بسم الله الرحمن الرحیم
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[1]
در این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق از خداوند سبحان میخواهیم که مرا از بندگان صالح خود قرار بده.
برای تبیین این فراز، چند مطلب را مطرح میکنیم:
مطلب اول اینکه واژه «صلاح» از نظر لغوی در مقابل «طَلاح»[2] و «فَساد»[3] قرار میگیرد. در فرهنگ قرآن و حدیث نیز این دو مفهوم در مقابل «صلاح» به کار رفتهاند، در قرآن میخوانیم:
﴿وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ﴾.[4]
و چون به آنها گفته شود: در روى زمين فساد نكنيد گويند: جز اين نيست كه ما اصلاحگريم.
آگاه باش كه آنها فسادگران اند و لكن نمىفهمند.
اینجا «مصلح» در مقابل «مفسد» قرار گرفته است.
و در زیارت جامعه میخوانیم:
فَبَلَغَ اللّهُ بِكُم أشرَفَ مَحَلِّ المُكَرَّمينَ... حَتّى لا يَبقى... مُؤمِنٌ صالِحٌ و لا فاجِرٌ طالِحٌ... إلّا عَرَّفَهُم جَلالَةَ أمرِكُم.[5]
خداوند، شما را به شريفترين مرتبه گراميان رساند... تا اين كه هيچ مؤمنِ درستكردار و هيچ تبهكارِ بدكردارى، نماند، مگر آن كه خداوند جلالتِ امرتان را به آنان شناساند.
در اینجا «صالح» در برابر «طالح» به کار رفته است. بنابراین، عبد صالح، بنده شایستهای است که اهل فساد و تبهکاری نباشد.
مطلب دوم اینکه فرازهای این دعا در هر بخش با یکدیگر پیوند و ارتباط دارند. در این بخش نیز هر یک از ویژگیهای: «نفوذناپذیری»، «هدایتگری» و «نیکوکاری» که به ترتیب در «و اجعَلنی مِن أهلِ السَّدادِ»، «و مِن أدِلَّةِ الرَّشادِ» و «و مِن صالِحِی العِبادِ» آمده است، مترتب بر ویژگی قبلی، یعنی «میانهروی» در همه امور زندگی است که در «مَتِّعنی بِالاقتِصادِ»، مطرح شد. همه این ویژگیها نیز مقدمه دستیابی به «رستگاری» و «سلامتی» در قیامت است که در دو فراز پایانی این بخش یعنی «وَ ارزُقني فَوزَ المَعادِ و سَلامَةَ المِرصادِ» آمده است.
مطلب سوم ریشه قرآنی این فراز است. در دو آیه، دو تن از پیامبران بزرگ الهی شبیه همین مطلب را از خداوند سبحان درخواست کردهاند. حضرت ابراهیم(علیهالسلام) میفرماید:
﴿رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴾.[6]
پروردگارا! به من حكمتى ارزانى دار و مرا به شايستگان ملحق ساز.
این دعا در حق او مستجاب نیز شد:
﴿وَ آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ﴾.[7]
پاداش وی را در دنيا به او عطا كرديم، و البته در آخرت نيز از صالحان خواهد بود.
حضرت یوسف(علیهالسلام) نیز میفرماید:
﴿تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴾.[8]
مرا در حالى كه تسليم [امر تو] باشم بميران و به شایستگان ملحق ساز.
بحث فقهیموضوع: تروک احرام ـ صید (2)
یادآوریبحث در اولین محرمات احرام، یعنی شکار کردن بود. از نظر حضرت امام، شکار کردن (اصطیاد) شکار صحرایی و خوردنش (أکل) و نیز اشاره كردن به آن برای صید (إشارة) و راهنمايى به صید آن (دلالة)، همچنین به دام انداختن (إغلاق) و سر بريدن آن (ذبح) بر مُحرم حرام است.
آیات قرآن بر حرام بودن شکار حیوانات غیر دریایی در حال احرام و ذبح و خوردن آنها به روشنی دلالت داشت و حتی احتمال دادیم که «بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ» در آیه 94 مائده، علاوه بر آنها، شامل سه مورد دیگر نیز بشود.
به هر حال، برای اثبات حرام بودن بقیه موارد، یعنی «اشاره» و «دلالت» و «اغلاق» به روایات استناد شده است.
روایاتدر باب نخست از «ابواب تروک الاحرام» ده روایت ذکر شده که برخی از آنها را میخوانیم:
روایت اولمتن روایت اول را خواندیم که در آن از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده بود:
لَا تَسْتَحِلَّنَّ شَيْئاً مِنَ الصَّيْدِ وَ أَنْتَ حَرَامٌ وَ لَا وَ أَنْتَ حَلَالٌ فِي الْحَرَمِ وَ لَا تَدُلَّنَّ عَلَيْهِ مُحِلًّا وَ لَا مُحْرِماً فَيَصْطَادَهُ وَ لَا تُشِرْ إِلَيْهِ فَيَسْتَحِلَّ مِنْ أَجْلِكَ فَإِنَّ فِيهِ فِدَاءً لِمَنْ تَعَمَّدَهُ.[9]
هرگز درحالىكه در احرامى، و تا وقتى هم كه در حرم، بيرون از احرامى، چیزی از شكار را حلال مدان. مُحرِم و غير مُحرِم را هم به شكار، راهنمايى مكن كه آن را صيد كنند و به سوى آن، اشاره هم مكن كه به خاطر اشارهات، آن را حلال شمرند [و شكار كنند]؛ چرا كه در اين شكار نمودن، بر عهده كسى كه عمداً انجام دهد، قربانى است.
اگر «صید» در «شَيْئاً مِنَ الصَّيْدِ» معنای مصدری داشته باشد (اصطیاد)، یعنی شکار کردن، در این صورت، دلالت میکند که انواع و اقسام شکار کردن حرام است. پس، شامل «اشارة» و «دلالة» و «اغلاق» نیز میشود و ذکر ممنوع بودن دلالت و اشاره، از باب مثال خواهد بود.
و اگر معنای مفعولی داشته باشد (مصید)، یعنی حیوانی که قرار است شکار شود، در این صورت، جمله یادشده فقط شامل حرمت «أکل» میشود و دلالت دارد که نه تنها خوردن گوشت آن حرام است، بلکه خوردن همه اجزای آن مثل چربی و آنچه در شکم آن است نیز حرام است. حرمت «دلالة» و «اشارة» نیز از «لَا تَدُلَّنَّ عَلَيْهِ» و «لَا تُشِرْ إِلَيْهِ» استنباط میشود. حرمت «اغلاق» و «اصطیاد» نیز از طریق اولویت ثابت میشود، یعنی وقتی راهنمایی کردن دیگران برای شکار حیوان، حرام باشد، به طریق اولی شکار کردن و گرفتن آن توسط خود شخص، حرام است.
نکته دیگر فرق میان این «دلالة» و «اشارة» است. آیت الله سبحانی میفرماید: فرق «دلالت» و «اشاره» این است که «دلالت» در جایی است که شکار، پنهان باشد و مثلا مخفیگاه آن را به دیگران بگوید؛ ولی «اشاره» در جایی است که صید حاضر است و آن را به دیگران نشان میدهد.[10]
مرحوم صاحب مدارک نیز در فرق آنها فرموده است: «دلالت» اعم از «اشاره» است، چون دلالت هم از طریق اشاره با دست و چشم و مانند آن محقق میشود، هم با نوشتن و گفتن؛ ولی اشاره فقط به راهنمایی از طریق اعضای بدن اختصاص دارد.[11]
به نظر میرسد فرقی که صاحب مدارک فرموده، دقیقتر باشد و طبق آن، ذکر اشاره بعد از دلالت در روایت، ذکر خاص بعد از عام خواهد بود.
روایت دوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُ (عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ) عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللّٰهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنٰالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِمٰاحُكُمْ﴾ قَالَ: حُشِرَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص عُمْرَةَ الْحُدَيْبِيَةِ الْوُحُوشُ حَتَّى نَالَتْهَا أَيْدِيهِمْ وَ رِمَاحُهُمْ.[12]
این روایت نیز صحیحه است. «معاویة بن عمار» میگوید:
امام صادق(علیهالسلام) درباره گفتار خداى عزّ و جلّ كه مىفرمايد: «بهطور حتم خداوند شما را به چيزى از شكار مىآزمايد كه دستهايتان و تيرهايتان آن را دريابد» فرمود: در عمره حديبيه براى پيامبر خدا(صلّیاللهعلیهوآله) حيواناتى وحشى پيدا شدند تا اينكه دستها و تيرهايشان به آنها رسيد.
روایت سوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُ (عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ) عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُحْرِمُ لَا يَدُلُّ عَلَى الصَّيْدِ فَإِنْ دَلَّ عَلَيْهِ فَقُتِلَ فَعَلَيْهِ الْفِدَاءُ.[13]
این روایت نیز صحیحه است. «منصور بن حازم» از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده که فرمود:
مُحرم نبايد كسى را به شكار راهنمايى كند كه در اين صورت اگر شكار كشته شود، بايستى يك قربانى كفاره دهد.
روایت چهارممُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَ اجْتَنِبْ فِي إِحْرَامِكَ صَيْدَ الْبَرِّ كُلَّهُ وَ لَا تَأْكُلْ مِمَّا صَادَهُ غَيْرُكَ وَ لَا تُشِرْ إِلَيْهِ فَيَصِيدَهُ.[14]
«عمر بن یزید» در این روایت صحیحه از امام صادق(علیهالسلام) نقل کرده که فرمود:
در حال احرام خود، از هر نوع شكار خشكى بپرهيز و از آنچه ديگرى شكار كرده، مخور و به شكار، اشاره مكن كه ديگرى آن را صيد كند.
روایت پنجموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِم) عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِذَا فَرَضَ عَلَى نَفْسِهِ الْحَجَّ ثُمَّ أَتَمَّ بِالتَّلْبِيَةِ فَقَدْ حَرُمَ عَلَيْهِ الصَّيْدُ وَ غَيْرُهُ وَ وَجَبَ عَلَيْهِ فِي فِعْلِهِ مَا يَجِبُ عَلَى الْمُحْرِمِ.[15]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه از امام صادق(علیهالسلام) نقل کرده که ضمن حدیثی فرمود:
هنگامی که حج را بر خود واجب نمود و تلبیه گفت، شکار کردن و غیر آن بر او حرام میشود و اگر انجامش دهد، باید آنچه بر محرم واجب شده را بدهد.
روایت ششموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ شَجَرَةَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمُحْرِمِ يَشْهَدُ عَلَى نِكَاحِ مُحِلَّيْنِ قَالَ لَا يَشْهَدُ ثُمَّ قَالَ يَجُوزُ لِلْمُحْرِمِ أَنْ يُشِيرَ بِصَيْدٍ عَلَى مُحِلٍّ.[16]
این روایت مرسله است. «ابن ابى شجرة» از كسى نقل مىكند كه:
وى از امام صادق(علیهالسلام) در باره مُحرمی که گواه عقد ازدواج دو فرد غيرمحرم شده، پرسید. فرمود: گواه نشود. سپس فرمود: براى محرم، جايز است كه صيد را به غير محرم نشاندهد؟!
صاحب وسائل میفرماید: شيخ طوسى و شیخ صدوق این روایت را بر استفهام انکاری حمل کردهاند، يعنى «مگر جايز است كه مُحرم، صيّاد را به طرف صيد راهنمايى كند؟!» پس همان گونه اين كار، مجاز نيست، شاهد شدن مُحرم براى عقد ازدواج فرد مُحلّ نيز حرام است.[17]
به هر حال، این روایات دلالت میکند که علاوه بر اصطیاد و أکل و ذبح، اشاره و دلالت بر صید نیز حرام است؛ ولی همان طور که گذشت، در آنها از «اغلاق» بحثی نشده است در حالی که در عبارت حضرت امام این مورد نیز آمده بود. یعنی اگر مثلا شخصی در حال احرام درب مکانی که در آن حیوانی وارد شده را ببندد تا بعد از خروج از احرام آن را بگیرد نیز حرام است.
آیت الله سبحانی میفرماید: حرمت «اغلاق» از باب اولویت ثابت میشود، وقتی راهنمایی دیگران به صید، حرام باشد، به دام انداختن آن توسط خود شخص به طریق اولی حرام است.
گفتنی است ایشان علاوه بر «اغلاق»، «اعارة السلاح» را نیز از باب اولویت حرام دانسته است.[18] ولی به نظر ما اثبات حرام بودن اینکه مثلا شخص مُحرم تفنگش را به دیگری بدهد تا با آن صید کند، از باب اولویت، مشکل است. در مورد «اغلاق» نیز هرچند میتوان از باب اولویت حرمتش را اثبات نمود، ولی همان طور که اشاره شد، میتوان گفت «بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ» در آیه 94 مائده عام است، یعنی حرمت هر کاری در رابطه با صید، پس شامل این مورد نیز میشود.
در هر صورت، از نظر فقها حرمت انواع شکار کردن بر محرم حرام است. علامه در این باره میفرماید:
قد أجمع المسلمون كافّة على تحريم صيد الحرم على الحلال و المحرم... و صيد البرّ حرام على المحرم اصطيادا و أكلا و قتلا و إشارة و دلالة و إغلاقا، و كذا فرخه و بيضه، بإجماع العلماء، للنصّ و الإجماع.[19]
همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی بر حرام بودن شکار حیوانات داخل حرم بر مُحرم و غیر مُحرم، اجماع دارند... شکار صحرایی به دلیل روایات و اجماع بر مُحرم حرام است، هم به لحاظ شکار کردن، هم به لحاظ خوردن و کشتن و اشاره کردن و راهنمایی کردن و به دام انداختن. گرفتن جوجه پرندگان و برداشتن تخم آنها نیز به اجماع علما حرام است.
حکم صیدی که توسط مُحرم ذبح شده استهمان طور که گذشت، ذبح حیوان صحرایی توسط مُحرم حرام است به دلیل صریح آیه ﴿لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ﴾. حال سؤال این است که اگر این گناه را مرتکب شد و حیوانی را ذبح نمود، آیا خوردن آن برای غیر مُحرم جایز است یا جایز نیست و حکم مُردار را دارد؟
حضرت امام فرمود:
لو ذبحه كان ميتة على المشهور و هو أحوط.[20]
اگر آن را سر ببرد، بنا بر مشهور مُردار مىشود و اين احوط است.
برای روشن شدن مسئله باید روایات مربوطه را بررسی نماییم.
روایاتروایاتی که در این بحث وجود دارد دو دسته است، دستهای از آنها بر حرمت آن دلالت دارد و دستهای دیگر در ظاهر با آنها تعارض دارند و بر حلیت آن برای مُحلّ دلالت دارد. ابتدا روایات دسته اول را میخوانیم.
روایت اولوَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى) عَنْ أَبِي أَحْمَدَ يَعْنِي ابْنَ أَبِي عُمَيْرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمُحْرِمُ يُصِيبُ الصَّيْدَ فَيَفْدِيهِ أَ يَطْعَمُهُ أَوْ يَطْرَحُهُ قَالَ إِذاً يَكُونَ عَلَيْهِ فِدَاءٌ آخَرُ قُلْتُ فَمَا يَصْنَعُ بِهِ قَالَ يَدْفِنُهُ.[21]
«ابن ابی عمیر» از کسی نقل کرده که وی میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) درباره مُحرمى كه شكارى به دست آورده و فديه آن را اداء كرده است، پرسیدم كه آيا آن را بخورد، يا بدور افكند؟ فرمود: اگر چنين كند (آن را بخورد) فديه ديگرى بر اوست، گفتم: پس با آن چه كند؟ فرمود: بايد آن را دفن كند.
در سند این روایت فردی که «ابن ابی عمیر» از او نقل کرده، مشخص نیست و به اصطلاح از مراسیل «ابن ابی عمیر» است که مورد اختلاف است. روی مبنای آیت الله خویی روایت، ضعیف است؛ ولی کسانی که قائل به وثاقت مشایخ بلاواسطه مشایخ ثلاثه هستند، روایت را معتبر میدانند.
روایت دوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِذَا ذَبَحَ الْمُحْرِمُ الصَّيْدَ لَمْ يَأْكُلْهُ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ هُوَ كَالْمَيْتَةِ وَ إِذَا ذُبِحَ الصَّيْدُ فِي الْحَرَمِ فَهُوَ مَيْتَةٌ حَلَالٌ ذَبَحَهُ أَوْ حَرَامٌ.[22]
در سند این روایت «وهب بن وهب» است که عامی مذهب است و دربارهاش گفته شده «من أكذب البريّة».[23] وی از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده که ایشان از پدرش امام باقر(علیهالسلام) و ایشان از امام علی(علیهالسلام) نقل نموده که فرمود:
هر گاه مُحرم شکاری را ذبح نمود، مُحرم و غیر مُحرم آن را نخورد، زیرا مثل مُردار است و هنگامی که شکار در حرم ذبح شود، مُردار است، چه فرد مُحلّ آن را ذبح کرده باشد چه مُحرم.
روایت سوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ إِسْحَاقَ عَنْ جَعْفَرٍ ع أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَقُولُ إِذَا ذَبَحَ الْمُحْرِمُ الصَّيْدَ فِي غَيْرِ الْحَرَمِ فَهُوَ مَيْتَةٌ لَا يَأْكُلُهُ مُحِلٌّ وَ لَا مُحْرِمٌ وَ إِذَا ذَبَحَ الْمُحِلُّ الصَّيْدَ فِي جَوْفِ الْحَرَمِ فَهُوَ مَيْتَةٌ لَا يَأْكُلُهُ مُحِلٌّ وَ لَا مُحْرِمٌ.[24]
این روایت صحیحه است. «اسحاق بن عمار» که امامی و ثقه است از امام باقر(علیهالسلام) روایت نموده که فرمود:
علی(علیهالسلام) میفرمود: هر گاه مُحرم شکاری را در غیر حرم ذبح کند، مُرداری است که مُحرم و غیر مُحرم نباید آن را بخورد، و هنگامی که مُحلّ شکاری را درون حرم ذبح کند، مُرداری است که مُحرم و غیر مُحرم نباید آن را بخورد.
به هر حال به لحاظ دلالی هر سه روایت بر حرمت گوشت حیوانی که توسط محرم ذبح شده دلالت دارند و به لحاظ سندی نیز حداقل روایت سوم مشکلی ندارد و صحیحه است.
روایات معارضدر برابر روایات فوق، چند روایت داریم که بر حلیت حیوان ذبح شده برای مُحل دلالت دارد:
روایت اولمُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ أَصَابَ مِنْ صَيْدٍ أَصَابَهُ مُحْرِمٌ وَ هُوَ حَلَالٌ قَالَ فَلْيَأْكُلْ مِنْهُ الْحَلَالُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ إِنَّمَا الْفِدَاءُ عَلَى الْمُحْرِمِ.[25]
«منصور بن حازم» در این روایت صحیحه میگوید:
به امام صادق(علیهالسلام) گفتم: انسان غير محرم مىتواند از شكار محرم بخورد؟ فرمود: غير محرم مىتواند از آن بخورد و چيزى برعهده او نيست، كفّاره فقط بر گردن محرم است.
روایت دوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَصَابَ الْمُحْرِمُ الصَّيْدَ فِي الْحَرَمِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَإِنَّهُ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَدْفِنَهُ وَ لَا يَأْكُلُهُ أَحَدٌ وَ إِذَا أَصَابَ فِي الْحِلِّ فَإِنَّ الْحَلَالَ يَأْكُلُهُ وَ عَلَيْهِ هُوَ الْفِدَاءُ.[26]
این روایت نیز صحیحه است. «معاویة بن عمار» میگوید:
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: هرگاه محرم حيوانى را در حرم شكار كرد، سزاوار است كه آن را دفن كند و كسى از گوشت آن نخورد؛ و هرگاه در بيرون حرم شكار كرد، غير محرم مىتواند از آن بخورد و برگردن محرم (شكاركننده) كفاره است.
روایت سوم[مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُحْرِمٍ أَصَابَ صَيْداً أَ يَأْكُلُ مِنْهُ الْمُحِلُّ فَقَالَ لَيْسَ عَلَى الْمُحِلِّ شَيْءٌ إِنَّمَا الْفِدَاءُ عَلَى الْمُحْرِمِ.[27]
این روایت نیز صحیحه است. «حریز بن عبدالله» میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدم: اگر مُحرم در حال احرام شكار کند، مُحلّ میتواند آن را بخورد؟ فرمود: بر مُحلّ چیزی نیست. فدیه فقط بر محرم واجب است.
روایت چهارموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ وَ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ صَيْداً وَ هُوَ مُحْرِمٌ أَ يَأْكُلُ مِنْهُ الْحَلَالُ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِنَّمَا الْفِدَاءُ عَلَى الْمُحْرِمِ.[28]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام صادق(علیهالسلام) درباره مُحرمی پرسیدم که حیوانی را شکار کرده است، آیا مُحلّ میتواند از آن بخورد؟ فرمود: اشکالی ندارد، فدیه فقط بر مُحرم واجب است.
روایت پنجممُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: الْمُحْرِمُ إِذَا قَتَلَ الصَّيْدَ فَعَلَيْهِ جَزَاؤُهُ وَ يَتَصَدَّقُ بِالصَّيْدِ عَلَى مِسْكِينٍ.[29]
«حلبی» در این روایت صحیحه میگوید:
هنگامی که مُحرم شکاری را بکشد باید کفاره آن را بپردازد و شکار را نیز به عنوان صدقه به فقیر بدهد.
مفهوم این عبارت این است که خود محرم نمیتواند از آن بخورد؛ ولی اشکال این روایت این است که عبارت فوق، سخن «حلبی» است نه معصوم و لذا قابل استناد نیست.
این دو دسته روایات با هم تعارض دارند که باید در جلسه آینده ببینیم چه طور میتوان میان آنها جمع نمود.