اللّهُمَّ اجعَل... ما أجرى عَلى لِساني مِن لَفظَةِ فُحشٍ...نُطقا بِالحَمدِ لَكَ.[1]
در جلسه قبل اشاره شد که اولین برکت حمد کردن خداوند، فاصله گرفتن از چارپایان و نزدیک شدن به فلسفه آفرینش انسان است. افزون بر آن، کامل شدن نعمتهای الهی و مصون ماندن از نافرمانی او نیز از دیگر برکات ستایش خدای متعال است.
یکی دیگر از برکات حمد الهی که در روایات مورد اشاره قرار گرفته، اجابت دعا است. در روایتی از رسول خدا(صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) چنین نقل شده است:
إذا دَعا أحَدُكُم فَليَبدَأ بِتَحميدِ اللّهِ وَ الثَّناءِ عَلَيهِ، ثُمَّ يُصَلّي عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، ثُمَّ لِيَدعُ بِما شاءَ.[2]
هرگاه يكى از شما دعا كرد، با حمد و ثناى الهى آغاز كند، سپس بر پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات فرستد و آنگاه، هر دعايى خواست، به جا آورد.
یکی از دوستان که پدرش روحانی است به نقل از وی میگفت: بعضیها وقتی میخواهند چیزی درخواست کنند، با درشتی درخواست میکنند! در حالی که خداوند در سوره حمد به ما یاد داده که اول از او تعریف و تمجید کنیم، بعداً درخواست کنیم. در سوره حمد بعد از گفتن: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ * الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ * إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ از او میخواهیم که ما را به راه راست هدایت کند: ﴿اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾.
یکی دیگر از برکات حمد الهی، آباد کردن بهشت است. رسول خدا (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) طبق نقل میفرماید:
مَن قالَ: «الحَمدُ للّهِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ.[3]
هر كس بگويد: «الحمد لله»، خداوند به سبب آن، يک درخت در بهشت براى او مىكارد.
همچنین در روایت دیگری نقل شده که ایشان در باره برکات تسبیحات اربعه فرمود:
مَن قالَ: «سُبحانَ اللّهِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ، و مَن قالَ: «الحَمد للّهِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةَ فِي الجَنَّةِ، و مَن قالَ: «لا إلهَ إلَا اللّهُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ، و مَن قالَ: «اللّهُ أكبَرُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ.هر كس بگويد: «سبحان الله»، خدا به ازاى آن، يک درخت در بهشت برايش مىكارد، و هر كس بگويد: «الحمد لله»، خداوند به ازاى آن، درختى در بهشت برايش مىكارد، و هر كس بگويد: «لا اله الا الله»، خداوند به ازاى آن، درختى در بهشت برايش مىكارد، و هر كس بگويد: «الله اکبر»، خداوند به ازاى آن، درختى در بهشت برايش مىكارد.
شخصی گفت: [اگر این طور باشد] يا رسول اللّه! درختان بسيارى در بهشت خواهيم داشت.
پیامبر (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) فرمود:
نَعَمَ، و لكِن إيّاكُم أن تُرسِلوا عَلَيها نيراناً فَتُحرِقوها، و ذلِكَ أنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ﴾.[4]
آرى! امّا زنهار كه آتشهايى نفرستيد و آنها را نسوزانيد؛ چرا كه خداوند عز و جل مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا فرمان ببريد و از پيامبر، فرمان ببريد و اعمال خود را باطل مگردانيد».
ممکن است انسان کارهای نیک زیادی داشته باشد، اما مشکل در حفظ و نگهداری آن است و به قول مرحوم آقای مجتهدی: «مشکل اینجاست که ثوابدان ما سوراخ است!».
در پایان، بر این نکته نیز تأکید میگردد که این برکاتی که بیان شد، برای حمدی است که واقعی باشد، یعنی با گفتن «الحمد لله» حقیقت حمد تحقق پیدا کند و الّا روشن است که صِرف گفتن این جمله، چنین برکاتی را به دنبال نخواهد داشت.
بحث فقهیموضوع: مواقیت حج ـ دویرة الأهل (1)
یادآوریبحث در مسئله هفتم از مسائل مواقیت تحریر الوسیلة بود که در آن سه میقات علاوه بر مواقیت خمسه مطرح شده است. اولین آنها، شهر مکه معظمه است که میقات حج تمتع است. اشاره شد که این مطلب اتفاقی است و دلیل آن روایاتی بود که در جلسه قبل خواندیم.
روایت معارضدر اینجا به روایتی که به عنوان روایت معارض مطرح شده، میپردازیم. متن روایت چنین است:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يَجِيءُ فَيَقْضِي مُتْعَتَهُ ثُمَّ تَبْدُو لَهُ الْحَاجَةُ فَيَخْرُجُ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ إِلَى ذَاتِ عِرْقٍ أَوْ إِلَى بَعْضِ الْمَعَادِنِ قَالَ يَرْجِعُ إِلَى مَكَّةَ بِعُمْرَةٍ إِنْ كَانَ فِي غَيْرِ الشَّهْرِ الَّذِي تَمَتَّعَ فِيهِ لِأَنَّ لِكُلِّ شَهْرٍ عُمْرَةً وَ هُوَ مُرْتَهَنٌ بِالْحَجِّ قُلْتُ فَإِنَّهُ دَخَلَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ قَالَ كَانَ أَبِي مُجَاوِراً هَاهُنَا فَخَرَجَ يَتَلَقَّى بَعْضَ هَؤُلَاءِ فَلَمَّا رَجَعَ فَبَلَغَ ذَاتَ عِرْقٍ أَحْرَمَ مِنْ ذَاتِ عِرْقٍ بِالْحَجِّ وَ دَخَلَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ بِالْحَجِّ.[5]
شیخ کلینی از «ابو علی اشعری، احمد بن ادریس قمی» و او از «محمد بن عبد الجبار قمی» و او از «صفوان بن یحیی» و او از «اسحاق بن عمار» که همگی امامی، ثقه و جلیل هستند، نقل میکند. «اسحاق بن عمار» میگوید:
از امام کاظم (علیه السّلام) درباره کسی پرسیدم که وظیفهاش حج تمتع است و پس از انجام عمرهاش، حاجتی برایش پیش آمده و به مدینه یا «ذات عرق» یا برخی از معادن رفته است، [وظیفهاش چیست؟] فرمود: اگر در ماهی غیر از آن ماهی که در آن عمره انجام داده، برگشته، باید با عمرهای جدید به مکه برگردد، زیرا برای هر ماه یک عمره است و او در گرو انجام حج است، گفتم: او در همان ماهی وارد مکه شده که از آن خارج شده بود، فرمود: پدرم در آنجا مقیم بود که برای ملاقات با بعضی از حکومتیها از آن خارج شد، در مسیر برگشت به «ذات عرق» رسید و از آنجا برای حج محرم شد. او وارد مکه شد در حالی که محرم برای حج بود.
طبق این روایت، امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) برای حج تمتع از غیر مکه محرم شده است، در حالی که مطابق روایات قبلی از مکه یا خود مسجد الحرام باید محرم میشد.
برای رفع این تعارض سه جواب داده شده است:
جواب اول، جواب آیت الله خویی است که میفرماید: این روایت اضطراب متن دارد. سؤال سائل ارتباطی به جواب امام (عَلَیْهِالسَّلامِ) ندارد و ظاهراً راوی به دقت ضبط نکرده است.[6]
جواب دیگر، جواب آیت الله سبحانی است که میفرماید: شاید امام(عَلَیْهِالسَّلامِ) ولو چند ماه در مکه مجاور بوده که در این صورت میتواند به جای حج تمتع، حج قِران انجام دهد، برای حج قِران نیز میتوان از میقاتهای خمسه محرم شد.[7]
یک جواب هم به ذهن بنده میرسد و آن این که از این روایت بوی تقیه میآید، و ظاهراً شرایطی بوده که امام نمیخواسته جواب بدهد.
دو: دویرة الاهل«دویرة» مصغر «دار» به معنای خانه کوچک است که چون در برخی روایات این تعبیر آمده، فقها نیز آن را به کار بردهاند ( البته این تعبیر یک تعبیر ادبی نیز هست ، در فارسی هم می گوئیم کُلبه ای هم ما داریم ) وگرنه مقصود، مطلق منزل و خانه است، چه بزرگ و چه کوچک، کما اینکه در برخی از روایات نیز تعبیر «منزل» آمده است.
متن تحریر چنین است:
الثاني دويرة الأهل أي المنزل، و هي لمن كان منزله دون الميقات إلى مكة بل لأهل مكة، و كذا المجاور الذي انتقل فرضه إلى فرض أهل مكة و إن كان الأحوط إحرامه من الجعرانة، فإنهم يحرمون بحج الافراد و القران من مكة، و الظاهر أن الإحرام من المنزل للمذكورين من باب الرخصة، و إلا فيجوز لهم الإحرام من أحد المواقيت.[8]
دوم «دويرة الاهل» يعنى منزل و آن ميقات كسى است كه منزلش بعد از ميقات به طرف مكه باشد، بلكه ميقات براى اهل مكه است، و همچنين است مجاورى كه واجب او به واجب اهل مكه تغيير يافته است، اگر چه احتياط آن است كه احرام بستن مجاور از «جعرانه» باشد. پس آنها از مكه براى حج افراد و قران محرم مىشوند؛ و ظاهر اين است كه محرم شدن از منزل براى افراد ياد شده از باب رخصت و اجازه است وگرنه بر ايشان جايز است كه از يكى از ميقاتها محرم شوند.
در این بخش چهار فرع مطرح شده است:
یک: میقات حج و عمره برای کسی که خانهاش پس از میقات به طرف مکه قرار دارد، همان منزلش است.
دو: این حکم برای اهل مکه نیز ثابت است.
سه: مجاور مکه در صورتی که وظیفهاش از تمتع به قران و افراد تبدیل شده، یعنی بیش از دو سال در مکه اقامت داشته است، نیز همین حکم را دارد، البته احوط برای او احرام از «جعرانة» است.
چهار: احرام از منزل برای این افراد، رخصت است نه عزیمت.
فرع اولدر اینکه میقات کسی که خانهاش بعد از میقات به طرف مکه است، همان منزلش است، اختلافی نیست. علامه حلی در این باره میفرماید:
من كان منزله دون الميقات فميقاته منزله بإجماع العلماء ـ خلافا لمجاهد، فإنّه قال: يهلّ بمكة. و هو خطأ ـ لما رواه العامّة عن علي عليه السلام و ابن مسعود و عمر في قوله تعالى ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّٰهِ﴾ قالوا: إتمامهما أن تحرم بهما من دويرة أهلك. و عن النبي عليه السلام في قوله: «فمن كان دونهنّ فمهلّه من أهله».[9]
کسی که خانهاش پیش از میقات است، میقاتش همان منزلش است به اجماع علماء ـ بر خلاف مجاهد که گفته از مکه محرم شود، ولی این سخن اشتباه است ـ به دلیل آنچه عامه از علی (عَلَیْهِالسَّلامِ) و از ابن مسعود و از عمر ذیل آیه «حجّ و عمره را براى خداوند تمام [و كامل] بجا آوريد» روایت کردهاند که اتمامشان به این است که از خانهات محرم شوی. و از پیامبر (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) روایت شده که فرمود: «هر کس [منزلش] پیش از میقات باشد، احرامش از منزلش است.»
دلیل این مطلب روایاتی است که صاحب وسائل آنها در باب هفدهم از «ابواب المواقیت» جمع کرده است. عنوان باب چنین است:
بَابُ أَنَّ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْمِيقَاتِ إِلَى مَكَّةَ يُحْرِمُ مِنْ مَنْزِلِهِ.[10]
بابی در اینکه کسی که خانهاش از طرف مکه پیش از میقات باشد، از منزلش محرم میشود.
روایت اولمُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْوَقْتِ إِلَى مَكَّةَ فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَنْزِلِهِ.[11]
روایت صحیحه است. «معاویة بن عمار» میگوید:
امام صادق(عَلَیْهِالسَّلامِ) فرمود: کسی که خانهاش، از طرف مکه پیش از میقات باشد، باید از خانهاش محرم شود.
روایت دومقَالَ وَ قَالَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِذَا كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْمِيقَاتِ إِلَى مَكَّةَ فَلْيُحْرِمْ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِهِ.[12]
شیخ طوسی پس از نقل حدیث قبلی، میفرماید:
در حدیثی دیگر آمده: اگر خانهاش، از طرف مکه پیش از میقات باشد، باید از خانهاش محرم شود.
روایت سوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ مَنْزِلُ الرَّجُلِ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ إِلَى مَكَّةَ فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَنْزِلِهِ.[13]
مقصود از «مسمع»، «مسمع بن عبدالملک» است که مثل بقیه روات این حدیث، علی الظاهر امامی، ثقه و جلیل است. وی میگوید:
امام صادق(عَلَیْهِالسَّلامِ) فرمود: اگر منزل شخص، از طرف مکه پیش از میقات «ذات عرق» باشد، باید از منزلش محرم شود.
روایت چهارموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْجُحْفَةِ إِلَى مَكَّةَ قَالَ يُحْرِمُ مِنْهُ.[14]
«صفوان بن یحیی» و «عبدالله بن مسکان» هر دو از اصحاب اجماع هستند. «أبو سعید» چه «أبو سعید البجلی» باشد چه «أبو سعید الهندی»، مجهول الحال است؛ ولی روی مبنای کسانی که قائلاند اگر یکی از اصحاب اجماع از راوی مجهول روایت کند، مورد قبول است، روایت معتبره خواهد بود؛ اما روی مبنای دیگران از جمله آیت الله خویی، روایت ضعیف السند است. «أبو سعید» میگوید:
از امام صادق(عَلَیْهِالسَّلامِ) درباره شخصی پرسیدم که خانهاش از طرف مکه قبل از «جحفه» است، فرمود: از همان جا (منزلش) محرم میشود.
روایت پنجموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ رِيَاحِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَرْوُونَ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ حَجِّكَ إِحْرَامَكَ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِكَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُونَ لَمْ يَتَمَتَّعْ رَسُولُ اللَّهِ ص بِثِيَابِهِ إِلَى الشَّجَرَةِ وَ إِنَّمَا مَعْنَى دُوَيْرَةِ أَهْلِهِ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ وَرَاءَ الْمِيقَاتِ إِلَى مَكَّةَ.[15]
غیر از «ریاح بن أبی نصر» بقیه راویان این حدیث، امامی، ثقه و جلیل هستند؛ ولی ایشان مجهول الحال است، لذا روایت، ضعیف السند است. وی میگوید:
به امام صادق(عَلَیْهِالسَّلامِ) گفتم: چنین روايت میكنند كه علی(عَلَیْهِالسَّلامِ) فرموده: «از جمله عوامل كمال حج تو احرام بستنت از خانهات است» فرمود: سبحان اللّٰه! اگر چنين بود كه آنها میگويند، هر آينه رسول خدا(صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) [از خانه] تا شجره از جامههايش استفاده نمیکرد. همانا [احرام بستن از] «دویرة أهله» برای کسی است که محل زندگیاش پشت میقات به طرف مکه باشد.
روایت ششمقَالَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن]: وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ رَجُلٍ مَنْزِلُهُ خَلْفَ الْجُحْفَةِ مِنْ أَيْنَ يُحْرِمُ قَالَ مِنْ مَنْزِلِهِ.[16]
شیخ صدوق به صورت مرسل نقل میکند:
از امام صادق(عَلَیْهِالسَّلامِ) درباره شخصی كه منزلش پشت جحفه است، سؤال شد که از كجا محرم شود؟ فرمود: از منزلش.
روایت هفتمقَالَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن] وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْمَوَاقِيتِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَكَّةَ فَعَلَيْهِ أَنْ يُحْرِمَ مِنْ مَنْزِلِهِ.[17]
شیخ صدوق میفرماید:
در روایت دیگری آمده: کسی که خانهاش قبل از ميقاتها، میان آنجا و مكه باشد، باید از منزل خود محرم گردد.
روایت هشتممُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الْفَضْلِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ خَلْفَ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ مِمَّا يَلِي مَكَّةَ فَمِيقَاتُهُ مَنْزِلُهُ.[18]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه از امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) نقل میکند که ضمن حدیثی فرمود:
و هر کس خانهاش پشت اين ميقاتها به طرف مكّه باشد، منزلش ميقات اوست.
روایتنهموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مِهْرَانَ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَخِيهِ رِيَاحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نُرَوَّى أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ يُحْرِمَ الرَّجُلُ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِهِ فَقَالَ قَدْ قَالَ ذَلِكَ عَلِيٌّ ع لِمَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ خَلْفَ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ الْحَدِيثَ.[19]
این روایت نیز به خاطر «ریاح بن أبی نصر» و برادرش «مهران بن أبی نصر» که مجهول الحال هستند، ضعیف است. وی میگوید:
به امام صادق(عَلَیْهِالسَّلامِ) گفتم: برای ما روایت شده که علی (عَلَیْهِالسَّلامِ) فرموده: «از جمله عوامل كمال حج و عمره این است که شخص از خانهاش محرم شود» فرمود: علی(عَلَیْهِالسَّلامِ) این را برای کسی فرموده که خانهاش پشت این میقاتها باشد...
بنا بر این، همان طور که در این روایات تصریح شده، میقات کسانی که پس از میقات زندگی میکنند، خانه آنهاست و در اصل این مسئله اختلاف نظری وجود ندارد، اما در اینکه ملاک اقربیت چیست، سه نظریه وجود دارد:
یک: معیار، نزدیک بودن منزل به مکه است.
دو: معیار، نزدیک بودن منزل به عرفات است.
سه: در عمره، معیار، نزدیکتر بودن به مکه است و در حج، نزدیکتر بودن به عرفات است.
آیت الله خویی ضمن بیان این اختلاف، قول سوم را به شهید ثانی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ منتسب کرده است که با مراجعه به عبارت شهید ثانی متوجه میشویم، این انتساب صحیح نیست است.
ایشان در شرح این عبارت عروة که «هي لمن كان منزله دون الميقات إلى مكّة»، مینویسد:
أي كان منزله أقرب إليها من المواقيت، و الظاهر أنه لا إشكال و لا خلاف في ذلك، و تشهد له النصوص المتضافرة. إنما الكلام في أن الميزان بالقرب إلى مكّة أو إلى عرفات أو التفصيل بين العمرةفيعتبر القرب إلى مكّة و بين الحج فبالقرب إلى عرفات، إذ لا يجب المرور على مكّة في إحرام الحج من المواقيت؟ وجوه و أقوال، و المشهور هو الأوّل، و ذهب بعضهم إلى الثاني، و به صرّح الشهيد في اللّمعة و نقله في المدارك عن المحقق في المعتبر و لكن ذكر صاحب الحدائق أنه لم يجده فيه بل استظهر من كلامه القرب إلى مكّة و عن الشهيد الثاني في المسالك الثالث.[20]
یعنی منزلش در مقایسه با میقاتها، به مکه نزدیکتر باشد. ظاهراً در این مطلب اشکال و اختلافی نیست، چه اینکه نصوص فراوانی، شاهد بر آن است، اما بحث در این است که معیار، نزدیک بودن به مکه است یا به عرفات یا تفصیل میان عمره و حج که در اولی نزدیک بودن به مکه و در دومی نزدیک بودن به عرفات، معتبر باشد، زیرا در احرام حج، گذشتن از مکه به عنوان یکی از مواقیت، واجب نیست، در اینجا وجوه و اقوالی است که نظر مشهور، قول اول است و برخی قائل به قول دوم هستند، چه اینکه شهید اول در لمعة بدان تصریح نموده و در مدارک آن را از محقق در معتبر نقل کرده است؛ ولی صاحب حدائق فرموده: در معتبر چنین مطلبی یافت نشد، بلکه از کلام محقق نزدیک بودن به مکه استظهار میشود، همچنین از شهید ثانی در مسالک، قول سوم نقل شده است.
ولی با مراجعه به متن مسالک معلوم میشود که شهید ثانی نیز قول اول، یعنی قرب به مکه را معتبر دانسته است، ایشان در شرح این عبارت محقق در شرائع که میفرماید: «و ميقات من منزله أقرب من الميقات منزله»، مینویسد:
المراد أنّه أقرب الى مكة من المواقيت كما نطقت به الاخبار، من غير فرق بين الحج و العمرة. و لو لا ذلك أمكن اختصاص القرب في العمرة بمكة، و في الحج بعرفة، إذ لا يجب المرور على مكة في إحرام الحجّ من المواقيت.[21]
مقصود، نزدیکتر بودن به مکه است نسبت به میقاتها، همان طور که در روایات آمده است، فرقی هم میان حج و عمره نیست، بله، اگر روایات نبود، ممکن بود بگوییم در عمره، نزدیک بودن به مکه و در حج، به عرفات، معتبر است، زیرا در احرام حج، لازم نیست بر مکه به عنوان یکی از مواقیت بگذرد.
به هر حال، به نظر ما نیز با توجه به تعابیری که در روایات آمده بود، همان قول مشهور صحیح است، زیرا در هیچ یک از آنها نزدیک بودن به عرفات نیامده بود.
غفر الله لنا و لکم إن شاء الله