بحث اخلاقی
نقش ایمان به تقدیر الهی در رفع اندوه
اللَّهُمَّ أنتَ عُدَّتي إن حَزِنت.[1]
در تبیین این جمله اشاره شد که در منابع اسلامی رهنمودهای ارزندهاى در زمينه درمان اندوه و نگرانى، ارائه شده است و یکی از مؤثرترین علاجهای اعتقادی، ایمان و باور به این حقیقت است که خداوند متعال در سختیها مایه دلخوشی انسان است، حقیقتی که از جمله یاد شده نیز برداشت میگردد.
يكى از شاخههاى ايمان به خداى يگانه، ايمان به تقدير حكيمانه اوست. شخص مؤمن، باور دارد كه همه امور زندگى او بر پايه تقدير الهى و حكمت و مصلحت است. كسى كه اين واقعيت را باور داشته باشد، براى چيزى كه نصيب او نشده و يا از دست داده، غصّه نمىخورد.
از جمله آیاتی که بر این معنا دلالت دارد این آیه است:
﴿ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ﴾.[2]
هيچ مصيبتى چه در [روی] زمين [مانند زلزله و قحطى و ناامنى] و چه در خودتان [نظير بیماری و مرگ] نمیرسد، مگر آنكه در كتابى (لوح محفوظ) پيش از آنكه آن را پدید آوریم، ثبت است. همانا اين [كار] بر خداوند آسان است * تا بر آنچه از دست شما رفته است، افسوس نخوريد و از آنچه به شما داده شده، سرمست نگردید. خداوند، هيچ متكبّر خودستايى را دوست ندارد.
بنا بر این، آنچه از گرفتاریها و بلاها به انسان میرسد و نمونه روشن آن همین بیماری کرونا است، در علم الهی مقدر شده است. نتیجه و فایده باور داشتن این مطلب، این است که انسان همه این حوادث را بخشى از زندگی میداند که تحت برنامه خداوند حکیم قرار دارند.
از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) نیز روایت شده است که فرمود:
الإِيمانُ بِالقَدَرِ يُذهِبُ الهَمَّ وَ الحُزنَ.[3]
ايمان به تقدير، گرفتارى و اندوه را مىبَرَد.
گفتنی است که جمله «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ»، جملهای است کلیدی و امیر مؤمنان(علیهالسلام)، تمام زهد را در همین دو جمله، دانسته است:
الزُّهدُ كلُّهُ بَينَ كلِمَتَينِ مِنَ القُرآن، قالَ اللّه سُبحانَه: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ)، و مَن لَم يأسَ عَلَى الماضى و لَم يفرَح بِالآتى فَقَد أخَذَ الزُّهدَ بِطَرَفَيهِ.[4]
تمام زهد، در دو جمله از قرآن [گرد آمده] است. خداوند سبحان فرموده است: «بر آنچه از دست شما رفته است، افسوس نخوريد و از آنچه به شما داده شده، سرمست نگردید». كسى كه بر گذشته افسوس نخورد و براى آنچه به دستش مىرسد، شاد نشود، هر دو جانب زهد را گرفته است.
زهدی که از ارزشهای والای اخلاقی است و افراد کمی از آن بهرمندند، چنانکه از آن حضرت، این گونه نقل شده است:
الزُّهدُ أقَلُ ما يوجَدُ و أجَلُّ ما يُعهَدُ، و يَمدَحُهُ الكُلُّ و يَترُكُهُ الجُلُ.[5]
زهد، كمترين چيزى است كه يافت مىشود و ارزشمندترين چيزى است كه سفارش مىشود. همگان، آن را مىستايند امّا بيشتر مردم به آن عمل نمىكنند.
زهد به قدری ارزشمند است که طبق آنچه در دعای ندبه آمده است، شرط گزینش اولیای خداوند برای دریافت مقام نبوت و دریافت وحی، پذیرش آن در دنیا است:
اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضاؤُكَ في أولِيائِكَ، الَّذينَ استَخلَصتَهُم لِنَفسِكَ و دينِكَ... بَعدَ أن شَرَطتَ عَلَيهِمُ الزُّهدَ في دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنيَا الدَّنِيَّةِ و زِبرِجِها، فَشَرَطوا لَكَ ذلِكَ، و عَلِمتَ مِنهُمُ الوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلتَهُم... و أهبَطتَ عَلَيهِم مَلائِكَتَكَ، و كَرَّمتَهُم بِوَحيِكَ.[6]
بار خدايا! سپاس، تو راست بر آنچه از قضاى خود بر اوليايت جاری ساختی؛ همانان كه آنان را براى خودت و دينت برگزيدی... پس از آن كه زهد در اين دنياى پست و [نيز] زرق و برق آن را بر آنان شرط كردى و آنان هم اين شرط تو را پذيرفتند، و دانستى كه به اين شرط، وفا مىكنند. پس، آنان را پذيرفتى... و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى، و به وحى خويش سرافرازشان نمودی.
بنا بر نقل شیخ کلینی، امیر مؤمنان(علیهالسلام) نیز زهد در دنیا را مایه آسان شدن سختیها دانسته است:
مَن زَهِدَ فِي الدُّنيا هانَت عَلَيهِ المُصِيباتُ.[7]
هر كه در دنيا زهد ورزد، مصيبتها بر او آسان مىشوند.
بحث فقهی
موضوع: کتاب الحج/ تروک الإحرام/ کفاره استعمال بوی خوش (3)
یادآوری
بحث در کفاره به کار بردن بوی خوش در حال احرام بود که حضرت امام(رحمة الله علیه) آن را در مسئله پانزدهم، بنا بر احتیاط یک گوسفند دانسته است. گفتیم در باره اینکه هر نوع استفادهای از بوی خوش کفاره دارد یا برخی از انواع آن، سه نظر وجود دارد:
یک. مطلق استعمالهای طیب، کفاره دارد.
دو. فقط خوردن طیب یا غذایی که در آن طیب به کار رفته است، کفاره دارد.
سه. علاوه بر خوردن، پوشیدن لباس آغشته به طیب نیز کفاره دارد.
با استفاده از فرمایشات آیت الله خویی، دلیل قول اول و دوم را خواندیم. نظر خود ایشان، قول دوم بود، اگرچه ثبوت کفاره در غیر خوردن را نیز احوط دانست.
دلیل قول سوم
نظر آیت الله سیستانی در حاشیه مسئله 343 مناسک حج امام خمینی(رحمة الله علیه) چنین آمده است:
هرگاه محرم عمدا مقداری از چیزهای خوشبو را بخورد و یا چیزی را بپوشد که اثر بوی خوش از سابق در آن مانده باشد، بنا بر احتیاط واجب باید یک گوسفند، کفاره بدهد، ولی در غیر این دو مورد، در استفاده از بوی خوش، کفاره واجب نیست، هرچند احوط کفاره دادن است.[8]
دلیل این قول، دو روایتی است که صاحب وسائل آنها را در بابی با این عنوان آورده است:
بَابُ أَنَّ الْمُحْرِمَ إِذَا أَكَلَ مَا لَا يَحِلُّ لَهُ سِوَى الصَّيْدِ أَوْ لَبِسَ مَا لَا يَحِلُّ لَهُ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا لَمْ يَلْزَمْهُ شَيْءٌ وَ إِنْ تَعَمَّدَ لَزِمَهُ دَمُ شَاةٍ.[9]
بابی در اینکه اگر محرم از روی فراموشی یا جهل چیزی را بخورد که بر او حلال نیست ـ غیر از صید ـ یا چیزی را بپوشد که برایش حلال نیست، کفارهای ندارد، ولی اگر عمدا چنین کند، باید گوسفندی قربانی کند.
بنا بر این، نظر آیت الله سیستانی با صاحب وسائل تقریبا یکسان است.
گفتنی است که دلیل استنثاء شدن صید، آن است که خوردن صید حتی از روی جهل و نسیان نیز کفاره دارد.
صاحب وسائل در این باب، پنج روایت آورده است که تنها، روایت اول و چهارم آن برای اثبات این قول مورد استناد است، ولی ما همه آنها را میخوانیم:
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَنْ نَتَفَ إِبْطَهُ أَوْ قَلَّمَ ظُفُرَهُ أَوْ حَلَقَ رَأْسَهُ أَوْ لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ أَوْ أَكَلَ طَعَاماً لَا يَنْبَغِي لَهُ أَكْلُهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَفَعَلَ ذَلِكَ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ.[10]
«زرارة بن اعین» میگوید: از امام باقر(علیهالسلام) شنیدم که فرمود: کسی که در حال احرام، از روی فراموشی یا ندانستن، موهاى زير بغلش را بکَند يا ناخنهایش را کوتاه کند یا موى سرس را بتراشد یا لباسی که نباید بپوشد را بپوشد یا غذایی که نباید بخورد را بخورد، چیزی بر عهدهاش نیست، ولی اگر این کارها را از روی عمد انجام دهد بر عهده اوست که یک گوسفند قربانی کند.
روایت دوم
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ الْعِيصِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَلْبَسُ الْقَمِيصَ مُتَعَمِّداً قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ.[11]
«سلیمان بن عیص» میگوید: از امام صادق(علیهالسلام) درباره مُحرمی پرسیدم که عمداً پیراهن [که دوخته است] پوشیده است. فرمود: بر عهده اوست که قربانی کند.
روایت سوم
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ أَعْجَمِيٍّ أَحْرَمَ فِي قَمِيصِهِ أَخْرِجْهُ مِنْ رَأْسِكَ فَإِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْكَ بَدَنَةٌ وَ لَيْسَ عَلَيْكَ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ أَيُّ رَجُلٍ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ الْحَدِيثَ.[12]
«عبد الصمد بن بشیر» میگوید: امام صادق(علیهالسلام) در باره شخص غیر عربی که در حالی که پیراهن به تن داشته، محرم شده است، فرمود: آن را [به صورت معمول و] از طرف سرت در بیاور، کفاره هم بر تو واجب نیست و لازم نیست حج را هم سال بعد [دو باره] انجام دهی. هر شخصی که کاری را از روی نادانی مرتکب شود، چیزی بر او نیست...
روایت چهارم
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَفَعَلَ ذَلِكَ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمٌ.[13]
«زرارة» از امام باقر(علیهالسلام) روایت کرده است که فرمود: هر مُحرمی که لباسی که نباید بپوشد را بپوشد و این کار را از روی فراموشی یا نداستن انجام دهد، چیزی بر عهدهاش نیست، ولی اگر آن را از روی عمد انجام دهد، بر عهده اوست که قربانی کند.
روایت پنجم
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: لِكُلِّ شَيْءٍ خَرَجْتَ مِنْ حَجِّكَ فَعَلَيْهِ فِيهِ دَمٌ تُهَرِيقُهُ حَيْثُ شِئْتَ.[14]
«علی بن جعفر» از برادرش امام کاظم(علیهالسلام) روایت کرده است که فرمود: برای هر چیزی که تو را از حج خارج میکند، باید قربانی انجام دهی، هر چه باشد.
تقریب استدلال به این روایات برای اثبات قول سوم چنین است که عبارتهای «لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ» و «أَكَلَ طَعَاماً لَا يَنْبَغِي لَهُ أَكْلُهُ» در روایت اول و عبارت «مَنْ لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ» در روایت چهارم، عام هستند و شامل لباس آغشته به بوی خوش و غذای مخلوط به آن نیز میگردند. و چون غیر از این دو مورد از موارد استعمال طیب، یعنی خوردن و پوشیدن، دلیلی برای اثبات قربانی کردن گوسفند نداریم، تنها به همین دو مورد اکتفا میگردد.
اشکال
ظاهر جمله «لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ» این است که پوشیدن لباس به عنوان اوّلی جایز نباشد، مثل پوشیدن لباس دوخته یا لباس حریر برای مردان، ولی بحث ما در باره لباسی که پوشیدن آن با عنوان ثانوی مشکل دارد، یعنی به خاطر آغشته شدنش به بوی خوش، نباید آن را بپوشد.
بنا بر این، عبارت یاد شده از لباس مربوط به بحث طیب منصرف است، شاهد آن هم این است که این روایات در کنار روایاتی آمدهاند که از آنها در باره قمیص سؤال شده است.
ممکن است گفته شود، همین مطلب در باره عبارت «أَكَلَ طَعَاماً لَا يَنْبَغِي لَهُ أَكْلُهُ» نیز وجود دارد و مقصود از آن، خوردن غذایی است که از راه صید تهیه شده است و شامل غذای مخلوط به بوی خوش یا خوراکی خوشبو مثل زعفران نمیگردد؛ ولی در پاسخ میگوییم: این عبارت نمیتواند شامل صید شود، زیرا در این صورت، باید حتی خوردن آن از روی فراموشی و جهل نیز کفاره داشته باشد، چون که طبق روایات دیگر، در ثبوت کفاره صید، فرقی میان عمد و غیر عمد نیست[15] ـ در حالی که تصریح شد که در صورت نسیان یا جهالت، کفاره ندارد.
بر فرضی هم که بپذیریم، این عبارت شامل خوردن طیب نمیگردد، لزوم کفاره در خوردن با روایت صحیحه دیگر به اثبات میرسد و بر این اساس، تنها کاربرد از کاربردهای طیب که ارتکاب عمدی آن موجب کفاره است، خوردن خواهد بود.
روایتی که بر ثبوت کفاره برای خوردن دلالت دارد، روایت اول از روایات باب چهارم از ابواب «بقیة کفارات الاحرام» است که میفرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ أَكَلَ زَعْفَرَاناً مُتَعَمِّداً أَوْ طَعَاماً فِيهِ طِيبٌ فَعَلَيْهِ دَمٌ فَإِنْ كَانَ نَاسِياً فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ يَتُوبُ إِلَيْهِ.[16]
شیخ صدوق به اسنادش از «زرارة» نقل نموده است که میگوید:
امام باقر(علیهالسلام) فرمود: كسى كه زعفران و يا غذايى كه در آن عطر باشد را از روى عمد بخورد، بر عهده اوست كه قربانى كند و اگر اين كار از روى فراموشى باشد، چيزى بر عهده او نيست و از خداى متعال طلب آمرزش كند و توبه نماید.
بنا بر این، به نظر ما اگر مُحرم، خوراکی خوشبو یا غذایی که در آن بوی خوش به کار رفته است را عمدا بخورد باید یک گوسفند به عنوان کفاره قربانی کند؛ ولی اگر بوی خوش را ببوید یا آن را به بدن یا لباسش بمالد یا لباس آغشته به بوی خوش را بپوشد، لازم نیست کفاره بدهد. از این رو، ما نیز مانند آیت الله زنجانی نسبت به استفادههای دیگر از طیب غیر خوردن، فتوا به عدم کفاره دادیم و مانند آیت الله خویی و برخی دیگر از مراجع، آن را احوط نمیدانیم.
نکته پایانی در باره این فرع، یعنی کفاره استعمال طیب این است که اگر محرم از روی فراموشی یا جهل از بوی خوش استفاده کند ـ هر نوع استفادهای که باشد ـ مستحب است مقداری صدقه بپردازد و استغفار کند. دلیل آن، ذیل روایت قبلی و نیز سایر روایاتی است که در باب یاد شده آمده است. متن برخی از آنها چنین است:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَسَّ الطِّيبَ نَاسِياً وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ يَغْسِلُ يَدَهُ وَ يُلَبِّي.[17]
قَالَ وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ وَ يَسْتَغْفِرُ رَبَّهُ.[18]
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَضَّأَنِي الْغُلَامُ وَ لَمْ أَعْلَمْ بدستشان فِيهِ طِيبٌ فَغَسَلْتُ يَدِي وَ أَنَا مُحْرِمٌ فَقَالَ تَصَدَّقْ بِشَيْءٍ لِذَلِكَ.[19]
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَمَسُّ الْمُحْرِمُ شَيْئاً مِنَ الطِّيبِ وَ لَا الرَّيْحَانِ وَ لَا يَتَلَذَّذُ بِهِ وَ لَا بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ فَمَنِ ابْتُلِيَ بِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ فَلْيَتَصَدَّقْ بِقَدْرِ مَا صَنَعَ قَدْرَ سَعَتِهِ.[20]
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يَمَسُّ الطِّيبَ وَ هُوَ نَائِمٌ لَا يَعْلَمُ قَالَ يَغْسِلُهُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ وَ عَنِ الْمُحْرِمِ يَدْهُنُهُ الْحَلَالُ بِالدُّهْنِ الطَّيِّبِ وَ الْمُحْرِمُ لَا يَعْلَمُ مَا عَلَيْهِ قَالَ لَا شَيْءَ يَغْسِلُهُ أَيْضاً وَ لْيَحْذَرْ.[21]
وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْأُشْنَانُ فِيهِ الطِّيبُ أَغْسِلُ بِهِ يَدِي وَ أَنَا مُحْرِمٌ فَقَالَ إِذَا أَرَدْتُمُ الْإِحْرَامَ فَانْظُرُوا مَزَاوِدَكُمْ فَاعْزِلُوا الَّذِي لَا تَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ وَ قَالَ تَصَدَّقْ بِشَيْءٍ كَفَّارَةً لِلْأُشْنَانِ الَّذِي غَسَلْتَ بِهِ يَدَكَ.[22]
مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ قَالَ: قَالَ ع كَفَّارَةُ مَسِّ الطِّيبِ لِلْمُحْرِمِ أَنْ يَسْتَغْفِرَ اللَّهَ.[23]
فرع دوم
پس از روشن شدن کفاره استعمال طیب و نوع استعمالی که موجب کفاره است، سراغ فرع بعدی میرویم که بحث تکرار استعمال است. حضرت امام در ادامه مسئله پانزدهم فرمود:
لو تكرر منه الاستعمال فان تخلل بين الاستعمالين الكفارة تكررت، و إلا فإن تكرر في أوقات مختلفة فالأحوط الكفارة، و إن تكرر في وقت واحد لا يبعد كفاية الكفارة الواحدة.[24]
اگر استعمال عطريات را تكرار كند چنانچه بين دو مرتبه استعمال نمودن، كفاره را رد كرده است، كفاره تكرار مىشود وگرنه چنانچه اين تكرار در اوقات مختلف بوده است، احتياط [تكرار] كفاره است و اگر چنانچه در يك وقت تكرار شده باشد، بعيد نيست كه يك كفاره كفايت كند.
تکرار استعمال سه صورت دارد: زیرا یا پس از هر بار استعمال، کفاره میدهد یا نمیدهد و در صورت دوم، یا در زمانهای مختلف آن را تکرار میکند یا در یک زمان.
صورت اول: تکرار استعمال و تخلل کفاره در هر بار
اگر محرم یک بار زعفران خورد و کفاره آن را پرداخت کرد، بار دوم که آن را بخورد، باید دو باره کفاره بدهد و همین طور در دفعات بعدی. این مسئله در جایی که تکرار استعمال در زمانهای مختلف باشد، اتفاقی است، چه اینکه صاحب جواهر آن را امری قطعی دانسته است، حتی در جایی که در یک زمان و یک مجلس آن را انجام دهد.
ایشان در شرح این عبارت محقق حلی که میفرماید: «لو تكرر منه اللبس أو الطيب فإن اتحد المجلس لم يتكرر و إن اختلف تكرر»[25] و در مقام ردّ این قول که ملاک تکرار کفاره و عدم آن، در یک مجلس بودن استعمال و در چند مجلس بودن آن است، مینویسد:
أنه (وجوب الکفارة) الأحوط من غير فرق بين اتحاد المجلس و عدمه الذي لم نجد له في النصوص أثرا، بل يمكن القطع بعدم اعتباره مع فرض سبق التكفير.[26]
احوط آن است که در واجب بودن کفاره در هر بار استعمال، فرقی میان اتحاد مجلس و عدم آن نیست ـ ملاکی که در روایات اثری از آن نیافتم ـ بلکه ممکن است قطع پیدا کنیم که در فرضی که برای استعمال قبلی، کفاره داده است، اتحاد مجلس شرط نیست.
بنا بر این، اگر پس از استعمال طیب، کفاره آن را بپردازد، حتی اگر در همان مجلس و زمان، دو باره آن را مرتکب شود، باید کفاره را تکرار کند و اگر سه باره یا چند باره هم تکرار کند و کفاره قبلی را داده باشد، برای استعمال بعدی، باید کفاره را تکرار کند. دلیل آن هم روشن است، زیرا هر بار استعمال، عامل مسقلی است برای وجوب کفاره و این مقتضای قاعده است مگر آنکه دلیلی، خلاف آن را ثابت کند که چنین دلیلی در این فرض نداریم.
در واقع، از نظر صاحب جواهر، ملاک تکرار کفاره، تخلل کفاره است. اگر تخلل صورت گرفته باشد، یعنی کفاره استعمال قبلی را داده باشد، برای استعمال بعدی باید کفاره را تکرار کند، چه در یک مجلس باشد، چه در چند مجلس، ولی اگر تخلل کفاره نشده باشد، اختلاف نظر است که در مجلس واحد بودن یا نبودن، تأثیری در تکرار دارد یا نه. این صورتها را در جلسه آینده بررسی خواهیم کرد.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله
[1]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیهالسلام)، الدعاء 20.
[2]. سوره حديد، آیه 22 و 23.
[3]. كنزالعمّال، متقی هندی (975 ق)، ج1، ص106، ح481.
[4]. نهج البلاغة، حكمت 439.
[5]. غرر الحكم و درر الكلم، تمیمی آمدی (550 ق)، ح2021.
[6]. الإقبال بالأعمال الحسنة، السید بن طاووس الحلی (664 ق)، ج1، ص505، ط ـ الحدیثة.
[7]. الکافی، الشیخ الکلینی (329 ق)، ج2، ص50، ح1، ط ـ الإسلامیة.
[8]. مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات، ص199، حاشیه3، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[9]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص157، ط ـ آل البیت.
[10]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص157، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب8، ح1، ط ـ آل البیت.
[11]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص157، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب8، ح2، ط ـ آل البیت.
[12]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص158، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب8، ح3، ط ـ آل البیت.
[13]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص158، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب8، ح4، ط ـ آل البیت.
[14]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص158، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب8، ح5، ط ـ آل البیت.
[15]. ر. ک: وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص68، ابواب کفارات الصید و توابعها، ب31، ط ـ آل البیت.
[16]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص150، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب4، ح1، ط ـ آل البیت.
[17]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص151، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب4، ح2، ط ـ آل البیت.
[18]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص151، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب4، ح3، ط ـ آل البیت.
[19]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص151، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب4، ح4، ط ـ آل البیت.
[20]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص152، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب4، ح6، ط ـ آل البیت.
[21]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص152، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب4، ح7، ط ـ آل البیت.
[22]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص152، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب4، ح8، ط ـ آل البیت.
[23]. وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج13، ص153، ابواب بقیة کفارات الإحرام، ب4، ح9، ط ـ آل البیت.
[24]. تحریر الوسیلة، الإمام الخمینی (1409 ق)، ج1، ص421.
[25]. شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، المحقق الحلی (676 ق)، ج1، ص273، ط ـ اسماعیلیان.
[26]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن النجفی (1226 ق)، ج20، ص436.