در جلسات گذشته رواياتي خوانده شد که مجموع آنها دلالت داشت بر اينکه معيار ارزش انسان، دانش اوست. هر قدر دانش انسان افزون تر، ارزش وجودي او بيشتر.
اما سؤال اصلي اين است آن علمي که معيار ارزش انسان است، کدام علم است و کدام رشته از علوم، زمینه ساز ارزشمند شدن انسان می شوند؟
اگر ما مادة علم و مشتقات آن را در قرآن و حديث مورد بررسي قرار بدهيم، خواهيم ديد که علم در قرآن و حديث در دو معناي علم مفيد و سودمند و علم بي فائده و بلکه مضرّ به کار رفته است.
علم مفيد مانند آيه شريفه: « شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ»[1] يعني خدا شاهد يگانگي خود است، فرشتگان هم همين گواهي را ميدهند، اولوالعلم هم گواه يگانگي خدا هستند. عالم در اينجا به عنوان يک عنصر سودمند و شاهد يکتايي خدا بيان شده از اين روز نمي شود کسي عالم باشد ولي مؤمن نباشد، هر عالم حقيقي نه تنها مؤمن است، بلکه شاهد يگانگي خدا در کنار خود خدا و فرشتگان الهي است.
در شريفه ديگر مي فرمايد: «وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ»[2] يعني کساني که اهل علم هستند ميبينند که آنچه بر تو نازل شده، حق است. بنابراين نميشود کسي عالم باشد، ولي مؤمن به حقانيت پيامبر خدا نباشد. علم از ايمان به رسالت جدا نيست، کسي که عالم باشد ميبيند که پيغمبر درست ميگويد.
آيه ديگر: «وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»[3] يعني آنها که علم داده شده اند، بايد بدانند که آنچه نازل شده(قرآن) حق است پس به آن ايمان بياورند و دل هاي آنها در برابر آن نرم و خاضع بشود.
اين روايت ريشه در اين آيات دارد : النّبي صلّي الله عليه و آله : «عَلَامَةُ الْعِلْمِ فَأَرْبَعَةٌ الْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ الْعِلْمُ بِمُحِبِّيهِ وَ الْعِلْمُ بِفَرَائِضِهِ وَ الْحِفْظُ لَهَا حَتَّى تُؤَدَّى»[4]
نشانه علم و دانايي چهار چيز است: (1) شناخت خدا (2) شناخت دوستداران خدا (3) شناخت واجبات خدا (4) مراقبت از آنها تا همه ادا شود
روايت تصريح دارد کسي که خداشناس نيست اصلاً عالم نيست ؛ و علامت علم هم بخشی اعتقادي و شماری عملي است.