انسان، به طور فطرى حقبین [1]، حقطلب و حقپذیر است. [2] تنها کسانى حق را نمىبینند و با آن مخالفت مىورزند که آلودگىهاى اخلاقى و عملى، دیدۀ عقل و قلب آنها را کور، و گوشِ دل آنها را کر، کرده باشد.
مطابقت کامل برنامهاى که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، از جانب او براى زندگى انسان آورده است با حق، ایجاب مىکند افرادى که فطرت پاک آنها آلوده نشده و حواسّ باطنى آنها سالم است، حق بودن آن را تشخیص دهند و به آن ایمان بیاورند:
(أَفَمَن یعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک الْحَقُّ کمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبَـبِ (رعد: 19).
آیا کسى که مىداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حقّ است، همانند کسى است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر مىشوند).
این تعبیر لطیف و زیبا، بیانگر این واقعیت است که حقّانیت برنامههایى که پیامبر_ صلی الله علیه و آله _ از جانب خداوند سبحان آورده، به قدرى روشن است که امکان ندارد چشم دلِ کسى بینا باشد و آن را تشخیص ندهد و یا نپذیرد .
این معنا با تعبیرهاى دیگر، در آیات متعدّدى (ر. ک: سبأ: 6 / قصص: 53 / احقاف: 30) دیده مىشود، مانند:
(وَ لِیعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّک فَیؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللّه لَهَادِ الَّذِینَ ءَامَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (حج: 5۴).
و [نیز] هدف این بود که آگاهان بدانند این (قرآن)، حقّ است از سوى پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد و خداوند، کسانى را که ایمان آوردند، به سوى صراط مستقیم، هدایت مىکند).
[1] . (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا (شمس: 8)؛ سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام كرده است).
[2] . (فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللّه الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا (روم:30) پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار كن! این فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفریده است).