بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى[1]
خداوندا! زبانم را به هدایت گویا کن.
نکاتی که در جلسه پیشین در شرح این فراز ذکر شد، نشان میدهد که «اصلاح زبان» امری بسیار مهم و خطیر است. و لذا پاداش قول سدید، اصلاح اعمال، غفران الهی و در نهایت فوز عظیم خواهد بود:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديداً * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظيماًاى اهل ايمان! از خدا پروا كنيد و سخن درست و استوار گوييد. * تا [خدا] اعمالتان را براى شما اصلاح كند و گناهتان را بر شما بيامرزد. و هركس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، بىترديد رستگارى بزرگى يافته است.
در روایات متعددی به آثار و برکات اصلاح زبان اشاره شده است، از جمله امیرالمومنین از پیامبر مکرم اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) نقل میکند که:
لا يَستَقيمُ إيمانُ عَبدٍ حتّى يَستَقيمَ قَلبُهُ، ولا يَستَقيمُ قلبُهُ حتّى يَستَقيمَ لِسانُهُ[2]
ايمان هيچ بندهاى درست نمىگردد، مگر اين كه دلش درست باشد و دلش درست نمىگردد، مگر آن گاه كه زبانش درست باشد.
در این روایت درستی باورها و اعتقادات به درستی قلب گره میخورد و درستی قلب به درستی زبان.
در روایت دیگری آمده است که بین زبان و دیگر اعضاء بدن، هر روز مکالمهای رد و بدل میشود که در آن، دیگر اعضاء زبان را نصیحت میکنند که منشأ خوبی یا بدی اعمال و رفتار دیگر اعضاء میشود:
عنه(صلّیاللهعلیهوآله): إذا أصبَحَ ابنُ آدمَ أصبَحَتِ الأعضاءُ كُلُّها تَستَكفي اللِّسانَ؛ أي تَقولُ: اتَّقِ اللَّهَ فِينا فإنّكَ إنِ استَقَمتَ استَقَمنا، وإنِ اعوَجَجْتَ اعوَجَجْنا[3]
چون آدمى صبح خويش را بياغازد، همه اندامها [ى بدن او] از زبان مىخواهند كه بس كند؛ يعنى مىگويند: درباره ما از خدا بترس؛ زيرا اگر تو درست شوى، ما نيز درست مىشويم و اگر تو كج شوى، ما هم كج مىشويم.
این همان معنایی است که اصطلاح «زبان سرخ سر سبز را میدهد بر باد» از آن گرفته شده است. همه آنچه اشاره شد نشان میدهد که اصلاح زبان، فوق العاده در حال و آینده انسان مؤثر است.
بحث فقهی
موضوع: احرام بستن(ماهیت احرام)
یادآوریدر جلسه پیش بحث از ماهیت احرام را شروع کردیم. اقوال فقهاء و چهار نظریه معروف در این زمینه را مرور کردیم. سپس به روایاتی که ماهیت احرام را نشان میدهد اشاره کردیم. اکنون به بررسی چند روایت باقیمانده میپردازیم.
ماهیت احرامقبلاً گذشت که برخی از فقهاء معتقدند «حقیقت احرام یعنی نیت»؛ و برخی دیگر معتقدند «حقیقت احرام ترکیبی است از نیت، تلبیه و پوشیدن لباس»؛ دیگرانی از فقهاء نیز اعتقاد دارند «حقیقت احرام ترکیبی است از نیت و تلبیه»؛ و برخی دیگر نیز معتقدند «حقیقت احرام یعنی توطین نفس بر ترک منهیات».
امام خمینی(قدّسسرّه) هیچکدام از این چهار نظریه را نپذیرفته و معتقدند «حقیقت احرام، یک حقیقت اعتباری است و آنچه در نظریات فقهاء آمده، همه از لوازم این حقیقت اعتباری است»:
بل الإحرام من الأمور الاعتباريّة الوضعيّة يتحقّق و يعتبر بعد قصد أحد النسكين أو مع التلبية و تروكه من أحكامه المترتّبة عليه بعد التلبية و ليست التروك عينه و لا جزءه و كذا التلبية و لبس الثوبين و نسبة التلبية إليه كتكبيرة الإحرام إلى الصلاة على احتمال[4]
کسی که قصد انجام مناسک دارد و لبیک بگوید، محرم شده است. ماهیت احرام قصد انجام مناسک است و تلبیه نیز شرط ورود در احرام و حج است و ربطی به حقیقت و ماهیت احرام ندارد.
روایاتی که در جلسه قبل خوانده شد مؤید نظر امام خمینی(قدّسسرّه) هستند. ولی روایات دیگری نیز هست که از آن چیزی غیر از این استظهار میشود که اکنون به بررسی آن میپردازیم.
روایت اولامام صادق(علیهالسلام) در روایتی کیفیت احرام را چنین توضیح میدهند که ابتدا نماز خوانده شود، پس از نماز حمد و ثنای الهی و صلوات بر نبی مکرم(صلّیاللهعلیهوآله) گفته شود و سپاس دعایی که ایشان تعلیم نمودند خوانده شود. سپس کمی از جای خود حرکت کند و پیاده یا سواره راه بیفتد و لبیک بگوید. در اثناء این دعا آمده است:
اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ حَجَّةً فَعُمْرَةً أَحْرَمَ لَكَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ عِظَامِي وَ مُخِّي وَ عَصَبِي مِنَ النِّسَاءِ وَ الثِّيَابِ وَ الطِّيبِ أَبْتَغِي بِذَلِكَ وَجْهَكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَة[5]
در این فراز، حاجی میگوید همه اعضاء و جوارح – مو و پوست و گوشت و خون و استخوان و مغز و اعصاب – خود را محرم میکنم از «نساء» و «ثیاب» و «طیب» در راه فرمان خدا.
این روایت را کلینی در کافی[6] ، شیخ طوسی در تهذیب[7] و شیخ صدوق در منلایحضرهالفقیه[8] با سند صحیح نقل کردهاند.
ممکن است گفته شود آنچه از این روایت فهمیده میشود آن است که احرام توطین نفس و تصمیم قلبی بر ترک محرمات است، چنانچه اینجا همین به زبان آمده است.
روایت دوماین روایت به نوعی خلاصه روایت قبلی است. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید هنگام محرم شدن جملاتی را بگوید از جمله:
أَحْرَمَ لَكَ شَعْرِي وَ بَشَرِي مِنَ النِّسَاءِ وَ الطِّيبِ وَ الثِّيَاب[9]
این روایت را شیخ طوسی در تهذیب[10] با دو سند صحیح گزارش نموده است.
آنچه از این دو روایت فهمیده میشود آن است که احرام را توطین نفس بر ترک محرمات معنا کرده است فلذا با نظریه شهید ثانی کاملاً سازگار است اما مشکلی که اینجا وجود دارد آن است که لسان این روایت، لسان استحباب است چه اینکه اصل خواندن این دعا مستحب است و هیچ فقیهی به وجوب آن حکم نکرده است. مضافاً بر این که اگر این روایت در مقام بیان ماهیت احرام میبود تا ماهیت احرام را «توطین نفس بر محرمات» معرفی کند، میبایست همه محرمات احرام را در متن خود میآورد در حالیکه تنها به سه مورد اشاره شده است. آیا ماهیت احرام توطین نفس بر ترک این سه مورد است؟ چرا محرمات دیگر ذکر نشده است تا نفس بر انجام ندادن آنها نیز آمادگی پیدا کند.
به نظر میرسد این دو روایت در مقام بیان ماهیت احرام نیستند و در نتیجه استدلال به آن در بحث ما صحیح نیست.
عبارت امام خمینی(قدّسسرّه) در حاشیه عروة الوثقی نیز در ابتدای جلسه بیان شد که ایشان احرام را از امور اعتباری وضعی میداند و تلبیه را نیز مانند تکبیرة الاحرام شرط ورود به عمل میدانند که در ماهیت عمل نقشی ندارد.
اکنون عبارت تحریر الوسیلة را مرور میکنیم:
الواجبات وقت الإحرام ثلاثة؛ الأول: القصد،لا بمعنى قصد الإحرام، بل بمعنى قصد أحد النسك، فإذا قصد العمرة مثلا و لبى صار محرما و يترتب عليه أحكامه، و أما قصد الإحرام فلا يعقل أن يكون محققا لعنوانه[11]
یکی از سه واجب هنگام احرام بستن، نیت است. نیت، به معنای قصد احرام نیست بلکه به معنای قصد یکی از مناسک است. پس وقتی قصد انجام یکی از مناسک را داشته باشد و تلبیه بگوید محرم شده است و باید احکام آن را مراعات کند. اما «قصد احرام» نمیتواند به وجود آورنده عنوان احرام باشد. به تعبیر دیگر معقول آن است که فرد قصد انجام مناسک کند اما قصد احرام داشته باشد یعنی چه؟ قصد احرام معقول نیست.
مفاد روایاتی که خوانده شد نیز موید همین معناست و به نظر میرسد نظر امام خمینی(قدّسسرّه) قابل قبول و قابل دفاع میباشد.
ترک نیتوقتی که مبنای ما در ماهیت احرام روشن شد، تکلیف صور متفاوت ترک نیت نیز معلوم خواهد شد. اگر ترک نیت انجام مناسک، عمدی باشد احرامی محقق نشده و مناسک انجام شده نیز باطل است؛ و اگر ترک نیت انجام مناسک از روی فراموشی یا ناآگاهی باشد احرام محقق نشده است اما مناسک انجام شده وی باطل نیست بلکه وی موظف است در صورت امکان تا میقات برگردد و احرام ببندد و اگر فرصت یا امکان بازگشت تا میقات نیست، تا هر جا که ممکن است بازگشته و احرام ببندد مانند آنچه قبلاً تفصیل آن گذشت.
خلاصه آن که از نظر امام خمینی(قدّسسرّه) و بسیاری از فقهای دیگر در حاشیه عروة الوثقی، احرام با نیت انجام مناسک و گفتن تلبیه محقق میشود و «قصد احرام بستن» ضرورت و معنایی ندارد.
غفرالله لنا و لکم