بحث اخلاقی
طلب نیرو هنگام خستگی (5)
و أَقوى قُوَّتِكَ فِيَّ إذا نَصِبتُ.[1]
پنجمین نکته در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق، عبارت است از بهترین برنامهریزی برای پر کردن ایام فراغت. این نکته که مهمترین نکته در میان نکات بیان شده میباشد، بسیار کاربردی است و بیش از هر وقت، به درد امروز جامعه ما میخورد.
چنانکه گذشت، این فراز به آیات پایانی سوره انشراح اشاره دارد که خطاب به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید:
﴿فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ * وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ﴾.[2]
پس چون فراغت يافتى، به طاعت بکوش و با اشتياق، به سوى پروردگارت روى آور.
برای استنباط این نکته مهم از این فراز و آیات فوق، توجه به چند مقدمه لازم است:
مقدمه اول این است که انسان تمایل دارد در اوقات فراغت به تفریح و شادی و استراحت بپردازد.
مقدمه دوم این است که یکی از عوامل ایجاد شادی، انس با کسانی است که به آنها علاقه دارد و میتواند از جمال و کمال آنها لذت ببرد.
و مقدمه سوم اینکه اگر انسان اهل معرفت باشد، میداند که برای انس با دیگران، هیچ کس شایستهتر از خداوند متعال نیست، زیرا او مطلق جمال و کمال و قدرت است، هیچ نقص و کمبودی ندارد و نهایت چیزی است که انسان میتواند آن را آرزو کند.
در دعایی که از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده، خطاب به خدای متعال عرضه میداریم:
أنتَ مَوضِعُ مَسأَلَةِ السّائِلينَ، و مُنتَهى رَغبَةِ الرّاغِبين.[3]
تو جاى درخواستِ درخواستكنندگان و نهايت شوق خواستارانى.
همچنین در دعای عرفه امام حسین (علیه السّلام) آمده است:
يا غايَةَ رَغبَةِ الرّاغِبينَ.[4]
اى غايت آرزوى آرزومندان.
و در مناجاتی که از امام سجاد (علیه السّلام) نقل شده نیز، چنین میخوانیم:
يا أقصى طَلِبَةِ الطّالِبينَ، و يا أعلى رَغبَةِ الرّاغِبينَ.[5]
اى دورترين مطلوبِ طلب كنندگان، و اى عالىترين اشتياقِ مشتاقان.
بنا بر این، اگر کسی بخواهد دنبال کسی باشد که با او انس بگیرد، خدای سبحان از همه شایستهتر است، به همین جهت، کسی که با او انس بگیرد، از بهترین لذتها و شادیها برخوردار میگردد. در دعای جوشن کبیر میگوییم:
يا سُرورَ العارِفينَ، يا مُنَى المُحِبّينَ.[6]
اى شادمانى عارفان، اى آرزوى دوستداران.
همچنین در مناجات «انجیلیة» امام زین العابدین (علیه السّلام) چنین نقل شده است:
يا مَن آنَسَ العارِفينَ بِطيبِ مُناجاتِهِ، و ألبَسَ الخاطِئينَ ثَوبَ مُوالاتِهِ، مَتى فَرِحَ مَن قَصَدَت سِواكَ هِمَّتُهُ؟! و مَتَى استَراحَ مَن أرادَت غَيرَكَ عَزيمَتُهُ؟![7]
اى كسى كه عارفان را به به عِطر مناجاتش مأنوس كرد و جامه ولايت و دوستىاش را بر قامت خطاکاران پوشاند! كى شاد شود كسى كه همّتش متوجّه جز تو باشد و چه وقت بياسايد كسى كه عزم و ارادهاش جز تو را خواهد!
و در واقع، اهل معرفت، خستگی خود را با انس با خدا میزدایند، از این رو؛ این که خداوند به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: «وقتی از کاری فارغ میشوی، خود را با عبادت خدا به تعب و خستگی بینداز» به این معنا نیست که با حالت خستگی خدا را عبادت کن؛ بلکه به این معناست که برای رفع خستگی خود، با خدا انس بگیر!
بحث فقهی
موضوع: مسائل اقسام عمره (ادامه مسئله 3)
یادآوری
بحث در مسئله سوم از مسائل اقسام عمره بود. آخرین فرع از این مسئله باقی مانده که در این جلسه و جلسات بعدی به بررسی آن میپردازیم.
فرع چهارم
حضرت امام میفرمایند:
و اختلفوا في مقدار الفصل بين العمرتين، و الأحوط فيما دون الشهر الإتيان بها رجاء.[8]
و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف شده و احتياط آن است كه در فاصله كمتر از يك ماه به قصد رجاء آورده شود.
از مسائل مهم و مورد ابتلا در بحث عمره مستحبی این است که پس از انجام عمره، با چه فاصله زمانی میتوان دوباره عمره مستحبی انجام داد؟ نظر حضرت امام این شد که اگر هنوز یک ماه از عمره قبلیاش نگذشته، احتیاط آن است که به قصد رجاء انجام دهد؛ ولی اگر یک ماه یا بیشتر از آن گذشته باشد، میتواند به قصد استحباب انجام دهد.
صاحب عروة در این باره مینویسد:
و اختلفوا في مقدار الفصل بين العمرتين فقيل: يعتبر شهر، و قيل: عشرة أيّام، و الأقوى عدم اعتبار فصل فيجوز إتيانها كلّ يوم، و تفصيل المطلب موكول إلى محلّه.[9]
و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف شده است، برخی گفتهاند: یک ماه معتبر است و برخی گفتهاند: ده روز؛ ولی اقوا آن است که فاصله شرط نیست، بنا بر این، میتوان هر روز عمره به جا آورد. تفصیل این مطلب در جای خود خواهد آمد.
در حاشیه عروة آیت الله خویی مینویسد:
الظاهر هو اختصاص كلّ شهر بعمرة فلا تصحّ عمرتان مفردتان عن شخص واحد في شهر هلالي نعم لا بأس بالإتيان بغير العمرة الاولى رجاءً.[10]
ظاهر آن است که هر ماه به یک عمره اختصاص دارد، پس انجام دو عمره مفرده توسط یک نفر در یک ماه قمری، صحیح نیست؛ بله اشکالی ندارد که غیر از عمره اولی را به قصد رجاء انجام دهد.
حضرت امام نیز همان مطلب تحریر را مینویسد:
الأحوط في ما دون الشهر الإتيان بها رجاءً.[11]
احتياط آن است كه در كمتر از یک ماه به قصد رجاء آورده شود.
آیت الله بروجردی و آیت الله خوانساری نیز در حاشیه آخر، با عبارت «محلّ تأمّل و إشكال»[12] نظر صاحب عروة را دارای اشکال دانستهاند؛ ولی نظر خودشان را هم ذکر نکردهاند.
نظر فقهای اهل سنت
برای آشنایی با نظرات فقهای اهل سنت، فرمایش شیخ طوسی در الخلاف را میخوانیم. ایشان در مسئله 26 از مسائل کتاب الحج، مینویسد:
يجوز أن يعتمر في كل شهر، بل في كل عشرة أيام. و قال أبو حنيفة و الشافعي: له أن يعتمر ما شاء. و قال مالك: لا يجوز إلا مرة، و به قال سعيد بن جبير، و النخعي، و ابن سيرين. دليلنا: إجماع الفرقة، و كل خبر ورد في الحث على العمرة لم يخصص بعدد دون عدد. و روي عن علي عليه السلام انه قال: في كل شهر عمرة، أو في كل عشرة أيام عمرة. و اعتمر ابن عمر أعواما في كل عام عمرتين، في أيام ابن الزبير. و روى القاسم بن محمد أن عائشة اعتمرت في شهر واحد عمرتين، فقال رجل للقاسم: فما أنكرتم عليها؟ فقال القاسم: أم المؤمنين كيف ينكر عليها، فاستحيى الرجل. و أنس كلما حمم رأسه اعتمر- يعني نبت شعره- و لا مخالف لهم في الصحابة.[13]
انجام عمره در هر ماه، بلکه در هر ده روز جایز است. «ابو حنیفه» و «شافعی» گفتهاند: هرچه بخواهد میتواند عمره انجام دهد؛ ولی «مالک» گفته: انجام عمره جایز نیست مگر یک بار، «سعید بن جبیر»، «نخعی» و «ابن سیرین» نیز همین را گفتهاند. دلیل ما اجماع فقهای شیعه است، همچنین هر روایتی که در ترغیب به عمره وارد شده؛ ولی در آن عدد خاصی مطرح نشده است. همچنین از علی (علیه السّلام) روایت شده که فرمود: در هر ماه یا در هر ده روز یک عمره است. «ابن عمر» نیز در ایام «ابن زبیر» در هر سال دو بار عمره به جا میآورد. از «قاسم بن محمد» نیز روایت شده که «عایشه» در یک ماه، دو عمره انجام داد. شخصی به «قاسم» گفت: چرا به او اعتراض نکردید؟ گفت: وی ام المؤمنین است، چه طور به او اعتراض شود؟ آن شخص نیز خجالتزده شد. و [روایت شده که] «انس» هر گاه سرش سیاه میشد، یعنی موی سرش میرویید، عمره انجام میداد. در میان صحابه کسی با اینها مخالفت نمینمود.
بنا بر این، فقهای اهل سنت در این باره چهار فتوا دارند:
1 ـ فصل معتبر نیست (ابو حنیفه و شافعی).
2 ـ جز سالی یک بار جایز نیست (مالک).
3 ـ دو بار در سال (ابن عمر).
4 ـ دو بار در ماه (عایشه).
ملاحظه
1 ـ در مورد این نقلی که شیخ طوسی از مالک کرد که «لا يجوز إلا مرة» ظاهرا سخن دقیقی از وی نیست، زیرا در کتاب مواهب الجلیل در توضیح فتوای مالک اینگونه آمده است:
و العمرة فی السنة انّما هی مرّة واحدة و لو اعتمر بعدها لزمته، یعنی یلزمها اکمالها.[14]
یعنی لازم نیست شروع کند؛ ولی اگر شروع کرد، باید آن را تمام کند. پس معلوم میشود که ایشان هم تکرار عمره را در سال جایز میداند، و نتیجه نظر مالک این است که کراهت دارد، یعنی ثواب آن کمتر است. از این رو، آنچه شیخ به مالک نسبت داده مسامحی است.
2 ـ مشروعیت عمره مکرراً نزد اهل سنت اختلافی نیست؛ ولی اینکه هر ده روز یک بار یا هر ماه یک بار مسحتب باشد را هیچ یک از آنها نگفته است.
نظر فقهای شیعه
برای آشنایی با اقوال فقهای شیعه نیز فرمایش علامه در کتاب مختلف الشیعة را میخوانیم. ایشان مینویسد:
قال السيد المرتضى: الذي يذهب إليه أصحابنا أنّ العمرة جائزة في سائر أيام السنة، و قد روي أنّه لا يكون بين العمرتين أقل من عشرة أيام، و روي أنّه لا يجوز إلّا في كلّ شهر مرة.
و استدلّ في المسائل الناصرية عليه بقوله- صلّى اللّه عليه و آله-: العمرة إلى العمرة كفّارة لما بينهما، و لم يفصّل- عليه السلام- بين أن يكون ذلك في سنة أو سنتين أو شهر أو شهرين.
و قال الشيخ في النهاية: يستحب أن يعتمر في كلّ شهر إذا تمكّن من ذلك، و قد روي أنّه يجوز أن يعتمر في كلّ عشرة أيام، فمن عمل على ذلك لم يكن به بأس.
و في المبسوط: أقلّ ما يكون بين العمرتين عشرة أيّام. و في الخلاف: يجوز أن يعتمر في كلّ شهر، بل في كلّ عشرة أيام.
و قال ابن الجنيد: لا يكون بين العمرتين أقلّ من عشرة أيام.
و قال ابن أبي عقيل: لا يجوز عمرتان في عام واحد، و قد تأوّل بعض الشيعة هذا الخبر على معنى الخصوص فزعمت أنّها في المتمتع خاصة، فأمّا غيره فله أن يعتمر في أيّ الشهور شاء و كم شاء من العمرة، فإن يكن ما تأوّلوه موجودا في التوقيف عن السادة آل الرسول- عليهم السلام- فمأخوذ به، و ان كان غير ذلك من جهة الاجتهاد و الظنّ فذلك مردود عليهم، و راجع في ذلك كلّه الى ما قالته الأئمة- عليهم السلام.
و قال ابن البراج: يستحب أن يعتمر في كلّ شهر أو في كلّ عشرة أيام.
و قال أبو الصلاح: و كلّ منهم مرغب بعد تأدية الواجب عليه الى الاعتمار في كلّ شهر مرة أو في كلّ سنة مرة.
و قال سلار: و أمّا العمرة فلا وقت لها مخصوص، و أفضل الأوقات لمفرديها رجب، و روي أنّه لا يكون بين العمرتين أقل من عشرة أيام، و روي أنّها لا تكون في كلّ شهر إلّا مرة.
و قال ابن حمزة: العمرة أمّا مرتبطة بالحج أو متقدمة و هي عمرة المتمتع، أو متأخّرة و هي عمرة القران و الافراد. و غير المرتبطة إمّا واجبة بالنذر فيلزم الإتيان بها على ما نذر، و المندوب إليها يصح الإتيان بها في كلّ شهر، و روي في كلّ عشرة أيام.
و قال ابن إدريس: اختلف أصحابنا في أقلّ ما يكون بين العمرتين، فقال بعضهم: شهر، و قال بعضهم: يكون في كلّ شهر يقع عمرة، و قال بعضهم: عشرة أيام، و قال بعضهم: لا أوقّت وقتا و لا أجعل بينهما مدّة، و تصحّ في كلّ يوم عمرة، و هذا القول يقوى في نفسي و به افتي، و إليه ذهب السيد المرتضى في الناصريات، و ما روي في مقدار ما يكون بين العمرتين أخبار احاد لا يوجب علما و لا عملا.
و الأقرب أنّه لا يكون بين العمرتين أقلّ من شهر. لنا: أنّ هذه أحكام شرعية متلقّاة عن الشارع فيجب اعتبار ما وقع الاتفاق عليه، و قد أجمعت الإمامية إلّا ابن أبي عقيل على تسويغ العمرتين في شهرين، فيجب المصير إليه أخذا بالمتيقن.[15]
سید مرتضی میفرماید: «نظر اصحاب ما این است که عمره در سایر ایام سال جایز است و روایت شده که میان دو عمره نباید کمتر از ده روز فاصله باشد، همچنین روایت شده که انجام عمره جایز نیست مگر ماهی یک بار».
وی در مسائل ناصریة نیز به این روایت نبوی استدلال کرده است که «از اين عمره تا آن عمره، كفّاره گناهانى است كه در فاصله آن دو، صورت مىگيرند»، در حالی که حضرت میان اینکه دو عمره در یک سال انجام شود یا در دو سال یا اینکه در یک ماه باشد یا دو ماه، تفصیل نداده است، [پس معلوم میشود فاصله شرط نیست].
شیخ در نهایة میفرماید: «مستحب است که در هر ماه اگر ممکن باشد، عمره انجام شود و روایت شده که در هر ده روز انجام عمره جایز است، پس اگر کسی چنین کرد، اشکالی ندارد».
وی در مبسوط نیز میفرماید: «کمترین فاصله میان دو عمره ده روز است».
و در خلاف میفرماید: «در هر ماه جایز است عمره انجام شود، بلکه در هر ده روز».
ابن جنید میفرماید: «میان دو عمره نباید کمتر از ده روز فاصله باشد».
و ابن ابی عقیل میفرماید: «جایز نیست در یک سال دو عمره انجام شود، در حالی که برخی از شیعه این روایت را اینگونه تأویل کردهاند که مراد معنای خاصی است و گمان کردهاند فقط در مورد عمره تمتع چنین است، اما غیر عمره تمتع را میتواند در هر ماهی و هر مقدار که بخواهد انجام دهد، اما این تأویل اگر در آنچه از اهل بیت (علیهم السّلام) رسیده، وجود داشته باشد، به آن عمل میشود، ولی اگر از غیر ایشان و از روی اجتهاد و ظن باشد، به خودشان برمیگردد، بنا بر این، در همه این موارد باید به آنچه از ائمه (علیهم السّلام) رسیده، رجوع شود».
ابن براج نیز میفرماید: «مستحب است در هر ماه یا در هر ده روز عمره انجام شود».
ابو صلاح نیز میفرماید: «برای هر یک از آنها [اهل مکه و کسانی که در آنجا حضور دارند] جایز است که بعد از انجام آنچه بر ایشان واجب است، ماهی یک بار یا سالی یک بار عمره انجام دهند.»
سلار نیز فرموده: «اما عمره، وقت خاصی ندارد و و بهترین وقتها برای انجام عمره مفرده، ماه رجب است، و روایت شده که نباید میان دو عمره کمتر از ده روز فاصله باشد، و روایت شده که عمره در هر ماه فقط یک بار انجام شود»
و ابن حمزه میفرماید: «عمره یا مرتبط با حج است یا مقدم بر آن است که عمره تمتع است، یا اینکه متأخر از حج است که عمره قران یا افراد است و عمره غیر مرتبط یا با نذر واجب میشود که باید طبق نذر انجام شود و عمره مفرده مستحبی را میتوان در هر ماه انجام داد و روایت شده که در هر ده روز مستحب است.»
ابن ادریس نیز میفرماید: «در اینکه کمترین فاصله میان دو عمره چه مقدار است، میان اصحاب ما اختلاف است، برخی گفتهاند: یک ماه و برخی گفتهاند: در هر ماه یک عمره صورت میگیرد و برخی گفتهاند: ده روز و برخی گفتهاند: فاصلهای معین نمیکنم و میان آن دو مدتی قرار نمیدهم، بلکه در هر روز عمره صحیح است و این قول نزد من قوی است و طبق آن فتوا میدهم، سید مرتضی نیز در ناصریات همین نظر را انتخاب کرده است. و آنچه در مقدار میان دو عمره روایت شده، خبرهای واحدی است که موجب علم و عمل نیست».
و بهترین نظر این است که میان دو عمره کمتر از یک ماه فاصله نباشد. دلیل ما این است که اینها از احکام شرعی است که از طرف شارع رسیده است، پس باید آنچه مورد اتفاق است، معتبر باشد، و امامیه غیر از ابن عقیل در این اجماع دارند که انجام عمره در دو ماه جایز است، بنا بر این، چارهای نیست مگر اخذ آنچه یقینی است.
بنا بر این، در میان فقهای شیعه نیز چهار نظریه مطرح شده است:
1 ـ یک بار در سال (ابن عقیل).
2 ـ ماهی یک بار (علامه در المختلف، و جمعی از فقها از جمله حضرت امام و آیت الله خویی. ایشان این قول را به مشهور نسبت داده است). البته این قول دو تفسیر دارد که خواهد آمد.
3 ـ ده روز یک بار (ابن جنید، شیخ در الخلاف، النهایه و المبسوط و جمعی دیگر از فقها).
4 ـ فصل معتبر نیست، بلکه هر روز میشود عمره را انجام داد (سید مرتضی، ابن ادریس، صاحب جواهر، صاحب عروة و شماری از محشین عروة).
دلیل قول «عدم اعتبار فصل»
برای اثبات قول چهارم، یعنی عدم اعتبار فاصله میان دو عمره، به اطلاقات روایات استدلال شده است. این روایات را صاحب وسائل در باب دوم از «ابواب العمرة» آورده است. عنوان این باب که فتوای خود ایشان هم هست، چنین است:
بَابُ اسْتِحْبَابِ التَّطَوُّعِ بِالْعُمْرَةِ وَ تَكْرَارِهَا خُصُوصاً ذِي الْقَعْدَةِ وَ ذِكْرِ مِيقَاتِهَا.[16]
بابی در استحباب تطوع به عمره و تکرار آن خصوصا در ماه ذی القعده و نیز در ذکر میقات عمره.
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع الَّذِي يَلِي الْحَجَّ فِي الْفَضْلِ قَالَ الْعُمْرَةُ الْمُفْرَدَةُ ثُمَّ يَذْهَبُ حَيْثُ شَاءَ.[17]
همه راوایان این روایت، امامی، ثقه و جلیل هستند. «زرارة» ضمن حدیثی میگوید:
به امام باقر (علیه السّلام) گفتم: چه چيزى در فضيلت، پس از حج است؟ فرمود: عمره مفرده، سپس هرجا كه خواست، برود.
روایت دوم
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اعْتَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَ عُمَرٍ مُتَفَرِّقَاتٍ عُمْرَةَ ذِي الْقَعْدَةِ أَهَلَّ مِنْ عُسْفَانَ وَ هِيَ عُمْرَةُ الْحُدَيْبِيَةِ وَ عُمْرَةً أَهَلَّ مِنَ الْجُحْفَةِ وَ هِيَ عُمْرَةُ الْقَضَاءِ وَ عُمْرَةً مِنْ الْجِعْرَانَةِ بَعْدَ مَا رَجَعَ مِنَ الطَّائِفِ مِنْ غَزْوَةِ حُنَيْنٍ.[18]
این روایت نیز «علی التحقیق» صحیحه است. «معاویة بن عمار» میگوید:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، سه عمره جداجدا انجام داد: يكى عمرهاى در ذى قعده كه از عُسفان، احرام بست كه عمره حديبيّه است؛ يكى عمرهاى كه از جُحفه، مُحرِم شد كه عمره قضا بود؛ يكى هم عمرهاى كه پس از بازگشت از جنگ حُنَين و طائف، از جِعرانه احرام بست.
صاحب وسائل مینویسد:
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ مُرْسَلًا إِلَّا أَنَّهُ قَالَ ثَلَاثَ عُمَرٍ مُتَفَرِّقَاتٍ كُلُّهُنَّ فِي ذِي الْقَعْدَةِ.
شیخ صدوق نیز همین روایت را به صورت مرسل نقل کرده است، فقط فرموده: هر سه عمره را که جدا جدا انجام داد، در ذی قعده انجام داد.
روایت سوم
وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سَمَاعَةَ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ جَمِيعاً عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اعْتَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص عُمْرَةَ الْحُدَيْبِيَةِ وَ قَضَى الْحُدَيْبِيَةَ مِنْ قَابِلٍ وَ مِنَ الْجِعْرَانَةِ حِينَ أَقْبَلَ مِنَ الطَّائِفِ ثَلَاثَ عُمَرٍ كُلُّهُنَّ فِي ذِي الْقَعْدَةِ.[19]
«حسن بن محمد بن سماعة» از معاندین واقفی مذهب؛ ولی در عین حال ثقه است. «جعفر بن سماعة» نیز واقفی مذهب؛ ولی ثقه است. بنا بر این، روایت موثقه است. «ابان» از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود:
پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سه عمره انجام داد: عمره حديبيّه و عمره قضا در سال بعد، و از جِعرانه هنگامی که از طائف بر میگشت. همه آنها در ذی القعده انجام شد.
روایت چهارم
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ذُكِرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص اعْتَمَرَ فِي ذِي الْقَعْدَةِ ثَلَاثَ عُمَرٍ كُلَّ ذَلِكَ تُوَافِقُ عُمْرَتُهُ ذَا الْقَعْدَةِ.[20]
امام صادق (علیه السّلام) فرمود:
این طور گفته شده که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در ذی القعده سه عمره انجام داد، در حالی که هر بار عمره ایشان با ذی القعده موافق میشد.
روایت پنجم
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: اعْتَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص تِسْعَ عُمَرٍ.[21]
شیخ صدوق به صورت مرسل نقل کرده که:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هفت عمره انجام داد.
روایت ششم
وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْبُنْدَارِ عَنِ الْحَمَّادِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَمِّهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ النَّبِيَّ ص اعْتَمَرَ أَرْبَعَ عُمَرٍ عُمْرَةَ الْحُدَيْبِيَةِ وَ عُمْرَةَ الْقَضَاءِ مِنْ قَابِلٍ وَ الثَّالِثَةَ مِنَ الْجِعْرَانَةِ وَ الرَّابِعَةَ الَّتِي مَعَ حَجَّتِهِ.[22]
«ابن عباس» میگوید:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چهار عمره انجام داد: عمره حديبيّه و عمره قضا در سال بعد و سوم از جِعرانه، و چهارم همراه با حجّ خود.
گفته شده این روایات اطلاق دارد و زمانی را برای انجام عمره معین نکرده است، پس میان دو عمره فاصلهای معتبر نیست.
ولی اشکال این استدلال این است که این روایات ناظر به جواز فصل میان دو عمره یا عدم جواز آن نیست؛ بلکه لسان آنها تأکید بر انجام عمره مشروعه با بیان آثار و برکات آنها است.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله