بحث اخلاقی
نکوهش ردّ نیازمند
و أَنتَ مُنتَجَعي إن حُرِمت.[1]
در تبیین این جمله از دعای مکارم الاخلاق اشاره شد که انسان هنگام بیبهره ماندن و محرومیت، باید برای نیازخواهی تنها به خداوند متعال رجوع کند و درخواست کردن از غیر او در روایات، مذموم شمرده شده است. از این رو، پیامبر(صلّی الله علیه و آله) اصحاب خود را تشویق مینمود که از غیر خدا چیزی طلب نکنند. در سیره بزرگان از جمله حضرت امام(رحمة الله علیه) نیز وارد شده است که حتی نیازهای جزئی خود را از دیگران و حتی خانواده خود، درخواست نمیکردند.
در مقابل، اگر کسی برای رفع نیازش به ما مراجعه کرد، محروم نساختن وی پسندیده و رد کردنش ناپسند دانسته شده است. در سوره ضحی میخوانیم:
﴿وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ﴾.[2]
و اما سائل را از خود مران.
در باره پرهیز از رد کردن سائل و خودداری از تأمین نیاز مؤمن روایات فراوانی داریم که بسیاری از آنها را در میزان الحکمة جمع کردهایم.[3] به عنوان نمونه از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده است که فرمود:
أيُّما رَجُلٍ مِن شيعَتِنا أتى رَجُلاً مِن إخوانِهِ، فَاستَعانَ بِهِ في حاجَتِهِ فَلَم يُعِنهُ و هُوَ يَقدِرُ، إلَّا ابتَلاهُ اللَّهُ بِأَن يَقضِيَ حَوائِجَ غَيرِهِ مِن أعدائِنا، يُعَذِّبُهُ اللَّهُ عَلَيها يَومَ القِيامَةِ.[4]
هر گاه یکی از شيعيان نزد يكى ديگر از برادرانش برود و از او براى تأمين نيازش، كمک بخواهد و او با آنكه مىتواند كمکش كند، یاریاش ندهد، خداوند، او را به برآوردن نيازهاى دشمنان ما مبتلا مىكند و خداوند، به خاطر آن در قيامت او را عذاب میکند.
همچنین طبق نقل، میفرماید:
ما مِن مؤمنٍ يَخذُلُ أخاهُ و هُو يَقْدِرُ على نُصْرَتهِ إلّا خَذَلَهُ اللَّهُ في الدُّنيا و الآخِرَةِ.[5]
هر گاه مؤمنى بتواند برادر خود را يارى رساند، اما تنهايش گذارد، خداوند در دنيا و آخرت او را تنها گذارد.
بحث فقهی
موضوع: کتاب الحج/ تروک الإحرام/ لبس المخیط (2)
یادآوری
بحث در باره ملاک پوشش حرام بر مرد محرم بود که گفتیم برخی دوخته بودن را ملاک دانسته و عنوان «لبس المخیط» را آوردهاند، ولی عدهای آن را قبول ندارند و لباس بودن را ملاک دانستهاند، چه دوخته باشد چه نادوخته.
صاحب جواهر با اینکه میگوید در روایات عنوان مخیط وجود ندارد، اما به دلیل اجماعی که بزرگان از جمله علامه حلی نقل کرده است، همین عنوان را میپذیرد.
در جلسه قبل اشکالهای آیت الله سید علی محقق را به ایشان بیان کردیم که در اینجا آنها را مرور میکنیم.
قابل استناد نبودن اجماع بر حرمت لبس مخیط
آیت الله محقق چهار اشکال در این باره بیان نمود:
اشکال اول
ایشان فرمود: سخن علامه حلی در تذکرة ظهور در اجماع مصطلح ندارد، بلکه حکایت اتفاق نظر علماست که معلوم نیست بر اساس قول معصوم بوده باشد تا کاشفیت داشته باشد.
برای توضیح این اشکال لازم است متن سخن علامه را بخوانیم. ایشان به عنوان دومین مورد از محرمات احرام مینویسد:
البحث الثاني: لبس الثياب المخيطة
مسألة 225: يحرم على المحرم الرجل لبس الثياب المخيطة عند علماء الأمصار. قال ابن المنذر: أجمع أهل العلم على أنّ المحرم ممنوع من لبس القميص و العمامة و السراويل و الخفّ و البرنس.[6]
بحث دوم: پوشیدن لباسهای دوخته
مسئله 225: از نظر علمای امصار پوشیدن لباسهای دوخته بر مرد مُحرم حرام است. ابن منذر میگوید: «اهل علم بر این مطلب اجماع دارند که محرم نمیتواند پیراهن، عمامه، شلوار، چکمه و کلاه بپوشد».
اولا عبارت «أجمع أهل العلم» با توجه به عبارت قبلی ایشان که فرمود: «عند علماء الامصار»، دلالتی بر اجماع قدما ندارد، بلکه احتمالا از اتفاق نظر داشتن علمای هم عصر خویش خبر میدهد.
ثانیا در کلام ابن منذر خبری از مخیط نیست، بلکه وی مصادیقی از لباسهای ممنوعه را نام برده است.
گفتنی است که علامه پس از ذکر دلیل روایی آن از طریق اهل سنت و شیعه که همان روایت عبدالله بن عمر از پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و صحیحه معاویة بن عمار از امام صادق(علیهالسلام) است که در جلسه قبل خواندیم، مینویسد:
و قد ألحق أهل العلم بما نصّ النبي عليه السلام عليه ما في معناه، فالجبّة و الدراعة و شبههما ملحق بالقميص، و التبّان و الران و شبههما ملحق بالسراويل، و القلنسوة و شبهها مساو للبرنس، و الساعدان و القفّازان و شبههما مساوية للخفّين.[7]
اهل علم لباسهای مشابه آنچه در روایت نبوی آمده بود را بدان ملحق کردهاند. بنا بر این، جبّه و دراعه و مانند آنها [از لباسهای گشاد و بلندی که روی لباسها میپوشند] به پیراهن ملحق میگردد و تبان (شلوارک) و ران (شرت) و مشابه آنها به شلوار ملحق میشود و قلنسوه (نوعی کلاه) و مانند آن نیز مساوی کلاه است و ساقبند و دستکش و مانند آن مساویه کفش هستند.
ایشان در پایان این طور نتیجه میگیرد:
إذا عرفت هذا، فيحرم لبس الثياب المخيطة و غيرها إذا شابهها، كالدرع المنسوج و المعقود، كجبة اللّبد و الملصق بعضه ببعض، حملا على المخيط، لمشابهته إيّاه في المعنى من الترفّه و التنعّم.[8]
بر این اساس، پوشیدن لباسهای دوخته و مشابه آن از نادوختهها مثل: روپوش بافتنی و گره خورده یا بالاپوش نمدی یا لباسی که بخشی از آن به بخش دیگرش [بدون دوخت] چسبانده شده است نیز حرام است، زیرا همه اینها به جهت مشابهتشان در نرمی و لطافت، به لباسهای دوختنی حمل میشوند.
اشکال دوم
اشکال دوم آقای محقق این بود که اگر این مطلب اجماعی است باید همه یا اکثر قدما همین عنوان «لبس المخیط» را آورده باشند، در حالی که اولا برخی از آنها اصلا متعرض آن نشدهاند، عدهای هم که آن را آوردهاند، تعابیرشان مختلف است.
همان طور که در جلسه قبل کلام بسیاری از آنها را خواندیم، دیدیم که همه قدما از عنوان یاد شده استفاده نکردهاند و برخی از آنها به بیان «لباس» یا مصداقهایی از آن که در روایات آمده، اکتفا کرده بودند.
اشکال سوم و چهارم
اشکال سوم را نیز اینگونه بیان نمود که در حجیت اجماع منقول، تردید جدی وجود دارد و در اشکال چهارم نیز فرمود: مستند آرای قدما روایاتی است که اکنون در اختیار ماست، از این رو ما نیز میتوانیم مثل آنها استنباط خود را از روایات بیان کنیم.
از این رو، سراغ دستهبندی روایات رفت و آنها را به سه طایفه تقسیم نمود. در جلسه قبل عنوان سه طایفه را همراه با یک نمونه از روایات آنها خواندیم. در اینجا به آدرس روایاتی که ایشان در هر دسته جای داده، بسنده میکنیم:
دسته اول: روایاتی که دلالت دارند بر اینکه محرم جز لباسهای احرام را نمیتواند بپوشد:
دسته دوم: روایاتی که عناوین خاصی را تحریم کردهاند:
دسته سوم: روایاتی که لباسهایی با وصف خاص را تحریم کردهاند:
جمعبندی
تکلیف دسته اول و دوم که مشخص است، زیرا در آنها یا مطلق لباس تحریم شده یا به ذکر مصادیق اکتفا شده است. در دسته سوم که وصف خاصی آمده است نیز از وصف «مخیط» سخنی به میان نیامده است، بلکه فقط دو وصف «تدرع» یا «تزرّه» آمده است که بر لباسی که همه بدن یا بخشی از آن را بپوشاند یا لباس تکمهدار دلالت دارند.
بله در دعائم الاسلام روایتی نقل شده است که در آن، عنوان «مخیط» آمده است، ولی چنانکه خواهیم گفت، به دلیل ضعف سند و منبع، قابل استناد نیست.
بنا بر این، ما دلیل قُرصی برای این که ثابت کنیم پوشیدن «مخیط» حرمت داشته باشد، نداریم و نظر ما در این باره همان است که آیت الله شبیری فرمود. ایشان در حاشیه مناسک حج حضرت امام، فرمود:
دوخته بودن لباس، از محرمات احرام نیست؛ ولی پوشیدن لباسهای معمولی، مانند پیراهن و قبا و شلوار و زیرپوش و هر لباسی مانند آنها که عرض بدن را میپوشاند، بر مرد محرم جایز نیست و در این امر فرقی بین لباس دوخته و بافته و غیر آن نیست، و پوشیدن حوله و لنگ و پتو و مانند آن مانعی ندارد هر چند دوخته باشد، همچنان که میتواند پتوی دوخته روی خود بیندازد و داخل کیسه خواب بخوابد، هر چند خلاف احتیاط مستحب است.[9]
آیت الله سیستانی نیز تقریبا همین نظر را دارند، ایشان میفرماید:
معلوم شد که معیار، لباس دوخته نیست، بلکه انواع خاصی از لباس حرام است و به احتیاط واجب لباسهای متعارف هم حرام است.[10]
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله
[1]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیهالسلام)، الدعاء 20.
[2]. سوره ضحى، آیه10.
[3]. ر. ک: ميزان الحكمة، محمدی ریشهری، ج5، ص173 و ج3، ص251.
[4]. الكافي، الشیخ الکلینی (329 ق)، ج2، ص366، ح2.
[5]. المحاسن، أبوجعفر البرقی (280 ق)، ج1، ص99.
[6]. تذکرة الفقهاء، العلامه الحلی (726 ق)، ج7، ص295، ط ـ آل البیت.
[7]. تذکرة الفقهاء، العلامه الحلی (726 ق)، ج7، ص296، ط ـ آل البیت.
[8]. تذکرة الفقهاء، العلامه الحلی (726 ق)، ج7، ص297، ط ـ آل البیت.
[9]. مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص201، حاشیه یک، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[10]. مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص202، حاشیه یک، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).