عن مولانا امیرالمؤمنین(ع) أنّه قال لإبنه الحسن علیه السلام: أُوصِيكَ بِخَشْيَةِ اللَّهِ فِي سِرِّ أَمْرِكَ وَ عَلَانِيَتِک وَ أَنْهَاكَ عَنِ التَّسَرُّعِ بِالْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ، وَ إِذَا عَرَضَ شَيْءٌ مِنْ أَمْرِ الْآخِرَةِ فَابْدَأْ بِهِ، وَ إِذَا عَرَضَ شَيْءٌ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا فَتَأَنَّهُ حَتَّى تُصِيبَ رُشْدَكَ فِيه.[1]
در این روایت نورانی، امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی علیه السلام چند سفارش خیلی مهم میکند. نخستین سفارش این است که در نهان و آشکار از خدا بترس. این گونه نباشد که فقط جلوی مردم از خدا بترسی و کارهای زشت را ترک کنی؛ بلکه باید در پنهان هم از خدا خوف و خشیت داشته باشی.
در دومین توصیه که مرتبط با بحث ما یعنی تأنّی و درنگ کردن در کارهاست، میفرماید: تو را از عجله کردن در سخن گفتن و انجام کارها، نهی میکنم. طبق این فراز، انسان باید اول فکر کند بعد صحبت کند، نه اینکه ابتدا سخنی را بگوید و بعد فکر کند که آیا درست گفته یا نه. چنانچه در روایت دیگری حضرت این مطلب اینگونه بیان میکند:
لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِه.[2]
یعنی؛ زبان عاقل پشت قلب اوست؛ و قلب احمق پشت زبان اوست. به این معنا که شخص عاقل اول فکر میکند، سپس حرف میزند ولی انسان احمق بر عکس او، اول حرف میزند بعد فکر میکند.
در سومین توصیه این مطلب را تذکر میدهد که نهی از تسرع و عجله تنها مربوط به امور دنیاست ولی نسبت به امور آخرت تسرع جا دارد. میفرماید: اگر کاری از کارهای آخرت پیش آمد، فوری آن را انجام بده؛ و اگر کاری از امور دنیا پیش آمد، آن را با تأنّی انجام بده. مثلاً اگر وقت نماز شد، سریع و اول وقت آن را بخوان، نه اینکه در مورد خواندن نماز هم درنگ کنی و مصلحت اندیشی کنی، امّا در امور دنیوی درنگ کن تا به آنچه صحیح است، عمل کنی.