بحث اخلاقی نشانه تکامل ایمان « عن مولانا أمیر المؤمنین علیه السّلام أنّه قال:لَا يَكْمُلُ إِيمَانُ الْمُؤْمِنِ حَتَّى يَعُدَّ الرَّخَاءَ فِتْنَةً وَ الْبَلَاءَ نِعْمَةً. »
[1] یعنی، کامل نمیشود ایمان مؤمن تا هنگامی که رفاه و آسایش را آزمایش شمارد و گرفتاری و بلا را نعمت.
طبق این روایت، نشانه کمال ایمان این است که انسان آسایش را آزمایش الهی بداند و از خدا بخواهد که از این آزمایش، موفق بیرون آید، و گرفتاری را نعمت خدا بداند و از او به خاطر این نعمت تشکر کند.
قبلاً اشاره شد که از نظر قرآن خیر و شرّ، خوشیها و ناخوشیها، هر دو مایه ابتلا و آزمایش و تکامل انسان است
[2] و با توجه به این که امتحان با بلا نسبت به امتحان با نعمت، نقش بیشتری در تکامل دارد و راحتتر است، اولیای خدا بیشتر با بلا امتحان میشوند.
در واقع مشکلات، سختیها، گرفتاریها (همان طور که در روایت روز قبل بیان شد) غذای روح انسان است. پس چنان چه، جسم انسان در پرتوی سختیها قدرت پیدا میکند، روح نیز، با گرفتاریها نیرومند میشود.
زمانی به امیر المؤمنین (علیه السّلام) عرض کردند: شما با این غذای کمی که میخورید، چگونه این همه قدرت دارید؟، حضرت در یک جمله زیبا جواب دادند:
أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً.
[3] درخت بیابانی چوبش محکمتر است و گیاهانی که در زمینهای نمناک رشد میکنند، پوست نازکتری دارند. [با اندک فشاری میشکند، با اندک بادی از ریشه درمیآید.] گیاهانی که در سینه کوه میرویند، آتش چوبشان سوزانتر است و دیرتر خاموش میشوند.
بدن انسان نیز مانند گیاهان است که در شرایط سخت، محکمتر است. کودکانی که در ناز و نعمت بزرگ میشوند، معمولاً بیشتر مریض میشوند و نسبت به دیگران مشکلات بیشتری دارند. ولی خانوادههای که در سختی رشد میکنند، معمولاً قویترند. این مربوط به جسم و بدن است، روح انسان هم، همین گونه است.
از همین رو است که خداوند کسانی را که میخواهد به مقامات عالی انسانی اوج پیدا کنند، با بلا و گرفتاری میآزماید تا این که روحشان قویتر شود. سید بن طاووس در اول
لهوف میفرماید: حادثهای که برای امام حسین علیه السّلام پیش آمد، بالاترین نعمتی بود که خدا به وی عنایت کرد؛ و اگر دستور نداشتیم برای امام حسین علیه السّلام عزاداری کنیم، به شکرانه این نعمت جشن میگرفتیم،
[4] ولیکن ما دستور داریم ـ به تعبیر بنده ـ به خاطر مصالحی که برای جامعه اسلامی دارد، عزاداری کنیم.
خداوند ما را در سختیها کمک نماید تا بتوانیم خوب امتحان دهیم.
بحث فقهی : موضوع: نظر امام رحمة الله علیه درباره مسئله کفایت سایر اغسال از وضو
یادآوری : موضوع بحث کفایت یا عدم کفایت مطلق غسل از وضو بود. در مورد غسل جنابت (مقام اول) تقریباً همه آن را مُجزی میدانند، ولی نسبت به سایر اغسال (مقام دوم) محلّ اختلاف است. مشهور از قدما قائلند که مطلق غسل کفایت نمیکند. در مقابل مشهور شماری از فقهای بزرگ قائل به اجزای مطلق غسل هستند. قدیمیترین آنها یکی ابن جنید است و دیگری سید مرتضی. از متأخرین نیز مرحوم محقق اردبیلی و صاحب
مدارک و صاحب
حدائق از بزرگانی هستند که قائل به کفایت شدهاند. از معاصرین نیز آیت الله حکیم، آیت الله خویی و شاگردان ایشان مثل آیت الله تبریزی، و همچنین آیت الله زنجانی سایر اغسال غیر از جنابت را مجزی از وضو میدانند.
بحث در مورد روایات این باب بود که در جلسه قبل، نظر آیت الله خویی که از مخالفین مشهور بود را بیان کردیم. ایشان روایات دسته اول که بر عدم کفایت مطلق غسل از وضو دلالت داشت را هم از نظر سندی و هم نظر دلالی مورد اشکال دانستند. اما دلالت روایات دسته دوم بر کفایت مطلق غسل را بدون اشکال دانستند.
نظر امام خمینی (رحمة الله علیه) یکی از فقهایی که در اینجا خیلی بحث کرده است، حضرت امام رحمة الله علیه است. ایشان بر خلاف آقای خویی به چند دلیل میفرماید: مطلق غسل از وضو کفایت نمیکند.
دلیل اولشان این است که در این گونه مسائل، فتوای مشهور برای ما حجّت است. عبارت ایشان این است:
ثمّ إنّ المشهور عدم إجزاء الغسل غير الجنابة عن الوضوء للصلاة و غيرها ممّا هي مشروطة بالطهور. بل عن الصدوق: «أنّ لزوم الوضوء معه من دين الإمامية» و لم ينقل الخلاف عن المتقدّمين إلّا عن السيّد و أبي عليّ.[5] ایشان پس از بیان عدم اجزای غسل حیض از وضو میفرماید: نظر مشهور این است که اغسال دیگر غیر از جنابت، از وضو برای نماز و غیر نماز از چیزهایی که مشروط به طهارت هستند، کفایت نمیکند. بلکه از صدوق نقل شده است که لزوم وضو با غسل غیر از جنابت از دین امامیه است، و از میان متقدمین غیر از سید مرتضی و ابن جنید خلافی نقل نشده است.
در ادامه میفرماید:
و الأقوى ما هو المشهور حتّى مع قطع النظر عن الشهرة التي هي في مثل تلك المسألة حجّة برأسها.[6] اَقوی همین است که مشهور میگوید یعنی سایر اغسال کفایت از وضو نمیکند؛ حتی اگر شهرت را هم که در چنین مسائلی به تنهایی حجّت است در نظر نگیریم، باید اینجا مطلق غسل را کافی ندانیم.
مراد ایشان از «مثل این مسئله» چیست که در آنها شهرت حجت است؟ توضیح مطلب آن که، شهرتی که مربوط به عصر قدما نباشد، اصلاً اعتبار ندارد، ولی شهرت قدمایی در این طور مسائل معتبر است. یکی، دو سال قبل در بحثی راجع به اجماع و شهرت، گفته شد که به نظر آیت الله بروجردی و شاگردانشان مثل امام رحمة الله علیهما، شهرت قدمایی را در مسائل مورد ابتلا معتبر و در غیر آن نامعتبر میدانند. به عبارت دیگر مسائل گاه عام البلوی هستند مانند همین مسئله غسل جنابت که چه بسا هفتهای چند بار افراد به آن احتیاج پیدا کنند، گاه از فروعاتی است که ممکن است سالی یکی، دو مرتبه اتفاق افتد. در صورت اول شهرت قدمایی معتبر است زیرا این مسائل مورد ابتلاست و مکرّر از امام علیه السّلام سؤال میشود، لذا احکام آن سینه به سینه به فقهایی که نزدیک عصر معصومان هستند منتقل میشود. ولی در غیر مسائل عام البلوی، ممکن است گفته شود، چنین شهرتی اجتهاد فقها بوده است و از معصوم علیه السّلام منتقل نشده است.
امام خمینی رحمة الله علیه در ادامه به دلیل دوم اشاره میکند و میفرماید:
للعمومات الدالّة على لزوم الوضوء عند عروض أسبابه، و لا يمكن تخلّفه فيما نحن فيه حتّى نحتاج إلى عدم القول بالفصل، مع عدم تمامية أدلّة الخصم. فلا بدّ من بيان حال الروايات حتّى يتضح الحال.[7] یعنی علاوه بر شهرت، عموماتی که بر لزوم وضو هنگام به وجود آمدن اسبابش (نواقض وضو) دلالت دارد، دلیل دیگری است بر اینکه مطلق غسل کفایت از وضو نمیکند. طبق این عمومات اگر حدَثی حاصل شد باید وضو بگیریم، از طرفی دلایل اقامه شده برای این که غسل جای وضو را میگیرد نیز، کافی نیست. پس این عمومات بدون آن که دلیل خاصی آنها را تخصیص بزند به حال خود باقی است. بنابراین، باید ببینیم آیا دلالت روایات بر کفایت مطلق غسل تامّ است تا این عمومات را تخصیص بزند یا خیر؟
آقای خویی روایات را دو دسته کردند، روایات دالّ بر عدم کفایت اغسال غیر از جنابت و روایات دالّ بر کفایت مطلق غسل. ولی حضرت امام رحمة الله علیه روایات را به چهار دسته تقسیم میکنند:
دسته اول، روایاتی است که بر کفایت مطلق غسل از وضو دلالت دارند.
دسته دوم، روایاتی است که بر بدعت بودن وضو همراه غسل دلالت دارند.
دسته سوم، روایاتی است که فقط بر کفایت غسل جنابت دلالت دارند.
دسته چهارم، روایاتی است که بین غسل جنابت و سایر اغسال تفصیل دادهاند.
هنگامی که این چهار گروه را که کنار همدیگر بگذاریم به این نتیجه میرسیم که مقصود از دو دسته اول و دوم، غسل جنابت است. به عبارت دیگر، به دو قرینه میتوان گفت مقصود از این دو دسته روایات، غسل جنابت است نه مطلق غسل. قرینه اول این که غسل جنابت متداول است و بیش از هر غسلی مورد ابتلا است، اما سایر اغسال این طور نیست. از این رو حمل این روایات مطلق، بر غسل جنابت، حمل بر فرد نادر نیست.
قرینه دوم بر این که حمل روایات مطلق بر غسل جنابت، حمل دور از ذهنی نیست، این است که آنچه در زمان ائمه میان شیعه و سنّی مورد بحث بوده است، مسأله وضو گرفتن قبل از غسل جنابت یا بعد از آن بوده است. اهل سنت میگفتند وضو گرفتن قبل از غسل جنابت مستحب است و حتی عدهای نسبت دروغ هم به امیر المؤمنین علیه السّلام داده بودند که در آن روایت، امام صادق علیه السّلام چنین چیزی را تکذیب نمودند. لذا مسأله، همراهی وضو با غسل جنابت بوده نه هر غسلی.
بر اساس این دو قرینه امام رحمة الله علیه روایات دسته اول و دوم را بر غسل جنابت حمل میکنند. کما این که سایر فقهایی هم که مطلق غسل را مُجزی نمیدانند، بدون این دستهبندی چهارگانه، چنین حملی را انجام دادهاند.
عبارت حضرت امام رحمة الله علیه چنین است:
فنقول: إنّ الأخبار على طوائف: منها: ما يدلّ على أنّ الغسل يجزي عن الوضوء من غير قيد، كصحيحة محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السّلام قال الغسل يجزي عن الوضوء، و أيّ وضوء أطهر من الغسل؟!
و مرسلة الكليني قال: روي أيُّ وضوء أطهر من الغسل؟!
و صحيحة حكم بن حكيم قال: سألت أبا عبد اللَّه عليه السّلام عن غسل الجنابة .. إلى أن قال قلت: إنّ الناس يقولون يتوضّأ وضوء الصلاة قبل الغسل، فضحك و قال و أيُّ وضوء أنقى من الغسل و أبلغ؟!
بناءً على كون الذيل بصدد بيان الماهية، لا غسل الجنابة.
[8] روایات چند طائفه هستند؛ گروهی از آنها دلالت دارند بر این که غسل مجزی از وضو است بدون هیچ قیدی. مانند صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر علیه السّلام که فرمود: غسل مُجزی از وضو است و چه وضویی پاککنندهتر از غسل است؟
این روایت، اولین روایت باب بود که روایت محکمی است. در ادامه پس از نقل مرسله کلینی سومین روایت این دسته را صحیحه حکم بن حکیم قرار میدهد که میگوید از امام صادق علیه السّلام درباره غسل جنابت سؤال کردم، رسید به آنجا که عرض کردم: مردم ـ یعنی فرهنگ حاکم بر جامعه که فرهنگ عامّه بوده است ـ میگویند: قبل از غسل، وضوی نماز میگیرند. امام علیه السّلام خندید و فرمود: [این چه حرفی است!] چه وضویی پاکیزهتر و بهتر از غسل است؟
از آنجا صدر روایت مربوط به غسل جنابت است، امام خمینی رحمة الله علیه میفرماید: این روایت بر این اساس که ذیل آن در صدد بیان ماهیت غسل باشد، نه غسل جنابت، از این دسته به شمار میآید.
سپس دسته دوم روایات را بیان میکند:
و منها: ما دلّ على أنّ الوضوء معه بدعة، كصحيحة سليمان بن خالد عن أبي جعفر عليه السّلام قال الوضوء بعد الغسل بدعة.
و رواية عبد اللَّه بن سليمان قال: سمعت أبا عبد اللَّه عليه السّلام يقول الوضوء بعد الغسل بدعة.
و مرسلة محمّد بن أحمد بن يحيى أنّ الوضوء قبل الغسل و بعده بدعة.
[9] طائفه دوم روایاتی است که بر بدعت بودن وضو با غسل دلالت دارد. مانند: صحیحه سلیمان بن خالد از امام باقر (علیه السّلام) که فرمود: وضوی بعد از غسل بدعت است. همچنین روایت عبدالله بن سلیمان که همین جمله را از امام صادق (علیه السّلام) نقل میکند. سومین روایت این طائفه، مرسله محمد بن احمد بن یحیی است که وضوی قبل و بعد از غسل را بدعت دانسته است.
در این سه روایت نیز مطلق غسل آمده بود و اختصاصی به غسل جنابت نداشت. سپس به دسته سوم اشاره مینماید، مینوسید:
و منها: ما ورد في خصوص غسل الجنابة، كصحيحة زرارة، عن أبي عبد اللَّه عليه السّلام ذكر فيها كيفية غسل الجنابة فقال ليس قبله و لا بعده وضوء.
و رواية محمّد بن مسلم قال: قلت لأبي جعفر عليه السّلام: إنّ أهل الكوفة يروون عن علي عليه السّلام أنّه كان يأمر بالوضوء قبل الغسل من الجنابة، قال كذبوا على عليٍّ عليه السّلام ما وجدوا ذلك في كتاب علي عليه السّلام قال اللَّه تعالى ﴿وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا﴾.
و صحيحة البزنطي، عن أبي الحسن (عليه السّلام) قال بعد ذكر كيفية غسل الجنابة و آدابه و لا وضوء فيه.[10] طائفه سوم روایاتی است که در خصوص غسل جنابت وارد شده است، مانند: صحیحه زرارة از امام صادق علیه السّلام که در حین بیان کیفیت غسل جنابت فرمود: نه قبل از غسل جنابت و نه بعدش، وضویی نیست. همچنین روایت محمد بن مسلم که میگوید: به امام باقر علیه السّلام عرض کردم: مردم کوفه از علی علیه السّلام نقل میکنند که وی دستور میداده قبل از غسل جنابت وضو بگیرید؛ حضرت فرمود: دروغ بستند به علی علیه السّلام؛ در کتاب علی علیه السّلام چنین چیزی یافت نشد، خدا میفرماید: و اگر جُنب شدید تطهیر [غسل] کنید. همچنین صحیحه بزنطی از امام هادی علیه السّلام که بعد از بیان کیفیت و آداب غسل جنابت فرمود: در غسل جنابت وضویی نیست.
توضیح این روایات در جلسات قبل بیان شد. اما طایفه چهارم روایات:
و منها: ما فصّل بين غسل الجنابة و غيره، كمرسلة ابن أبي عمير، عن أبي عبد اللَّه (عليه السّلام) قال كلّ غسل قبله وضوء إلّا غسل الجنابة.
و روايته الأُخرى الصحيحة إليه، عن حمّاد بن عثمان أو غيره، عن أبي عبد اللَّه عليه السّلام قال في كلّ غسل وضوء إلّا الجنابة.
[11] این دسته، روایاتی است که بین غسل جنابت و غیر آن تفصیل داده است. مانند مرسله ابن ابی عمیر از امام صادق علیه السّلام که فرمود: قبل از هر غسلی وضو است مگر غسل جنابت. همچنین روایت دیگری که تا ابن ابی عمیر صحیحه است، از حماد بن عثمان یا فردی غیر او نقل شده که امام صادق علیه السّلام فرمود: در هر غسلی وضو است مگر غسل جنابت.
این دو روایت چنانچه گذشت، بر مبنای ما صحیحه هستند.
تا اینجا چهار دسته از روایات را بیان کردند. در ادامه بین این چهار دسته این گونه جمع میکنند:
وجه الجمع بين الطوائف السابقة: و هذه الروايات كما ترى قابلة للجمع العقلائي؛ بحمل الروايات المطلقة على غسل الجنابة بشهادة الطوائف الأُخر. و لا يبعد هذا الجمع بعد كون غسل الجنابة هو الغسل المتداول الأكثري المحتاج إليه جميع طوائف المكلّفين، بخلاف سائر الأغسال كالحيض و النفاس ممّا يحتاج إليهما طائفة منهم في بعض أوقاتها، و كغسل الاستحاضة الذي يكون الاحتياج إليه نادراً لبعض المكلّفين، و كغسل الجمعة و غيره ممّا لا يكون إلّا في بعض الأحيان و لبعض المكلّفين، فلا يكون الحمل المذكور موجباً لحمل المطلق على الفرد النادر البشيع.
[12] این طوایف چهارگانه قابلیت جمع عقلایی دارند، به این صورت که روایات مطلق (طایفه اول و دوم) را به شهادت روایات طایفه سوم و چهارم، به غسل جنابت حمل کنیم. چنین جمعی بعید نیست، چرا که غسل جنابت غسلی است متدوال و همه مکلفین به آن احتیاج دارند، بر خلاف غسل حیض یا نفاس که برخی از مکلفین آن هم در بعضی از مواقع به آن محتاجاند. یا غسل استحاظه که احتیاج پیدا کردن به آن برای عدهای از مکلفین در زمانهای نادری است؛ یا غسل جمعه و غیر آن از غسلهایی که تنها برای بعضی از مکلفین در برخی از ایام صورت میگیرد.
بنابراین، حمل روایاتِ بیانگر مطلق غسل بر غسل جنابت، موجب حمل مطلق بر فرد نادر نخواهد بود تا تخصیص اکثر پیش آید.
سپس دلیل دوم این حمل را چنین بیان میکند:
هذا مضافاً إلى أنّ الظاهر من صحيحة حكم بن حكيم حيث قال فيها: «إنّ الناس يقولون: يتوضّأ وضوء الصلاة قبل الغسل ..» إلى آخره، و رواية محمّد بن مسلم حيث قال فيها: «إنّ أهل الكوفة يروون عن عليّ عليه السّلام ..» إلى آخره أنّ كون الوضوء قبل غسل الجنابة، كان مورداً للبحث بين الناس، حتّى كذبوا على عليّ عليه السّلام بأنّه كان يأمر بالوضوء قبل الغسل من الجنابة، و هو يوجب قرب الحمل المذكور، و قرب احتمال أن يكون تلك الروايات القائلة بأنّ الوضوء قبل الغسل و بعده بدعة و أنّ الغسل يجزي عن الوضوء و أنّ أيّ وضوء أطهر من الغسل؟! ناظرةً إلى الكذب المذكور و الخلاف المعهود.
مع أنّ أحد قولي الشافعي أيضاً وجوب الوضوء قبل الغسل من الجنابة أو بعده. و كيف كان فلا أرى بأساً بهذا الجمع بعد التنبّه إلى ما ذكرنا.[13] یعنی ظاهر روایاتی که از قول عامه مردم یا اهل کوفه نقل کردند که قبل از غسل جنابت وضو میگرفتند، بیانگر این است که آنچه مورد بحث بین مردم بوده، مسئله وضوی قبل از غسل جنابت بوده است. تا آنجا که به حضرت علی (علیه السّلام) نیز امر به وضو قبل از غسل جنابت را به دروغ نسبت دادند. همین امر، حمل مذکور را به ذهن نزدیک میکند و این که دیگر روایاتِ مطلق نیز ناظر به همین نسبت دروغ و مسئله مورد اختلاف آنان بوده است.
سپس یکی از دو قول شافعی مبنی بر وجوب وضو قبل از غسل جنابت یا بعد از آن را شاهد دیگری برای این ظهور و حمل مذکور بیان میکند و میفرماید: به هر حال، به نظر ما با توجه به قرائن مذکور، چنین جمع اشکالی ندارد.
اشکال به نظر امام خمینی رحمة الله علیه : اولین اشکالی که به نظرم به فرمایش حضرت امام قابل طرح است، همان اشکالی است که آقای خویی مطرح کردند که این حمل با تعلیل مطلقی که در روایت وارد شده است، سازگار نیست. یعنی اگر بگویید مراد امام علیه السّلام از عبارت: «الغسل يجزي عن الوضوء»، غسل جنابت است؛ با تعلیلی که در عبارت: «و أيّ وضوء أطهر من الغسل» آمده است تناسب ندارد. چرا که این تعلیل مطلق است و اگر مراد غسل جنابت بود، دیگر نیازی به بیان این تعلیل نبود یا باید مثلاً میفرمود: «أیّ وضوء أطهر مِن الغسل الجنابة؟».
افزون بر آنکه، حمل آن بر غسل جنابت موجب خارج شدن بقیه غسلها از تحت این عمومی است که با عبارت «الغسل يجزي عن الوضوء»، بیان شد. لذا موجب تخصیص اکثر میشود که امری است مستهجن.
قرینهای هم که امام رحمة الله علیه بیان کردند که غسل متداول آن زمان، غسل جنابت است قابل قبول نیست. زیرا غسلهای دیگر نیز بسیار انجام میشده است. مثلاً غسل حیض هرچند نسبت به غسل جنابت کمتر است، ولی باز مواردش کم نیست. یا در مورد غسل جمعه، خصوصاً در زمان ائمه، بسیاری از مردم مقید بودند آن را انجام دهند.
بنابراین، انصاف این است که چنین حملی موجب تخصیص اکثر است و تقیید روایات دسته اول و دوم، تقییدی است بلا دلیل.