اللّهُمَّ اجعَل ما يُلقِي الشَّيطانُ في رُوعي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي.[1]
در جلسه قبل اشاره شد که یکی از موارد بدگمانی پسندیده، بدگمانی به خود است، یعنی انسان نسبت به اعمال خود بدبین باشد. حکمت آن، این است که اگر انسان به خود حُسن ظن داشته باشد، خودپسند میشود. کسی که به رفتارش خوشبین باشد، گرفتار عُجب و خودبینی میگردد؛ به همین جهت، انسان باید در هر مرحلهای از تقوا و مقامات معنوی که هست، نسبت به خود بدبین باشد.
در روایتی، وارد شده که امام باقر (عَلَیْهِالسَّلامِ) به جابر فرمود:
يَا جَابِرُ، لَا أَخْرَجَكَ اللَّهُ مِنَ النَّقْصِ وَ لَا التَّقْصِير.[2]
خداوند تو را از كاستى و تقصير بيرون نَبَرد.
یعنی هميشه در عبادت، خود را ناقص بدانی و در بندگى خدا احساس کوتاهی کنی، زيرا با احساس نقص و كمبود، آدمى از تكبر بيرون مىآيد و به دنبال بر طرف کردن نقصهای خود میرود.
همچنین در روایت دیگری از امام کاظم(عَلَیْهِالسَّلامِ) نقل شده که خطاب به یکی از فرزندانش فرمود:
عَلَيْكَ بِالْجِدِّ، لَا تُخْرِجَنَّ نَفْسَكَ مِنْ حَدِّ التَّقْصِيرِ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ وَ طَاعَتِهِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ لَايُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِه.[3]
همواره بكوش و خود را در پرستش خداى عزوجل بىتقصير مدان؛ زيرا خداوند، آن گونه كه شايسته پرستش است، پرستش نمىشود.
کسی که در راه خدا سعی و تلاش میکند و مثلا نماز شب میخواند، مطالعه میکند، به محرومان خدمت میکند، نباید خیال کند که وظیفه خود را انجام داده است؛ بلکه باید همواره نسبت به اعمال خود، بدبین باشد، زیرا اولا معلوم نیست، مورد پذیرش قرار گیرد، ثانیاً هر چقدر هم که عبادت خدا را انجام دهد، باز هم آن گونه که شایسته اوست، عبادت نکرده است.
همچنین طبق نقل، آن حضرت به یکی از یاران خود سفارش میکند که این چنین دعا کند:
اللَّهُمَّ لا تَجعَلْني مِنَ المُعارينَ و لا تُخرِجْني مِنَ التَّقصيرِ.خدايا! مرا از عاريهداران قرار مده و از حدّ تقصير بيرونم مبر.
راوی میگوید: گفتم: معناى عاريهداران، را مىدانم؛ كه شخصى دين را به طور عاريه مىگيرد و سپس از آن خارج مىشود. اما معناى «مرا از حد تقصير بيرونم مبر» چيست؟ حضرت فرمود:
كلُّ عَمَلٍ تُريدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّوجلَّ فَكُن فيهِ مُقَصِّراً عِندَ نَفسِكَ؛ فإنَّ النّاسَ كُلَّهُم في أعمالِهِم فيما بَينَهُم وبَينَ اللَّهِ مُقَصِّرونَ إلّامَن عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّوجلَّ.[4]
هر كارى كه براى خدا انجام مىدهى خود را در آن مقصّر بدان؛ زيرا همه مردم در كارهايى كه براى خدا مىكنند، مقصّر هستند، مگر كسى كه خداوند عزّوجلّ نِگَهش دارد.
بحث فقهیموضوع: وظیفه حائض و نفساء در ضیق وقت برای عمره تمتع
یادآوریبحث در مسئله هفتم از مسائل مربوط به صورت حج تمتع بود. این مسئله در باره وظیفه حائض یا نفسائی بود که فرصت تمام کردن عمره تمتع را ندارد. طبق نظر حضرت امام باید از عمره تمتع به حج افراد عدول کند و پس از انجام حج افراد، عمره مفرده انجام دهد، همچنین است در جایی که به خاطر عذری بدون احرام وارد مکه شده و وقتش برای اینکه به میقات برگردد، تنگ باشد. خلاصه در هر دو صورت، یعنی چه قبل از احرام حیض شود و چه بعد از آن، اگر وقتش تنگ باشد، باید به حج افراد عدول کند.
نظر حضرت امام همان قول مشهور بود که صاحب عروة نیز آن را اقوا دانست. البته ایشان چهار قول دیگر نیز بیان کردند که با قولی که آیت الله خویی نیز در حاشیه مطرح کردند، جمعاً شش قول میشود.
گفتیم قبل از بیان روایات، فرمایش شیخ طوسی و علامه را میخوانیم تا هم مشهور بودن قول اول روشن شود و هم با اقوال اهل سنت آشنا شویم. در جلسه قبل فرمایش شیخ طوسی را خواندیم و اینک فرمایش علامه حلی.
فرمایش علامه حلیعلامه در مسئله 725 تذکرة مینویسد:
إذا حاضت المرأة بعد الإحرام قبل الطواف، لم يكن لها أن تطوف إجماعا، لأنّها ممنوعة من الدخول في المسجد، بل تنتظر إلى وقت الوقوف، فإن طهرت و تمكّنت من الطواف و السعي و التقصير و إنشاء إحرام الحجّ و إدراك عرفة، صحّ لها التمتّع، و إن لم تدرك ذلك و ضاق الوقت، بطلت متعتها، و صارت حجّتها مفردة، عند علمائنا ـ و به قال أبو حنيفة ـ لما رواه العامّة عن عائشة، قالت: أهللنا بعمرة، فقدمت مكّة و أنا حائض لم أطف بالبيت و لا بين الصفا و المروة، فشكوت ذلك إلى رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله، فقال: (انقضي رأسك و امتشطي و أهلّي بالحجّ و دعي العمرة) قالت: ففعلت ذلك، فلمّا قضينا الحجّ أرسلني رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله مع عبد الرحمن ابن أبي بكر إلى التنعيم، فاعتمرت معه، فقال: (هذه عمرة مكان عمرتك).و من طريق الخاصّة: قول الصادق عليه السّلام... و قال باقي العامّة: تحرم بالحجّ مع عمرتها، و تصير قارنة تجمع بين الحجّ و العمرة. و قد سلف بطلانه. و اعلم أنّ كلّ متمتّع خشي فوات الحجّ باشتغاله بالعمرة يرفض عمرته و يبطلها، و تصير حجّة مفردة. و لا يجب عليها تجديد إحرام، بل تخرج بإحرامها ذلك إلى عرفات، و لا يجب عليها الدم.[5]
اگر زن بعد از احرام عمره تمتع و قبل از طواف حیض شود، اجماعاً نمیتواند طواف کند، زیرا وی نباید وارد مسجد شود، بلکه تا زمان وقوف منتظر میماند، پس اگر تا آن زمان، پاک شد و توانست طواف و سعی و تقصیر انجام دهد و برای حج محرم شود و عرفه را درک کند، تمتع او صحیح است؛ ولی اگر نتواند عرفه را درک کند و وقتش تنگ بود، تمتع او باطل میشود و حج او، حج افراد میشود. این نظر علمای شیعه است که ابو حنیفه نیز همین را میگوید. دلیل این قول روایتی است که اهل سنت از عایشه نقل کردهاند که میگوید: برای عمره تلبیه گفتیم و وقتی وارد مکه شدیم من حائض بودم، پس طواف و سعی را انجام ندادم. به رسول خدا (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) شکایت کردم، فرمود: موهای خود را [برای غسل] باز کن و آنها را شانه بزن و برای حج محرم شو و عمره را رها کن» میگوید: چنین کردم و وقتی حج را انجام دادیم، رسول خدا (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) مرا همراه «عبد الرحمن بن ابی بکر» به تنعیم فرستاد و با او برای عمره محرم شدم. سپس فرمود: «این عمره به جای آن عمرهات که انجام ندادی». همچنین این روایت امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) از طریق شیعه است... [روایت را در ادامه بحث میخوانیم.] اما بقیه فقهای اهل سنت [غیر از ابو حنیفه] میگویند: برای حج و عمره تمتع با هم محرم میشود و حج او حج قران میشود به این معنا که حج و عمره مفرده را با هم انجام میدهد. البته بطلان این عمل گذشت. و بدان که هر کس بخواهد عمره تمتع انجام دهد و بترسد به خاطر انجام عمره، حج از دستش میرود، عمرهاش را رها میکند و آن را باطل میکند و حج او تبدیل به حج افراد میشود و در این صورت، لازم نیز احرامش را تجدید کند، بلکه با همان احرام عمره به عرفات میرود و [کفاره] قربانی هم لازم نیست.
دلیل قول اولبرای اثبات قول مشهور، یعنی وجوب عدول به حج افراد و انجام عمره مفرده پس از مناسک افراد، به این روایات تمسک شده است:
روایت اولوَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ فَضَالَةَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَائِضِ إِذَا قَدِمَتْ مَكَّةَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ قَالَ تَمْضِي كَمَا هِيَ إِلَى عَرَفَاتٍ فَتَجْعَلُهَا حَجَّةً ثُمَّ تُقِيمُ حَتَّى تَطْهُرَ فَتَخْرُجُ إِلَى التَّنْعِيمِ فَتُحْرِمُ فَتَجْعَلُهَا عُمْرَةً قَالَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ كَمَا صَنَعَتْ عَائِشَةُ.[6]
«جمیل بن دراج» در این روایت صحیحه، میگوید:
از امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) در باره زن حائضی پرسیدم که در روز ترويه وارد مکه میشود؟ فرمود: در همان حال، به عرفات میرود، و اعمال خود را حج [افراد] قرار میدهد، و پس از آن، تا زمانی که پاک شود، اقامت میكند، و آنگاه به سوى تنعيم حركت میکند، و محرم مىشود، و اعمال خود را عمره [مفرده] قرار میدهد. ابن ابی عمیر میگوید: همان طور که عایشه چنین کرد.
این روایت اطلاق دارد و هم شامل صورتی میشود که قبل از احرام، حیض شده و هم آنجا که بعد از احرام و قبل از طواف حیض شده است.
روایت دوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِه] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِم) عَنِ ابْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَجِيءُ مُتَمَتِّعَةً فَتَطْمَثُ قَبْلَ أَنْ تَطُوفَ بِالْبَيْتِ حَتَّى تَخْرُجَ إِلَى عَرَفَاتٍ قَالَ تَصِيرُ حَجَّةً مُفْرَدَةً قُلْتُ عَلَيْهَا شَيْءٌ قَالَ دَمٌ تُهَرِيقُهُ وَ هِيَ أُضْحِيَّتُهَا.[7]
«عبدالله بن جبلة» ثقه واقفی است، لذا روایت موثقه است. «اسحاق بن عمار» میگوید:
از امام کاظم (عَلَیْهِالسَّلامِ) در باره زنی پرسیدم که به قصد انجام حج تمتع آمده [به مکه] ولی قبل از طواف خانه خدا، حیض میشود تا اینکه به عرفات میرود؟ فرمود: حج او، حج افراد میشود. پرسیدم: آیا بر او چیزی لازم است؟ فرمود: خونی که روز عید قربان [به صورت مستحبی] به عنوان قربانی میریزد.
این روایت مربوط به فرضی است که پس از احرام و قبل از طواف، حیض شده است.
روایت سوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَن] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَدْخُلُ مَكَّةَ مُتَمَتِّعَةً فَتَحِيضُ قَبْلَ أَنْ تُحِلَّ مَتَى تَذْهَبُ مُتْعَتُهَا... فَقَالَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ ذَهَبَتِ الْمُتْعَةُ فَقُلْتُ فَهِيَ عَلَى إِحْرَامِهَا أَوْ تُجَدِّدُ إِحْرَامَهَا لِلْحَجِّ فَقَالَ لَا هِيَ عَلَى إِحْرَامِهَا قُلْتُ فَعَلَيْهَا هَدْيٌ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ تُحِبَّ أَنْ تَطَوَّعَ.[8]
«اسماعیل بن بزیع» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام رضا (عَلَیْهِالسَّلامِ) در باره زنی پرسیدم که به نیت حج تمتع وارد مکه شده و قبل از خارج شدن از احرام عمره، حیض شده است، تا چه زمانی تمتع او از بین میرود؟ فرمود:... هنگامی که ظهر [روز ترویه] فرا رسد، وقت تمتع تمام میشود. گفتم: زن یاد شده همان احرامش باقی است یا باید دوباره برای حج محرم شود؟ فرمود: نه، همان احرام قبلی باقی است. گفتم: آیا قربانی کردن بر او واجب است؟ فرمود: نه مگر اینکه بخواهد به صورت مستحبی آن را انجام دهد.
این روایت هم مربوط به جایی است که بعد از احرام حیض شده است.
روایت چهارممُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَيْسٍ نَفِسَتْ بِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ بِالْبَيْدَاءِ لِأَرْبَعٍ بَقِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَأَمَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَاغْتَسَلَتْ وَ احْتَشَتْ وَ أَحْرَمَتْ وَ لَبَّتْ مَعَ النَّبِيِّ ص وَ أَصْحَابِهِ فَلَمَّا قَدِمُوا مَكَّةَ لَمْ تَطْهُرْ حَتَّى نَفَرُوا مِنْ مِنًى وَ قَدْ شَهِدَتِ الْمَوَاقِفَ كُلَّهَا عَرَفَاتٍ وَ جَمْعاً وَ رَمَتِ الْجِمَارَ وَ لَكِنْ لَمْ تَطُفْ بِالْبَيْتِ وَ لَمْ تَسْعَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَلَمَّا نَفَرُوا مِنْ مِنًى أَمَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَاغْتَسَلَتْ وَ طَافَتْ بِالْبَيْتِ وَ بِالصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ كَانَ جُلُوسُهَا فِي أَرْبَعٍ بَقِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ وَ عَشْرٍ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ وَ ثَلَاثِ أَيَّامِ التَّشْرِيقِ.[9]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه میگوید:
امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) فرمود: «اسماء بنت عميس» در حجة الوداع به مدت چهار روز باقى مانده از ماه ذى القعده در سرزمين «بيداء» به علت زائيدن «محمد بن ابى بكر» به حال نفاس درآمد. پس طبق دستور رسول خدا (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ)، وی غسل كرد و پارچهای در محل خون قرار داد و محرم شد، و همراه پیامبر (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) و اصحاب ایشان، لبيک گفت. هنگامی که به مكه رسیدند از نفاس پاک نشد تا اینکه از منى كوچ كردند، و او در همه مواقف: از عرفات گرفته تا مشعر وقوف كرد و جمرات را رمى نمود؛ ولى در طواف كعبه و سعى ميان صفا و مروه شركت نكرد، پس زمانی که از منى كوچ كردند، طبق فرموده پیامبر (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) غسل كرد و طواف كعبه و سعى بين صفا و مروه را به جا آورد. و جلوس او در چهار روز آخر ذی القعده و ده روز ابتدای ذى الحجه و سه روز ايام تشريق بود.
این روایت مربوط به فرضی است که قبل از احرام نفاس شده است.
دلیل قول دومقول دوم این بود که نباید به حج افراد عدول کند، بلکه بدون انجام طواف عمره، سعی را انجام میدهد و تقصیر میکند و طواف عمره را بعد از حج قضا میکند. شهید اول این قول را از «علی بن بابویه» و «ابو الصلاح حلبی» و یکی از دو قول «ابن جنید اسکافی» نقل کرده است.[10] «ابن زهره» هم این وجه را انتخاب کرده است.
دلیل این قول نیز این رویات است:
روایت اولمُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ صَبِيحٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ وَ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ كُلُّهُمْ يَرْوُونَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمَرْأَةُ الْمُتَمَتِّعَةُ إِذَا قَدِمَتْ مَكَّةَ ثُمَّ حَاضَتْ تُقِيمُ مَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَ التَّرْوِيَةِ فَإِنْ طَهُرَتْ طَافَتْ بِالْبَيْتِ وَ سَعَتْ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ إِنْ لَمْ تَطْهُرْ إِلَى يَوْمِ التَّرْوِيَةِ اغْتَسَلَتْ وَ احْتَشَتْ ثُمَّ سَعَتْ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ خَرَجَتْ إِلَى مِنًى فَإِذَا قَضَتِ الْمَنَاسِكَ وَ زَارَتْ بِالْبَيْتِ طَافَتْ بِالْبَيْتِ طَوَافاً لِعُمْرَتِهَا ثُمَّ طَافَتْ طَوَافاً لِلْحَجِّ ثُمَّ خَرَجَتْ فَسَعَتْ فَإِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ فَقَدْ أَحَلَّتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يُحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ إِلَّا فِرَاشَ زَوْجِهَا فَإِذَا طَافَتْ طَوَافاً آخَرَ حَلَّ لَهَا فِرَاشُ زَوْجِهَا.[11]
این روایت، صحیحه است و حتی برخی از آن به مستفیضه تعبیر کردهاند، زیرا چهار نفر، یعنی «علاء بن صبیح»، «عبدالرحمن بن حجاج»، «علی بن رئاب» و «عبدالله بن صالح» آن را از امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) روایت کردهاند. طبق این روایت، حضرت میفرماید:
زنی که به قصد حج تمتع وارد مکه شود و سپس حیض شود، فاصله میان حیض تا روز ترویه را در آنجا میماند، پس اگر پاک شد، طواف و سعی میان صفا و مروة را انجام میدهد؛ ولی اگر تا روز ترویه پاک نشد، غسل میکند و جلوی خون را با پارچهای میگیرد، و با همان حال، سعی انجام میدهد و به منا میرود، زمانی که مناسکش تمام شد و به زیارت کعبه آمد، یک طواف برای عمره انجام میدهد و یک طواف برای حج، سپس سعی انجام میدهد. اگر چنین کند، همه محرمات احرام، برایش حلال میشود مگر نزدیکی با همسرش که با انجام طواف دیگر (طواف نساء)، آن نیز بر او حلال میشود.
روایت دوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُمْ (عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيِّ عَنْ عَجْلَانَ أَبِي صَالِحٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ مُتَمَتِّعَةٍ قَدِمَتْ مَكَّةَ فَرَأَتِ الدَّمَ قَالَ تَطُوفُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ تَجْلِسُ فِي بَيْتِهَا فَإِنْ طَهُرَتْ طَافَتْ بِالْبَيْتِ وَ إِنْ لَمْ تَطْهُرْ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ أَفَاضَتْ عَلَيْهَا الْمَاءَ وَ أَهَلَّتْ بِالْحَجِّ مِنْ بَيْتِهَا وَ خَرَجَتْ إِلَى مِنًى وَ قَضَتِ الْمَنَاسِكَ كُلَّهَا فَإِذَا قَدِمَتْ مَكَّةَ طَافَتْ بِالْبَيْتِ طَوَافَيْنِ ثُمَّ سَعَتْ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَإِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ فَقَدْ حَلَّ لَهَا كُلُّ شَيْءٍ مَا خَلَا فِرَاشَ زَوْجِهَا.[12]
این روایت به خاطر «درست واسطی» که فطحی مذهب است، موثقه خواهد بود. «عجلان ابو صالح» میگوید:
از امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) درباره زنی که به قصد حج تمتع وارد مکه شده و حیض شده، پرسیدم، فرمود: سعی صفا و مروة را انجام میدهد، سپس در خانهاش مینشیند، پس اگر پاک شد، طواف کعبه را انجام میدهد، ولی اگر تا روز ترویه پاک نشد، خود را میشوید و برای حج از همان خانهاش، محرم میشود و به منا میرود و همه مناسک را به جا میآورد، و زمانی که به مکه بازگشت، دو طواف به جا آورده و سعی میان صفا و مروة انجام میدهد، اگر چنین کند، غیر از نزدیکی با شوهرش، بقیه محرمات احرام، بر او حلال میشود.
روایت سوموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُمْ (عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ دُرُسْتَ عَنْ عَجْلَانَ أَبِي صَالِحٍ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا اعْتَمَرَتِ الْمَرْأَةُ ثُمَّ اعْتَلَّتْ قَبْلَ أَنْ تَطُوفَ قَدَّمَتِ السَّعْيَ وَ شَهِدَتِ الْمَنَاسِكَ فَإِذَا طَهُرَتْ وَ انْصَرَفَتْ مِنَ الْحَجِّ قَضَتْ طَوَافَ الْعُمْرَةِ وَ طَوَافَ الْحَجِّ وَ طَوَافَ النِّسَاءِ ثُمَّ أَحَلَّتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ.[13]
«عجلان ابو صالح» در این روایت موثقه، شنیده که امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) فرمود:
اگر زنی حج تمتع انجام دهد و قبل از انجام طواف، حیض شود، سعی صفا و مروة را مقدم میکند و در مناسک شرکت میکند، و زمانی که پاک شد و از اعمال حج خارج شد، طواف عمرهاش را قضا میکند و طواف زیارت و طواف نساء نیز انجام میدهد و در این صورت، همه محرمات احرام بر او حلال میشود.
این روایت، ظاهرا همان روایت قبلی است که به صورت خلاصه نقل شده است.
روایت چهارموَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُ [سهل بن زیاد] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ رَجُلٍ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ امْرَأَةٍ مُتَمَتِّعَةٍ طَمِثَتْ قَبْلَ أَنْ تَطُوفَ فَخَرَجَتْ مَعَ النَّاسِ إِلَى مِنًى أَ وَ لَيْسَ هِيَ عَلَى عُمْرَتِهَا وَ حَجَّتِهَا فَلْتَطُفْ طَوَافاً لِلْعُمْرَةِ وَ طَوَافاً لِلْحَجِّ.[14]
در این روایت مرسله آمده که:
امام صادق (عَلَیْهِالسَّلامِ) وقتی از ایشان در باره زنی سؤال شد که میخواهد حج تمتع به جا آورد و قبل از طواف حیض میشود، پس با مردم به منا میرود، فرمود: آیا عمره و حج او صحیح نیست؟! باید طوافی برای عمره و طوافی برای حج انجام دهد.
مفروض در این چهار روایت، صورتی است که پس از احرام، حیض شده است و همه آنها دلالت دارند که طواف عمره را انجام ندهد؛ بلکه پس از مناسک حج، قضای آن را به جا آورد.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله