بحث اخلاقی
هنگام ضرورت تنها از خدا کمک خواستن (4)
اللّهُمَّ اجعَلني أصولُ بِكَ عِندَ الضَّرورَةِ.[1]
یکی دیگر از نکاتی که در تبیین این فراز بیان میشود این است که کسانی که هنگام اضطرار و مشکلات جدی در زندگی سراغ خدا میروند، دو دسته هستند:
یک دسته کسانی هستند که وقتی مشکل نداشته باشند، کاری با خدا ندارند؛ بلکه فقط هنگام مشکلات سراغ خدا میروند.
دسته دوم کسانی هستند که موقعی که مشکل ندارند نیز سراغ خدا میروند؛ البته هنگام مشکلات جدیتر با او ارتباط بر قرار میکنند.
در روایات، گروه اول که فقط وقتی گرفتار میشوند یاد خدا میافتند، مورد نکوهش و مذمت واقع شدهاند. در روایتی وارد شده که شخصی از امیر المؤنین (علیه السّلام) درخواست موعظه و رهنمود کرد، حضرت طبق نقل فرمود:
لا تَكن مِمَّن ... إن أصابَهُ بَلاءٌ دَعا مُضطَرّا، و إن نالَهُ رَخاءٌ أعرَضَ مُغتَرّا.[2]
از آنانى مباش كه ... چون بلايى به او برسد، از سر بيچارگى دعا مىكند و هر گاه آسايشى يابد، مغرورانه [از خدا] روى مىگردانَد.
همچنین امام زين العابدين (علیه السّلام) در مناجات خود با خدا ـ طبق نقل ـ چنین درخواست مىكند:
إلهى ... لا تَجعَلنى مِمَّن يبطِرُهُ الرَّخاءُ، و يصرَعُهُ البَلاءُ؛ فَلا يدعوك إلّا عِندَ حُلولِ نازِلَةٍ، و لا يذكرُك إلّا عِندَ وُقوعِ جائِحَةٍ، فَيصرَعُ لَك خَدُّهُ، و تُرفَعُ بِالمَسأَلَةِ إلَيك يدُهُ.[3]
پروردگار من! ... مرا از آنانى قرار مده كه خوشى، سرمستش مىكند و بلا، به زمينش مىزند. چنين كسى، تنها در هنگام گرفتار آمدنْ تو را مىخوانَد و تنها به وقت مصيبتْ به ياد تو مىافتد و گونهاش را بر خاك مىنهد و دست تقاضايش به درگاه تو بلند مىشود.
بنا بر این، مفهوم اینکه از خدا میخواهیم «هنگام اضطرار و درماندگى با سرعت، سراغ او برویم» به این معنا نیست که هنگام خوشی، کاری با او نداشته باشیم؛ بلکه همیشه باید درِ خانه خدا برویم، ولی هنگام گرفتاری، به صورت جدیتر.
بحث فقهی
موضوع: اشتراط انجام عمره و حج تمتع در اشهر حج و در یک سال
یادآوری
بحث در مسئله اول از مسائل صورت انجام حج تمتع بود. در این مسئله، پنج شرط از شرائطی که در حج تمتع لازم است، مطرح شده است. شرط اول که نیت بود را خواندیم و اینک شرط دوم.
شرط دوم
متن تحریر چنین است:
ثانيها: أن يكون مجموع عمرته و حجه في أشهر الحج، فلو أتى بعمرته أو بعضها في غيرها لم يجز له أن يتمتع بها، و أشهر الحج شوال و ذو القعدة و ذو الحجة بتمامه على الأصح.[4]
دوّم: اينكه مجموع عمره و حجش در ماههاى حج انجام شود، بنابراين اگر تمام عمرهاش را يا قسمتى از آن را در غير ماههاى حج به جا آورد، جايز نيست كه به آن تمتع نمايد [یعنی نمىتواند آن را عمره تمتع حساب كند] و ماههاى حج، شوال، ذیقعده و تمام ذیحجّه است، بنا بر قول صحيحتر.
صاحب عروة نیز پس از بیان همین مطلب، استدلال آن را نیز آورده است.[5]
در این مسئله دو فرع مطرح شده است:
1 ـ اشتراط انجام تمام عمره و حج تمتع در ماههای حج.
2 ـ ماههای حج، سه ماه شوال، ذیقعده و ذیحجه است.
فرع اول
در شرط بودن اینکه باید همه مناسک عمره تمتع و حج تمتع در اشهر حج واقع شود، اتفاق نظر وجود دارد. مثلا شیخ طوسی در الخلاف میفرماید:
لا ينعقد الإحرام بالحج و لا العمرة التي يتمتع بها الى الحج إلا في أشهر الحج، فإن أحرم في غيرها انعقد إحرامه بالعمرة. و به قال جابر بن عبد الله، و ابن عباس، و عطاء، و عكرمة، و الأوزاعي، و أحمد، و إسحاق، و مالك، و الشافعي. و قال أبو حنيفة و الثوري: ينعقد في غيرها إلا أن الإحرام فيها أفضل و هو المسنون، و إذا أحرم في غيرها أساء و انعقد إحرامه. دليلنا: إجماع الفرقة، و أيضا فلا خلاف أن الإحرام بالحج ينعقد في الأشهر التي قدمنا ذكرها، و ليس على قول من قال بانعقادها في غيرها دليل.[6]
احرام حج و عمره تمتع فقط در ماههای حج منعقد میگردد، پس اگر در غیر آن ماهها محرم شود، احرامش، احرام عمره مفرده خواهد بود. «جابر بن عبدالله»، «ابن عباس»، «عطاء»، «عکرمه»، «اوزاعی»، «احمد»، «اسحاق»، «مالک» و «شافعی» نیز همین نظر را دارند؛ ولی «ابوحنیفه» و «ثوری» گفتهاند: «در غیر این ماهها نیز منعقد میشود، اما احرام در آنها افضل و سنت است، پس اگر در غیر آنها محرم شود، کار بدی کرده اما احرامش منعقد میشود.»دلیل ما اجماع شیعه است. همچنین اختلافی نیست که احرام حج فقط در ماههایی که [در مسئله قبل] گفته شد، منعقد میگردد و نظری که میگوید: در غیر آنها نیز منقعد میشود، دلیلی ندارد.
صاحب جواهر نیز انجام آن در اشهر حج را بدون اختلاف، بلکه اجماعی دانسته است، هم اجماع منقول هم محصل.[7]
دلیل
غیر از اجماعی که شیخ طوسی و صاحب جواهر بیان کردند، روایات فراوانی نیز بر این مطلب دلالت دارند که به دو موردش اشاره میشود.
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ مُعْتَمِراً مُفْرِداً لِلْعُمْرَةِ فَقَضَى عُمْرَتَهُ فَخَرَجَ كَانَ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ أَقَامَ إِلَى أَنْ يُدْرِكَهُ الْحَجُّ كَانَتْ عُمْرَتُهُ مُتْعَةً وَ قَالَ لَيْسَ يَكُونُ مُتْعَةً إِلَّا فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ.[8]
در این روایت صحیحه، «عمر بن یزید» از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود:
کسی که به عنوان عمره مفرده وارد مکه شود و عمرهاش را انجام دهد و سپس خارج شود، اشکالی ندارد؛ ولی اگر در مکه بماند تا اینکه ایام حج را درک کند، عمره او عمره تمتع خواهد بود، و فرمود: تمتع نیست، مگر در ماههای حج.
جمله «لَيْسَ يَكُونُ مُتْعَةً إِلَّا فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ» مطلق است و شامل همه مناسک عمره و حج تمتع خواهد شد.
روایت دوم
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ حَجَّ مُعْتَمِراً فِي شَوَّالٍ وَ مِنْ نِيَّتِهِ أَنْ يَعْتَمِرَ وَ يَرْجِعَ إِلَى بِلَادِهِ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ وَ إِنْ هُوَ أَقَامَ إِلَى الْحَجِّ فَهُوَ مُتَمَتِّعٌ لِأَنَّ أَشْهُرَ الْحَجِّ شَوَّالٌ وَ ذُو الْقَعْدَةِ وَ ذُو الْحِجَّةِ... وَ إِنِ اعْتَمَرَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ أَوْ قَبْلَهُ وَ أَقَامَ إِلَى الْحَجِّ فَلَيْسَ بِمُتَمَتِّعٍ...[9]
«سماعة بن مهران» از امام صادق (علیه السّلام) روايت كرده كه فرمود:
كسى كه در ماه شوال آهنگ عمره كند و نیتش اين باشد كه عمره را به جا آورد و به شهر خود بازگردد، اشکالی در آن نيست، و اگر تا موسم حج در مکه اقامت كند، در اين صورت او متمتّع است. [يعنى بايد نیت حج تمتع كند] زيرا ماههاى حج، شوال و ذی القعده و ذی الحجة است... پس اگر در ماه رمضان يا قبل از آن عمره به جا آورد و تا موسم حج اقامت كند، متمتع نيست.
در اینجا نیز تصریح شده که احرام در غیر ماههای حج مثل ماه رمضان، احرام تمتع نیست.
فرع دوم
در اینکه ماههای حج، چه ماههایی از سال است، هم میان شیعه و هم در اهل سنت، اختلاف نظر است. اقوال اهل سنت را با استفاده از عبارت الخلاف مرور میکنیم:
أشهر الحج: شوال، و ذو القعدة إلى طلوع الفجر من يوم النحر، فاذا طلع الفجر فقد انقضت أشهر الحج. و به قال الشافعي، و ابن مسعود، و ابن الزبير. و قال أبو حنيفة: شوال، و ذو القعدة، و عشرة أيام من ذي الحجة. فجعل يوم النحر آخرها، فاذا غربت الشمس منه فقد خرجت أشهر الحج. و قد روى ذلك أصحابنا. و قال مالك: شوال، و ذو القعدة، و ذو الحجة ثلاثة أشهر كاملة. و قد روي ذلك في بعض رواياتنا. و عن ابن عمر و ابن عباس روايتان كقولنا و قول مالك. دليلنا: إجماع الفرقة على أن أشهر الحج يصح أن يقع فيه الإحرام بالحج، و لا يصح الإحرام بالحج إلا في الأشهر التي ذكرناها، لأنه إذا طلع الفجر من يوم النحر فقد فات وقت الإحرام بالحج، و لهذا رجحنا هذه الرواية على الروايات الباقية. و أيضا فما اعتبرناه مجمع عليه على أنه من أشهر الحج، و ليس على قول من قال بخلافه دليل.[10]
ماههای حج عبارتند از: شوال، ذیقعده و ذیحجه تا طلوع فجر روز دهم. پس با طلوع فجر روز دهم، ماههای حج تمام میشود. «شافعی»، «ابن مسعود» و «ابن زبیر» نیز همین نظر را دارند؛ ولی «ابو حنیفه» میگوید: «شوال، ذیقعده و ده روز از ذیحجه» وی آخر ماههای حج را روز دهم دانسته است، پس با غروب خورشید روز دهم، ماههای حج تمام میشود. این نظر را اصحاب شیعه نیز روایت کردهاند. «مالک» میگوید: «شوال، ذیقعده و ذیحجه» یعنی سه ماه کامل، همان طور که در برخی از روایات ما نیز آمده است. از «ابن عمر» و «ابن عباس» نیز دو قول رسیده، یکی همان قول ما و دیگر قول «مالک». دلیل ما، اجماع فقهای شیعه است مبنی بر اینکه احرام برای حج فقط در ماههای حج، صحیح است، از طرفی، احرام برای حج صحیح نیست مگر در زمانی که ذکر شد (ابتدای شوال تا طلوع فجر عید قربان)، چون وقت احرام برای حج با طلوع فجر روز عید به پایان میرسد و به همین دلیل روایت دالّ بر این نظر را بر بقیه روایات ترجیح میدهیم. دلیل دیگر نیز این است که مدتی که ما گفتیم، طبق همه نظرات، جزء ایام حج است، اما اقول دیگر دلیل خاصی ندارد.
بنا بر این، اهل سنت در این باره سه نظر دارند:
1 ـ از ابتدای شوال تا طلوع فجر روز عید قربان.
2 ـ از ابتدای شوال تا غروب آفتاب روز عید قربان.
3 ـ از ابتدای شوال تا پایان ذیحجه.
اما شیعیان طبق آنچه علامه حلی بیان فرموده، علاوه بر این سه نظر، دو نظر دیگر نیز مطرح کردهاند. ایشان در مختلف اقوال علما را اینگونه بیان میکند:
أشهر الحج: [1] شوال و ذو القعدة و ذو الحجة، قال الشيخ في النهاية. و به قال ابن الجنيد، و رواه الصدوق في كتاب من لا يحضره الفقيه. [2] و قال الشيخ في الجمل و الاقتصاد: شوال و ذو القعدة و تسعة من ذي الحجة، و هو قول ابن البراج. [3] و قال في المبسوط و الخلاف: شوال و ذو القعدة إلى يوم النحر قبل طلوع الفجر، فاذا طلع فقد مضى أشهر الحج، و به قال ابن حمزة. [4] و قال ابن أبي عقيل: شوال و ذو القعدة و عشر من ذي الحجة، و هو مذهب السيد المرتضى، و سلّار. [5] و قال أبو الصلاح: شوال و ذو القعدة و ثمان من ذي الحجة. [6] و قال ابن إدريس: شوال و ذو القعدة و الى طلوع الشمس من اليوم العاشر.[11]
ماههای حج عبارتند از: شوال، ذیقعده و ذیحجه. این، نظر شیخ طوسی در النهایة و ابن جنید است. همچنین شیخ صدوق آن را در الفقیه روایت کرده است. نظر شیخ طوسی در الجمل و العقود و الاقتصاد این است که ماههای حج عبارتند از: شول، ذیقعده و ذیحجه تا روز نهم. این، نظر ابن براج نیز میباشد. شیخ طوسی در المبسوط و الخلاف نیز آنها را شوال، ذیقعده و ذیحجه تا قبل از طلوع فجر روز دهم دانسته است، پس با طلوع فجر روز دهم، اشهر حج به اتمام میرسد. این، نظر ابن حمزه نیز میباشد. ابن عقیل آنها را شوال، ذیقعده و ذیحجه تا روز دهم دانسته است. این، نظر سید مرتضی و سلار نیز میباشد. ابو الصلاح حلبی نیز آنها را شوال، ذیقعده و ذیحجه تا روز هشتم دانسته است. ابن ادریس نیز میگوید: شوال، ذیقعده و ذیحجه تا طلوع خورشید روز دهم.
قول آخر، یعنی قول «ابن ادریس» نزدیک قول شیخ در المبسوط و الخلاف است. بر این اساس، در میان فقهای شیعه، این پنج قول مطرح شده است:
1 ـ از ابتدای شوال تا روز هشتم ذیحجة (ابو الصلاح).
2 ـ از ابتدای شوال تا روز نهم ذیحجة (ابن براج و شیخ در الجمل و العقود و الاقصاد).
3 ـ از ابتدای شوال تا طلوع فجر یا طلوع خورشید روز دهم ذیحجة (ابنادریس، ابنحمزة و شیخ در المبسوط و الخلاف).
4 ـ از ابتدای شوال تا پایان روز دهم ذیحجة (ابن عقیل، سید مرتضی و سلار).
5 ـ از ابتدای شوال تا انتهای ذیحجة (ابن جنید و شیخ در النهایة).
علامه پس بیان این اقوال، هم در اینجا[12] و هم در تذکرة این نکته مهم را بیان میکنند که نزاع در این بحث، نزاع لفظی است. عبارت ایشان در تذکرة چنین است:
و اعلم: أنّه لا فائدة كثيرة في هذا النزاع، للإجماع على أنّه لو فاته الموقفان فقد فاته الحجّ، و أنّه يصح كثير من أفعال الحج يوم العاشر و ما بعده.[13]
بدان که فایده زیادی در این نزاع وجود ندارد، زیرا [از یک سو] اجماع داریم بر این که اگر دو موقف عرفات و مشعر را انجام ندهد، حج او از دست میرود؛ و [از سوی دیگر اجماع داریم که] بسیاری از افعال حج [مانند: طواف و سعی و قربانی] را میتوان روز دهم ذیحجه و بعد از آن تا پایان ماه انجام داد.
بنا بر این، همان طور که علامه فرمودند، نزاع لفظی است و ثمره عملی ندارد. اختلاف در روایات نیز بر همین معنا حمل میشود، یعنی هر کدام به یک اعتبار، بیان شدهاند، مثلا روایت دال بر روز دهم،[14] به اعتبار ارکان حج، یعنی دو موقف عرفات و مشعر است که روز عید قربان، وقتشان تمام میشود، اما روایات دال بر سه ماه کامل، به اعتبار مناسکی مثل طواف و سعی است که تا پایان ذیحجة وقت دارند.
دلیل
به هر حال، دلیل این مطلب که ماههای حج، این سه ماه است، روایات زیادی است که در تفسیر آیه ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ﴾ وارد شده و آن را به این سه ماه تفسیر کردهاند. این روایات در باب یازدهم از ابواب «اقسام الحج» آمده است. عنوان این باب چنین است:
بَابُ أَنَّ أَشْهُرَ الْحَجِّ هِيَ شَوَّالٌ وَ ذُو الْقَعْدَةِ وَ ذُو الْحِجَّةِ لَا يَجُوزُ الْإِحْرَامُ بِالْحَجِّ وَ لَا بِعُمْرَةِ التَّمَتُّعِ إِلَّا فِيهَا.[15]
بابی در اینکه ماههای حج، شوال، ذیقعده و ذیحجه است و اینکه احرام برای حج و عمره تمتع فقط در این سه ماه صورت میگیرد.
به عنوان نمونه در روایت اول این باب، آمده است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومٰاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلٰا رَفَثَ وَ لٰا فُسُوقَ وَ لٰا جِدٰالَ فِي الْحَجِّ﴾ وَ هِيَ شَوَّالٌ وَ ذُو الْقَعْدَةِ وَ ذُو الْحِجَّةِ.[16]
در این روایت صحیحه «معاویة بن عمار» از امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده که فرمود:
خداوند متعال میفرماید: «[زمان] حج ماههاى معينى است، پس كسى كه در اين ماهها حج را [بر خود] واجب سازد [بداند كه] در حج، آميزش و نافرمانى و كشمكش [روا] نيست.» و این ماهها، شوال و ذیقعده و ذیحجه است.
شرط سوم
سومین شرط از شرائط حج تمتع این است که حج و عمره تمتع باید در یک سال انجام شود. حضرت امام میفرماید:
ثالثها: أن يكون الحج و العمرة في سنة واحدة، فلو أتى بالعمرة في سنة و بالحج في الأخرى لم يصح و لم يجز عن حج التمتع، سواء أقام في مكة إلى العام القابل أم لا، و سواء أحل من إحرام عمرته أو بقي عليه إلى العام القابل.[17]
سوّم: اينكه حج و عمره در يك سال باشند؛ بنابراين اگر عمره را در يك سال انجام دهد و حج را در سال ديگر، صحيح نيست و از حج تمتع كفايت نمىكند. فرقی ندارد [پس از انجام عمره] تا سال آينده در مكه اقامت نمايد يا نه، همچنین فرقی ندارد از احرام عمرهاش بيرون بیاید يا با آن احرام تا سال آينده باقى بماند.
صاحب عروة نیز همین مطلب را همراه استدلال آن، آورده است[18] که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
مرحوم محقق نراقی نیز اقوال مختلف در این مسئله را در مستند جمع کرده است.[19]
دلیل
صاحب عروة علاوه بر استناد به شهرت و اجماع، پنج دلیل برای این مطلب ذکر کرده است:
1 ـ از اخباری که کیفیت حج را بیان کردهاند، انجام شدن عمره و تمتع در یک سال، به ذهن متبادر میشود. این روایات که حدود بیست مورد میباشد در باب دوم از ابواب «اقسام الحج» تحت عنوان «كَيْفِيَّة أَنْوَاعِ الْحَجِّ وَ جُمْلَةٍ مِنْ أَحْكَامِهَا» بیان شدهاند. مثلا در روایت اول آن، آمده است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْعَبَّاسِ وَ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ ... الْمُتَمَتِّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَعَلَيْهِ ثَلَاثَةُ أَطْوَافٍ بِالْبَيْتِ وَ سَعْيَانِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع التَّمَتُّعُ أَفْضَلُ الْحَجِّ وَ بِهِ نَزَلَ الْقُرْآنُ وَ جَرَتِ السُّنَّةُ فَعَلَى الْمُتَمَتِّعِ إِذَا قَدِمَ مَكَّةَ طَوَافٌ بِالْبَيْتِ وَ رَكْعَتَانِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ وَ سَعْيٌ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ يُقَصِّرُ وَ قَدْ أَحَلَّ هَذَا لِلْعُمْرَةِ وَ عَلَيْهِ لِلْحَجِّ طَوَافَانِ وَ سَعْيٌ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ يُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ طَوَافٍ بِالْبَيْتِ رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع...[20]
در این روایت صحیحه «معاویة بن عمار» از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود:
کسی که حج تمتع به جا میآورد باید سه طواف و دو سعی انجام دهد. همچنین امام صادق (علیه السّلام) فرمود: حج تمتع بهترین نوع حج است و حجی است که در قرآن آمده و سنت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز بر آن جاری است. بر کسی که میخواهد حج تمتع انجام دهد واجب است هنگامی که وارد مکه میشود، خانه خدا را طواف کند و دو رکعت در مقام ابراهیم (علیه السّلام) به جا آورد و میان صفا و مروة سعی کند، سپس تقصیر میکند و اینگونه از احرام عمره خارج میشود و برای حج باید دو طواف دیگر و دو سعی دیگر انجام دهد و برای هر طوافی دو رکعت در مقام ابراهیم(علیه السّلام) بخواند.
در این روایت، همه مناسک عمره و حج تمتع پشت سر هم بیان شده که از ظاهرش این طور متبادر میشود که باید هر دو در یک سال انجام شوند، در حالی که اگر انجام آنها در دو سال جایز بود، لااقل در یک روایت به آن اشاره میشد.
2 ـ روایاتی که بر ارتباط عمره تمتع با حج و دخول عمره در آن دلالت دارند. مثلا در بخشی از حدیث چهارم از همین باب، که در توصیف حج رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد شده، آمده است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ وَ الْعَبَّاسِ كُلِّهِمْ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع... ثُمَّ شَبَّكَ أَصَابِعَهُ بَعْضَهَا إِلَى بَعْضٍ وَ قَالَ دَخَلَتِ الْعُمْرَةُ فِي الْحَجِّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.[21]
«معاویة به عمار» از امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده که فرمود:
آنگاه، [رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)] انگشتانش را در هم فرو برد و فرمود: تا روز قيامت، عمره را داخل حج كردم.
طبق این روایت و روایات مشابه، حج و عمره تمتع به هم تنیده شدهاند و در این صورت، معنا ندارد بگوییم عمره تمتع یک سال باشد و حج آن سال دیگر.
3ـ روایاتی که میگویند پس از عمره تمتع، مکلف نمیتواند از مکه خارج شود و به اصطلاح وی «مرتهن به حج» است. این روایات در باب 22 از ابواب «اقسام الحج» تحت این عنوان آمده است:
بَابُ وُجُوبِ الْإِتْيَانِ بِعُمْرَةِ التَّمَتُّعِ وَ حَجِّهِ فِي عَامٍ وَاحِدٍ وَ عَدَمِ جَوَازِ الْخُرُوجِ مِنْ مَكَّةَ قَبْلَ الْإِحْرَامِ بِالْحَجِّ فَإِنْ خَرَجَ وَ عَادَ بَعْدَ شَهْرٍ أَعَادَ الْعُمْرَةَ.[22]
باب وجوب انجام عمره تمتع و حج تمتع در یک سال و عد جواز خروج از مکه قبل از احرام برای حج، پس اگر خارج شود و بعد از یک ماه بازگردد، باید عمره را اعاده کند.
روایت اول این باب که صحیحه هم هست، چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ كَيْفَ أَتَمَتَّعُ قَالَ تَأْتِي الْوَقْتَ فَتُلَبِّي إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى تَحُجَّ.[23]
«زرارة» میگوید: به امام باقر (علیه السّلام) عرض کردم:
چگونه عمره تمتع به جا آورم؟ فرمود: میروی به میقات و برای حج لبیک میگویی... تا آنجا که فرمود: و تو نمیتوانی از مکه خارج شوی، مگر آنکه حج تمتع را نیز به جا آوری.
این مطلب که بعد از عمره تمتع حق خروج از مکه ندارد در کنار این نکته که معمولا کسی یک سال بعد از عمره تمتع در مکه نمیماند، نتیجه میدهد که عمره و حج باید در یک سال انجام شوند.
4 ـ روایاتی که دلالت میکنند بر اینکه حج تمتع در زوال روز ترویة یا دخول روز عرفه یا زمانی که حج را درک نکند، از بین میرود. مانند روایت هشتم و یازدهم از باب 21 از ابواب «اقسام الحج». در روایت هشتم میفرماید:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ إِذَا دَخَلَ يَوْمَ عَرَفَةَ قَالَ لَا مُتْعَةَ لَهُ يَجْعَلُهَا عُمْرَةً مُفْرَدَةً.[24]
«زکریا بن آدم» میگوید:
از امام رضا (علیه السّلام) درباره کسی پرسیدم که میخواهد روز عرفه حج تمتع به جا آورد؟ فرمود: نمیتواند تمتع انجام دهد، بلکه آن را عمره مفرده قرار دهد.
همچنین در روایت یازدهم آمده است:
وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ يَتَمَتَّعَانِ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ ثُمَّ يَدْخُلَانِ مَكَّةَ يَوْمَ عَرَفَةَ كَيْفَ يَصْنَعَانِ قَالَ يَجْعَلَانِهَا حَجَّةً مُفْرَدَةً وَ حَدُّ الْمُتْعَةِ إِلَى يَوْمِ التَّرْوِيَةِ.[25]
«علی بن یقطین» میگوید:
از امام کاظم (علیه السّلام) درباره مرد و زنی پرسیدم که میخواهند عمره تمتع انجام دهند در حالی که روز عرفه وارد مکه میشوند، وظیفهشان چیست؟ فرمود: آن را حج افراد قرار دهند، زیرا زمان انجام تمتع تا روز هشتم است.
اگر انجام عمره و حج تمتع در یک سال، شرط نبود، میتوانست روز عرفه، عمره تمتع را انجام دهد و سال بعد، حج آن را انجام دهد؛ ولی طبق این روایات، چون عرفه یا ترویه را درک نکرده و در واقع حج آن سال را درک نکرده، عمره او تبدیل به عمره مفرده میشود، در نتیجه، انجام هر دو، در یک سال شرط است.
5 ـ وقتی ما در مشروعیت انجام عمره و حج تمتع، در دو سال شک میکنیم، به دلیل توقیفی بودن عبادات، آن را جایز نمیدانیم، بلکه باید به قدر متیقن که انجام آنها در یک سال است، اکتفا کنیم. به تعبیر دیگر، اگر هر دو در یک سال انجام نشوند، نمیدانیم، بریء الذمه شدهایم یا نه که اصل اشتغال ذمه است و از باب احتیاط باید هر دو را در یک سال انجام دهیم.
بر اساس این پنج دلیل و نیز به دلیل وجود اجماع و شهرت، گفته شده شرط است که عمره و حج تمتع باید در یک سال انجام شود، اما در مقابل به برخی از این ادله اشکال شده که در جلسه آینده به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله