بحث اخلاقی
اصلاح تباهیها نزد خداست (3)
و لِما فَسَدَ صَلاح.[1]
صحبت در تبیین این جمله از دعای نورانی مکارم الاخلاق بود. اشاره شد که یکی از نمونههای روشن اصلاح تباهیها توسط خدای متعال، تبدیل سیئات به بدیهاست که در این آیه بدان تصریح شده است:
﴿إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً﴾.[2]
مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و كارى شايسته كنند؛ كه خداوند نيكى آنان را جانشين بدىهايشان مىگرداند و خداوند آمرزنده بخشاينده است.
در جلسه گذشته دو روایت در تفسیر تبدیل سیئه گنهکاران به حسنه خواندیم. روایتی دیگر در این باره، روایتی است از امام صادق(علیهالسلام) که میفرماید:
أوحى اللَّهُ عزّ وجلّ إلى داوودَ النَّبيِّ علَيهِ السّلامُ: يا داوودُ، إنّ عَبديَ المؤمنَ إذا أذْنَبَ ذَنباً ثُمّ رَجعَ و تابَ مِن ذلكَ الذَّنبِ و اسْتَحيى مِنّي عندَ ذِكْرِهِ غَفَرْتُ لَهُ، و أنسَيْتُهُ الحَفَظَةَ و أبْدَلْتُهُ الحسَنَةَ، و لا ابالي و أنا أرْحَمُ الرّاحِمينَ.[3]
خداوند عزّوجلّ به داوود پيامبر(علیهالسلام) وحى كرد: اى داوود! هرگاه بنده مؤمن من گناهى كند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نمايد و به هنگام ياد كردن از آن گناه از من شرم كند، او را مىآمرزم و آن گناه را از ياد فرشتگان نگهبان اعمال مىبرم و آن را به نيكى بدل مىكنم. و از اين كار باكى ندارم كه من مهربانترين مهربانانم.
از طریق اهل سنت نیز نقل شده است:
سَمِعَ جِبرِيلُ، إِبراهِيمَ خَليلَ الرَّحمَنِ عَلَيهِما السَّلامُ وَ هو يَقولُ: يا كَريمُ العَفوَ، فَقالَ لَه جِبرِيلُ: وَ تَدری ما كَرِيمُ العَفوِ؟ قالَ: لا يا جِبرِيلُ، قالَ: أَن يَعفُوَ عَنِ السَّيِّئَةِ وَ يَكتُبُها حَسَنَةً.[4]
جبرئیل(علیهالسلام) شنید که ابراهیم خلیل الرحمان(علیهالسلام) میگوید: «ای گذشتکننده بزرگوار». از او پرسید: آیا میدانی گذشتکننده بزرگوار کیست؟ گفت: نه ای جبرئیل، گفت: کسی که بدی را میبخشد و آن را به عنوان خوبی مینویسد.
همچنین از ابن عباس چنین نقل کردهاند:
لَمّا نَزَلَت ﴿وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر﴾[5] الآيَةَ اشتَدَّ ذلِكَ عَلَى المُسلِمينَ فَقالوا: ما مِنّا أحَدٌ إلاّ أشرَكَ، و قَتَلَ، و زَنى، فَأَنزَلَ اللّهُ: ﴿يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا...﴾،[6] يَقولُ لِهؤُلاءِ الَّذينَ أصابوا هذا فِي الشِّركِ، ثُمَّ نَزَلَت بَعدَهُ ﴿إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ﴾،[7] فَأَبدَلَهُمُ اللّهُ بِالكُفِر الإِسلامَ، و بِالمَعصِيَةِ الطّاعَةَ، و بِالإِنكارِ المَعرِفَةَ، و بِالجَهالَةِ العِلمَ.[8]
وقتى آيه «آنان كه با خداوند هيچ معبود ديگرى را نمىخوانند...» تا آخر آيه، نازل شد، اين بر مسلمانان گران آمد و گفتند: هيچ يك از ما نيست مگر كه شرك ورزيده و قتل و زنا كرده است. پس خداوند [آيه] «اى بندگان من، كه زيادهروى كردهايد...» را فرو فرستاد كه اين را به آنان كه اين اعمال را در زمان مشرك بودن انجام دادند مىگويد. سپس اين آيه فرود آمد: «به جز كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، كه خداوند گناهان آنها را به حسنات بدل مىكند». پس خداوند كفر آنان را به اسلام بدل كرد و معصيتشان را به طاعت و انكارشان را به معرفت و نادانىشان را به دانش.
از سعید بن جبیر نیز نقل کردهاند:
نَزَلَت آيَةٌ مِن «تَبَارَكَ» بِالمَدينَةِ في شَأنِ قاتِلِ حَمزَةَ وَحشِيٍ و أَصحابِهِ، كانوا يَقولونَ: إنّا لَنَعرِفُ الإِسلامَ و فَضلَهُ، فَكَيفَ لَنا بِالتَّوبَةِ و قَد عَبَدنَا الأَوثانَ، و قَتَلنا أصحابَ مُحَمَّدٍ، و شَرِبنَا الخُمورَ، و نَكَحنَا المُشرِكاتِ؟! فَأَنزَلَ اللّهُ فيهِم ﴿وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر﴾[9] الآيَةَ، ثُمَّ اُنزِلَت تَوبَتُهُم ﴿إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ﴾،[10] فَأَبدَلَهُمُ اللّهُ بِقِتالِ المُسلِمينَ قِتالَ المُشرِكينَ، و [بِـ] نِكاحِ المُشرِكاتِ نِكاحَ المُؤمِناتِ، و بِعِبادَةِ الأَوثانِ عِبادَةَ اللّهِ.[11]
آيهاى از [سوره] «تبارك» (فرقان) در مدينه و درباره قاتل حمزه يعنى وحشى و يارانش نازل شد. آنان مدعى بودند كه اسلام و ارزش آن را مىدانيم، اما چگونه توبه كنيم، در حالى كه پيشتر، بتپرست بوديم و ياران محمّد را كشتيم، و ميگسارى كرديم، و زنان مشرك را به همسرى برگزيديم؟ خداوند درباره آنان چنين [آيهاى] فرو فرستاد: «كسانى كه با خداوند هيچ معبود ديگرى را نخواندند...». سپس حكم توبه آنان فرود آمد: «به جز كسانى كه توبه كردند و مؤمن شدند و كار شايسته كردند، كه خداوند بدىهاى آنها را به خوبى بدل مىكند». در نتيجه خداوند به جاى جنگشان با مسلمانان، جنگ با مشركان را براى آنان جايگزين كرد، و به جاى ازدواج با زنان مشرك، ازدواج با زنان مؤمن و به جاى بتپرستى، خداپرستى را برايشان جايگزين نمود.
بحث فقهی
موضوع: کتاب الحج/ تروک الإحرام/ نگاه در آینه
یادآوری
بحث در تروک احرام بود. تا کنون هفت مورد آن را بررسی نمودهایم و اینک، مورد هشتم.
هشتم: نگاه در آینه
امام خمینی(رحمة الله علیه) میفرماید:
الثامن: النظر في المرآة من غير فرق بين الرجل و المرأة، و ليس فيه الكفارة، لكن يستحب بعد النظر إن يلبي، و الأحوط الاجتناب عن النظر في المرآة و لو لم يكن للتزيين.[12]
هشتم: نگاه كردن در آینه، بدون آنکه میان مرد و زن فرقی باشد. این کار كفاره ندارد، ليكن مستحب است بعد از نگاه كردن، تلبيه بگويد و احتياط آن است كه از نگاه كردن در آينه اجتناب كند اگر چه به منظور آراستن خود نباشد.
مشهور بلکه اشهر در میان فقها این است که نگاه کردن در آینه برای محرم حرام است، اما تعدادی از فقها از جمله شیخ طوسی در الخلاف آن را مکروه دانستهاند.[13] ولی همان طور که صاحب جواهر فرموده، مقصود شیخ نیز حرمت است، زیرا وی در مقابل یکی از دو قول شافعی که آن را جایز دانسته، به اجماع و مطابقت با احتیاط تمسک نموده است و احتیاط نیز با حرمت سازگار است. از این رو، میتوان گفت در اصل این حکم اختلافی نیست، اختلاف در این است که قصد زینت داشتن تأثیری در حکم دارد یا نه.
نظر صاحب جواهر
صاحب جواهر در شرح این عبارت محقق: «و كذا النظر في المرآة على الأشهر»، میفرماید:
و كذا لا يجوز لهما في حال الإحرام النظر في المرآة على الأشهر كما عن الصدوق و الشيخ و أبي الصلاح و ابني إدريس و سعيد، بل نسبه غير واحد إلى الأكثر... و على كل حال فلا إشكال في الحرمة، و لكن عن الجمل و العقود و الوسيلة و المهذب و الغنية انه مكروه كالمصنف في النافع، بل قيل و الخلاف، و لكن يحتمل إرادة الحرمة منها للاستدلال عليها بالإجماع و طريقة الاحتياط، فيكون حجة أخرى للحرمة، مضافا إلى النصوص المزبورة و غيرها التي لا داعي إلى حمل النهي فيها على الكراهة.[14]
همچنین بنا بر اشهر برای آنها (زن و مرد) جایز نیست که در حال احرام در آینه نگاه کنند، کما اینکه از شیخ صدوق، شیخ طوسی [در المبسوط]، أبو الصلاح، ابن ادریس و ابن سعید حلی نیز نقل شده است و حتی خیلیها آن را به اکثر نسبت دادهاند... در هر حال، اشکالی در حرام بودن این کار نیست، ولی از الجمل و العقود [شیخ طوسی]، الوسیلة، المهذب و غنیة النزوع نقل شده که این کار مکروه است، کما اینکه مصنف نیز در [المختصر] النافع آن را مکروه دانسته است، بلکه گفته شده شیخ طوسی در الخلاف نیز چنین گفته است؛ ولی احتمال دارد که مقصود وی حرمت بوده باشد، زیرا برای این حکم به اجماع و احتیاط استدلال نموده است. طبق این احتمال، خود اجماع ـ افزون بر روایات یاد شده و دیگر روایات ـ دلیل دیگری بر حرمت خواهد بود، روایاتی که انگیزهای برای حمل نهی وارد شده در آنها بر کراهت وجود ندارد.
ایشان در ادامه، نظر محقق سبزواری را که حرمت نگاه در آینه را مقید به قصد زینت نموده، نقل نموده و به آن اشکال میکند:
نعم في الذخيرة ينبغي تقييد الحكم بما إذا كان النظر للزينة جمعا بين الأخبار المطلقة و المقيدة، و فيه أنه لا منافاة كما سمعته في الكحل.[15]
بله، در ذخیرة المعاد از باب جمع میان روایات مطلق و مقید، تقیید حکم به جایی که نگاه برای زینت باشد را سزاوار دانسته است، ولی اشکالش این است که ـ همان طور که در بحث سرمه کشیدن نیز گذشت ـ منافاتی میان آنها وجود ندارد.
البته به نظر ما، این مطلب صحیح نیست. توضیح فرمایش ایشان و جواب ما به آن، پس از نقل روایات میآید. پیش از نقل روایات، با نظر مراجع معاصر در این باره آشنا میشویم.
نظر مراجع معاصر
چنانکه گذشت، حضرت امام علاوه بر اینکه در ابتدای عبارت، به صورت مطلق فرمود: «النظر فی المرآة»، در انتهای عبارت نیز اجتناب از نگاهی که برای تزیین نباشد را احوط دانست. بنا بر این، ایشان نیز مانند محقق حلی و صاحب جواهر نگاه کردن در آینه را مطلقا حرام میداند، چه به قصد زینت باشد، چه بدون آن.
در میان مراجع معاصر که حاشیه آنها در مناسک حج آمده، آیت الله صافی و آیت الله گلپایگانی نیز همین نظر را دارند،[16] ولی سایر محشین، تنها نگاه با قصد زینت را حرام میدانند.
در حاشیه این عبارت حضرت امام: «هشتم: نگاه کردن در آینه» آمده است:
آیت الله بهجت: [حرمت نگاه] در صورتی [است] که برای عذری، از قبیل مرض نباشد که صدق تزیّن نمیکند.
آیات عظام تبریزی، خویی، سیستانی: نگاه کردن در آینه جهت زینت بر محرم حرام است.
آیت الله خامنهای: نگاه کردن در آینه بدون قصد زینت، مانند راننده و امثال آن، اشکال ندارد.
آیت الله زنجانی: نگاه کردن در آینه و همچنین در دیگر اجسامی که عکس محرم در آنها پیداست اگر برای آرایش یا در معرض آرایش باشد، حرام است؛ اما نگاه کردنی که هیچ ارتباطی با آرایش ندارد مانند نگاه کردن راننده برای دیدن اطراف، اشکالی ندارد.
آیت الله سبحانی: مقصود این است که انسان در آینه نگاه کند تا چهره خود را ببیند و یا خود را بیاراید ولی اگر مثلا برای رفع خون از بینی و صورت مینگرد و همچنین اگر راننده برای آگاهی از پشت سر به آینه مینگرد، اشکالی ندارد.
آیت الله مکارم: در صورتی که برای تزیین خود و اصلاح سر و وضع خود باشد [حرام است].[17]
روایات
صاحب وسائل در این باره چهار روایت در باب 34 از ابواب «تروک الاحرام» آورده است. هر چهار روایت نیز صحیح السند هستند. از نظر ایشان نیز قید برای زینت بودن در حکم به حرمت لازم است. ایشان عنوان این باب را چنین قرار داده است:
بَابُ تَحْرِيمِ النَّظَرِ فِي الْمِرْآةِ لِلْمُحْرِمِ وَ الْمُحْرِمَةِ لِلزِّينَةِ فَإِنْ فَعَلَ فَلْيُلَبِّ.[18]
باب حرام بودن نگاه در آینه برای مرد و زن محرم به قصد زینت، پس اگر چنین کرد، باید تلبیه بگوید.
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَعْنِي ابْنَ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ يَعْنِي ابْنَ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَنْظُرْ فِي الْمِرْآةِ وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ فَإِنَّهُ مِنَ الزِّينَةِ.[19]
«حماد بن عثمان» از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند که فرمود: وقتى محرم هستى در آينه نگاه مكن، زیرا این کار، از زينت است.
روایت دوم
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَنْظُرُ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ فِي الْمِرْآةِ لِلزِّينَةِ.[20]
«معاویة بن عمار» از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند که فرمود: زن در حال احرام نباید به قصد آرایش در آینه نگاه کند.
روایت سوم
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَنْظُرْ فِي الْمِرْآةِ وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ لِأَنَّهُ مِنَ الزِّينَةِ الْحَدِيثَ.[21]
«حریز بن عبدالله» از امام صادق(علیهالسلام) نقل می کند که فرمود: وقتى محرم هستى در آينه نگاه مكن، زيرا كه آن، از زينت است...
روایت چهارم
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُ (عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ) عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا يَنْظُرُ الْمُحْرِمُ فِي الْمِرْآةِ لِزِينَةٍ فَإِنْ نَظَرَ فَلْيُلَبِّ.[22]
«معاویة بن عمار» میگوید: امام صادق(علیهالسلام) فرمود: شخص محرم نباید به قصد آرایش در آینه نگاه کند، اگر نگاه کرد، باید تلبیه بگوید.
چنانکه گذشت، طبق فرمایش صاحب جواهر، محقق سبزواری از باب جمع میان مطلق و مقید، حرمت نگاه در آینه را به آنجا که برای زینت نگاه کند، مقید نموده است. سپس ایشان اشکال میکند که میان نهی از مطلق نگاه کردن و نهی از نگاه کردن به قصد زینت، منافاتی نیست که بخواهیم اطلاق اولی را با دومی قید بزنیم، بلکه هر دو مثبِت هستند.
ولی به نظر ما اشکال اینجاست که در هر چهار روایتی که خواندیم، قید زینت بودن مطرح شده است، پس اصلا اطلاقی وجود ندارد که بخواهیم آن را تقیید بزنیم. بلکه در روایت اول و چهارم، برای نهی از این کار، به زینت بودن آن استدلال شده است، پس هر جا این دلیل باشد، حرمت نیز وجود دارد.
با توجه به این مطلب، باید گفت احتیاطی که در متن آمده، استحبابی است، هرچند که ظاهر آن، وجوب است.
بنا بر این، ما نیز نگاه در آینه را در صورتی حرام میدانیم که به قصد زینت و آرایش باشد، ولی نگاه کردن بدون قصد زینت، مانند راننده و امثال آن، اشکال ندارد.
نکته پایانی در این باره این است که نگاه کردن در آینه کفاره ندارد، زیرا دلیلی برای اثبات کفاره در این مورد نداریم. بله در روایت چهارم آمده بود که باید تلبیه بگوید، ولی چون اجماع داریم که چنین کاری واجب نیست، آن را حمل بر استحباب میکنیم.
مسئله بیست و سوم
حضرت امام در تنها مسئله این بخش میفرماید:
لا بأس بالنظر إلى الأجسام الصقيلة و الماء الصافي مما يرى فيه الأشياء، و لا بأس بالمنظرة إن لم تكن زينة و إلا فلا تجوز.[23]
نگاه كردن به اجسامى كه صيقلىاند و به آبى كه صاف است به طورى كه چيزها در آن ديده مىشود اشكال ندارد. و عينك در صورتى كه زينت نباشد اشكالى ندارد وگرنه جايز نيست.
در این مسئله دو فرع مطرح شده است:
فرع اول
از اطلاق کلام حضرت امام، معلوم میشود که ایشان نگاه کردن به اجسامی که کارکرد آینه را دارند را حتی با قصد زینت، جایز میداند.
صاحب جواهر نیز در این باره میفرماید:
لا بأس بما يحكي الوجه مثلا من ماء و غيره من الأجسام الصقيلة، بل لا بأس بالنظر في المرآة في غير المعتاد فعله للزينة.[24]
نگاه کردن به چیزهایی مثل آب و اجسام صاف که نمایانگر صورت هستند، ایرادی ندارد، بلکه نگاه کردن در آینهای که عادتا برای زینت به کار نمیرود [مانند آینه خودرو] نیز ایرادی ندارد.
دلیل جواز نگاه کردن در چنین اجسامی این است که روایات به آینه اختصاص داشت و دلیلی برای نهی از نگاه کردن در غیر آینه وجود ندارد.
ولی به نظر ما با توجه به اینکه در برخی روایات، زینت بودن به عنوان تعلیل به کار رفته است، این تعلیل شامل این مورد هم میشود. بنا بر این، نگاه کردن در هر چیزی که تصویر اشیاء در آن معلوم باشد، اگر به قصد زینت باشد، اشکال دارد.
فرع دوم
با توجه به شیشه بودن جنس آینه، یکی از مصادیق نگاه کردن در شیشه، نگاه کردن از طریق شیشه عینک است. از این رو، در اینجا به این مسئله نیز اشاره شده است.
در این فرع، ما نظر حضرت امام را میپذیریم، زیرا ایشان نیز نهی از استفاده از عینک را مقید به تزئینی بودن آن نمود. بنا بر این، اگر محرم برای زیبایی از عینک استفاده کند، اشکال دارد، اما اگر مثلا به خاطر مطالعه یا بهتر دیدن، استفاده کند، اشکالی ندارد.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله
[1]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیهالسلام)، الدعاء 20.
[2]. سوره فرقان، آیه68 ـ 70.
[3]. ثواب الاعمال، الشیخ الصدوق (381 ق)، ص130، ح492
[4]. شعب الإیمان، احمد بن الحسین البیهقی (458ق)، ج9، ص268، ح6643.
[5]. سوره فرقان، آیه68.
[6]. سوره زمر، آیه53.
[7]. سوره فرقان، آیه70.
[8]. الدر المنثور، جلال الدین السیوطی (911 ق)، ج6، ص278.
[9]. سوره فرقان، آیه68.
[10]. سوره فرقان، آیه70.
[11]. الدر المنثور، جلال الدین السیوطی (911 ق)، ج6، ص278.
[12]. تحریر الوسیلة، الإمام الخمینی (1409 ق)، ج1، ص422.
[13]. ر. ک: الخلاف، الشیخ الطوسی (460 ق)، ج2، ص319. متن عبارت شیخ چنین است: «يكره للمحرم النظر في المرآة، رجلا كان أو امرأة. و به قال الشافعي في سنن الحرملة. قال في الأم: لهما أن ينظرا في المرآة. دليلنا: إجماع الفرقة، و طريقة الاحتياط».
[14]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن النجفی (1226 ق)، ج18، ص348.
[15]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن النجفی (1226 ق)، ج18، ص349.
[16]. ر. ک: مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص208، حاشیه2، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[17]. ر. ک: مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص206، حاشیه5، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[18]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج12، ص472، ط ـ آل البیت.
[19]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج12، ص472، ابواب تروک الإحرام، ب34، ح1، ط ـ آل البیت.
[20]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج12، ص472، ابواب تروک الإحرام، ب34، ح2، ط ـ آل البیت.
[21]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج12، ص472، ابواب تروک الإحرام، ب34، ح3، ط ـ آل البیت.
[22]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج12، ص473، ابواب تروک الإحرام، ب34، ح4، ط ـ آل البیت.
[23]. تحریر الوسیلة، الإمام الخمینی (1409 ق)، ج1، ص422.
[24]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن النجفی (1226 ق)، ج18، ص349.