بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى[1]
خداوندا! زبانم را به هدایت گویا کن.
در جلسه پیشین به اهمیت مسأله اصلاح زبان اشاره کردیم و اکنون روایاتی دیگر در این زمینه :
از پیامبر اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) روایت شده است که بیشتر گناهان بشر در زبانش شکل میگیرد:
أَكْثَرُ خَطَايَا ابْنِ آدَمَ فِي لِسَانِهِ[2]
بيشترين خطاهاى آدميزاد، در زبان اوست.
در روایت دیگری از امام باقر(علیهالسلام) میخوانیم دوری از گناهان بدون حفظ زبان معنا ندارد:
لَا يَسْلَمُ أَحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَه[3]
هيچ كس از گناهان در امان نمىماند مگر آن كه زبانش را در كام كشد.
به همین جهت است که هر چه بیشتر سخن گفته شود احتمال لغزش بیشتر است و هر چه لغزش بیشتر افتادن در گناه فزونتر:
عنه(صلّیاللهعلیهوآله): مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ سَقَطُهُ، ومَن كَثُرَ سَقَطُهُ كَثُرَت ذُنوبُهُ، ومَن كَثُرَت ذُنوبُهُ كانَتِ النّارُ أولى بِهِ.[4]
هر كه گفتارش بسيار شود، لغزشش نيز بسيار مىگردد و هر كه لغزشش بسيار گردد، گناهانش بسيار مىشود و هر كه گناهانش بسيار شود، آتش بر او سزاوارتر مىگردد.
این که در بسیاری از مواقع، با انجام کارهای نیک هیچ احساس تحول و معنویت و نورانیتی پیدا نمیکنیم برای همین «کنترل زبان» است.
گر نه موشِ زدد در انبار ماست گندم اعمالِ چِل ساله کجاست؟
اول ای جان! دفع شر موش کن وانگهان در جمعِ گندم کوش کن!
به قول معروف «ثوابدان ما سوراخ است». این از مشکلات جدی امروز ماست در کنترل زبان خود ناتوانیم، مجالس غیبت فراوان است و... این همان «موش دزد» است که همه اعمال را خراب میکند.
بحث فقهیموضوع: احرام بستن(مسائل نیت)
یادآوریدر جلسه پیشین، نظر امام خمینی(قدّسسرّه) در اعتباری بودن احرام و محقق شدن آن با نیت انجام مناسک و تلبیه گفتن، گذشت و گفته شد این نظر موید به روایات بوده و به نظر ما قابل قبول و قابل دفاع است. پس از ماهیت احرام، به حکم ترک نیت اشاره کردیم که اگر ترک نیت انجام مناسک، عمدی باشد احرامی محقق نشده و مناسک انجام شده نیز باطل است؛ و اگر ترک نیت انجام مناسک از روی فراموشی یا ناآگاهی باشد احرام محقق نشده است اما مناسک انجام شده وی باطل نیست بلکه وی موظف است در صورت امکان تا میقات برگردد و احرام ببندد و اگر فرصت یا امکان بازگشت تا میقات نیست، تا هر جا که ممکن است بازگشته و احرام ببندد مانند آنچه قبلاً تفصیل آن گذشت.
اکنون پس از روشن شدن ماهیت احرام، لازم است به برخی مسائل مربوط به نیت اشاره کنیم.
مسائل نیتامام خمینی(قدّسسرّه) پس از بیان «نیت» به عنوان اولین واجب هنگام احرام، به مسائلی چند از مسائل پیرامون نیت اشاره میکنند که ما بدان اشاره و ادله آن را بررسی خواهیم کرد.
قصد قربت و اخلاصاولین مسأله قصد قربت و اخلاص است. در اینجا دو نکته مهم وجود دارد:
اول: اصل قصد قربت و اخلاص؛ در انجام مناسک مانند همه عبادات دیگر قصد قربت و اخلاص لازم است یعنی فرد این مناسک را خالصانه به عنوان انجام فرمان خدا، انجام دهد:
يعتبر في النية القربة و الخلوص كما في سائر العبادات، فمع فقدهما أو فقد أحدهما يبطل إحرامه، و يجب أن تكون مقارنة للشروع فيه، فلا يكفي حصولها في الأثناء، فلو تركها وجب تجديدهااگر قصد قربت و اخلاص نداشته باشد و یا کنار قصد قربت قصد دیگری نیز داشته باشد، احرام وی باطل خواهد بود.
دوم: زمان قصد قربت و اخلاص؛ لازم است همزمان با شروع احرام، فرد قصد قربت و اخلاص داشته باشد. حصول این قصد در اثناء احرام کافی نیست و اگر از ابتدا قصد قربت و اخلاص نداشته باشد باید احرام را دوباره انجام دهد:
و يجب أن تكون مقارنة للشروع فيه، فلا يكفي حصولها في الأثناء، فلو تركها وجب تجديدها[5]
نتیجه آن که اولاً باید قصد تقرب داشته و انگیزه دیگری برای حج عمره نداشته باشد؛ ثانیا این قصد قربت و اخلاص همزمان با شروع احرام وی باشد.
ادله متعددی وجود دارد که نشان میدهد همه عبادات نیازمند قصد قربت است. علاوه بر این، برخی از بزرگان روایاتی را برای خصوص حج و عمره مورد استناد قرار دادهاند از جمله:
در دو روایت جلسه پیشین که دعای هنگام احرام آمده بود، دو فراز وجود دارد که خواندیم:
....فَأَسْأَلُكَ أَنْ تَعْزِمَ لِي عَلَيْهِ عَلَى كِتَابِكَ- وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ(صلّیاللهعلیهوآله).... أَبْتَغِي بِذَلِكَ وَجْهَكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَة...[6]
در روایت دیگری نیز آمده است:
عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ مَوْلَى بَسَّامٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: أَرَدْتُ الْإِحْرَامَ بِالْمُتْعَةِ فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام)- كَيْفَ أَقُولُ: قَالَ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي- أُرِيدُ التَّمَتُّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ- عَلَى كِتَابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ وَ إِنْ شِئْتَ أَضْمَرْتَ الَّذِي تُرِيدُ.[7]
فراز «عَلَى كِتَابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ» به قصد قربت و اخلاص اشاره دارد. سند این روایت به دلیل مجهول بودن یکی از روات آن – أَبِي أَيُّوبَ – ضعیف شمرده میشود.
مفهوم روایاتی که دلالت دارند «عمل بدون قصد قربت صحیح نیست» این است که اگر بعض عمل هم به قصد قربت انجام نشده باشد، مشکل پیدا میکند. اما کلمات برخی از فقهاء با این سخن سازگاری ندارد که به برخی عباراتشان اشاره میکنیم.
شیخ طوسی نیت و قصد قربت را از شرایط لازم حج تمتع میشمارد و درباره زمان نیت، معتقد است بهتر و افضل آن است که این نیت همزمان با احرام وجود داشته باشد اما تا هنگام تحلیل، فرصت برای تحقق این شرط باقی است:
السادس النية و فيها خلاف فعندنا أنها شرط في التمتع، و الأفضل أن يكون مقارنة للإحرام فإن فاتت جاز تجديدها إلى وقت التحلل[8]
در واقع حرف شیخ طوسی بدین معناست که نیت، شرط مناسک تمتع هست اما در عین حال مجاز است که بخشهایی از اعمال مناسک بدون این شرط انجام شده و صحیح باشد در حالی که با فقدان شرط باید حکم به عدم تحقق مشروط بشود. علامه حلی با توجه به همین تعارض در ذیل این عبارت شیخ طوسی مینویسد:
و فيه نظر، فإنّ الأولى إبطال ما لم يقع نيته لفوات الشرط[9]
برخی از فقهاء سعی نمودهاند با توضیحاتی این تعارض را برطرف کنند. از جمله شهید اول در کتاب الدروس خود سعی نموده است این اشکال بر شیخ طوسی را پاسخ دهد. شهید اول معتقد است این عبارت شیخ طوسی را میتوان بر دو معنای صحیح حمل نمود که چه بسا مراد شیخ طوسی یکی از این دو معنای صحیح بوده است. معنای اول آن که برخی از فقهاء از جمله شیخ طوسی معتقدند این امکان وجود دارد که فرد در ابتدا تنها نیت مطلق احرام داشته باشد و سپس تا زمان تحلیل فرصت دارد که نوع مناسک خود را – تمتع یا غیر آن – مشخص کند. از نظر این فقهاء نیت احرام مطلق چیزی شبیه وضو به نیت مطلق طهارت است که میتوان با آن هر نمازی را بجا آورد. با این توضیحات روشن میشود که مراد شیخ طوسی از امکان تأخیر نیت تا زمان تحلیل، تأخیر نیت نوع مناسک است نه این که از ابتدا تا زمان تحلیل اصلاً نیتی در کار نباشد.
لعلّه أراد نيّة التمتّع في إحرامه لا مطلق نيّة الإحرام، و يكون هذا التجديد بناء على جواز نيّة الإحرام المطلق كما هو مذهب الشيخ[10]
اما احتمال معنایی دوم؛ یک فرع فقهی در مسایل حج وجود دارد که میتوان از نیت احرام حج یا عمره مفرده به نیت حج تمتع عدول کرد، این فرع در جای خود مورد بررسی مفصل قرار خواهد گرفت و از مسایل مورد ابتلا نیز هست چرا که برخی افراد احتمال میدهند که توانایی انجام تمتع را نداشته باشند فلذا از ابتدا نیت عمره مفرده میکنند و سپس در میانه کار از نظر خود برگشته و قصد تمتع میکنند. به عبارت دیگر فرد از همان ابتدا به نیت عمره مفرده یا حج افراد مثلاً محرم میشود و تا زمان تحلیل فرصت دارد در نیت خود به حج تمتع عدول کند. چه بسا این عبارت شیخ طوسی نیز به جایز بودن چنین عدولی اشاره دارد که با ظاهر عبارت شیخ کاملاً سازگار است.
احتمال معنایی سوم؛ آیت الله سبحانی احتمال سومی را در اینجا مطرح کردهاند و آن این که در روایات کیفیت احرام گذشت که فرد در مسجد شجره نماز طواف را بخواند، مقداری حرکت کند و سپس تلبیه بگوید. پس میان نماز احرام و تلبیه فاصلهای وجود دارد. چه بسا مراد شیخ طوسی از این که لازم نیست نیت مقارن شروع احرام باشد مراد نیت احرام از هنگام نماز خواندن در میقات باشد تا وقتی که بخواهد تلبیه بگوید. در این صورت عمل احرام بدون نیت واقع نشده است چرا که با تلبیه احرام منعقد میشود:
و لعلّ الشيخ قد أراد من عدم مقارنة النيّة هو تفكيك التلبية عن الصلاة في الميقات فقد ورد ذلك في بعض الروايات. ففي صحيح معاوية بن عمار، عن أبي عبد اللّه(علیهالسلام) قال: «إذا فرغت من صلاتك و عقدت ما تريد، فقم و امش هنيهة، فإذا استوت بك الأرض- ماشيا كنت أو راكبا- فلبّ ...». و على ذلك لا تنفك النيّة عن العمل لما عرفت من أنّ الإحرام يتحقّق بالتلبية.[11]
این احتمال معنایی با ادامه عبارت شیخ طوسی سازگار نیست که اگر نیت فوت شده باشد تا زمان تحلیل برای وی فرصت تجدید نیت باقی است.
با توجه به احتمالات معنایی شهید اول، این گونه جمعبندی میکنیم که شیخ طوسی نیز لزوم نیت از ابتدای اعمال را پذیرفته است و آنچه از عبارت ایشان فهمیده میشود امکان تأخیر یا تغییر نوع مناسک تا زمان تحلیل است. نظر ما درباره این امکان تأخیر یا تغییر نوع مناسک در جای خود بیان خواهد شد. اما آنچه در اینجا باید بدان اشاره نمود آن است که لزوم همراه بودن اعمال با نیت از همان ابتدا مورد تردید نیست و بنابر این نظر ما نیز با آنچه در تحریرالوسیله آمده، یکی است.
تعیین نوع مناسک در نیتآیا هنگام نیت، لازم است نوع مناسک مورد نظر مکلف مشخص باشد و یا میتواند امر کلی انجام مناسک را در نظر داشته باشد؟ از نظر امام خمینی(قدّسسرّه) در هنگام نیت، باید نوع مناسک مورد نظر فرد، مشخص باشد:
يعتبر في النية تعيين المنوي من الحج و العمرة، و أن الحج تمتع أو قران أو إفراد، و أنه لنفسه أو غيره، و أنه حجة الإسلام أو الحج النذري أو الندبي، فلو نوى من غير تعيين و أوكله إلى ما بعد ذلك بطل و أما نية الوجه فغير واجبة إلا إذا توقف التعيين عليها، و لا يعتبر التلفظ بالنية و لا الاخطار بالبال[12]
در نیت، لازم است حج یا عمره بودن، حج تمتع یا قران یا افراد بودن، برای خود یا برای دیگری انجام دادن، حجة الاسلام یا حج منذور یا مستحبی بودن عملی که قرار است انجام شود مشخص و معین باشد. اگر نیت انجام مناسک دارد اما تعیین نوع آن را به بعد موکول کند، عمل او باطل خواهد بود.
تا اینجا روشن شد که در نیت سه چیز باید وجود داشته باشد: یکی قصد قربت، دیگری اخلاص و سومی تعیین نوع مناسکی که شخص میخواهد انجام دهد که این تعیین شامل چهار مورد «حج یا عمره»، «حج تمتع یا قران یا افراد»، «حجة الاسلام یا حج مستحبی یا حج نذری» و «برای خود یا نیابت از دیگری» میشود.
پس از بیان این موارد امام خمینی(قدّسسرّه) به سه موردی که در نیت، لازم نیستند اشاره میکنند:
و أما نية الوجه فغير واجبة إلا إذا توقف التعيين عليها، و لا يعتبر التلفظ بالنية و لا الاخطار بالبالدر تحقق نیت «قصد وجه»، «به زبان آوردن نیت» و «از ذهن گذراندن نیت» لازم نیست. البته درباره قصد وجه، اگر تعیین نوع حج را متوقف بر قصد وجه بدانیم، لازم و ضروری خواهد بود.
اکنون لازم است ادله لزوم تعیین نوع مناسک را بررسی کنیم و از آنجا که این تعیین خود شامل چهار مورد میشود، جداگانه به ادله لزوم تعیین هرکدام اشاره میشود.
تعیین حج یا عمرهاولین مورد آن است که حاجی باید در نیت خود حج یا عمره بودن آنچه میخواهد انجام دهد را تعیین کند. اگر حج یا عمره را تعیین نکند بدین معنا خواهد بود که وی برای «امری جامع بین حج و عمره» محرم شده است و یا برای «امری مردد بین حج و عمره». فرض سومی وجود ندارد. اکنون سوال این است که در اینجا مأمور به چه بوده است؟ آیا «امری جامع بین حج و عمره» مأمور به بوده است یا «امری مردد بین حج و عمره»؟ روشن است که هیچکدام از این دو مأمور به نیستند بلکه «حج» یا «عمره» مأمور به هستند. نتیجه این که وی باید مأمور به را قصد و نیت کند نه آنچه بدان امر نشده است. به تعبیر دیگر حج و عمره از عناوین قصدیه هستند که باید به صورت خاص قصد شوند تا محقق شوند. مثلاً اگر کسی قصد کند نماز بخواند اما اگر بپرسیم نماز ظهر است یا عصر؟ نافله است یا فریضه؟ اداء است یا قضاء؟ نتواند بگوید من قصد انجام نماز کردهام هنوز قصد نکرده، چرا که بدون تعیین این مشخصات، نیت نماز محقق نمیشود.
فاضل هندی معتقد است تعیین نوع مناسک لازم نیست و فرد میتواند بعداً آن را تعیین کند. وی نیت در حج را به وضو برای نماز تشبیه میکند؛ همانطور که برای نماز میتوان به قصد نماز مشخصی وضوگرفت میتوان به نیت مطلق طهارت نیز وضو گرفت بدون قصد نمازی مشخص، که البته با آن میتوان نماز نیز خواند. در اینجا نیز مطلق انجام مناسک را قصد میکند تا بعد نوع آن را تعیین کند.
در پاسخ به این تشبیه فاضل هندی گفته شده است:اولاً مقدمه بودن احرام برای حج و عمره، خلاف ارتکاز متشرعه است چرا که در ارتکاز متشرعه احرام یکی از اعمال حج و عمره است؛
ثانیاً طهارت(وضو و غسل) به خودی خود و فارغ از مقدمه نماز بودن، استحباب نفسی داشته و در نظر مولا رجحان و مطلوبیت دارد اما درباره احرام این گونه نیست، احرام فارغ از مناسکی که پس از آن قرار است انجام شود مطلوبیت و رجحانی ندارد. مطلوبیت و رجحان احرام وقتی معنا پیدا میکند که بخواهد پس از آن حج یا عمرهای انجام شود.
شیخ طوسی تصریح میکند که تعیین حج و عمره لازم نیست و اگر کسی هیچکدام را نیت نکرده باشد مخیر بین حج و عمره خواهد بود:
إذا أحرم منهما و لم ينو شيئا لا حجا و لا عمرة كان مخيرا بين الحج و العمرة أيهما شاء فعل إذا كان في أشهر الحج، و إن كان في غيرها فلا ينعقد إحرامه إلا بالعمرة[13]
اگر فردی به نیت انجام مناسک محرم شود اما نه نیت حج کند نه نیت عمره، اگر در اشهر حج باشد میتواند هرکدام از حج و عمره را که میخواهد نیت کند و اگر در اشهر حج نباشد احرام او به عمره منعقد شده است.
علامه نیز در تذکرة الفقهاء همیم نظر را برگزیده است:و لو نوى الإحرام مطلقا و لم يذكر لا حجّا و لا عمرة، انعقد إحرامه، و كان له صرفه إلى أيّهما شاء إن كان في أشهر الحجّ، لأنّها عبادة منويّة.[14]
دلیل این گروه از فقهاء چیست؟ اولین دلیلی که علامه بدان استناد میکند آن است که خود احرام عبادت است. همچنین روایاتی در این زمینه وجود دارد که به مضمون آن اشاره میکنیم و بحث و بررسی آن را در جلسات آینده پی میگیریم.
روایت نبوی از طریق عامه وجود دارد که پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) بدون قصد عمره یا حج از مدینه خارج شدند و منتظر قضاء الهی بودند. بین صفا و مروه جبرئیل نازل شد و آنجا بود که ایشان نوع مناسک خود را مشخص کردند و به دیگران نیز دستوراتی دادند.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله