بحث اخلاقی
خویشتنداری از نیازخواهی از دیگران (2)
لا تَفتِنّي بِالاستِعانَةِ بِغَيرِكَ إذَا اضطُرِرتُ.[1]
نکته دیگری که در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق قابل توجه است، در رابطه با عبارت «لا تَفتِنّي» است. «فتنه» به معنای امتحان است،[2] پس در این عبارت خطاب به خدای سبحان میگوییم: «خدایا! مرا امتحان نکن».
خدای متعال، انسان را در همه حال امتحان میکند. یکی از مصادیق امتحان الهی هنگام اضطرار و گرفتاری است که آیا انسان درِ خانه او میرود یا غیر او. آزمايش الهى، برای دانستن این مطلب يا نمايان ساختن آن براى ديگران نيست؛ بلكه حكمت آن، تربیت و پرورش استعدادهاى نهفته انسان است. اگر انسان در مواقع اضطرار درِ خانه غیر خدا نرود، باعث رشد و کمال معنوی او میشود، یعنی موجب تکامل توحید او میشود. کسی که از این امتحان، موفق بیرون بیاید، موحد حقیقی است، چرا که این جمله را باور کرده که «لا مؤثر فی الوجود الا الله».
در روایتی از امام باقر (علیه السّلام) درباره امام موحدین، حضرت ابراهیم (علیه السّلام) چنین نقل شده است:
اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّوجلَّ إبراهيمَ خَليلًا لأنّهُ لَم يَرُدَّ أحَداً، و لَم يَسألْ أحَداً غيرَ اللَّهِ عَزَّوجلَّ.[3]
خداوند عز و جل ابراهيم را خليل [خود] قرار داد، چون دست ردّ به سينه هيچ كس نزد و از هيچ كس هم جز خداوند عز و جل چيزى نخواست.
این شعر نیز منسوب به امام حسین (علیه السّلام) که فرمود:
إذا ما عَضَّكَ الدَّهر
فَلا تَجنَح إلى خَلق
و لا تَسأَل سِوَى اللّه
تَعالى قاسِمِ الرِّزق
فَلَو عِشتَ و طَوَّفت
مِنَ الغَربِ إلَى الشَّرق
لَما صادَفتَ مَن يَقدرٌ
أن يُسعِدَ أو يُشقِي
وقتـى روزگار بر تو فشار آورد
بـه مـردم، روى نـيـــاور
و از غيــر خـداوند متـعالِ
قسمتكننده روزى، درخواست مكن
اگر زنده بمانى و شرق
و غرب دنيا را بگردى،
كسى را نمىيابى كه بتواند
[تو را] سعادتمند و يا بدبخت كند
بحث فقهی
موضوع: اشتراط احرام از مکه (2)
یادآوری
بحث در چهارمین شرط از شرائط حج تمتع بود. گفتیم در این شرط، پنج فرع جای بحث دارد. در جلسه قبل، فرع اول که اشتراط احرام از خود شهر مکه بود و دلیل آن را خواندیم. این فرع تتمهای دارد که در اینجا مطرح میشود.
تتمه فرع اول
پس از آنکه ثابت شد باید برای حج تمتع از خود مکه محرم شد نه از میقاتها، این سؤال پیش میآید که از کجای شهر مکه میتوان احرام بست؟
پاسخ این است که از هر جایی از شهر مکه احرام بستن برای حج تمتع، جایز و کافی است، هرچند احرام بستن در مسجد الحرام نسبت به بقیه مناطق شهر افضل است و بهترین جای مسجد الحرام نیز کنار مقام ابراهیم(علیه السّلام) یا در حجر اسماعیل(علیه السّلام) است.
دلیل جواز احرام در هر جایی از مکه، علاوه بر اطلاق روایاتی که در جلسه قبل بیان شد، روایاتی است که بر تخییر میان محرم شدن در مکانهای مختلف، دلالت دارند؛ و دلیل افضل بودن اماکن یاد شده نیز روایاتی است که بر این مطلب تصریح دارند.
این روایات در باب 21 از «ابواب المواقیت» آمده است. عنوان این باب چنین است:
بَابُ وُجُوبِ الْإِحْرَامِ بِحَجِّ التَّمَتُّعِ مِنْ مَكَّةَ وَ أَفْضَلُهُ الْمَسْجِدُ وَ أَفْضَلُهُ عِنْدَ الْمَقَامِ أَوْ تَحْتَ الْمِيزَابِ.
باب وجوب احرام برای حج تمتع از مکه و اینکه بهترین جای مکه، مسجد الحرام و بهترین جای مسجد، مقام ابراهیم یا زیر ناودان است.
در روایت دوم این باب آمده است:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي أَحْمَدَ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيْنَ أُهِلُّ بِالْحَجِّ فَقَالَ إِنْ شِئْتَ مِنْ رَحْلِكَ وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الْكَعْبَةِ وَ إِنْ شِئْتَ مِنَ الطَّرِيقِ.[4]
روایت صحیحه است. «عمرو بن حریث» میگوید:
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم از کجا برای حج محرم شوم؟ فرمود: اگر خواستی از محل اقامتت و اگر خواستی از کعبه [یعنی مسجد الحرام] و اگر خواستی در مسیر.
طبق این روایت میتوان از هر جای شهر مکه برای حج محرم شد.
روایت بعدی در باب 52 از «ابواب الاحرام» آمده است، میفرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَاغْتَسِلْ ثُمَّ الْبَسْ ثَوْبَيْكَ وَ ادْخُلِ الْمَسْجِدَ حَافِياً وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ ثُمَّ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع أَوْ فِي الْحِجْرِ ثُمَّ اقْعُدْ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ فَصَلِّ الْمَكْتُوبَةَ ثُمَّ قُلْ فِي دُبُرِ صَلَاتِكَ كَمَا قُلْتَ حِينَ أَحْرَمْتَ مِنَ الشَّجَرَةِ فَأَحْرِمْ بِالْحَجِّ...[5]
«معاویة بن عمار» در این روایت صحیح السند میگوید:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: روز تَرْويه كه شد، به خواست خدا، غسل كن و سپس جامههاى احرامت را بپوش و پابرهنه، با آرامش و وقار وارد مسجد الحرام شو. سپس كنار مقام ابراهيم (علیه السّلام) يا در حِجر اسماعيل(علیه السّلام)، دو ركعت نماز بخوان و بنشين تا ظهر شود. نماز واجب را بخوان و بعد از نمازت، همان را بگو كه هنگام احرام از مسجد شجره گفتى. آنگاه احرام حج ببند...
روایت بعدی در باب 46 از «ابواب الاحرام» آمده است، میفرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ وَ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ وَ الْحَلَبِيِّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ إِذَا أَهْلَلْتَ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ لِلْحَجِّ فَإِنْ شِئْتَ لَبَّيْتَ خَلْفَ الْمَقَامِ وَ أَفْضَلُ ذَلِكَ أَنْ تَمْضِيَ حَتَّى تَأْتِيَ الرَّقْطَاءَ وَ تُلَبِّيَ قَبْلَ أَنْ تَصِيرَ إِلَى الْأَبْطَحِ.[6]
«حفص بن بخترى» و «معاوية بن عمّار» و «عبد الرحمن بن حجاج» و «حلبى»، همگى از امام صادق (علیه السّلام) روايت كردهاند كه ضمن حدیثی فرمود:
و هنگامی براى حج از مسجد الحرام محرم میشوى، پس اگر خواستی پشت مقام ابراهيم (علیه السّلام) لبّيك میگویی، و افضل آن است كه به طرف «رقطاء» بروی، و پيش از آنكه به «ابطح» برسى، لبّيك بگویی.
دو روایت نیز در باب افضل بودن احرام در مقام یا حجر میخوانیم.
در حدیث اول باب 21 از «ابواب المواقیت» آمده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَاغْتَسِلْ ثُمَّ الْبَسْ ثَوْبَيْكَ وَ ادْخُلِ الْمَسْجِدَ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع أَوْ فِي الْحِجْرِ ثُمَّ أَحْرِمْ بِالْحَجِّ الْحَدِيثَ.[7]
«معاویة بن عمار» میگوید:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: روز تَرْويه كه شد، به خواست خدا، غسل كن و سپس جامههاى احرامت را بپوش و وارد مسجد الحرام شو... تا آنجا که فرمود: سپس كنار مقام ابراهيم (علیه السّلام) يا در حِجر اسماعيل(علیه السّلام)، دو ركعت نماز بخوان، آنگاه احرام حج ببند...
در روایت سوم این باب نیز آمده است:
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَيِّ الْمَسْجِدِ أُحْرِمُ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ فَقَالَ مِنْ أَيِّ الْمَسْجِدِ شِئْتَ.[8]
«یونس بن یعقوب» میگوید:
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم: روز ترویه از کجای مسجد الحرام احرام ببندم؟ فرمود: از هر جای مسجد که خواستی.
بنا بر این، طبق این روایات از هر جای مکه میتوان برای حج احرام بست، هرچند افضل در مسجد الحرام است و در آنجا نیز افضل کنار مقام ابراهیم(علیه السّلام) یا داخل حجر اسماعیل(علیه السّلام) است؛ اما سؤال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که آیا شهر جدید مکه نیز شامل این حکم میشود و مثلا کسی که محل اقامتش در منطقه «عزیزیه» مکه است، میتواند در آنجا برای حج محرم شود یا فقط باید بیاید در شهر قدیم مکه؟ پاسخ این سؤال پس از اتمام فروع پنجگانه خواهد آمد ان شاء الله.
فرع دوم
فرع دوم این است که اگر احرام بستن از مکه امکانپذیر نبود، از هر جا که ممکن بود، احرام میبندد. مثلا پس از انجام عمره تمتع، به جهتی از مکه خارج شده؛ ولی حالا که میخواهد برای احرام حج به مکه برگردد، معذور است، مثلا مشکل امنیتی دارد، در این صورت، تا هر جایی که برایش امکان دارد به سمت مکه میآید و از همان جا محرم میشود و به عرفات میرود.
هرچند در این باره نصّ خاصی نداریم؛ ولی میتوان این حکم را از روایات دیگر استفاده کرد، مثلا روایتی که دلالت میکند که اگر کسی که بدون احرام از میقات میگذرد، نتواند برای احرام عمره به آنجا برگردد، باید از هر جا که میتواند، احرام ببندد، متن روایت چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يُحْرِمَ حَتَّى دَخَلَ الْحَرَمَ قَالَ قَالَ أَبِي يَخْرُجُ إِلَى مِيقَاتِ أَهْلِ أَرْضِهِ فَإِنْ خَشِيَ أَنْ يَفُوتَهُ الْحَجُّ أَحْرَمَ مِنْ مَكَانِهِ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ فَلْيَخْرُجْ ثُمَّ لْيُحْرِمْ.[9]
«حلبی» در این روایت صحیحه میگوید:
از امام صادق (علیه السّلام) درباره شخصی پرسیدم که فراموش کرده محرم شود تا اینکه وارد حرم میشود؟ فرمود: پدرم فرمود: به میقات اهل منطقه خودشان بر میگردد؛ ولی اگر میترسد که اگر برگردد، حج او فوت میشود، از هر جایی که هست، محرم شود، پس اگر میتواند از حرم خارج شود، خارج میشود و از آنجا محرم میشود.
هر چند این روایت درباره احرام عمره است؛ ولی ملاک، ترس از فوت حج است که در فرض ما نیز چنین است، زیرا نمیتواند برای احرام حج وارد مکه شود، و اگر احرام نبندد، حج از دستش میرود، لذا باید از هر جایی که برایش ممکن است، محرم شود. بنا بر این، اگر پس از آنکه در خارج از مکه محرم شد، عذرش برطرف شود، اگر فرصت داشته باشد، باید برگردد و در مکه محرم شود.
همچنین میتوان این حکم را از روایات مربوط به کسی که احرام را جهلا یا نسیانا ترک کرده نیز، برداشت نمود. در حدیث اول از باب بیستم از «ابواب المیقات» آمده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يُحْرِمَ أَوْ جَهِلَ وَ قَدْ شَهِدَ الْمَنَاسِكَ كُلَّهَا وَ طَافَ وَ سَعَى قَالَ تُجْزِيهِ نِيَّتُهُ إِذَا كَانَ قَدْ نَوَى ذَلِكَ فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ وَ إِنْ لَمْ يُهِلَّ...[10]
روایت مرسله است. «جمیل بن دراج» به نقل از یکی از اصحاب میگوید:
امام باقر یا امام صادق (علیهما السّلام) در باره شخصی که فراموش کرده محرم شود یا آن را نمیدانسته؛ ولی همه مناسک را انجام داده و طواف و سعی را هم به جا آورده، فرمود: اگر آن را نیت کرده باشد، همان نیتاش کفایت میکند و حج او با اینکه تلبیه نگفته، تمام است.
و در حدیث دوم آن آمده است:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ كَانَ مُتَمَتِّعاً خَرَجَ إِلَى عَرَفَاتٍ وَ جَهِلَ أَنْ يُحْرِمَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ بِالْحَجِّ حَتَّى رَجَعَ إِلَى بَلَدِهِ قَالَ إِذَا قَضَى الْمَنَاسِكَ كُلَّهَا فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ.[11]
این روایت صحیحه است. «علی بن جعفر» از برادرش امام کاظم (علیه السّلام) نقل کرده که:
از ایشان در باره شخصی پرسیدم که میخواسته حج تمتع انجام دهد؛ ولی چون نمیدانسته که باید روز هشتم برای حج محرم شود، بدون احرام به عرفات رفته و با همین حالت به شهرش برگشته است؟ فرمود: اگر همه مناسک را انجام داده است، حج او تمام است.
همچنین در حدیث سوم این باب آمده است:
وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ) عَنْ أَخِيهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الْإِحْرَامَ بِالْحَجِّ فَذَكَرَ وَ هُوَ بِعَرَفَاتٍ فَمَا حَالُهُ قَالَ يَقُولُ اللَّهُمَّ عَلَى كِتَابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ فَقَدْ تَمَّ إِحْرَامُهُ.[12]
«علی بن جعفر» از برادرش امام کاظم (علیه السّلام) نقل کرده که:
از ایشان در باره شخصی که احرام بستن برای حج را فراموش کرده بوده و وقتی در عرفات بوده، یادش افتاده، تکلیفش چیست؟ فرمود: بگوید: «اللَّهُمَّ عَلَى كِتَابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ» و احرامش کامل میشود.
بر اساس این روایات، حج کسی که از روی فراموشی یا جهل، بدون احرام، اعمال حج را به جا آورده، صحیح است، پس وقتی در چنین صورتی حج صحیح است، به طریق اولی، حج کسی که به خاطر عدم تمکن از ورود به مکه، در خارج از آن محرم شده، صحیح خواهد بود.
فرع سوم
فرع سوم که بحث خاصی ندارد این است که اگر عمداً و از روی اختیار از غیر مکه محرم شود، ـ همان طور که حضرت امام و صاحب عروة فرمودند ـ احرامش باطل است و باید به مکه برگردد و دوباره از آنجا محرم شود و اینکه با همان احرام وارد مکه شود، کافی نیست، زیرا احرامش «مأمور به» نبوده است.
فرع چهارم
این فرع که در عروة و تحریر مطرح نشده است، در واقع تتمه فرع قبلی است، یعنی فرض این است که عمداً و از روی اختیار در خارج از مکه محرم شده؛ ولی حالا که پشیمان شده و میخواهد برگردد تا در مکه محرم شود، نمیتواند برگردد، مثلا فرصت ندارد و یا عذری دیگر دارد. در این صورت، آیا میتواند از هر جا که برایش امکان دارد، محرم شود یا اینکه حج او باطل شده و باید سال آینده آن را اعاده کند؟
شماری از فقها مانند شهید اول در الدروس،[13] شهید ثانی در مسالک[14] و صاحب جواهر[15] قائل هستند که حج او باطل است.
عبارت جواهر چنین است:
أما العامد فإن أمكنه استئنافه منها استأنفه، و إلا بطل حجه و لم يفده الاستئناف من غيرها.[16]
اما کسی که عمداً در خارج از مکه محرم شده، اگر میتواند، باید در مکه دوباره محرم شود؛ ولی اگر نمیتواند، حج او باطل است و انجام دوباره آن از غیر مکه نیز فایدهای ندارد.
ولی آیت الله سبحانی میفرمایند: ممکن است به دلیل صحیحه «حلبی» بگوییم از هر جایی که هست، جایز است محرم شود.[17]
متن این صحیحه چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ تَرَكَ الْإِحْرَامَ حَتَّى دَخَلَ الْحَرَمَ فَقَالَ يَرْجِعُ إِلَى مِيقَاتِ أَهْلِ بِلَادِهِ الَّذِي يُحْرِمُونَ مِنْهُ فَيُحْرِمُ فَإِنْ خَشِيَ أَنْ يَفُوتَهُ الْحَجُّ فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَكَانِهِ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الْحَرَمِ فَلْيَخْرُجْ.[18]
شیخ طوسی به اسنادش از «موسی بن قاسم» و او از «محمد بن ابی عمیر» و او از «حماد بن عثمان» و او از «عبیدالله بن علی الحلبی» که همه امامی، جلیل و ثقه هستند، نقل میکند. «حلبی» میگوید:
از امام صادق (علیه السّلام) درباره شخصی پرسیدم که داخل حرم شده است، ولی هنوز احرام نبسته است؟ فرمود: باید به همان میقاتی که هموطنانش از آنجا محرم میشوند، بر گردد و محرم شود؛ ولی اگر میترسد که [اگر به میقات برگردد] حج از او فوت میشود، باید از همان مکانی که در آن هست، محرم شود و اگر میتواند که از حرم خارج شود [و در آنجا محرم شود] باید خارج شود.
در این روایت، اولاً عبارت «تَرَكَ الْإِحْرَامَ» مطلق است و شامل عامد و ناسی هر دو میشود، ثانیاً ملاک را خوف از فوت حج دانسته است که در فرض ما نیز وجود دارد.
به نظر ما، این مطلب، از فرمایش شیخ طوسی هم استفاده میشود. ایشان میفرماید:
إذا أراد المتمتع أن يحرم بالحج، فينبغي أن ينشىء الإحرام من جوف مكة و يحرم منها، فإن خالف و أحرم من غيرها وجب عليه أن يرجع الى مكة و يحرم منها، سواء كان أحرم من الحل أو الحرم إذا أمكنه، فإن لم يمكنه مضى على إحرامه و تمم أفعال الحج، و لا يلزمه دم لهذه المخالفة.[19]
اگر کسی که وظیفهاش تمتع است، بخواهد برای حج محرم شود، باید از درون شهر مکه احرام ببندد و از آنجا محرم شود، پس اگر مخالفت کند و از غیر مکه محرم شود، چه از حلّ محرم شده باشد، چه از حرم، واجب است در صورت امکان، به مکه برود و از آنجا محرم شود؛ ولی اگر برایش ممکن نباشد، بر همان احرامش اکتفا میکند و افعال حج را تمام میکند و در این صورت، لازم نیست به خاطر این مخالفت، قربانی بدهد.
طبق نظر ایشان، در این صورت که مخالفت کرده و عمداً در غیر مکه محرم شده و از برگشت به مکه معذور است، نه تنها حج او صحیح است، بلکه نیاز به تجدید احرام هم ندارد و همان احرامی که عمدا انجام داده کفایت میکند، البته همان طور که در فرع بعدی خواهیم گفت، برخی فقها، کلام ایشان را فقط حمل بر حالت نسیان یا جهل کردهاند؛ ولی اگر نگوییم به قرینه کلمه «مخالفت» منظور ایشان همین صورت عمدی است، لا اقل، کلام ایشان اطلاق دارد و شامل حالت عمدی نیز میشود.
بنا بر این، به نظر ما نیز میتوان با توجه به روایتی که بیان شد، گفت: اگر بعد از مخالفت و پشیمانی از هر جایی که برایش ممکن باشد، محرم شود، حج او صحیح است، البته مثل شیخ همان احرام قبلی را کافی نمیدانیم؛ بکله نیاز به تجدید احرام دارد.
فرع پنجم
تا اینجا حکم کسی که عمدا در غیر مکه محرم شده، بیان شد، اما در این فرع صحبت در صورتی است که از روی فراموشی یا جهالت، در خارج از مکه محرم شده است. در اینجا نیز دو حالت دارد، زیرا یا میتواند به مکه برگردد یا نمیتواند. در صورت اول، شکی نیست که هر وقت یادش آمد یا عالم به مسئله شد، باید برگردد و دوباره در مکه محرم شود؛ ولی اگر مثلا فرصت ندارد یا عذری دیگر دارد که نمیتواند برگردد، آیا حج او باطل است یا اینکه باید از هر جایی برایش امکان دارد، محرم شود یا اینکه همان طور که شیخ طوسی فرمود، اصلا نیازی به تجدید احرام نیست و حج او صحیح است؟
صاحب کشف اللثام نظریه شیخ طوسی را پذیرفته است، ایشان پس از ممنوع دانستن تجدید احرام دیگر در غیر مکه، میفرماید:
اجتزأ الشيخ بإحرامه الأوّل، للأصل، و مساواة ما فعله لما يستأنفه في الكون من غير مكة و في العذر لأنّ النسيان عذر، و هو الأقوى، و خيرة التذكرة.[20]
شیخ طوسی احرام اولش را کافی دانسته است، به خاطر اصالة الصحة و اینکه احرامی که قبلا انجام داده با احرامی که دوباره انجام میدهد در اینکه در غیر مکه هستند و در اینکه هر دو از روی عذر انجام میشوند، مساویاند، زیرا فراموشی نیز عذر است و این نظریه که مختار تذکرة هم هست، قویتر است.
اینکه ایشان، این نظریه را نظریه مختار علامه حلی در تذکرة دانسته است، ظاهراً صحیح نیست، زیرا عبارت علامه چنین است:
لو خرج من مكة بغير إحرام ناسيا أو جاهلا، رجع إليها أو أحرم منها، فإن عرض له مانع، أحرم من موضعه و لو بعرفات، و كذا في الخائف من الرجوع.[21]
اگر از روی فراموشی یا جهالت، بدون احرام از مکه خارج شود، باید به آنجا برگردد و از آنجا محرم شود؛ ولی اگر برایش مانعی پیش آید [که نتواند برگردد] از همان جایی که هست، محرم میشود، هرچند در عرفات باشد، همچنین است حکم کسی که از بازگشت به مکه میترسد.
طبق این عبارت، نظر علامه هم این است که باید تجدید احرام کند، مگر مراد فاضل هندی جای دیگر تذکرة باشد که ما چیزی پیدا نکردیم.
اما صاحب جواهر استدلال کشف اللثام را ردّ کرده است. از نظر ایشان اولا احرام اول امر نداشته، بنا بر این، باطل بوده است، از این رو، اصل فساد است نه صحت، ثانیاً ادعای مساوی بودن احرام اول و دوم صحیح نیست، زیرا قیاس است و مقتضای اصل، نیز عکس آن یعنی عدم مساوات است، چرا که مصحح احرام جدید، اجماع فقها بر صحت این احرام است، ولی نسیان مصحح نیست تا بگوییم به غیر تعدی میکند، چون عذر در صورت عدم وجوب عود، موجب مجزی بودن احرام اول نمیشود.
عبارت جواهر چنین است:
لو تعذر ذلك و لو لضيق الوقت قيل و القائل الشيخ في المحكي من خلافه يجزيه ذلك الإحرام الذي أوقعه في غيرها لعذر من نسيان أو غيره، و تبعه في كشف اللثام حاكيا له عن التذكرة أيضا للأصل و مساواة ما فعله لما يستأنفه في الكون من غير مكة، و في العذر، لأن النسيان عذر و الوجه أنه يستأنفه حيث أمكن و لو بعرفة إن لم يتعمد ذلك عالما بالحال، لأن ما أوقعه أولا لم يوافق أمرا به، فهو فاسد، و من هنا كان مقتضى الأصل الفساد لا الصحة، و أما دعوى المساواة فلا ريب في أنها قياس و الأصل يقتضي العكس، إذ المصحح للإحرام المستأنف انما هو الإجماع على الصحة معه، و ليس النسيان مصححا له حتى يتعدى به إلى غيره، و انما هو مع العذر عذر في عدم وجوب العود، و هو لا يوجب الاجتزاء بالإحرام معه حيثما وقع، بل انما يجب الرجوع إلى الدليل، و ليس هنا سوى الاتفاق، و لم ينعقد إلا على الإحرام المستأنف، و أما السابق فلا دليل عليه.[22]
اگر رجوع به مکه، هرچند به دلیل کمبود وقت، متعذر باشد، گفته شده و قائل آن شیخ در کتاب الخلاف است که فرموده: همان احرامی که در غیر مکه به خاطر عذری مانند فراموشی یا مانند آن، انجام داده است، کفایت میکند. در کشف اللثام نیز از او تبعیت کرده در حالی که این نظر را از تذکرة نیز حکایت نموده است، به خاطر اصالة الصحة و مساوی بودن احرامی که انجام داده با احرام مجدد در اینکه هر دو در غیر مکه هستند و اینکه هر دو به خاطر عذر در آنجا انجام شدهاند، چرا که نسیان نیز عذر است؛ ولی قول صحیح این است که هر جا برایش ممکن باشد، آن را تجدید کند، حتی در عرفه اگر عمداً و از روی علم، در غیر مکه محرم نشده باشد، زیرا احرام اولی که انجام شده، موافق هیچ امری نبوده، پس فاسد است. به همین جهت، مقتضای اصل فساد است نه صحت، ادعای مساوات نیز شکی نیست که قیاس است، اصل نیز عکس آن را اقتضا میکند، چون مصحح احرام جدید، علاوه بر اصل، اجماع بر صحت است؛ ولی نسیان نمیتواند مصحح احرام جدید باشد تا از آن به غیر آن نیز سرایت کند، زیرا نسیان با اینکه عذر است، ولی عذر در صورتی است که برگشتن واجب نباشد و چنین عذری موجب کفایت احرام در هر زمان نخواهد بود. بلکه در اینجا باید به دلیل رجوع شود که غیر از اجماع دلیل دیگری نیست، و اجماع نیز فقط در احرام مجدد وجود دارد، اما احرام قبلی دلیلی ندارد.
بنابراین، از نظر ایشان نمیتوان حکم به صحت احرام اول نمود؛ بلکه باید از هر جا ممکن است، یک بار دیگر محرم شود، البته ایشان در ادامه یک مورد را استدراک نموده و میفرماید:
نعم قد يقال بصحة إحرام مصادف العذر واقعا، كما لو نسي الإحرام منها و أحرم من غيرها في حال عدم تمكنه من الرجوع إليها لو كان متذكرا، لمصادفته الأمر به واقعا حينئذ، فتأمل.[23]
بله گفته شده احرامی که در واقع با عذر مصادف شده باشد، صحیح است، مثلا اگر احرام در مکه را فراموش کرده بوده و در حالی از غیر مکه محرم شده که اگر یادش هم بود، [مثلا به دلیل خوف جانی] نمیتوانست به مکه بیاید و محرم شود، [در این صورت، همان احرام اولی صحیح است و نیازی به تجدید ندارد] زیرا امر واقعی به آن تعلق گرفته است، اما در این سخن تأمل است.
آیت الله خویی پس از نقل این استدراک، این نظر را صحیح دانسته و تأمل صاحب جواهر را وارد نمیداند که در جلسه آینده آن را توضیح خواهیم داد.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله