بسم الله الرحمن الرحیم
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[1]
سخن درباره نشانههای سلامتی قلب به عنوان برترین ویژگی بندگان صالح خدا بود. اشاره شد که برخورداری از احساسات سودمند باطنی از نشانههای قلب سلیم است و میل به حق و محبت به خداوند متعال که حق مطلق است، از اصلیترین و مهمترین این احساسات است.
یکی دیگر از احساسات سودمند باطنی، احساس خوف و خشیت الهی است. انسانهای صالح و صاحبان قلب سلیم، نه تنها خدادوست هستند، خداترس هم هستند.
خوف از خدا که در حقیقت، بیمِ از عدلِ اوست، اختصاص به افرادی ندارد که به وظایف الهی خود عمل نکردهاند؛ بلکه گستره آن شامل همه انسانها حتی کسانی که به حسب ظاهر، اوامر الهی را اطاعت کردهاند، نیز میشود، چنانکه خداوند سبحان در توصیف چنین افرادی میفرماید:
﴿وَ ٱلَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا ءَاتَوا وَّ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ﴾.[2]
و آنها که انجام میدهند آنچه [از وظایف الهی] که باید انجام دهند، با این حال قلبهای آنان بیمناک است که به سوی خدای خود بازخواهند گشت.
بلکه از منظر قرآن، بیم از خدای سبحان اختصاص به عالمان دارد که طبیعتاً مقصود، عالمانی است که به وظایف الهی خود عمل میکنند:
﴿إِنَّمَا يَخْشَى ٱللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ ٱلْعُلَمَـٰؤُا إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ﴾.[3]
از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند. بیگمان خداوند پیروزمندی آمرزنده است.
زیرا دانشمندان راستین به دلیل این که آفات کارهای نیک را خوب میشناسند، هیچ گاه بر کارهای شایسته خود اعتماد نمیکنند و دچار غرور و خودپسندی نمیشوند.
آیت الله سید جواد علم الهدی ـ حفظه الله ـ میفرمود: آیت الله بهجت ـ رحمة الله علیه ـ از من سؤال کرد: «چند بار حج رفتی؟» گفتم: «یا 25 بار یا هیچ بار!». یعنی اگر قبول شده باشد 25 بار، وگرنه هیچ.
بنابراین، هر چه علم و معرفت انسان نسبت به خداوند سبحان بیشتر باشد، خشیت او از آفریدگار جهان نیز بیشتر میشود، امام سجاد(علیهالسلام) در این باره ـ طبق نقل ـ میفرماید:
سُبحانَكَ! أخشى خَلقِكَ لَكَ أعلَمُهُم بِكَ.[4]
[بارالها!] تو منزهی! بیمناکترین آفریدگانت، داناترین ایشاناند به تو.
بحث فقهیموضوع: تروک احرام ـ النظر إلی النساء
یادآوریبحث در دومین تروک احرام، یعنی «نساء» بود. در این باره چند فرع مطرح شده است، فرع اول و دوم مربوط به «جماع» و «تقبیل» بود که در جلسات قبل مورد بررسی قرار گرفت. پیش از ورود به فرع سوم که در باره «نظر» است، تتمهای از بحث «تقبیل» باقی مانده که مطرح میگردد.
تتمه حکم تقبیلدر باره حکم کفاره تقبیل هنگامی که مرد، همسر مُحرم خود را پس از طواف نساء ببوسد، گذشت که آیت الله خویی اثبات کفاره بر او را احوط دانست، ایشان در مسئله 277 فرمود:
إذا قبّل الرجل بعد طواف النِّساء امرأته المحرمة فالأحوط أن يكفّر بدم شاة.[5]
اگر مرد بعد از طواف نساء همسر مُحرم خود را ببوسد، احوط آن است که یک گوسفند کفاره دهد.
ایشان در شرح این مسئله، دلیل آن را دو روایت دانست که هر دو یک مضمون داشتند؛ یکی را شیخ طوسی به اسنادش و از طریق «زرارة» نقل کرده بود که از امام باقر(علیهالسلام) در این باره پرسیده است؛ یکی را شیخ کلینی به اسنادش و از طریق «معاویة بن عمار» نقل نموده بود که از امام صادق(علیهالسلام) همین مطلب را پرسیده است و در هر دو، امام(علیهالسلام) در پاسخ فرمود:
عَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ مِنْ عِنْدِهِ.[6]
ایشان که روایت دوم را صحیح السند دانست، فرمود: مانعی ندارد که به آن عمل کنیم و طبق مضمونش فتوا دهیم؛ ولی چون همه فقها ـ و نه فقط مشهور ـ از آن اعراض کردهاند، فتوا ندادیم، بلکه وجوب کفاره را در این فرض احوط دانستیم.
نکتهای که باقی ماند، این است که ایشان روایت «زرارة» را به خاطر وجود «علی بن السِّندی» در سندش، ضعیف دانست، در حالی که در نرم افزار «درایة النور» وی علی التحقیق، امامی و ثقه ارزیابی شده است. در کتاب المفید من معجم رجال الحدیث[7] که در یک جلد چاپ شده است، خلاصه نظر آیت الله خویی درباره «علی بن السندی» چنین آمده است:
روی 84 روایة، و روی بعنوان علی بن السندی القمی ـ لم تثبت وثاقته ـ ادعی اتحاده مع علی بن اسماعیل الملقب بالسندی لإتحاد الراوی و المروی عنه و لا یمکن الجزم به لاحتمال التعدد، بل یظهر من بعض الروایات التغایر ـ احتمل المجلسی اتحاده مع علی بن اسماعیل المیثمی علی ما حکاه عنه الوحید، و هو غریب لان المیثمی من أصحاب الرضا (ع) و یروی عنه الصفوان و المعنون فی المقام یروی عن الصفوان فالاتحاد غیر محتمل.[8]
بنابراین، از نظر ایشان وثاقت «علی بن السندی» اثبات نشده است، مگر آنکه او را با «علی بن اسماعیل» که لقبش «السندی» است، یکی بدانیم، زیرا وی توثیق شده است؛ اما این اتحاد قابل دفاع نیست، چون هر چند به لحاظ استاد و شاگرد با یکدیگر اتحاد دارند، اما از برخی روایات، تغایر آنها استفاده میشود. علامه مجلسی نیز اتحاد او با «علی بن اسماعیل میثمی» را احتمال داده که از نظر ایشان این احتمال نیز به دلیلی که در متن ذکر شده است، صحیح نیست.
به هر حال، با وجود روایت صحیحه «معاویة بن عمار» که همین مضمون را ذکر کرده، نیازی به این بحثها نیست، البته اگر کسی از آقایان اتحاد یا عدم اتحاد این راویان را بررسی کند و نتیجه را بیاورد، جایزه دارد!
فرع سوم: حکم نگاه به زنان در حال احرامحضرت امام در دومین مورد از تروک احرام علاوه بر «وطی» و «تقبیل»، نگاه شهوتآمیز به زنان را نیز جزء تروک احرام دانست: «و نظرا بشهوة»،[9] یعنی به لحاظ حکم تکلیفی، نگاه به زنان ـ اعم از همسر یا غیر او ـ بر مرد مُحرم اگر از روی شهوت باشد حرام است.
ایشان راجع به حکم وضعی، یعنی کفاره، میان نگاه به همسر و غیر او تفصیل داده است. در مسئله سوم پس از بیان کفاره «تقبیل» میفرماید:
و لو نظر الى أهله بشهوة فأمنى فكفارته بدنة على المشهور، و إن لم يكن بشهوة فلا شيء عليه و لو نظر الى غير أهله فأمنى فالأحوط أن يكفّر ببدنة مع الإمكان، و إلا فببقرة، و إلا فبشاة.[10]
اگر [مُحرم] به همسرش از روى شهوت نگاه كند و منى از او بيرون بيايد، كفارهاش بنا بر مشهور فقها یک شتر است، و اگر از روى شهوت نباشد چيزى بر او نيست، و اگر به غير زن خودش نگاه كند و از او منى بيرون آيد، احتياط آن است كه در صورت امكان، یک شتر كفاره بدهد وگرنه یک گاو و اگر آن هم ممكن نباشد، یک گوسفند.
حضرت امام در فرضی که مُحرم به همسرش نگاه کند، اظهار نظر ننموده است، بلکه به نقل نظر مشهور اکتفا نموده است. در مورد نگاه به غیر همسر نیز با اینکه اظهار نظر نموده، ولی بدون بیان فتوا و بنابر احتیاط واجب، کفاره را در صورتی که نگاه به او موجب خروج منی شود، ثابت دانسته است.
اما آیت الله خویی فتوا داده است. ایشان در مسئله 229 پس از بیان حکم ملاعبه، در باره کفاره نگاه به اجنبیه مینویسد:
إذا نظر إلى امرأة أجنبية عن شهوة أو غير شهوة فأمنى وجبت عليه الكفّارة و هي بدنة أو جزور على الموسر، و بقرة على المتوسط، و شاة على الفقير، و أمّا إذا نظر إليها و لو عن شهوة و لم يمن، فهو و إن كان مرتكباً لمحرم إلّا أنّه لا كفّارة عليه.[11]
اگر به زن اجنبیه از روی شهوت یا غیر شهوت نگاه کند و انزال شود، باید کفاره بدهد که برای پولدار یک شتر چاق یا معمولی است و برای شخص متوسط یک گاو و برای فقیر یک گوسفند؛ ولی اگر انزال نشود، حتی اگر از روی شهوت هم نگاه کند، کفاره ندارد، اگرچه [در فرضی که نگاه با شهوت باشد] مرتکب کار حرامی شده است.
سپس در مسئله بعدی، در باره کفاره نگاه به همسر مینویسد:
إذا نظر المحرم إلى زوجته عن شهوة فأمنى وجبت عليه الكفّارة و هي بدنة أو جزور، و أمّا إذا نظر إليها بشهوة و لم يمن، أو نظر إليها بغير شهوة فأمنى فلا كفّارة عليه.[12]
اگر مُحرم به همسرش از روی شهوت نگاه کند و انزال شود، باید کفاره بدهد که یک شتر چاق یا معمولی است، اما اگر از روی شهوت به او نگاه کند، ولی انزال نشود یا بدون شهوت نگاه کند و انزال شود، کفاره ندارد.
بنابراین، ایشان از میان حالات مختلف،[13] تنها این دو حالت را دارای کفاره دانست:
نگاه به اجنبیه اگر موجب امناء شود، چه با شهوت باشد چه بدون آن.
نگاه به همسر اگر از روی شهوت و همراه امناء باشد.
نظر فقهای معاصر و زنده را نیز با نگاه به حاشیه مناسک حج حضرت امام ملاحظه میکنیم. ایشان راجع به نگاه به غیر همسر میفرماید:
اگر عمدا نگاه کند به غیر زن خود و انزالش شود احوط آن است که اگر میتواند یک شتر کفاره بدهد و اگر نمیتواند یک گاو و اگر آن را هم نمیتواند یک گوسفند کفاره بدهد.[14]
آیت الله زنجانی در حاشیه آن مینویسد:
اگر به غیر همسر خود نگاه کند ـ با شهوت یا بیشهوت ـ و انزالش شود، اگر به دست و پای او و مانند آن نگاه کرده، یک شتر یا گاو و اگر نمیتواند یک گوسفند قربانی کند و اگر به ساق و عورت و مانند آن نگاه کرده، چنانچه ثروتمند است یک شتر و اگر متوسط الحال است یک گاو و اگر فقیر است یک گوسفند قربانی کند.[15]
آیت الله سبحانی نیز میفرماید:
اگر مُحرم با شهوت به غیر زن خود نگاه کند و انزال شود واجب است که اگر متمول است یک شتر و اگر نمیتواند یک گاو و اگر به آن هم توانایی ندارد یک گوسفند کفاره بدهد.[16]
آیت الله سیستانی نیز میفرماید:
اگر مُحرم به غیر خود همسر خود نگاه حرام کند اگر منی خارج نشود کفاره ندارد و اگر خارج شود کفاره واجب است و احتیاط واجب آن است که اگر وضع مالی او خوب است یک شتر و اگر متوسط الحال است یک گاو کفاره بدهد و نسبت به فقیر یک گوسفند کافی است.[17]
حضرت امام راجع به نگاه به همسر نیز میفرماید:
اگر مُحرم نگاه کند به زن خود از روی شهوت و انزالش شود، مشهور آن است که یک شتر کفاره [آن] است، ولی اگر از روی شهوت نباشد کفاره ندارد.[18]
آیات عظام زنجانی، صافی و سبحانی به جای تعبیر «مشهور آن است که...»، فتوا داده و فرمودهاند: «باید یک شتر کفاره بدهد».[19]
آیت الله سیستانی نیز میفرماید:
بنا بر احتیاط واجب یک شتر بدهد. و اما اگر منی بیرون نیاید و یا بدون شهوت به او نگاه کرد و منی بیرون آمد، کفاره واجب نیست.[20]
آیت الله سبحانی نیز در مورد قسمت آخر مسئله مینویسد:
ولی اگر به صورت عادی نگاه کند، کفاره ندارد هر چند حالتی پیش آید که منی از او خارج شود.[21]
این اختلاف نظرها ناشی از اختلاف برداشت از مجموع روایات مربوط به «نظر» در حال احرام است که در ادامه، آنها را ضمن دو مطلب میخوانیم و در جلسات آینده به تفصیل آنها را بررسی خواهیم نمود.
مطلب اول: نگاه به همسرصاحب وسائل برخی از روایات «نظر» به همسر و «لمس» او در حال احرام را در باب 17 از ابواب «کفارات الإستمتاع فی الإحرام» آورده است. نظر خود ایشان که در قالب عنوان این باب آمده، چنین است:
بَابُ أَنَّ الْمُحْرِمَ إِذَا نَظَرَ إِلَى أَهْلِهِ أَوْ مَسَّهَا بِغَيْرِ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى لَمْ يَلْزَمْهُ شَيْءٌ فَإِنْ كَانَ بِشَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ لَمْ يُمْنِ لَزِمَهُ بَدَنَةٌ.[22]
بابی در اینکه اگر مُحرم بدون شهوت به همسرش نگاه کند یا او را لمس کند، پس [حتی اگر] منی یا مذی از او خارج شود، کفارهای بر او لازم نمیگردد، پس اگر از روی شهوت باشد ـ منی از او خارج شود یا نشود ـ باید یک شتر کفاره دهد.
تفاوت نظر ایشان با آنچه حضرت امام به عنوان نظر مشهور بیان نمود در فرضی است که از روی شهوت نگاه کند، زیرا مشهور، خروج منی را نیز برای اثبات کفاره شرط کردند؛ ولی ایشان قید شهوت را کافی دانست و تصریح نمود: چه با امناء باشد چه بدون آن، کفارهاش یک شتر است.
از میان هفت روایتی که ایشان در این باب ذکر کرده، سه روایت آن مربوط به لمس است که فعلا کاری با آنها نداریم. از چهار روایت باقیمانده نیز این دو روایت، مستند قول مشهور است:
روایت اولمُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ لَا شَيْءَ عَلَيْهِ وَ لَكِنْ لِيَغْتَسِلْ وَ يَسْتَغْفِرُ رَبَّهُ وَ إِنْ حَمَلَهَا مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ وَ إِنْ حَمَلَهَا أَوْ مَسَّهَا بِشَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى فَعَلَيْهِ دَمٌ وَ قَالَ فِي الْمُحْرِمِ يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ أَوْ يُنْزِلُهَا بِشَهْوَةٍ حَتَّى يُنْزِلَ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ.[23]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) در باره مُحرمی پرسیدم که در حال احرام به همسرش نگاه کرده و از او منی یا مذی خارج شده است. فرمود: چیزی بر عهده او نیست؛ ولی باید غسل کند و از پروردگارش طلب بخشش کند. و اگر او را در حال احرام بدون شهوت در آغوش بگیرد و از او منى و يا مذى بيرون آيد، باز چيزى بر عهده او نيست، ولی اگر او را از روی شهوت در آغوش بگیرد يا لمس كند و منى و يا مذى از او بيرون آيد، بر عهده او یک قربانی است. همچنین در باره مُحرمی که از روی شهوت به همسرش نگاه کرده یا او را [برای پیاده کردن از شتر] در آغوش گرفته تا اینکه انزال شده است، فرمود: بر عهده او یک شتر است.
صدر این روایت بر عدم کفاره برای مُحرمی که به همسرش نگاه کرده و انزال شده است، به طور مطلق دلالت دارد، یعنی چه نگاه از روی شهوت باشد چه بدون آن، و ذیل آن بر ثبوت یک شتر به عنوان کفاره برای مُحرمی دلالت میکند که از روی شهوت به همسرش نگاه کرده و انزال شده است. مشهور فقها صدر روایت را به قرینه ذیل آن، بر نگاه بدون شهوت، حمل نمودهاند.
روایت دوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّ حَالَ الْمُحْرِمِ ضَيِّقَةٌ إِلَى أَنْ قَالَ وَ مَنْ مَسَّ امْرَأَتَهُ بِيَدِهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ عَلَى شَهْوَةٍ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ نَظَرَ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى فَعَلَيْهِ جَزُورٌ وَ مَنْ مَسَّ امْرَأَتَهُ أَوْ لَازَمَهَا عَنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ.[24]
این روایت همان صحیحه «مسمع ابو سیار» است که صدر آن را در بحث «تقبیل» خواندیم. طبق این متن امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
اى ابا سيّار! حكم مُحرم سخت است... هر مُحرمی که به همسرش از روی شهوت دست بزند، باید یک گوسفند قربانی کند و هر [مُحرمی] که به همسرش از روی شهوت نگاه کند و منی از او خارج شود، بر عهده او یک شتر است و هر [مُحرمی] که همسرش را بدون شهوت لمس کند یا او را در آغوش گیرد، چیزی بر او نیست.
در این روایت ـ همان طور که مشهور گفتهاند ـ کفاره نگاه به همسر در صورتی که از روی شهوت و با امناء باشد، یک شتر دانسته شده است.
گفتنی است که این دو روایت، معارض نیز دارند. در آینده آنها را مطرح و در باره وجوه جمع میان آنها بحث خواهیم کرد.
مطلب دوم: نگاه به غیر همسرمحقق حلی کفاره نگاه مُحرم به غیر همسرش را در صورتی که با امناء همراه باشد، برای موسر، متوسط و معسر، به ترتیب: شتر، گاو و گوسفند دانسته است:
لو نظر الى غير أهله فأمنى كان عليه بدنة إن كان موسرا، و إن كان متوسطا فبقرة، و إن كان معسرا فشاة.[25]
اگر [مُحرم] به غیر همسرش نگاه کند و منی از او خارج شود، باید یک شتر بدهد در صورتی که پولدار باشد، و اگر میانه حال باشد، یک گاو و اگر تنگدست باشد، یک گوسفند.
صاحب جواهر این حکم را نظر مشهور فقها دانسته است. ایشان در شرح عبارت فوق مینویسد:
كما في النهاية و المبسوط و السرائر و المهذب و الجامع و النافع و القواعد و غيرها على ما حكي عن بعضها، بل هو خيرة الأكثر كما اعترف به غير واحد، بل هو المشهور.[26]
همان طور که در النهایة و المبسوط [شیخ طوسی] و السرائر [ابن ادریس] و المهذب [قاضی ابن براج] و الجامع للشرائع [ابن سعید حلی] و المختصر النافع [محقق حلی] و قواعد الاحکام [علامه حلی] و غیر آنها ـ بر اساس آنچه از برخی از آنها حکایت شده ـ آمده است، بلکه این مطلب ـ همان طور که خیلیها تصریح کردهاند ـ مختار اکثر فقها است؛ بلکه نظر مشهور آنهاست.
در نوع کفاره چنین شخصی، دو قول دیگر نیز وجود دارد، یکی این است که در مرحله اول میان قربانی کردن شتر یا گاو مخیر است و اگر نشد، نوبت به گوسفند میرسد، قول سوم نیز این است که در هر حال، کفاره چنین نگاهی یک گوسفند است.
صاحب ریاض در شرح عبارت المختصر النافع محقق که همان قول نخست را بیان نموده، علاوه بر ذکر دو قول دیگر و اشاره به مستند روایی آنها، قول نخست را قول اکثر فقها دانسته است:
لو أمنى بنظره إلىٰ غير أهله فبدنة إن كان موسراً، و بقرة إن كان متوسطاً، و شاة إن كان معسراً كما في الموثق، و عليه الأكثر. خلافاً للمقنع فجزور أو بقرة، و إن لم يجد فشاة؛ للصحيح. و لبعض المتأخرين، فأحتمل الاكتفاء بالشاة مطلقاً، كما عن ابن حمزة، حيث لم يذكر هنا إلّا الشاة؛ للحسن أو الصحيح: في محرم نظر إلىٰ غير أهله فأنزل، قال: «عليه دم، لأنه نظر إلىٰ غير ما يحل له، و إن لم يكن أنزل فليتّق و لا يعد، و ليس عليه شيء».[27]
[کفاره مُحرم] در صورتی که با نگاه کردن به غیر همسرش، انزال شود، یک شتر است اگر پولدار باشد، و یک گاو است اگر میانه حال باشد و یک گوسفند است اگر تنگدست باشد، همان گونه که در روایتی موثقه آمده است و اکثر فقها نیز همین نظر را اختیار کردهاند. بر خلاف [شیخ صدوق در] المقنع که بر اساس روایتی صحیحه قائل است: کفاره او یک شتر یا یک گاو است و اگر نداشت یک گوسفند است و بر خلاف برخی از متأخرین که احتمال دادهاند قربانی کردن یک گوسفند، مطلقا کفایت میکند، همان طور که از ابن حمزه [طوسی در الوسیلة] نقل شده است، چرا که وی در اینجا فقط گوسفند را ذکر کرده است. دلیل آنها نیز این روایت حسنه یا صحیحه است که در باره محرمی که به غیر همسرش نگاه کرده و انزال شده است، میفرماید: «بر عهده اوست كه [یک گوسفند] قربانى كند، زيرا او به چيزى نگاه كرده كه بر او حلال نيست و اگر انزال نشده باشد، بايد از خدا بترسد و اين كار را تكرار نكند و بر عهده او چيزى نيست».
ایشان در ادامه به دو قول غیر مشهور، اشکال نموده است. پیش از طرح اشکال ایشان، متن سه روایتی که در عبارت فوق، مورد اشاره قرار گرفت را میخوانیم:
روایت اولمتن روایت موثقهای که مورد استناد قول مشهور است، چنین است:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ مُحْرِمٌ نَظَرَ إِلَى سَاقِ امْرَأَةٍ فَأَمْنَى فَقَالَ إِنْ كَانَ مُوسِراً فَعَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَسَطاً فَعَلَيْهِ بَقَرَةٌ وَ إِنْ كَانَ فَقِيراً فَعَلَيْهِ شَاةٌ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنِّي لَمْ أَجْعَلْ عَلَيْهِ هَذَا (لِأَنَّهُ أَمْنَى إِنَّمَا جَعَلْتُهُ عَلَيْهِ لِأَنَّهُ نَظَرَ) إِلَى مَا لَا يَحِلُّ لَهُ.[28]
این روایت به جهت «عبدالله بن جبلة» که واقفی ثقه است، موثقه است. در این روایت «ابو بصیر» میگوید:
به امام صادق(علیهالسلام) گفتم: مرد مُحرمی به ساق پای زنى نگاه کرده و در اثر آن منى از او خارج شده است. فرمود: اگر توانگر باشد بر عهده او یک شتر است، و اگر ميانه حال باشد بر عهده او یک گاو است، و اگر فقير باشد گوسفندی بر ذمه دارد. سپس فرمود: من اين [کفاره] را از آن جهت بر او مقرّر نکردم كه منى از او خارج شده است؛ بلكه آن را به جهت اینكه به چيزى نگريسته كه براى او حلال نبوده است، مقرّر نمودم.
روایت دوممتن روایت صحیحهای که مورد استناد قول دوم، یعنی قول شیخ صدوق در المقنع[29] قرار گرفته است و آیت الله زنجانی نیز آن را ملاک قرار داده بود، چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَأَنْزَلَ قَالَ عَلَيْهِ جَزُورٌ أَوْ بَقَرَةٌ فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَشَاةٌ.[30]
«زرارة» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام باقر(علیهالسلام) در باره مرد مُحرمی پرسیدم که با نگاه کردن به غیر همسرش، منی از او خارج شده است؟ فرمود: بر عهده او یک شتر یا یک گاو است و اگر نداشت، یک گوسفند.
روایت سوممتن روایتی که صاحب ریاض آن را حسنه یا صحیحه خواند و مستند قول سوم دانست، چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ فِي مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَأَنْزَلَ قَالَ عَلَيْهِ دَمٌ لِأَنَّهُ نَظَرَ إِلَى غَيْرِ مَا يَحِلُّ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ أَنْزَلَ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ وَ لَا يَعُدْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ.[31]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه میگوید:
در باره مُحرمی که به غیر همسرش نگاه کرده و انزال شده است، فرمود: بر عهده اوست كه [یک گوسفند] قربانى كند، زيرا او به چيزى نگاه كرده كه بر او حلال نيست و اگر انزال نشده باشد، بايد از خدا بترسد و اين كار را تكرار نكند و بر عهده او چيزى نيست.
ظاهراً تعبیر به «حسنه» در باره این روایت به خاطر «ابراهیم بن هاشم» است که تصریح به ثقه بودنش نشده است. در این روایت، نامی از معصوم نیامده است؛ ولی با توجه به جایگاه و طبقه «معاویة بن عمار» میتوان گفت: وی آن را از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده است.
به هر حال، دلیل کسانی که قول سوم را اختیار کردهاند، این روایت است. آنها مقصود از تعبیر «علیه دم» را قربانی کردن «گوسفند» دانستهاند که به صورت مطلق برای نگاه با امناء به غیر همسر وضع شده است، چه موسر باشد چه متوسط و چه معسر.
اشکال قول غیر مشهورصاحب ریاض ضمن اشکال به دو قول غیر مشهور، میان سه روایت یادشده نیز جمع نموده است:
فيهما نظر؛ لقبول الخبرين التنزيل علىٰ الموثق، بحمل «أو» علىٰ التخيير بنحو يجامع الترتيب. و يقيّد الدم الذي هو عبارة عن الشاة بصورة الفقر، أو يراد منه ما يعمّ كلّاً من الثلاثة، و ينزّل علىٰ التفصيل المزبور في الرواية، جمعاً بينهما و بين الموثق، لصراحته بالإضافة إليهما و إن قصر سنده عنهما، لانجباره أو اعتضاده بالشهرة العظيمة التي تجعلها أقوى من الصحيح بمراتب شتّىٰ، سيّما مع اعتضاده هنا بالاحتياط.[32]
در این دو قول اشکال است، زیرا روایت دوم و سوم قابلیت تطبیق بر روایت اول که موثقه بود را دارند، به این صورت که حرف «أو» در روایت دوم بر تخییری حمل شود که با ترتیب نیز جمع گردد. کلمه «دم» در روایت سوم که مقصود از آن «گوسفند» است نیز بر حالت فقر حمل شود و اگر مقصود از آن، یک قربانی است، شامل هر سه نوع قربانی (شتر، گاو و گوسفند) میگردد تا بدین سان با تفصیل یادشده در روایت اول، تطبیق شوند. از این رو، میان این دو روایت و روایت موثقه جمع میشود. [اگر گفته شود چرا موثقه را بر آن دو تطبیق ندهیم، میگوییم:] زیرا موثقه نسبت به دو روایت دیگر، صراحت دارد، هر چند به لحاظ سندی، در مرحله دوم قرار دارد، اما ضعف سندی آن با شهرت جبران یا تقویت میگردد، شهرتی که به قدری زیاد است که به مراتب از روایت صحیحه، قویتر است، خصوصا اینکه در اینجا احتیاط نیز به کمک شهرت میآید.
ایشان در ادامه میفرماید:
و المرجع في المفهومات الثلاثة إلىٰ العرف.مرجع در مفاهیم سهگانه [موسر، متوسط و فقیر] نیز عرف است.
بنا بر این، کسی که عرفاً فقیر است، واجب است یک گوسفند قربانی کند، نه اینکه قربانی کردن شتر یا گاو بر او واجب بود و چون توانایی آن را نداشته، نوبت به گوسفند رسیده است، همچنین قربانی کردن شتر بر کسی که عرفاً متوسط الحال است، واجب نیست، بلکه اگر گاوی را قربانی کند، کافی است.
در مقابل، برخی از فقها معتقدند فرقی ندارد وضعیت مالی شخص چگونه باشد، بلکه در هر وضعیتی مالی که باشد، ابتدا باید شتر بدهد، اگر نتوانست نوبت به گاو میرسد و اگر توانایی آن را هم نداشت، نوبت به گوسفند میرسد، همان طور که ظاهر عبارت حضرت امام نیز چنین بود. اینکه در روایت یادشده این سه مفهوم به کار رفته است نیز حمل بر مورد غالب میشود، زیرا غالبا شخص میانه حال توانایی کفاره شتر را ندارد، شخص فقیر نیز توانایی کفاره گاو را ندارد.
ولی صاحب ریاض این معنا را خالی از اشکال نمیداند. میفرماید:
و قيل: ينزل ذلك علىٰ الترتيب، فيجب البدنة علىٰ القادر عليها، فإن عجز عنها فالبقرة، و إن عجز عنها فالشاة. و به قطع الفاضل في الإرشاد و الشهيد في الدروس. و الرواية تدل علىٰ الأول، و لعلّ وجه تنزيلها علىٰ ما ذكره البناء علىٰ الغالب من أن شأن المتوسط أن يعجز عن البدنة، و الفقير عن البقرة. و لا يخلو عن نظر.[33]
گفته شده: آنچه در موثقه آمده، بر چنین ترتیبی تطبیق میشود که شتر بر کسی واجب است که بتواند آن را به عنوان کفاره بدهد ولی اگر نتوانست، گاو و اگر از آن هم عاجز بود، گوسفند. علامه حلی در ارشاد و شهید اول در الدروس به این نظر قطع پیدا کردهاند، در حالی که این روایت بر معنای اول [که تفصیل میان وضعیت مالی است] دلالت دارد. شاید دلیل چنین تطبیقی ـ چنانکه گفته شده ـ این باشد که غالباً شأن فرد متوسط الحال این است که نمیتواند شتر بدهد و شأن فقیر نیز این است که نمیتواند گاو بدهد؛ ولی این دلیل، خالی از اشکال نیست.
به هر حال، پس از مشخص شدن چگونگی نوع کفاره، در اینکه قید امناء در وجوب کفاره دخالت دارد یا نه، بحث است که در جلسات آینده مطرح میگردد.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله