اللّهُمَّ اجعَل ما يُلقِي الشَّيطانُ في رُوعي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي و الحَسَد...[1]
در تبیین سومین نوع از القائات شیطانی که در این فراز نورانی بدان اشاره شده، سخن به اینجا رسید که خصلت زشت حسادت، سجیه و خلیقه ابلیس است، لذا باید خطر این دام مهم شیطان را دائماً گوشزد کنیم، چرا که در کافی از امام باقر (عَلَیْهِالسَّلامِ) روایت شده که فرمود:
إنَّ الحَسَد لَيَأكُلُ الإيمانَ كما تَأكُلُ النّارُ الحَطَبَ.[2]
حسد ايمان را مىخورد، همان گونه كه آتش هيزم را مىخورد.
اگر بیماری حسد درمان نشود و ادامه پیدا کند، خیلی زود انسان را به شرک و بی ایمانی میکشاند.
نکتهای که همه ما باید متوجه آن باشیم، این است که حسادت از جمله رذائل اخلاقی حرفهای فقها و علما است. طبق روایتی که هم از طریق شیعه و هم با اندکی تفاوت از طریق اهل سنت نقل شده، گناهی که به موجب آن، فقها عذاب میشوند! حسادت است. امیر المؤمنین (عَلَیْهِالسَّلامِ) طبق نقل، میفرماید:
إنَ اللَّهَ يُعَذِّبُ السِّتَّةَ بِالسِّتَّةِ: العَرَبَ بِالعَصَبِيَّةِ، و الدَّهاقينَ بِالكِبرِ، و الامَراءَ بِالجَورِ، و الفُقَهاءَ بِالحَسَدِ، و التُّجّارَ بِالخِيانَةِ، و أهلَ الرَّساتيقِ بِالجَهلِ.[3]
خداوند شش طايفه را به سبب داشتن شش خصلت عذاب مىكند: عربها را به سبب عصبيت، ملّاكان [رؤسای قبیله] را به سبب تكبّر، فرمانروايان را به سبب ستم، فقيهان را به سبب حسادت، بازرگانان را به سبب خيانت و روستاييان را به سبب جهالت.
در این نقل، کلمه «فقهاء» آمده بود و در نقلی اهل سنت از رسول خدا (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) گزارش کردهاند، کلمه «علماء» دارد، میفرماید:
سِتّةٌ يَدْخُلونَ النّارَ بغَيرِ حِسابٍ: الامَراءُ بالجَورِ، و العَرَبُ بالعَصَبيَّةِ،و الدَّهاقِينُ بالكِبْرِ، و التُّجّارُ بالكِذْبِ، و العُلَماءُ بالحَسدِ، و الأغْنياءُ بالبُخْلِ.[4]
شش گروه بدون حسابرسى به دوزخ مىروند: فرمانروايان به سبب ستمگرى، عرب به سبب عصبيّت، ملّاكان به سبب تكبّر، بازرگانان به سبب دروغگويى، علما به سبب حسادت، و ثروتمندان به سبب بخل.
یکی از مباحثی که امروزه در علم اخلاق مطرح است، اخلاق حرفهای است، یعنی اخلاق هر فرد در زمینه شغل و حرفهای که دارد چگونه است؟ در این روایات نیز به این نکته اشاره شده که هر یک از این صنفها بیشتر به چه گناهی مبتلا میشوند. بیشترین مشکل اخلاقی حرفه فقاهت و علم نیز، مشکل حسادت است، مثلا ممکن است فقیهی بگوید: چرا تعداد مقلدین فلانی بیشتر از مقلدین من است؟ یا امام جماعتی بگوید: چرا مأمومین فلانی نسبت به مأمونینی که به من اقتدا میکنند، بیشتر است؟ یا مثلا نویسنده یا سخنران بگوید: چرا نوشته فلانی یا منبر فلانی بیشتر مورد توجه است؟ اینها همه از مصادیق خصلت زشت حسادت است.
مرحوم محدث کاشانی در دیوان خود، شعری در باره برخی از فقیهان همعصر خود گفته که بر گرفته از همین روایات است، میگوید:
بحث فقهیموضوع: تفاوت حج تمتع، افراد و قران با یکدیگر
یادآوریبحث در مسئله هشتم بود که حضرت امام در آن فرمود: تنها فرق حج إفراد با حج تمتع در اين است كه قربانى در حج تمتع، واجب است؛ ولی در حج افراد، مستحب. قرار شد به تناسب این مسئله به بیان فرقهای میان انواع حج، یعنی تمتع، افراد و قران، نزد اهل سنت و شیعه بپردازیم.
تفاوت انواع حج با یکدیگردر کتاب الموسوعة الفقهیة چاپ وزارت اوقاف کویت در توضیح کیفیت حج از نظر اهل سنت، آن را به سه نوع تقسیم نموده است: حج افراد، حج قران و حج تمتع. سپس در توضیح آنها آمده است: حج افراد این است که فقط نیت حج میکند و اعمال حج را انجام میدهد، اما در حج قران، نیت حج و عمره با هم میآید و در چگونگی انجام آن دو نظر وجود دارد؛ جمهور فقها میگویند: حج و عمره یکی هستند و یک طواف و یک سعی دارند؛ ولی حنفیها میگویند: دو طواف و دو سعی باید انجام دهد. فرق دیگر آن نیز در قربانی است که حج افراد قربانی ندارد؛ ولی در حج قران، دارد. اما حج تمتع، این است که ابتدا عمره را در ماههای حج انجام داده و سپس مُحلّ میشود و پس از آن برای حج محرم میشود و اعمالش از جمله قربانی را انجام میدهد.[5]
بیان دیگری در این رابطه از ابن رشد اندلسی رسیده است. وی که از فیلسوفان قرن ششم بوده در کتاب فقهی خود به نام بدایة المجتهد که در مورد نظرات فقهی مذاهب چهارگانه اهل سنت نوشته است، ذیل عنوان «القول فی أنواع هذا النسک» مینویسد:
و المحرمون: إما محرم بعمرة مفردة، أو محرم بحج مفرد، أو جامع بین الحج و العمرة، و هذان ضربان: إما متمتع و إما قارن.[6]
کسانی که محرم میشوند یا برای عمره مفرده محرم میشوند یا برای حج افراد یا برای مجموع حج و عمره؛ و قسم آخر به دو نوع تمتع و قران تقسیم میشود.
در پاورقی این کتاب نظرات شیعه نیز اضافه شده است.[7] طبق مذهب شیعه، حج سه گونه است: تمتع، افراد و قران، اما نه به این معنا که برای همه افراد انجام هر یک از این انواع، جایز باشد؛ بلکه وظیفه شخص «نائی» حج تمتع است و وظیفه شخص «حاضر» حج افراد یا قران.
فرق حج تمتع با دو تای دیگر این است که در حج تمتع، عمره تمتع مقدم بر حج است؛ ولی در قران و افراد، حج بر عمره مفرده مقدم است. همچنین فرق حج قران و افراد در این است که در حج قران از اول که میخواهد نیت حج کند، باید قربانی را همراه خود ببرد؛ ولی در حج افراد لازم نیست.
بنا بر این، ویژگی حج تمتع، تقدم عمره بر حج، همچنین وجوبش بر «نائی» است؛ ویژگی حج قران، وجوب همراه بردن قربانی است؛ و ویژگی حج افراد، استحباب انجام قربانی است.
بر این اساس، از نظر اهل سنت به حج قران، قران گفته میشود چون میان حج و عمره در نیت جمع میشود؛ ولی از نظر شیعه، به آن قران گویند، چون قارن باید قربانی را قرین خود سازد، یعنی از محل احرام، در قربانی علامتی میگذارد تا معلوم شود هدیه است و غیر قابل تصرف و آن را تا مکه همراه خود میآورد.
در میان شیعه فقط یک نفر است که فتوای او شبیه فتوای اهل سنت است و او ابن عقیل است. علامه در مختلف مینویسد:
القارن هو الذي يسوق إلى إحرامه الهدي، و ليس قارنا باعتبار القران بين الحج و العمرة في إحرام واحد، فإنّه لو فعل ذلك بطل، ذهب الى ذلك أكثر علمائنا. و قال ابن أبي عقيل: القارن يلزمه اقران الحج مع العمرة، لا يحل من عمرته حتى يحل من حجة، و لا يجوز قران العمرة مع الحج إلّا لمن ساق الهدي.[8]
قارن آن است که از [محل] احرامش، قربانی را همراه خود میبرد؛ ولی به این اعتبار که میان حج و عمره در یک احرام، جمع کرده، [آنگونه که اهل سنت گفتهاند] قارن نیست. بنا بر این، اگر چنین کند [و حج و عمره را با یک نیت انجام دهد] حج او باطل است. این عقیده اکثر علمای شیعه است، اما ابن ابی عقیل میگوید: قارن کسی است که ملزم باشد حج را با عمره، مقرون سازد و تا وقتی از احرام حج بیرون نیامده از احرام عمره نیز بیرون نیاید، البته جمع میان عمره و حج فقط برای کسی جایز است که قربانی را همراه خود کند.
دلیل تقسیم حج به سه قسمدلیل ما بر این تقسیمبندی، این روایات و روایات مشابه آنهاست:
روایت اولوَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْحَجُّ عِنْدَنَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ حَاجٍّ مُتَمَتِّعٍ وَ حَاجٍّ مُفْرِدٍ سَائِقٍ لِلْهَدْيِ وَ حَاجٍّ مُفْرِدٍ لِلْحَجِّ.[9]
راویانی که در سند این روایت هستند همه خوب هستند مگر «منصور الصیقل» که گفته شده دروغگو است، به همین جهت، روایت ضعیف است. وی میگوید:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: حج نزد ما سه نوع است: حج همراه عمره تمتع و حج افراد با قربانی و حج افراد خالص [یعنی بدون قربانی].
مقصود از حج افراد همراه سوق الهدی همان حج قران است، چه اینکه در نقل شیخ طوسی و شیخ صدوق به جای «مُفْرِدٍ سَائِقٍ لِلْهَدْيِ» آمده: «مُقْرِنٍ سَائِقٍ لِلْهَدْيِ» و شاید این تعبیر در نقل شیخ کلینی، برای بیان این نکته باشد که حج قران و افراد شبیه هم هستند و فقط یک فرق دارند که آن هم در سوق هدی است.
روایت دوموَ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْحَاجُّ عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ رَجُلٍ أَفْرَدَ الْحَجَّ وَ سَاقَ الْهَدْيَ وَ رَجُلٍ أَفْرَدَ الْحَجَّ وَ لَمْ يَسُقِ الْهَدْيَ وَ رَجُلٍ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ.[10]
هر چند در سند این روایت «علی بن ابی حمزة بطائنی» است که از رؤسای واقفیه است؛ ولی چون «بزنطی» از او نقل کرده، حتما در زمان سلامت عقیدهاش بوده است، پس سند از نظر ما مشکلی ندارد. طبق این رویات امام باقر(علیه السّلام) میفرماید:
حاجی بر سه گونه است: فردی که حج تنها انجام میدهد و قربانی را با خود میبرد [حج قران] و کسی که حج تنها انجام میدهد و قربانی را با خود نمیبرد [حج افراد] و کسی که حج به اضافه عمره تمتع انجام میدهد [حج تمتع].
تأکید بر مفرده بودن حج قران در این روایات، ناظر به عقیده اهل سنت است که در حج قران میان عمره و حج جمع میکنند.
نکته قابل توجه در اینجا این است که آنچه حضرت امام در این مسئله در بیان فرق میان حج تمتع و افراد بیان نموده، در بحث صورت و کیفیت حج است؛ و الا تفاوت آنها در این یک مورد خلاصه نمیشود، چه اینکه آیت الله خویی و به تبع ایشان، آیت الله سیستانی و زنجانی تا شش فرق میان حج تمتع و افراد بیان کردهاند. عبارت آیت الله خویی چنین است:
يشترك حجّ الإفراد مع حجّ التمتّع في جميع أعماله، و يفترق عنه في أُمور: أوّلًا: يعتبر اتّصال العمرة بالحج في حجّ التمتّع و وقوعهما في سنة واحدة كما مرّ و لا يعتبر ذلك في حجّ الإفراد. ثانياً: يجب النحر أو الذبح في حجّ التمتّع كما مرّ و لا يعتبر شيء من ذلك في حجّ الإفراد. ثالثاً: لا يجوز تقديم الطّواف و السعي على الوقوفين في حجّ التمتّع مع الاختيار، و يجوز ذلك في حجّ الإفراد. رابعاً: أنّ إحرام حجّ التمتّع يكون بمكّة و أمّا الإحرام في حجّ الإفراد فهو من أحد المواقيت الآتية. خامساً: يجب تقديم عمرة التمتّع على حجّه، و لا يعتبر ذلك في حجّ الإفراد. سادساً: لا يجوز بعد إحرام حجّ التمتّع الطّواف المندوب على الأحوط الوجوبي و يجوز ذلك في حجّ الإفراد.[11]
حج افراد در همه اعمال با حج تمتع مشترک است؛ ولی در چند مورد با آن تفاوت دارد: یک: همان طور که گذشت در حج تمتع، اتصال عمره به حج و وقوع آنها در یک سال، شرط است؛ ولی در حج افراد چنین چیزی شرط نیست. دو: در حج تمتع، قربانی یا نحر شتر واجب است؛ ولی در حج افراد، قربانی واجب نیست. سه: در حج تمتع نمیتوان اختیاراً طواف و سعی را بر وقوفین مقدم کرد؛ ولی در حج افراد میتوان. چهارم: احرام حج تمتع باید از مکه باشد؛ اما احرام در حج افراد، باید از یکی از مواقیتی که در آینده خواهیم گفت، صورت بگیرد. پنج: واجب است عمره تمتع بر حج آن مقدم شود؛ ولی در حج افراد چنین چیزی واجب نیست. شش: بعد از احرام حج تمتع، طواف مستحبی بنا بر احتیاط واجب جایز نییست؛ ولی در حج افراد جایز است.
دلیل عدم وجوب قربانی در حج افرادگفتیم فرقی که صورت حج تمتع با حج افراد دارد، در وجوب و عدم وجوب قربانی است. دلیل این مطلب چند چیز است:
دلیل اول: اجماعصاحب شرائع در مقام بیان مطالب مربوط به عمل «ذبح» از اعمال روز عید قربان در منا، میفرماید:
الثانی الهدي و هو واجب على المتمتع و لا يجب على غيره.[12]
دومین عمل، قربانی کردن است که بر کسی که وظیفهاش حج تمتع است واجب است نه بر غیر او.
صاحب جواهر پس از عبارت «واجب علی المتمتع»، مینویسد:
بلا خلاف أجده فيه، بل الإجماع بقسميه عليه، بل في المنتهى إجماع المسلمين عليه.[13]
بدون هیچ اختلافی که پیدا کرده باشم؛ بلکه اجماع به هر دو قسمش بر آن وجود دارد؛ همچنین [علامه] در منتهی فرموده: اجماع همه مسلمانان بر آن است.
دلیل دوم: قرآنخداوند سبحان در آیه 196 سوره بقره میفرماید:
﴿فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ﴾.کسی که از عمره به حج تمتع مىپردازد، آنچه از قربانى برایش میسر باشد [شتر، گاو یا گوسفند، قربانى كند].
این آیه ظهور دارد در اینکه وجوب قربانی فقط برای حج تمتع است نه غیر آن.
دلیل سوم: روایاتبرخی از روایاتی که بر وجوب قربانی در حج تمتع و عدم وجوب آن در افراد دلالت دارد، چنین است:
روایت اولوَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِم] عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الَّذِي يَلِي الْمُفْرِدَ لِلْحَجِّ فِي الْفَضْلِ فَقَالَ الْمُتْعَةُ فَقُلْتُ وَ مَا الْمُتْعَةُ فَقَالَ يُهِلُّ بِالْحَجِّ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ فَإِذَا طَافَ بِالْبَيْتِ فَصَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ قَصَّرَ وَ أَحَلَّ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ أَهَلَّ بِالْحَجِّ وَ نَسَكَ الْمَنَاسِكَ وَ عَلَيْهِ الْهَدْيُ فَقُلْتُ وَ مَا الْهَدْيُ فَقَالَ أَفْضَلُهُ بَدَنَةٌ وَ أَوْسَطُهُ بَقَرَةٌ وَ أَخْفَضُهُ شَاةٌ وَ قَالَ قَدْ رَأَيْتُ الْغَنَمَ يُقَلَّدُ بِخَيْطٍ أَوْ بِسَيْرٍ.[14]
در این روایت صحیحه، «زرارة» میگوید:
از امام باقر (عَلَیْهِالسَّلامِ) پرسیدم: کدام حج، بعد از حج افراد فضیلت دارد؟ فرمود: حج تمتع. گفتم: حج تمتع چگونه است؟ فرمود: در ماههای حج، برای حج محرم میشود و هنگامی که طواف کعبه و دو رکعت نمازش را پشت مقام ابراهیم و نیز سعی بین صفا و مروة را انجام داد، تقصیر میکند و از احرام خارج میشود، سپس در روز ترویه برای حج محرم میشود و اعمالش را به جا میآورد و قربانی کردن هم بر او واجب است. پرسیدم: قربانی کردن چگونه است؟ فرمود: بالاترینش شتر است، سپس گاو و پایینترینش گوسفند است. [زرارة] میگوید: گوسفندانی را دیدم که با نخ معمولی یا چرمی علامتگذاری شده بودند.
روایت دوممُوسَى بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُقِيمِ[15] مَكَّةَ يُجَرِّدُ الْحَجَّ أَوْ يَتَمَتَّعُ مَرَّةً أُخْرَى فَقَالَ يَتَمَتَّعُ أَحَبُّ إِلَيَّ وَ لْيَكُنْ إِحْرَامُهُ مِنْ مَسِيرَةِ لَيْلَةٍ أَوْ لَيْلَتَيْنِ فَإِنِ اقْتَصَرَ عَلَى عُمْرَتِهِ فِي رَجَبٍ لَمْ يَكُنْ مُتَمَتِّعاً وَ إِذَا لَمْ يَكُنْ مُتَمَتِّعاً لَا يَجِبُ عَلَيْهِ الْهَدْيُ.[16]
«اسحاق بن عبدالله» میگوید:
از امام کاظم (عَلَیْهِالسَّلامِ) در باره کسی که در مکه مقیم شده [/عمره به جا آورده]، پرسیدم که آیا حج افراد به جا آورد یا دو باره حج تمتع انجام دهد؟ فرمود: اگر حج تمتع انجام دهد، نزد من محبوبتر است؛ ولی باید احرامش از فاصله یک یا دو شب از مکه انجام شود، پس اگر بر همان عمرهای که در ماه رجب انجام داده، اکتفا کند، نمیتواند حج تمتع به جا آورد؛ و وقتی حج تمتع انجام ندهد [بلکه حج افراد به جا آورد]، قربانی بر او واجب نیست.
این روایت را صاحب وسائل به صورت تقطیع شده ذکر کرده و ذیل آن را که مربوط به بحث ماست، نیاورده است،[17] لذا آن را از مصدر اصلی یعنی تهذیب ذکر کردیم.
روایت سوممُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعَبَّاسِ وَ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ فِي الْقَارِنِ لَا يَكُونُ قِرَانٌ إِلَّا بِسِيَاقِ الْهَدْيِ وَ عَلَيْهِ طَوَافٌ بِالْبَيْتِ وَ رَكْعَتَانِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ وَ سَعْيٌ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ طَوَافٌ بَعْدَ الْحَجِّ وَ هُوَ طَوَافُ النِّسَاءِ وَ أَمَّا الْمُتَمَتِّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَعَلَيْهِ ثَلَاثَةُ أَطْوَافٍ بِالْبَيْتِ وَ سَعْيَانِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ... وَ أَمَّا الْمُفْرِدُ لِلْحَجِّ فَعَلَيْهِ طَوَافٌ بِالْبَيْتِ وَ رَكْعَتَانِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ وَ سَعْيٌ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ طَوَافُ الزِّيَارَةِ وَ هُوَ طَوَافُ النِّسَاءِ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ هَدْيٌ وَ لَا أُضْحِيَّةٌ.[18]
در این روایت صحیحه «معاویة بن عمار» از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود:
کسی که حج قران انجام میدهد فقط باید قربانی را همراه خود ببرد. او باید خانه خدا را طواف کند و دو رکعت نماز در مقام ابراهیم(علیه السّلام) بخواند و میان صفا و مروة سعی کند و بعد از حج، طواف کند که همان طواف نساء است، اما کسی که حج تمتع به جا میآورد باید سه طواف و دو سعی انجام دهد... اما کسی که میخواهد حج افراد انجام دهد، باید خانه خدا را طواف کند و دو رکعت نماز در مقام ابراهیم(علیه السّلام) بخواند و بین صفا و مروة سعی کند و طواف زیارت که همان طواف نساء است را به جا آورد. بر چنین شخصی هیچ گونه قربانیای لازم نیست.
ظاهراً مراد از «هدی» قربانیای است که در حج قران ثابت است و مقصود از «أضحیة» قربانیای است که در حج تمتع واجب است که میفرماید: هیچ کدام در حج افراد لازم نیست.
روایت چهارموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَدْخُلُ مَكَّةَ مُتَمَتِّعَةً فَتَحِيضُ قَبْلَ أَنْ تُحِلَّ مَتَى تَذْهَبُ مُتْعَتُهَا... فقَالَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ ذَهَبَتِ الْمُتْعَةُ فَقُلْتُ فَهِيَ عَلَى إِحْرَامِهَا أَوْ تُجَدِّدُ إِحْرَامَهَا لِلْحَجِّ فَقَالَ لَا هِيَ عَلَى إِحْرَامِهَا قُلْتُ فَعَلَيْهَا هَدْيٌ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ تُحِبَّ أَنْ تَطَوَّعَ...[19]
«اسماعیل بن بزیع» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام رضا (عَلَیْهِالسَّلامِ) در باره زنی پرسیدم که به نیت حج تمتع وارد مکه شده و قبل از خارج شدن از احرام عمره، حیض شده است، تا چه زمانی تمتع او از بین میرود؟... فرمود: هنگامی که ظهر [روز ترویه] فرا رسد، وقت تمتع تمام میشود. گفتم: برای او همان احرام قبلی کافی است یا باید دوباره برای حج محرم شود؟ فرمود: نه، همان احرام قبلی کافی است. گفتم: آیا قربانی کردن بر او واجب است؟ فرمود: نه مگر اینکه بخواهد به صورت مستحبی آن را انجام دهد...
طبق این روایت، وقتی وظیفه زنی که حیض شده و برای انجام عمره فرصت ندارد، از تمتع به افراد تبدیل میشود، لازم نیست قربانی کند که معلوم میشود در حج تمتع قربانی لازم است؛ ولی در حج افراد لازم نیست.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله