور از نمازی که در ميان وسط نمازهاست، نماز ظهر است در ساير ايام هفته و نماز جمعه است در روز جمعه. چون نماز عصر وقت اصلياش عصر است و نماز مغرب وقتش غروب است، بنابراين نمازي که در وسط واقع ميشود، نماز ظهر يا نماز جمعه است که وسط روز واقع ميشود.
نقد استدلال فوق:
استدلال به اين آيه، استدلال غير قابل قبول بلکه عجيب است؛ مرحوم حاج آقا رضا همداني ميگويد اين استدلال اصلا احتياج به جواب ندارد(لم يتعرض المحقق الهمداني قدس سره للجواب إلا بقوله «فيه ما لا يخفى»).
[6] ولي مرحوم آيت الله خويي جواب ميدهند:
اولاً منظور از «الصَّلاةِ الْوُسْطى» يا نماز ظهر است -که مشهور همين نظر را دارند- و يا نماز عصر؛ و هيچ مفسري آنرا به نماز جمعه تفسير نکرده است. روايتي هم که ممکن است مبناي اين استدلال قرار گيرد و مرحوم طبرسي در تفسير مجمع البيان نقل نموده است: «ذكر بعض أئمة الزيدية إنها الجمعة يوم الجمعة و الظهر سائر الأيام و رواه عن عليّ عليه السلام»
[7] روايتي مرسله و غير قابل اعتماد است ضمن اينکه کسي به اين روايت عمل نکرده که بگوييم عمل اصحاب جابر ضعف سند آن است.
بنابراين در پاسخ به استدلال یادشده می گوییم : اولاً ما دليلي نداريم که مراد از «الصَّلاةِ الْوُسْطى» نماز جمعه است ثانياً سلّمنا که مقصود از «الصَّلاةِ الْوُسْطى» در روز جمعه، نماز جمعه باشد ولي با اين حال امر «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ...» امر ارشادي است مانند شريفه«...
أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ...»
[8] و نه حُکم تکليفي مستقلي که تشريع کننده نماز جمعه باشد. مفاد آيه صرفاً امر ارشادي به تحفّظ نماز است.
[9] بر این اساس نتيجه بحث اين است که طبق نظر قريب به اتفاق فقها، آيه اي دالّ بر وجوب نماز جمعه، آن هم وجوب عيني آن نداريم.
بعد از بررسي آيات نوبت به بررسي روايات مي رسد.
بررسي روايات وجوب نماز جمعه:
مرحوم آيت الله بروجردي قبل از بررسي روايات به نکته اي تاريخي اشاره مي کند که در واقع اين نکتة تاريخي را به عنوان قرينه متّصله مهمي براي فهم روايات قلمداد مي نمایند.
اهميت توجه به فضاي صدور روايات:
توجه به فضاي صدور روايات در فقه الحديث(فهم حديث) بسيار مهم است. روايتي که چند جلسه قبل خوانديم مؤيد همين معناست. امام باقر عليه السلام به امام صادق عليه السلام فرمودند: «
يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ...».
[10] آيت الله بروجردي خيلي روي درايت روايات عنايت داشتند و قائل بودند تا ما فضاي روايت را به دست نیاوردیم، نميتوانيم مقاصد و معاني حقيقي روايات را متوجه شويم. ايشان روي همين جهت بود که مي فرمودند فقه ما در واقع حاشيهاي است بر فقه اهل سنّت؛ يعني ناظر است بر فقه اهل سنت، و به همين دليل است که ميبينيم قُدماء و فقهاي بزرگ قديم، فقهي که مي نوشتند فقه ناظر بود يعني فقه اهل سنّت را نقل مي کردند و بعد فتاواي خودشان را هم بيان ميکردند.
روي همين اساس ما به توصيه مقام معظم رهبري در دارالحديث کتاب «مدارک فقه أهل السُنّة» را آماده کرده ايم ؛ در اين طرح- که چندين سال زمان بُرده است و کار مشکلي بود- روايات فقهي اهل سنت طبق ابواب وسايل الشيعه تنظيم شده است. فلسفه اصلي اين طرح اين است که فضاي روايات شيعه مشخص بشود و معلوم گردد که اين روايات ناظر به چه رواياتي هستند.
مقدمه آيه الله بروجردي در بررسي روايات:
مرحوم بروجردي ميفرمايد: اين نکته تاريخي را به عنوان قرينة متصله در رابطه با فهم فضاي صدور روايات نماز جمعه اين را در نظر بگيريد که پيامبر اکرم صلّی الله عليه و آله در زمان خودشان شخصاً نماز جمعه را اقامه ميکردند و بعد از آن هم خلفا، چه غاصبين و چه حضرت اميرالمومنين عليه السلام و چه امويان و عباسيان چنين مي کردند؛ يا خودشان و يا نائب منصوب از طرف ايشان نماز جمعه را اقامه مي کردند. اصحاب ائمّه عليهم السلام هم همين رويه در ذهنشان بود که اقامه نماز جمعه از مناصب خاصّ خليفه يا منصوب خليفه است ؛ روي همين مبنا اخبار صادر شده از ائمه عليهم السلام خصوصاً اخبار صادره از امام باقر و امام صادق عليهما السلام در فضايي صادر شده که اين ذهنيت وجود داشته، اين ذهنيت که نماز جمعه يک منصب اختصاصي و از طرف حکومت است. اين رويه حتي در عصر صفويه و قاجاريه استمرار داشته است و تعيين کسي که نماز جمعه را اقامه نمايد و ملقّب به «امام جمعه» بود از طرف حکومت بوده است. اين رويه در زمان طاغوت هم برقرار بوده است. «و الحاصل أنّ إقامة الجمعة و إمامتها منذ عهد الرسول صلّى اللّٰه عليه و آله إلى زماننا هذا كانت من مناصب سلطان المسلمين و من بيده أزمّة أمورهم أو المنصوبين من قبلهم».
[11] حتي اگر حکّام و امراء مساجد جامع را نزديک دارالإماره تأسيس مي کردند نيز ناظر به همين مطلب است؛ چون ميخواستند نماز جمعه بخوانند، براي لحاظ مسائل امنيتي چنين مي کردند.
خلاصه ايشان مي فرمايد نماز جمعه از مناصب اختصاصي حکومتي بوده و تمام رواياتي که ما داريم در اين فضا صادر شده و براي فهم روايات اين باب بايد به اين فضا توجه داشت.
توجه داشته باشيد مرحوم بروجردي در اینجا نمي خواهند به سيره استدلال کنند بلکه تنها فضاي روايت را ميخواهد بيان کنند. «فلتكن هذه النكتة التاريخية في ذكر منك عند مراجعة الأخبار الصادرة عنهم عليهم السلام.»
[12] بررسي روايات وجوب نماز جمعه:
وسائل الشيعه -چاپ مؤسسه آل البيت عليهم السلام- ؛ جلد7 ؛ ابواب صلاة الجمعة و آدابها ؛ باب(1) باب وجوبها على كلّ مكلّف إلا الهِم
[13] و المسافر و العبد و المرأة و المريض و الأَعمى و من كان على رأس أزيد من فرسخين
[14] از عنوان باب، فتوا و نظر صاحب وسائل فهميده مي شود، ايشان از علماء اخباري بوده و قائل به وجوب عيني نماز جمعه است. فتواي حاج آقا مرتضي حائري با اخباريها يکي است.
روايت اول باب:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عليه السلام قَالَ: إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ.[15] سند روايت صحيح است.
روايت دوم باب:
وَ رَوَاهُ فِي الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ مِثْلَهُ وَ زَادَ وَ الْقِرَاءَةُ فِيهَا جِهَارٌ وَ الْغُسْلُ فِيهَا وَاجِبٌ وَ عَلَى الْإِمَامِ فِيهَا قُنُوتَانِ قُنُوتٌ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى قَبْلَ الرُّكُوعِ وَ فِي الثَّانِيَةِ بَعْدَ الرُّكُوعِ.[16] سند صحيح است. اين روايت مثل روايت اول است ولي يک اضافهاي دارد که شرايط و کيفيت نماز جمعه را بيان کرده است.
روايت سوم باب:
قَ
الَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ.[17] اين روايت مرسله است و در کتاب من لا يحضر نقل شده است.
البته روايت دلالت بر وجوب نماز جمعه ندارد ولکن استحبابش را ميرساند.
روايت چهارم باب:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهما السلام عَنْ آبَائِهِ فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله لِعَلِيٍّ عليه السلام قَالَ: لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ جُمُعَةٌ وَ لَا جَمَاعَةٌ إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَا تَسْمَعُ الْخُطْبَةَ.[18] بررسي سند: «حمّاد بن عمرو»، «انس بن محمد»، «أبيه» هر سه مجهول اند. سند روايت ضعيف است.
اينکه مي فرمايد بر زن، نماز جمعه و جماعت واجب نسيت از مفهومش استفاده مي شود شرکت در نماز جمعه بر غير زن واجب است.
روايت پنجم باب:
قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ أَذَانٌ وَ لَا إِقَامَةٌ وَ لَا جُمُعَةٌ وَ لَا جَمَاعَةٌ الْحَدِيثَ.[19] این روایت از نظر سند مرسل است و دلالت مفهومی دارد بر وجوب نماز جمعه بر مردها .
روايت ششم باب :
قَالَ: وَ خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي الْجُمُعَةِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَلِيِّ الْحَمِيدِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ إِلَّا عَلَى الصَّبِيِّ وَ الْمَرِيضِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ وَ الْأَعْمَى وَ الْمُسَافِرِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْعَبْدِ الْمَمْلُوكِ وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ.[20] سند این روایت ضعيف است.