حدیث روز:
« عن مولانا امیرالمؤمنین (علیه السّلام) أنّه قال: تَوَقُّوا الذُّنُوبَ فَمَا مِنْ بَلِيَّةٍ وَ لَا نَقْصِ رِزْقٍ إِلَّا بِذَنْبٍ حَتَّى الْخَدْشِ وَ الْكَبْوَةِ وَ الْمُصِيبَة »
[1] از گناهان پرهیز کنید زیرا هیچ بلا و کاستی در رزق و روزی نیست مگر به خاطر گناه، حتی خراش برداشتن بدن، به رو افتادن به روی زمین و مصیبتی که انسان در زندگی پیدا میکند.
در این روایت نورانی امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) درباره آثار دنیوی گناه این نکته را بیان میفرماید که آثار گناه منحصر به آخرت نیست، گاه آثار برخی از گناهان در همین دنیا ظاهر میشود. البته همان طور که قبلاً اشاره شد، خداوند افراد مؤمن را به خاطر گناهانشان - تا آنجا که شایستگی داشته باشند - در همین دنیا مجازات میکند تا در آخرت مجازات نشوند. ولی در مورد افراد غیر مؤمن مجازات آنها از همین دنیا شروع میشود. لذا میفرماید بلاهایی که انسان میبیند، مثلاً روزیاش کم میشود، یا زمین میخورد و دستش خراش برمیدارد، همه به خاطر گناهانی است که انجام داده است. بعد حضرت به این آیه استدلال میکنند که میفرماید:
﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ﴾
[2] هر مصیبتی که در زندگی پیدا میکنید به خاطر دستاوردها و نتیجه کارهای خودتان است.
البته این مطلب که بلاها بر اثر گناه ایجاد میشوند مربوط به انسانهای عادی است، ولی در مورد اولیای خدا، مصیبت و بلا، درجه و کرامتی است که به آنها ارزانی میشود. چنان چه در روایتی که قبلاً بیان شد، آمده بود که:
« إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة »
[3] [4] بنابراین، مصیبتی که انبیا و اولیا میبینند به خاطر کرامت و درجاتی است که پیدا میکنند، همان طور که امام حسین (علیه السّلام) پیش خدا چنان مقام و درجهای داشت که جز با شهادت، به آن مقام نائل نمیشد.
[5] ولی امثال ما اگر مورد لطف خدا باشیم، خدا با ایجاد مشکلی در زندگیمان، گناهانمان را مجازات میکند. حتی در بعضی از روایات آمده است که گاه انسان پولهای خود را میشمارد، اما میبیند مقداری کم است، ناراحت میشود، دوباره میشمارد، میبیند این بار درست است، خداوند به خاطر همین مقدار ناراحتی، مقداری از گناهانش را پاک میکند.
[6] این لطف خداست به انسانهای که قابلیت این لطف را دارند.
در روایت دیگری وارد شده است که عبدالله بن یحیی یکی از دوستان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) خدمت حضرت میرسد، حضرت به او میفرماید روی چهارپایهای که آنجا بوده بنشیند، همین که مینشیند، چهارپایه لَق میخورد و سرش بر اثر افتادن آسیب میبیند. امام (علیه السّلام) پس از آن که زخم سرش را با دست کشیدن برطرف میکند، میفرماید:
« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ تَمْحِيصَ ذُنُوبِ شِيعَتِنَا فِي الدُّنْيَا بِمِحْنَتِهِمْ لِتَسْلَمَ بِهَا طَاعَاتُهُمْ وَ يَسْتَحِقُّوا عَلَيْهَا ثَوَابَهَا »
[7] یعنی، ستایش خدایی را که پاکسازی گناه شیعیان ما را در دنیا، محنتهایی که در آنجا میکشند قرار داد تا عبادتهای آنها برایشان سالم بماند، و مستحق ثواب آن عبادات شوند.
عبدالله بن یحیی هنگامی که متوجه شد حتماً اشتباهی کرده بوده که این حادثه برایش اتفاق افتاده است، اشتباهش را از امام (علیه السّلام) سؤال کرد. حضرت با اشاره به حدیث معروفی که میفرماید: هر کاری که با نام خدا شروع نشود، ناتمام است، فرمود: علت این اتفاق این بود که هنگام نشستن «بسم الله الرحمن الرحیم» نگفتی! خداوند اینگونه دوستان ما را تنبیه تأدیب میکند تا حواسشان را جمع کنند و ادب نشستن را رعایت کنند.
[8] خداوند ما را از کسانی قرار بدهد که به همه آداب و سنن اهلبیت (علیهم السّلام) و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عمل میکنند.
بحث فقهی موضوع: پنج مسئله فرعی در غسل جمعه
در جلسه قبل مسائل هفتگانهای راجع به غسل جمعه بیان شد. امروز چند مسئله دیگر که در
تحریر الوسیلة نیامده است را از
عروة الوثقی نقل میکنیم.
مسئله اول : دعای غسل جمعه
يستحب أن يقول حين الاغتسال أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و أن محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل محمد و اجعلني من التوابين و اجعلني من المتطهرين[9] مستحب است هنگام انجام غسل جمعه دعای فوق خوانده شود. این دعا در روایتی در باب «اسْتِحْبَابِ الدُّعَاءِ بِالْمَأْثُورِ عِنْدَ غُسْلِ الْجُمُعَةِ» در وسائل وارد شده است. متن روایت چنین است:
« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ دُوَيْلِ بْنِ هَارُونَ عَنْ أَبِي وَلَّادٍ الْحَنَّاطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنِ اغْتَسَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ - أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي مِنَ التَّوَّابِينَ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُتَطَهِّرِينَ- كَانَ طُهْراً لَهُ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ »
[10] شیخ طوسی به اسنادش از «احمد بن محمد بن عیسی» که «إمامیٌ ثقةٌ جلیل» است؛ او از «احمد بن دُویل بن هارون» که مجهول است، و او از «أبی ولّاد الحنّاط» که ثقه است، نقل میکند که امام صادق (علیه السّلام) فرمود: کسی که هنگام غسل جمعه این دعا را بخواند، موجب پاکی معنوی یک هفته او خواهد شد.
روایت فوق به خاطر احمد بن دویل ضعیف است، البته سند دیگری هم صدوق (رحمة الله علیه) در
مَن لا یحضر نقل کرده است که اگر کسی روایات این کتاب را معتبر بداند، از نظر او، روایت قابلقبول خواهد بود؛ ولی به نظر ما این روایت ضعیف است. درعینحال، میتوان از باب تسامح در ادلّه سنن به این روایت عمل نمود؛ حال یا مثل صاحب
عروة فتوای به استحباب دهیم یا بگوییم از باب انقیاد، خداوند آن ثوابی را که مورد امید شخص است به او میدهد. به هر حال از باب تسامح در ادله سنن، عمل کردن به این روایت مشکلی ندارد.
مسئله دوم: استحباب غسل جمعه برای تمامی افراد
صاحب
عروة میفرماید:
لا فرق في استحباب غسل الجمعة بين الرجل و المرأة و الحاضر و المسافر و الحر و العبد و من يصلي الجمعة و من يصلي الظهر[11] غسل جمعه از غسلهایی است که بر همه مستحب است و فرقی بین مرد و زن، مسافر و حاضر، حُر و عبد، و کسی که نماز جمعه میخواند و کسی که نماز جمعه نمیخواند نیست. بر خلاف برخی از اهل سنّت که آن را تنها برای کسی که میخواهد در نماز جمعه شرکت کند، ثابت میدانند. در ادامه میفرماید:
بل الأقوى استحبابه للصبي المميز[12] اقوی این است که برای بچه ممیّز هم غسل جمعه مستحب است.
دلیل این عمومیت و عدم فرق میان زن و مرد، روایاتی است که قبلاً راجع به استحباب غسل جمعه بیان شد. یکی از آنها صحیحه منصور بن حازم بود که میفرمود:
« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ «الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ فِي الْحَضَرِ وَ عَلَى الرِّجَالِ فِي السَّفَرِ وَ لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ فِي السَّفَرِ »
[13] طبق این روایت، زنها لازم نیست در مسافرت غسل جمعه کنند. به همین جهت فتوای صاحب
عروة و دیگران این است که غسل جمعه نسبت به مردها استحباب بیشتری دارد:
و بالنسبة إلى الرجال آكد[14] چون در روایت دارد که در سفر برای زنها لازم نیست.
اما این که برای بچه ممیّز هم مستحب است، ممکن است به این روایت صحیحه استناد شود که فرمود:
« عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْغُسْلِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى عَبْدٍ أَوْ حُرٍّ »
[15] این روایت مطلق است و میان بچه و بزرگ فرقی قائل نشده است، پس بچه ممیّز نیز مستحب است غسل جمعه به جا آورد.
مسئله سوم: حکم غسل جمعه پس از حدث اصغر یا اکبر
صاحب
عروة میفرماید:
غسل الجمعة لا ينقض بشيء من الحدث الأصغر و الأكبر إذا المقصود إيجاده يوم الجمعة و قد حصل[16] یعنی، غسل جمعه با هیچ یک از حَدَث اصغر و اکبر باطل نمیشود. پس اگر کسی بعد از غسل جمعه، رفت دستشویی یا جنب شد، یا حیض شد، غسل جمعه او باطل نیست. البته این که میگوید باطل نمیشود، معنایش این نیست که میتواند با آن نماز بخواند یا مسّ قرآن کند؛ بلکه مقصود یکی از این دو احتمال میتواند باشد:
احتمال اول در مقابل اغسال فعلیه است که با حدث اصغر یا اکبر باطل میشود و دوباره باید برای انجام آن فعل، غسل کند. توضیح آن که اغسال مندوبه گاه فعلیه است و گاه زمانیه. اغسال فعلیه آن است که برای انجام یک فعلی مستحب میشود. مانند: غسل زیارت یا غسل احرام. در اینگونه اغسال، اگر حدَثی صادر شد، باید دوباره غسل اعاده شود، چون فعل هنوز باقی است. ولی در اغسال زمانیه، مانند غسل جمعه یا غسل شب ماه رمضان، اعاده لازم نیست. چرا که مقصود از آن ایجاد غسل در آن زمان خاص بود که حاصل شد.
احتمال دیگر آن است که در مقابل سخن برخی از اهل سنّت باشد. گروهی از آنان میگویند غسل جمعه باید متصل به نماز جمعه باشد. مرحوم علامه در
التذکرة میفرماید:
قال مالك: لا يعتد بالغسل إلّا أن يتصل به الرواح لقوله عليه السلام: (من جاء إلى الجمعة فليغتسل) و ليس فيه دلالة.[17] یعنی مالک، یکی از فقهای اهل سنت قائل است که غسل جمعه فایدهای ندارد، مگر این که به رفتن به نماز جمعه متصل شود. پس اگر میان غسل جمعه و شرکت در نماز جمعه فاصله ایجاد شود، باید غسل اعاده شود اما ما میگوییم حتی با وجود حدث اصغر یا اکبر نیز اعاده لازم نیست. دلیل آنها این است که حضرت فرموده هر کس میخواهد بیاید نماز جمعه، غسل کند. البته علامه دلالت این روایت بر مطلب فوق را قبول ندارد. چرا که این روایت در مقام بیان اتصال یا عدم اتصال غسل به نماز جمعه نیست؛ بلکه میفرماید کسی که میخواهد نماز جمعه برود، غسل جمعه کند.
مفهوم این سخن این نیست که اگر کسی نخواست نماز جمعه بخواند غسل جمعه برای او مستحب نیست .
مسئله چهارم: حکم غسل جمعه از جنب یا حائض
صاحب
عروة میفرماید:
الأقوى صحة غسل الجمعة من الجنب و الحائض بل لا يبعد إجزاؤه عن غسل الجنابة بل عن غسل الحيض إذا كان بعد انقطاع الدم[18] یعنی، اَقوی این است که غسل جمعه از جنب و حائض صحیح است. به عبارت دیگر شخص جنب یا حائضی که نمیخواهد غسل جنابت یا حیض انجام دهد، اشکالی ندارد که فقط غسل جمعه انجام دهد. نه تنها اشکالی ندارد بلکه بعید نیست که همین غسل جمعه از غسل جنابت و از غسل حیض در صورت انقطاع خون، کفایت کند. بنابراین، صاحب
عروة با عبارت «بعید نیست» به کفایت غسل جمعه از غسل جنابت و حیض فتوا میدهند. پس هنگامی که شخص جنب یا حائض غسل جمعه را به جا آورد دیگر نیاز نیست غسل جنابت یا حیض را هم انجام دهد.
این مسئله دو قسمت دارد، قسمت اول که همان صحت غسل جمعه از جنب یا حائض باشد را میتوان گفت تقریباً همه فقها قبول دارند به این معنا که کسی که جنب است یا زنی که در ایام عادت است، اگر غسل جمعه انجام دهد، اشکالی ندارد و ثواب میبرد. دلیل آن هم اطلاق روایات است. در هیچ یک از روایاتی که در این باره وارد شده است، رجحان غسل جمعه در غیر جنب یا حائض منحصر نشده است.
اما در قسمت دوم که آیا غسل جمعه از غسل جنابت و حیض، مُجزی است یا خیر؟ میان فقها اختلاف نظر است. در اینجا اجمالاً فتوای چند تن از فقهایی که به
عروة حاشیه دارند را میآوریم.
امام رحمة الله علیه در حاشیه
عروة آن را مجزی میداند اما میفرماید:
لكن لا ينبغي ترك الاحتياط[19] یعنی احتیاط مستحب آن است که غسل جنابت یا حیض هم انجام شود. یا هنگام انجام غسل به نیت هر دو غسل انجام دهد.
مرحوم آیت الله حائری و آقا سید ابوالحسن اصفهانی (رحمة الله علیهما) میفرمایند:
فیه إشکالٌ[20] آیت الله گلپایگانی رحمة الله علیه میفرماید:
مشکلٌ کما مرّ[21] مرحوم نائینی رحمة الله علیه میفرماید:
تقدّم أنّ الأقوی عدم الإجزاء[22] مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی میفرماید:
الأحوط عدم الإجتزاء إلّا مع قصده[23] یعنی احوط این است که مجزی نیست مگر این که همراه غسل جمعه قصد غسل جنابت و حیض هم بکند.
بنابراین، طبق نظر این آقایان که حاشیه دارند، غسل جمعه کفایت نمیکند و معلوم میشود فقهایی که در اینجا حاشیهای ندارند، نظر صاحب
عروة را قبول کردهاند.
دلیل قائلین به اجزاء، روایاتی است که در «أَبْوَابُ مَنْ يَصِحُّ مِنْهُ الصَّوْم» از «کتاب الصیام»
وسائل آمده است. این روایتها را ملاحظه بفرمایید:
روایت اول:
قَالَ الصَّدُوقُ وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّ مَنْ جَامَعَ فِي أَوَّلِ شَهْرِ رَمَضَانَ- ثُمَّ نَسِيَ الْغُسْلَ حَتَّى خَرَجَ شَهْرُ رَمَضَانَ- أَنَّ عَلَيْهِ أَنْ يَغْتَسِلَ وَ يَقْضِيَ صَلَاتَهُ وَ صَوْمَهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ قَدِ اغْتَسَلَ لِلْجُمُعَةِ- فَإِنَّهُ يَقْضِي صَلَاتَهُ وَ صِيَامَهُ إِلَى ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ لَا يَقْضِي مَا بَعْدَ ذَلِكَ[24] کسی که اول ماه رمضان جنب شد بعد تا آخر ماه یادش رفت غسل کند، وقتی متوجه شد باید نماز و روزهاش را قضا کند مگر این که غسل جمعه کرده باشد؛ چنین شخصی نماز و روزهاش را تا آن روز جمعه قضا میکند اما بعد از آن دیگر قضا ندارد.
روایت دوم:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُجْنِبُ بِاللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ ثُمَّ يَنْسَى أَنْ يَغْتَسِلَ حَتَّى يَمْضِيَ لِذَلِكَ جُمْعَةٌ أَوْ يَخْرُجَ شَهْرُ رَمَضَانَ- قَالَ عَلَيْهِ قَضَاءُ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْم
[25] از امام صادق علیه السلام در مورد شخصی که شب اول ماه رمضان جنب میشود و تا اینکه جمعهای بر او میگذرد یا تا تمام شدن ماه، فراموش میکند غسل کند، سؤال شد؛ حضرت در جواب فرمودند: نماز و روزهاش را باید قضا کند.
روایت سوم:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَجْنَبَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَنَسِيَ أَنْ يَغْتَسِلَ حَتَّى خَرَجَ شَهْرُ رَمَضَانَ قَالَ عَلَيْهِ أَنْ يَقْضِيَ الصَّلَاةَ وَ الصِّيَام
[26] تا اینجا سه روایت نقل شد. اولی که دارای سندی ضعیف است، بر کفایت غسل جمعه از جنابت تصریح دارد. (البته به نظر کسانی که مرسلات صدوق را قبول میکنند، روایت قابلقبول است). دو تای دیگر که سندشان صحیح است مطلق هستند و بر عدم کفایت تنها اشاره دارند. چرا که نمیگوید غسل جمعه انجام داده یا نه، فقط میگوید جمعهای بر او گذشته است. لذا میان این دو روایت و روایت اول میتوان به صورت مطلق و مقید جمع نمود. اما روایت صحیحه دیگری است که بر کفایت غسل جمعه از غسل جنابت و حیض تصریح دارد.
روایت چهارم:
این روایت در «بَابُ إِجْزَاءِ الْغُسْلِ الْوَاحِدِ عَنِ الْأَسْبَابِ الْمُتَعَدِّدَةِ» آمده است.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ إِذَا اغْتَسَلْتَ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أَجْزَأَكَ غُسْلُكَ ذَلِكَ لِلْجَنَابَةِ وَ الْحِجَامَةِ وَ عَرَفَةَ وَ النَّحْرِ وَ الْحَلْقِ وَ الذَّبْحِ وَ الزِّيَارَةِ فَإِذَا اجْتَمَعَتْ عَلَيْكَ حُقُوقٌ أَجْزَأَهَا عَنْكَ غُسْلٌ وَاحِدٌ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ كَذَلِكَ الْمَرْأَةُ يُجْزِيهَا غُسْلٌ وَاحِدٌ لِجَنَابَتِهَا وَ إِحْرَامِهَا وَ جُمُعَتِهَا وَ غُسْلِهَا مِنْ حَيْضِهَا وَ عِيدِهَا
[27] در این روایت که سند صحیحی دارد آمده است: اگر بعد از نماز صبح غسل کردید، این غسل برای جنابت، حجامت، عرفه، نحر، سر تراشیدن در مِنا، ذبح قربانی و زیارت خانه خدا کافی است. بعد میفرماید همه اینها برای زن هم کافی است.
قائلین به اجزاء میگویند روایت مطلق است، در مقام بیان هم است، پس وقتی نفرموده باید برای همه نیّت کنی، یعنی یک غسل برای همه کافی است. لذا طبق این روایت عدّهای فتوا دادهاند که غسل جمعه از شخص جنب کفایت میکند.
البته این روایت و بحث اجزا و عدم اجزای غسل جمعه از جنابت در بحث مستقلی که بعداً میآید، تفصیلاً مورد بررسی قرار میگیرد.
مسئله پنجم: تیمم بدل از غسل جمعه مسئله کوتاه دیگر آن است که آیا کسی که دسترسی به آب ندارد یا آب برای او ضرر دارد، میتواند عوض غسل جمعه تیمم کند یا نه؟
فتوای صاحب
عروة این است :
إذا لم يقدر على الغسل لفقد الماء أو غيره يصح التيمم و يجزي. نعم لو تمكن من الغسل قبل خروج الوقت فالأحوط الاغتسال لإدراك المستحب[28] آقای خویی هم همین را قبول دارد. ایشان میفرماید کفایت تیمم بدل از غسل جمعه، طبق قاعده است:
لأنه على طبق القاعدة، لما قلنا من أن التراب بدل عن الطهارة المائية عند التعذّر، من دون حاجة في ذلك إلى الرواية حتى نحتاج إلى الاستدلال عليه بالفقه الرضوي الذي لم يثبت كونه رواية فضلًا عن أن تكون معتبرة.[29] پس چون قاعده داریم دیگر نیازی به روایت نیست تا به مطلبی که در
فقه رضوی آمده است،
[30] استدلال شود.
ولی امام رحمة الله علیه و بعضی دیگر از محشّین، اشکال میکنند که ممکن است تیمم بدل از غسل جمعه، دلیل خاص بخواهد، مخصوصاً در مورد غسل جمعه که هفتگی است،لذا ایشان میگوید رجاءاً انجام بدهد.
[31]