بسم الله الرحمن الرحیم
اصلیترین عامل صلاح قلب
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[1]
در جلسه قبل گذشت که مهمترین عامل فساد قلب، پیروی از هوای نفس است. پیروی از خواستهها موجب آلوده شدن دل میگردد تا جایی که کم کم سراسر قلب را فرا میگیرد و در این صورت، هوس بر انسان حاکم میشود و به تعبیر قرآن، خدای انسان میگردد:
﴿أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ﴾.[2]
آيا آن كس را ديدى كه هواى [نفس] خود را، خداى خويش گرفته است و خداوند او را از روى آگاهى به حال وى در گمراهى واگذاشته و بر گوش و دل او مُهر نهاده و بر چشم او پردهاى كشيده است؟ پس چه كسى پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آيا پند نمىگيريد؟
در مقابل، اصلیترین عامل صلاح، مجاهده با هوس است که «جهاد اکبر» نامیده شده است. انسان تا چنین جهادی را انجام ندهد و با خواستههای نفاسی خود درگیر نشود، محال است به مقام بنده صالح برسد. در روایتی از امیر مؤمنان(علیهالسلام) نقل شده است:
صَلاحُ النَّفسِ مُجاهَدَةُ الهَوى.[3]
خودسازی، مبارزه با خواستههای نفس است.
در روایتی زیبا از امام صادق(علیهالسلام) نیز نقل شده که در توصیه به شخصی به نام «ابن جندب» فرمود:
اجعَلْ نفسَكَ عَدُوّاً تُجاهِدُهُ، و عارِيَةً تَرُدُّها؛ فإنّكَ قد جُعِلتَ طبيبَ نفسِكَ، و عُرِّفتَ آيَةَ الصِّحَّةِ، و بُيِّنَ لكَ الداءُ، و دُلِلتَ على الدَّواءِ، فانظُرْ قِيامَكَ على نفسِكَ.[4]
نفْس خود را چون دشمنى دان كه با او مبارزه مىكنى و عاريهاى كه بايد برگردانى؛ زيرا تو طبيب نفْس خويش قرار داده شدهاى، نشانه سلامت به تو شناسانده شده و درد و بيمارى برايت روشن گشته است و به دارو، راهنمايى شدهاى. پس، در مبارزه با نفْس انديشه كن.
بعضیها دنبال ذکر و وِردی میگردند تا به کمالات انسانی دست یابند، خیال میکنند خوب شدن، مثل این است که با خوردن یک قرص حاصل شود، در حالی که خداوند، خود انسان را پزشک خودش قرار داده است و هر کس بخواهد دردها و آلام روح خود را تسکین دهد، باید خودش، نفس خود را مداوا کند. تا انسان، خودش نخواهد و با مجاهدت و مبارزه با هوای نفس، آن را درمان نکند، هیچ طبیبی نمیتواند او را مداوا کند. هر کس به جایی رسید از مجاهده با نفس رسید.
بحث فقهیموضوع: تروک احرام ـ صید (4)
یادآوریبحث در اولین محرمات احرام، یعنی شکار کردن بود. دلیل حرمت صید شکار صحرایی و مُردار بودن صید ذبح شده توسط مُحرم را در جلسات قبل بررسی نمودیم.
حکم گرفتن بچه شکار و جوجه پرندگان و برداشتن تخم آنهاحضرت امام با تعبیر «فرخاً و بیضة»، صید جوجه و تخم پرندگان صحرایی را نیز بر مُحرم حرام دانست.[5] «فرخ» منحصر در جوجه پرندگان نیست، بلکه شامل بچه غیر پرندگان از شکارهای صحرایی مثل بچه آهو نیز میشود[6] و چون کلمه «صید» در مورد گرفتن آنها که توان فرار کردن از دست انسان را ندارند، اطلاق نمیشود، آنها را به صورت مستقل بیان نمود.
صاحب جواهر در ادامه و شرح این عبارت شرائع «كذا يحرم فرخه و بيضه» میفرماید:
أكلا و إتلافا مباشرة و دلالة و إعانة بلا خلاف، بل الإجماع بقسميه عليه، بل في المنتهى انه قول كل من يحفظ عنه العلم، مضافا إلى المعتبرة المستفيضة حد الاستفاضة التي تسمعها إن شاء اللّٰه في الكفارات، نعم لا يحرم البيض الذي أخذه المحرم أو كسره على المحل في الحل للأصل و عدم اشتراط حله بنحو تذكيته أو بشيء فقد هنا، خلافا للمحكي عن المبسوط، و اللّٰه العالم.[7]
جوجه [و بچه] و تخم شکار صحرایی هم حرام است به لحاظ خوردن و از بین بردن آنها، خود محرم این کار را انجام دهد یا دیگری را به آن راهنمایی یا کمک کند، در این مطلب اختلافی نیست، بلکه اجماعی است به هر دو نوع آن [هم اجماع محصل و هم منقول]. حتی علامه در منتهی فرموده که این نظر هر دانشمندی است. افزون بر اجماع، روایات معتبر و مستفیضی که تعداد آنها در بحث کفارات میآید، نیز بر این مطلب دلالت دارد. بله [بر خلاف بحث ذبح] اگر در غیر حرم، محرم تخمی را بردارد یا بشکند، خوردنش بر مُحلّ حرام نیست، به دلیل اصل [برائة] و اینکه در حلال بودن آن هیچ نوعی از تذکیه شرط نیست تا بگوییم در اینجا آن شرط مفقود است، بر خلاف آنچه از شیخ در مبسوط حکایت شده است.
در این باره، نظر حضرت امام در مناسک حج و حاشیه معاصرین را نیز میخوانیم. در مسئله 313 آمده است:
هر شکاری که حرام است، جوجه و تخم آن نیز حرام است.[8]
تنها حاشیه این مسئله از آیت الله سیستانی است که میفرماید:
بعید نیست حرمت برداشتن، شکستن و خوردن تخم آنها بر محرم، و به احتیاط واجب نباید دیگری را در این امر کمک کند.[9]
دلیلاگر آن مطلبی که قبلا گفتیم را قبول کنیم که آیه ﴿لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ﴾ عام است و شامل هر نوع شکار کردنی میشود، حتی گرفتن جوجه و برداشتن تخم را، در این صورت، علاوه بر روایات، این آیه نیز بر حرمت آن دلالت دارد؛ ولی اگر عمومیت آن را نپذیریم یا بگوییم کلمه «صید» شامل این دو مورد نمیگردد، دلیل ما بر حرمت این روایات است:
روایت اولوَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿تَنٰالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِمٰاحُكُمْ﴾ قَالَ مَا تَنَالُهُ الْأَيْدِي الْبَيْضُ وَ الْفِرَاخُ وَ مَا تَنَالُهُ الرِّمَاحُ فَهُوَ مَا لَا تَصِلُ إِلَيْهِ الْأَيْدِي.[10]
در این روایت مرفوعه «احمد بن محمد بن عیسی الاشعری» از قول معصوم نقل کرده که:
در باره این سخن خدای متعال: «دستهايتان و تيرهايتان آن را دريابد» فرمود: آنچه دستها به آن میرسد، تخم و جوجهها است و آنچه تیرها آن را در مییابد، حیواناتی است که دستها بدان نرسد.
روایت دوممُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قِيمَةِ الْحَمَامَةِ دِرْهَمٌ وَ فِي الْفَرْخِ نِصْفُ دِرْهَمٍ وَ فِي الْبَيْضَةِ رُبُعُ دِرْهَمٍ.[11]
«عبد الرحمن بن حجاج» در این روایت صحیحه میگوید:
امام صادق(علیهالسلام) در باره قیمت [کفاره] کبوتر فرمود: یک درهم، و در باره جوجه، نيم درهم و در باره تخم، یک چهارم درهم.
طبق این روایت اگر مُحرم، جوجه یا تخم پرندهای را از بین ببرد، باید کفاره بدهد و کاری که کفاره دارد، حتما حرام است که کفاره دارد.
روایات چهارم و پنجم این باب نیز بر مطلب یادشده دلالت دارند. بنابراین، شکی نیست که همان طور که صید شکار صحرایی بر مُحرم حرام است، گرفتن بچه آن و نیز تخم و جوجه پرندگان هم حرام است.
گفتنی است، حرمت شکار کردن و بقیه انواع صید بر مُحرم، در باره حیوانات وحشی است؛ ولی ذبح و خوردن حیوانات اهلی جایز است، همان طور که حضرت امام در مسئله 308 مناسک حج فرموده است:
ذبح و خوردن حیوانات اهلی، مثل مرغ خانگی و گاو و گوسفند و شتر مانع ندارد.[12]
در این مسئله اختلافی نیست، به همین جهت هیچ یک از فقها در اینجا حاشیهای ندارند.
حکم صید پرندگان صحراییحضرت امام در ادامه فرمایش خود در تحریر مینویسد:
و الطيور حتى الجراد بحكم الصيد البرّی.[13]
و پرندهها حتى ملخ در حكم شكار صحرايى هستند.
بنابراین، صید و کشتن و خوردن پرندگان و نیز ملخها بر محرم حرام است. با توجه به وجود ملخهای فراوانی که در آن منطقه وجود دارد، این مسئله مورد ابتلا نیز هست.
حضرت امام در مناسک حج نیز میفرماید:
پرندگان، جزو شکار صحرایی میباشند و ملخ نیز در حکم شکار صحرایی است.[14]
آیت الله سبحانی در حاشیه این مسئله، قید «وحشی» را به «پرندگان» اضافه نموده است.[15] روشن است که صید پرندگان وحشی حرام است نه پرندگان اهلی و این موضوع مورد اختلاف نیست. ایشان همچنین در مورد ملخ مینویسد:
محرم نباید به قصد کشتن پا روی ملخ بگذارد و در راه رفتن مواظب باشد حتی الامکان پا روی آنها نگذارد، مگر اینکه (به واسطه زیاد بودن ملخ در سطح شهر) این کار موجب اختلال در حرکت شود و حرجی گردد، در این صورت کفاره ندارد و اگر بیمبالاتی و سهلانگاری نمود برای کشتن به تعداد انگشتان دست، مقداری آرد گندم و اگر زیاد بود یک گوسفند کفاره بدهد.[16]
دلیلدر این باره روایاتی داریم که صاحب وسائل ذیل این باب آنها را جمع نموده است:
بَابُ تَحْرِيمِ صَيْدِ الْمُحْرِمِ الْجَرَادَ وَ أَكْلِهِ وَ قَتْلِهِ إِلَّا أَنْ لَا يُمْكِنَ التَّحَرُّزُ مِنْهُ.[17]
باب حرام بودن شکار ملخ و خوردن آن توسط مُحرم، و نیز کشتن آن مگر آنکه ناچار به این کار باشد.
روایت اولمُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَرَّ عَلِيٌّ ص عَلَى قَوْمٍ يَأْكُلُونَ جَرَاداً فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ مُحْرِمُونَ فَقَالُوا إِنَّمَا هُوَ مِنْ صَيْدِ الْبَحْرِ فَقَالَ لَهُمْ ارْمِسُوهُ فِي الْمَاءِ إِذاً.[18]
روایت صحیحه است. «محمد بن مسلم» از امام باقر(علیهالسلام) نقل کرده که فرمود:
علی(صلواتاللهعلیه) از كنار گروهى گذشت كه ملخ مىخوردند، فرمود: سبحان اللّه! شما در حالىكه محرم هستيد [ملخ مىخوريد]؟ گفتند: ملخ، شکار دريايى است. فرمود: در اين صورت آن را در آب فرو ببرید.
يعنى اينها با فرو بردن در آب میمیرند، پس چگونه از جانوران دريا هستند؟!
روایت دوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: الْمُحْرِمُ يَتَنَكَّبُ الْجَرَادَ إِذَا كَانَ عَلَى الطَّرِيقِ فَإِنْ لَمْ يَجِدْ بُدّاً فَقَتَلَ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ.[19]
«زرارة» در این روایت صحیحه از امام باقر(علیهالسلام) یا امام صادق(علیهالسلام) نقل نموده که فرمود:
مُحرم بايد از [پایمال کردن] ملخها هنگامى كه در مسير راهى قرار گيرند، كناره گيرد و اگر چارهای نداشت و ملخها را پايمال كرد، چيزى بر عهده او نيست.
روایت سوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْجَرَادِ يَدْخُلُ مَتَاعَ الْقَوْمِ فَيَدُوسُونَهُ مِنْ غَيْرِ تَعَمُّدٍ لِقَتْلِهِ أَوْ يَمُرُّونَ بِهِ فِي الطَّرِيقِ فَيَطَئُونَهُ قَالَ إِنْ وَجَدْتَ مَعْدِلًا فَاعْدِلْ عَنْهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ غَيْرَ مُتَعَمِّدٍ فَلَا بَأْسَ.[20]
این روایت نیز صحیحه است. «ابو بصیر» میگوید:
از ایشان(علیهالسلام) در باره ملخهايى پرسیدم كه وارد متاع گروهى مىشوند و آنها بدون آنکه قصد كشتن آنها را داشته باشند، ملخها را پايمال مىكنند، يا در وسط راه از ميان آنها مىگذرند و آنها را پايمال مىكنند؟ فرمود: اگر راهى ديگر يافتى از آن راه برو و اگر بدون عمد آنها را كشتى، ايرادى ندارد.
روایت چهارممُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَيْسَ لِلْمُحْرِمِ أَنْ يَأْكُلَ جَرَاداً وَ لَا يَقْتُلَهُ الْحَدِيثَ.[21]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه از امام صادق(علیهالسلام) نقل نموده که فرمود:
برای محرم جایز نیست که ملخ بخورد و آن را بکشد...
روایت پنجموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَسِّنٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجَرَادِ أَ يَأْكُلُهُ الْمُحْرِمُ قَالَ لَا.[22]
«یونس بن یعقوب» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدم: آیا مُحرم میتواند ملخ بخورد؟ فرمود: نه.
روایت ششموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْمُحْرِمُ لَا يَأْكُلُ الْجَرَادَ.[23]
این روایت نیز صحیحه است و در آن «محمد بن مسلم» از امام باقر(علیهالسلام) روایت کرده که فرمود:
مُحرم ملخ نخورد.
حکم کشتن زنبور و دیگر حشراتحضرت امام در آخرین بخش از این مسئله میفرماید:
و الأحوط ترك قتل الزنبور و النحل إن لم يقصدا إيذاءه، و في الصيد أحكام كثيرة تركناها لعدم الابتلاء بها.[24]
و احتياط آن است كه كشتن زنبور و زنبور عسل در صورتى كه قصد اذيّت او را ندارند، ترك شود. در صيد، احكام زيادى است و چون كه مبتلا به نمىباشند آنها را نياورديم.
ایشان در مناسک حج نیز میفرماید:
احتیاط واجب آن است که زنبور را نکُشند، اگر قصد اذیت او را نداشته باشد.[25]
ایشان فقط حکم زنبور را بیان نموده و از نظر ایشان ملاک این است که زنبور قصد اذیت مُحرم را دارد یا نه، اگر قصد اذیت داشته باشد، میتواند آن را بکشد و به طریق اولی این چنین است اگر اذیت کند، ولی اگر قصد اذیت نداشته باشد، بنا بر احتیاط واجب نباید آن را بکشد.
در حاشیه این مسئله آیت الله سبحانی ابتدا در باره زنبور همین مطلب را فرموده و سپس حکم بقیه حشرات را نیز بیان نموده است، میفرماید:
کشتن زنبوری که احتمال دارد به انسان آسیب برساند، اشکال ندارد و در غیر این صورت حرام است و در هر حال (چه قصد اذیت داشته یا نداشته) کفاره دارد و کفاره آن دادن مقداری آرد گندم به فقیر است؛ ولی کُشتن حیواناتی مانند مار و مورچه و موش و رتیل و عنکبوت و انواع سوسکها و جیرجیرکها و امثال اینها از محرمات حساب نمیشود. لیکن اگر محرم از ناحیه آنها اذیتی نمیشود، نباید با آنها کار داشته باشد یا به آنها اذیت برساند و چنانچه این کار را انجام داد استغفار کند.[26]
آیت الله سیستانی نیز میفرماید:
همان گونه که شکار حیوانات صحرایی حرام است، کشتن همه حیوانات حرام است به جز:الف) حیوانات اهلی هرچند وحشی شده باشند.ب) مرغی که قادر بر پرواز نیست مانند مرغ خانگی.ج) آنچه که مُحرم از آن بر خود میترسد یا قصد جان او را داشته باشد از درندگان و مارها و غیر آنها، پس کشتن اینها بر مُحرم جایز است.د) پرندگان شکاری اگر کبوتران حرم را اذیت کنند.هـ) مار بد و عقرب و موش.همچنین تیراندازی و سنگ انداختن به کلاغ و لاشخور جایز است.[27]
دلیلدلیل این مطلب روایاتی است که در باب 81 از ابواب تروک الإحرام آمده است. عنوان باب چنین است:
بَابُ جَوَازِ قَتْلِ الْمُحْرِمِ وَ لَوْ فِي الْحَرَمِ كُلَّ مَا يَخَافُهُ عَلَى نَفْسِهِ دُونَ مَا لَا يَخَافُهُ وَ تَحْرِيمِ قَتْلِ الدَّوَابِّ كُلِّهَا عَلَى الْمُحْرِمِ إِلَّا مَا اسْتُثْنِيَ.[28]
باب جواز کشتن هر چیزی که مُحرم از آن بر جان خود میترسد حتی اگر در حرم باشد نه آنچه که از آن ترسی ندارد. همچنین تحریم کشتن همه حیوانات بر مُحرم، مگر آنچه استثناء شده است.
در این باب 13 روایت آمده است که دو روایتش را میخوانیم:
روایت اولوَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ قَتَلَ زُنْبُوراً قَالَ إِنْ كَانَ خَطَأً فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ قُلْتُ لَا بَلْ مُتَعَمِّداً قَالَ يُطْعِمُ شَيْئاً مِنْ طَعَامٍ قُلْتُ إِنَّهُ أَرَادَنِي قَالَ كُلُّ شَيْءٍ أَرَادَكَ فَاقْتُلْهُ.[29]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) در باره محرمى پرسیدم كه زنبورى را مىكشد؟ فرمود: اگر از روى اشتباه باشد چيزى بر او نيست. گفتم: نه، بلكه از روى عمد بوده است. فرمود: چيزى از غذا اطعام مىكند. گفتم: زنبور مىخواست مرا نيش بزند. فرمود: هرچه قصد [اذیت] تو را كرد پس آن را بكش.
روایت دوممُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ وَ مَا يَقْتُلُ مِنَ الدَّوَابِّ فَقَالَ يَقْتُلُ الْأَسْوَدَ وَ الْأَفْعَى وَ الْفَأْرَةَ وَ الْعَقْرَبَ وَ كُلَّ حَيَّةٍ وَ إِنْ أَرَادَكَ السَّبُعُ فَاقْتُلْهُ وَ إِنْ لَمْ يُرِدْكَ فَلَا تَقْتُلْهُ وَ الْكَلْبُ الْعَقُورُ إِنْ أَرَادَكَ فَاقْتُلْهُ وَ لَا بَأْسَ لِلْمُحْرِمِ أَنْ يَرْمِيَ الْحِدَأَةَ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ اللُّصُوصُ امْتَنَعَ مِنْهُمْ.[30]
«محمد بن فضیل» میگوید:
از امام کاظم(علیهالسلام) یا امام رضا(علیهالسلام) در باره محرم پرسیدم که میتواند جانورانى را بکشد؟ فرمود: مار سياه و افعى و موش و عقرب و هر گونه مارى را بکشد. و اگر درندهاى قصد تو را کرد آن را بكش، ولی اگر قصد تو را نکرد آن را مكش، و سگ هار اگر قصد تو را کرد، آن را بكش، و بر محرم ایرادی نیست كه به طرف مرغ گوشترُبا [زغن] چیزی پرتاب کند و اگر دزدان، سر راه بر او بگيرند، خود را از تجاوز ايشان باز دارد.
معیار تشخیص صید برّی و بحریهمان طور که گذشت، طبق آیه 96 مائده، صید صحرایی بر مُحرم حرام است؛ ولی صید دریایی حلال است:
﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً﴾.[31]
سؤال این است که از کجا بفهمیم چه حیوانی صحرایی است و چه حیوانی دریایی؟ تشخیص این امر هر چند در بسیاری حیوانات مشکل نیست؛ ولی در برخی حیوانات دوزیست کار آسانی نیست.
حضرت امام در مناسک حج میفرماید:
شکار دریایی مانع ندارد و آن حیوانی است که تخم و جوجه، هر دو را در دریا کند.[32]
در حاشیه این مسئله آیت الله زنجانی و آیت الله نوری این جمله را اضافه نمودهاند:
و در آن هم زندگی کند.[33]
آیت الله مکارم نیز اضافه نموده است:
و زندگی در دریا کند بنا بر احتیاط واجب.[34]
آیت الله سیستانی ملاک را اینگونه بیان نموده است:
حیوان دریایی آن است که فقط در آب زندگی میکند.[35]
آیت الله سبحانی نیز مینویسد:
مقصود از آن، حیوانی است که زیر آب زندگی میکند، بنابراین پرندگان دریایی که گاهی در آب و گاهی در خشکی زندگی میکنند از گروه حیوانات دریایی به شمار نمیآیند.[36]
صاحب جواهر پس از آنکه عدم حرمت صید بحر را اجماعی دانسته، افزون بر آیه یادشده به این روایت صحیحه که هم شیخ کلینی و هم شیخ طوسی و هم شیخ صدوق آن را نقل کردهاند، نیز تمسک نموده است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ السَّمَكُ لَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ طَرِيِّهِ وَ مَالِحِهِ وَ يُتَزَوَّدَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعٰامُهُ مَتٰاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيّٰارَةِ﴾ قَالَ فَلْيَخْتَرِ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ وَ قَالَ فَصْلُ مَا بَيْنَهُمَا كُلُّ طَيْرٍ يَكُونُ فِي الْآجَامِ يَبِيضُ فِي الْبَرِّ وَ يُفْرِخُ فِي الْبَرِّ فَهُوَ مِنْ صَيْدِ الْبَرِّ وَ مَا كَانَ مِنَ الطَّيْرِ يَكُونُ فِي الْبَحْرِ وَ يُفْرِخُ فِي الْبَحْرِ فَهُوَ مِنْ صَيْدِ الْبَحْرِ.[37]
«معاویة بن عمار» از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده که ضمن حدیثی فرمود:
ايرادى ندارد كه [مُحرم] ماهى را تازه و شور آن را بخورد و براى خود توشه كند، خداوند متعال فرمود: «براى شما صيد دريايى حلال شد تا شما و كاروانيان را بهرهاى باشد». فرمود: پس باید آنچه را میخورند، انتخاب شود و فرمود: فرق میان آنها این است که هر پرندهاى كه در نيزار باشد، در صحرا تخم گذارده و در آن جوجه کند، آن از صيد صحرايى است و هر پرندهای در دریا باشد و در دريا جوجه كند، آن از صيد درياست.
سپس میفرماید:
و منه يستفاد أن صيد البحر هو ما يبيض و يفرخ في الماء و إن كان هو في البر، بل في المنتهى انه لا يعلم فيه خلافا إلا من عطاء، و حينئذ فالميزان لما يعيش من الطيور في البر و البحر البيض و الفرخ و ان ارتزق في أحدهما.[38]
از این روایت استفاده میشود که شکار دریایی، شکاری است که در آب تخم بگذارد و جوجه کند، هر چند در خشکی باشد. علامه در منتهی فرموده: «در این مطلب نظر مخالفی نیست مگر آنچه عطاء گفته است». بنابراین، ملاک برای پرندگانی که هم در خشکی و هم در دریا زندگی میکنند، تخمگذاری و جوجهگذاری آنهاست، هر چند در یکی از آنها تغذیه کنند.
به هر حال، همان طور که حضرت امام فرمود، در بحث شکار فروع زیادی است؛ ولی چون مورد ابتلا نیست، به همین مقدار بسنده میکنیم.
پیش از آنکه سراغ دومین مورد از موارد تروک احرام برویم، عبارت آیت الله خویی را در باره مجموع تروک که تعداد آنها را 25 مورد دانسته است، میخوانیم تا مجموع آنها را یک بار ملاحظه کنیم:
فإذا أحرم المكلّف حرمت عليه أُمور و هي خمسة و عشرون كما يلي: (1) الصّيد البرّي (2) مجامعة النِّساء (3) تقبيل النِّساء (4) لمس المرأة (5) النظر إلى المرأة (6) الاستمناء (7) عقد النِّكاح (8) استعمال الطيب (9) لبس المخيط للرِّجال (10) التكحّل (11) النظر في المرآة (12) لبس الخفّ و الجورب للرِّجال (13) الكذب و السب (14) المجادلة (15) قتل القمل و نحوه من الحشرات الّتي تكون على جسد الإنسان (16) التزيين (17) الادهان (18) إزالة الشعر من البدن (19) ستر الرأس للرِّجال، و هكذا الارتماس في الماء حتّى على النِّساء (20) ستر الوجه للنِّساء (21) التظليل للرِّجال (22) إخراج الدم من البدن (23) التقليم (24) قلع السن (25) حمل السلاح.[39]
هنگامی که مکلف، مُحرم میشود، این 25 مورد بر او حرام میگردد: 1ـ شکار صحرایی، 2ـ نزدیکی با زنان، 3ـ بوسیدن آنان، 4ـ لمس زن، 5ـ نگاه به زن، 6ـ استمناء، 7ـ عقد ازدواج، 8ـ استعمال عطر، 9ـ پوشیدن لباس دوخته برای مردان، 10ـ سُرمه کشیدن، 11ـ نگاه در آینه، 12ـ پوشیدن کفش و جوراب برای مردان، 13ـ دورغ گفتن و ناسزا گفتن، 14ـ جدال کردن، 15ـ کشتن کک و مانند آن از حشراتی که بر بدن انسان هستند، 16ـ آرایش کردن، 17ـ روغن مالی کردن بدن، 18ـ زدن موی بدن، 19ـ پوشاندن سر برای مرادن و همین طور فرو رفتن در آب حتی برای خانمها، 20ـ پوشاندن صورت برای خانمها، 21ـ زیر سایه رفتن برای مردان، 22ـ بیرون آوردن خون از بدن، 23ـ کوتاه کردن ناخن، 24ـ کندن دندان، 25ـ حمل سلاح.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله