بحث اخلاقی
طلب نیرو هنگام خستگی (3)
و أَقوى قُوَّتِكَ فِيَّ إذا نَصِبتُ.[1]
نکته سوم در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق، این است که انسان باید به گونهای اوقات فراغت خود را تنظیم کند که در ساعات شب و روز، هیچ وقتی برای انجام کاری که موجب بهرهبرداری اخروی نباشد، وجود نداشته نباشد.
در روایتی از رسول گرامی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین نقل شده است:
يُفتَحُ لِلعَبدِ يَومَ القِيامَةِ عَلى كُلِّ يَومٍ من أيّامِ عُمُرِهِ أربَعٌ و عِشرونَ خِزانَةً عَدَدَ ساعاتِ اللَّيلِ و النَّهارِ.
در قيامت، براى هر روز از ايّام عمر بندگان، 24 پرونده به تعداد ساعتهاى شبانهروز، گشوده مىشود.
شاید اگر در آن زمان، فیلم اختراع شده بود، میفرمود: برای هر ساعت از عمر انسان، یک فیلم ضبط شده، پخش میشود! این فیلمها سه گونه میتوانند باشند، فیلم اول، فیلمی است که با دیدنش شاد و خوشحال میشود:
فَخِزانَةٌ يَجِدُها مَملُوءَةً نوراً و سُرورا فَيَنالُهُ عِندَ مُشاهَدَتِها مِنَ الفَرَحِ وَ السُّرورِ ما لَو وُزِّعَ عَلى أهلِ النّارِ لأدهَشَهُم عَنِ الإِحساسِ بِأَلَمِ النّارِ، و هِيَ السّاعَةُ الَّتي أطاعَ فيها رَبَّهُ.
پروندهاى را پُر از روشنى و شادى مىيابد و از ديدنش چنان شادى و فرح به وى دست مىدهد كه اگر بر دوزخيان تقسيم شود، احساس كردن رنج آتش را از آنان، بازمىدارد! و اين، ساعتى است كه پروردگارش را در آن، اطاعت كرده است.
اما فیلم دوم، موجب ناراحتی و ترس او میشود:
ثُمَّ يُفتَحُ لَهُ خِزانَةٌ اخرى فَيَراها مُظلِمَةً مُنتِنَةً مُفزِعَةً فَيَنالُهُ مِنها عِندَ مُشاهَدَتِها مِنَ الفَزَعِ و الجَزَعِ ما لَو قُسِمَ عَلى أهلِ الجَنَّةِ لَنُغِّصَ عَلَيهِم نَعيمُها، و هِيَ السّاعَةُ الَّتي عَصى فيها رَبَّهُ.
سپس، پروندهاى ديگر گشوده مىشود و [بنده] آن را تاريك، بدبو و ترسآور مىبيند و از مشاهدهاش چنان بىتابى و ترس به وى دست مىدهد كه اگر بر بهشتيان تقسيم گردد، خوشى را از آنان، باز مىستانَد و اين، لحظههايى است كه پروردگارش را در آن، نافرمانى كرده است.
و فیلم سوم، فیلمی است که با دیدنش نه شاد میشود و نه ناراحت:
ثُمَّ يُفتَحُ لَهُ خِزانَةٌ اخرى فَيَراها خالِيَةً لَيسَ فيها ما يَسُرُّهُ و لا ما يَسوؤُهُ، و هِيَ السّاعَةُ الَّتي نامَ فيها أوِ اشتَغَلَ فيها بِشَيءٍ مِن مُباحاتِ الدُّنيا.
سپس، پروندهاى ديگر برايش گشوده مىشود و آن را تُهى مىبيند؛ نه چيزى در آن است كه او را شادمان كند، و نه چيزى كه ناراحت سازد، و اين، ساعتى است كه خوابيده و يا به كارهاى مباح دنيايى سرگرم بوده است.
مشاهده فیلم سوم، برای انسان موجب حسرت و تأسف است، زیرا میتوانست، فیلمی از کارهای خوب او باشد. حضرت در پایان این روایت زیبا میفرماید:
فَيَنالُهُ مِنَ الغَبنِ وَ الأَسَفِ عَلى فَواتِها حَيثُ كانَ مُتَمَكِّناً مِن أن يَملأها حَسناتٍ ما لا يوصَفُ، و مِن هذا قَولُهُ تَعالى: ﴿ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ﴾[2] .[3]
آنگاه، به خاطر اینکه اين لحظهها را از دست داده، احساس حسرت و تأسّف میکند؛ چرا كه مىتوانست آن را از نيكىهاى بىشمار، پُر سازد و اين سخن خداوند که فرمود: «آن [روز]، روز حسرت خوردن است»، بدين اشاره دارد.
بنا بر این، برای اینکه انسان در قیامت، دچار چنین حسرتی نشود، باید سعی کند از تمام لحظاتش به بهترین نحو، بهره ببرد و حتی کارهای مباح خود را با نیت خدایی انجام دهد تا برایش ثواب نوشته شود و این نیاز به تقویت نیرو دارد تا هنگام خستگی نیز از وقتش استفاده کند: «و أَقوى قُوَّتِكَ فِيَّ إذا نَصِبتُ».
بحث فقهی
موضوع: مسائل اقسام عمره (ادامه مسئله 3)
یادآوری
بحث در مسئله سوم از مسائل اقسام عمره بود. در فرع اول فرمود: «عمره گاه به واسطه نذر، قسم، عهد، شرط در ضمن عقد، اجير شدن و باطل كردن آن واجب مىشود». در این فرع به شش مورد از اسباب وجوب عمره عرضی اشاره شد که بحث خاصی هم ندارد؛ اما در ادامه، مورد هفتم یعنی عمرهای که به واسطه ورود به مکه واجب میشود را بیان نموده است. این عمره که وجوبش شرطی است، مورد بحث واقع شده است.
فرع دوم: عمره برای ورود به مکه
حضرت امام میفرماید:
و تجب أيضا لدخول مكة بمعنى حرمته بدونها فإنه لا يجوز دخولها إلا محرما إلا في بعض الموارد.[4]
و نيز عمره براى وارد شدن به مكه واجب مىشود به اين معنى كه بدون عمره، وارد شدن به مكه، حرام است، زيرا وارد شدن به مكه مگر با احرام جايز نيست، مگر در بعضى از موارد.
اینکه در چه مواردی ورود بدون احرام به مکه جایز است، موضوع فرع بعدی است که در آینده بحث میکنیم.
صاحب عروة نیز در این باره میفرماید:
و تجب أيضاً لدخول مكّة بمعنى حرمته بدونها فإنّه لا يجوز دخولها إلّا محرماً.[5]
و نيز عمره براى وارد شدن به مكه واجب مىشود، یعنی وارد شدن به مكه بدون عمره، حرام است، زیرا وارد شدن به مكه جایز نیست، مگر با احرام در حالت احرام.
ایشان نیز در ادامه، مواردی را از این حکم استثنا میکند.
پیش از بیان روایات دال بر این مطلب، عبارتی از الخلاف شیخ طوسی را میخوانیم که در آن به اقوال مختلف شیعه و اهل سنت اشاره شده است. میفرماید:
من دخل مكة لحاجة لا تكرر كالتجارة، و الرسالة، و زيارة الأهل، أو كان مكيا فخرج لتجارة ثم عاد إلى وطنه، أو دخلها للمقام بها، فلا يجوز له أن يدخلها إلا بإحرام. و به قال ابن عباس، و أبو حنيفة، و هو قول الشافعي في الأم. و لأبي حنيفة تفصيل فقال: هذا لمن كانت داره قبل المواقيت، و أما إن كانت داره في المواقيت أو دونها فله دخولها بغير إحرام. و القول الآخر للشافعي أن ذلك مستحب غير واجب قاله في عامة كتبه، و به قال ابن عمر، و مالك. دليلنا: إجماع الفرقة، و طريقة الاحتياط، و الأخبار الواردة في هذا المعنى و ظاهرها يقتضي الإيجاب.[6]
کسی که برای حاجتی مثل تجارت یا نامه رساندن یا دیدار با خویشان، وارد مکه شود؛ ولی نه به صورت مکرر، یا کسی که اهل مکه باشد و از آنجا [مثلا] برای تجارت خارج شود و برگردد به وطنش، یا برای اقامت در مکه وارد آن شود، جایز نیست وارد شود، مگر با احرام. ابن عباس و ابو حنیفه نیز همین را گفتهاند، نظر شافعی در کتاب الام نیز همین است، البته ابو حنیفه قائل به تفصیل شده، وی میگوید: این حکم برای کسی که خانهاش قبل از میقاتها باشد، اما کسی که خانهاش در مواقیت یا جلوتر از آنها باشد، میتواند بدون احرام وارد شود. نظر دیگر شافعی نیز این است که ورود با احرام، مستحب است نه واجب و این نظری است که در بیشتر کتابهایش گفته است، ابن عمر و مالک نیز همین را گفتهاند. دلیل ما اجماع شیعه و این است که این حکم مطابق احتیاط است، همچنین ظاهر روایاتی که در این معنا وارد شده است، اقتضای وجوب دارد.
در اینجا، این روایاتی که شیخ از آنها وجوب را استفاده کرده است، میخوانیم.
روایات باب
صاحب وسائل در باب پنجاه از «ابواب الاحرام» در این باره دوازده حدیث آورده است. عنوان باب چنین است:
بَابُ أَنَّهُ لَا يَجُوزُ دُخُولُ مَكَّةَ وَ لَا الْحَرَمِ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ وَ لَوْ دَخَلَ لِقِتَالٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَرِيضاً فَلَا يَجِبُ بَلْ يُسْتَحَبُّ أَوْ دَخَلَ قَبْلَ شَهْرٍ مِنْ إِحْرَامِهِ أَوْ يَتَكَرَّرَ.[7]
بابی در اینکه ورود به مکه و حرم، بدون احرام جایز نیست، هرچند برای جنگ باشد، مگر آنکه بیمار باشد که در این صورت [ورود با احرام] واجب نیست؛ بلکه مستحب است، یا اینکه قبل از گذشتن یک ماه از احرامش دوباره وارد شود، یا اینکه ورود او مکرر باشد.
فعلا به مواردی که استثناء شده کاری نداریم، بحث در اصل عدم جواز ورود به مکه بدون احرام است. پنج روایت ابتدای این باب، چنین است:
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَدْخُلُ الْحَرَمَ أَحَدٌ إِلَّا مُحْرِماً قَالَ لَا إِلَّا مَرِيضٌ أَوْ مَبْطُونٌ.[8]
«عاصم بن حمید» میگوید:
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم: آیا کسی میتواند بدون آنکه محرم شود، وارد حرم شود؟ فرمود: نه مگر بیمار یا کسی که شکم درد[9] دارد.
روایت دوم
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع هَلْ يَدْخُلُ الرَّجُلُ الْحَرَمَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَرِيضاً أَوْ بِهِ بَطَنٌ.[10]
«محمد بن مسلم» میگوید:
از امام باقر (علیه السّلام) پرسیدم: آیا شخص میتواند بدون احرام وارد حرم شود؟ فرمود: نه مگر آنکه بیمار باشد یا کسی که ناراحتی شکم دارد.
روایت سوم
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ بِهِ بَطَنٌ وَ وَجَعٌ شَدِيدٌ يَدْخُلُ مَكَّةَ حَلَالًا قَالَ لَا يَدْخُلْهَا إِلَّا مُحْرِماً الْحَدِيثَ.[11]
«رفاعة بن موسی» میگوید:
از امام صادق (علیه السّلام) درباره شخصی پرسیدم که ناراحتی شکم و درد شدید دارد، آیا میتواند بدون احرام وارد مکه شود؟ فرمود: وارد مکه نشود مگر در حال احرام...
این روایت، با توجه به روایات دیگر، بر استحباب حمل میشود.
روایت چهارم
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع هَلْ يَدْخُلُ الرَّجُلُ مَكَّةَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ قَالَ لَا إِلَّا مَرِيضاً أَوْ مَنْ بِهِ بَطَنٌ.[12]
«محمد بن مسلم» میگوید:
از امام باقر (علیه السّلام) پرسیدم: آیا شخص میتواند بدون احرام وارد مکه شود؟ فرمود: نه مگر بیمار یا کسی که ناراحتی شکم دارد.
این روایت، ظاهرا با روایت دوم یکی باشد.
این چهار روایت، همه دارای سند صحیحی بودند، ولی روایت بعدی سندش مشکل دارد.
روایت پنجم
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ وَرْدَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: مَنْ كَانَ مِنْ مَكَّةَ عَلَى مَسِيرَةِ عَشَرَةِ أَمْيَالٍ لَمْ يَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِحْرَامٍ.[13]
«وردان» که مجهول است از امام کاظم(علیه السّلام) روایت کرده که فرمود:
هركس از مكّه به اندازه ده ميل فاصله دارد، جز با احرام، وارد آن نشود.
بنا بر این، طبق این روایات ورود به حرم بدون احرام جایز نیست، چه رسد به مکه، و این مطلب میان فقهای شیعه مورد اتفاق است.
فرع سوم: موارد استثنا
همان طور که در روایات وارد شده بود، از این حکم مواردی استثناء شده است. در عبارت شیخ طوسی و دیگر فقها نیز این موارد ذکر شده است. حضرت امام نیز در ادامه همین مسئله دو مورد را استثناء کردهاند:
مورد اول
مورد اول کسی که به اقتضای شغلش، مکرر وارد مکه و از آن خارج میشود. میفرماید:
لا يجوز دخولها إلا محرما إلا في بعض الموارد: منها من يكون مقتضى شغله الدخول و الخروج كرارا كالحطاب و الحشاش، و أما استثناء مطلق من يتكرر منه فمشكل.[14]
وارد شدن به مكه مگر با احرام جايز نيست مگر در بعضى از موارد [كه بدون احرام جايز است] از جملۀ آن موارد است، كسى كه شغلش اقتضا كند مكررا وارد شود و خارج گردد مانند هيزمفروش و گياهفروش؛ و اما اينكه هر كس كه ورودش به مكه تكرار مىشود، از حرمت ورود به مكه بدون احرام، استثناء شود مورد اشكال است.
بنا بر این، طبق نظر حضرت امام مطلق ورود مکرر، موجب جواز نیست؛ بلکه باید مقتضای شغلش باشد، در نتیجه کسی که هر روز مثلا به مادرش میخواهد سر بزند، چون مقتضای شغلش نیست، استثنا نمیشود.
اما صاحب عروة فقط یک مورد را استثناء کرده و آن کسی است که مطلقا به صورت مکرر وارد مکه شود، چه مقتضای شغلش باشد چه نباشد، متن عروة چنین است:
لا يجوز دخولها إلّا محرماً إلّا بالنسبة إلى من يتكرّر دخوله و خروجه كالحطّاب و الحشاش.[15]
ورود به مکه جایز نیست مگر در حال احرام، مگر برای کسی که ورود و خروجش مکرر باشد، مانند هیزمفروش و سبزیفروش.
در حاشیه این بخش، آیت الله بروجردی یک مورد دیگر را نیز استثناء میکند و مینویسد:
و إلّا لمن دخلها بإحرام و خرج منها بعد أن قضى نسكه و أحلّ منه ثمّ عاد إليها قبل مضيّ شهر.[16]
[ورود به مکه بدون احرام جایز نیست] مگر برای کسی که با احرام وارد شده و بعد از انجام مناسکش، از آن خارج شده و دوباره میخواهد قبل از گذشتن یک ماه، بر گردد.
حضرت امام نیز دو نکته را متذکر میشوند، یکی اینکه تکرار باید مقتضای شغلش باشد، دوم اینکه موارد استثناء بیش از این یک مورد است. متن حاشیه ایشان چنین است:
إذا كان مقتضى شغله التكرّر نظير المثالين و أمّا مطلق من يتكرّر منه ذلك فمشكل ثمّ إنّ الاستثناء لا ينحصر بذلك بل يستثني موارد أُخر كالمريض و المبطون و غيرهما المذكور في محلّه.[17]
[اینکه ورود به مکه بدون احرام برای کسی که ورودش به مكه تكرار مىشود، جایز است] در جایی است که مقتضای شغلش تکرار باشد، نظیر دو مثالی که ذکر شده، اما اينكه هر كس كه ورودش به مكه تكرار مىشود، از آن، استثناء شود، مورد اشكال است، همچنین موارد استثناء منحصر به این مورد نیست، بلکه موارد دیگر مانند بیمار و کسی که ناراحتی شکم دارد و مانند اینها، نیز استناء شده که در جای خود بیان شده است.
آیت الله گلپایگانی نیز مانند آیت الله بروجردی، یک مورد دیگر را به موارد استثناء اضافه نموده است:
و إلّا لمن يدخلها في الشهر الّذي أحلّ فيه من إحرامه السابق بعد قضاء نسكه.[18]
[ورود به مکه بدون احرام جایز نیست] مگر برای کسی که بخواهد در همان ماهی وارد مکه شود که از احرام سابقش، بعد از انجام مناسکش، خارج شده است.
آیت الله خویی نیز همین مطلب را اینگونه بیان کردهاند:
و كذلك من خرج و عاد إلى مكّة قبل مضيّ الشهر الّذي أدّى فيه نسكه.[19]
همچنین [ورود بدون احرام جایز است] برای کسی که از مکه خارج شده و میخواهد دوباره قبل از گذشتن ماهی که در آن مناسکش را انجام داده، وارد مکه شود.
بنا بر این، فتوای آیا عظام بروجردی، گلپایگانی و خویی، مثل فتوای صاحب عروة است با این تفاوت که این بزرگواران به جای یک مورد، دو مورد را استنثاء کردهاند؛ ولی فتوای حضرت امام با بقیه از این جهت فرق دارد که ایشان مطلق تکرار را برای ورود بدون احرام جایز نمیداند؛ بلکه باید مقتضای شغلش باشد.
روایات
در اینجا به روایات مربوط به این بحث اشاره میشود. علاوه بر سه روایت از پنج روایاتی که گذشت و در آنها «مریض» و «مبطون» استثناء شده بود، روایات باب 51 نیز بر این مطلب دلالت دارد. عنوان این باب چنین است:
بَابُ جَوَازِ دُخُولِ مَكَّةَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ لِمَنْ دَخَلَهَا قَبْلَ مُضِيِّ شَهْرٍ كَالْحَطَّابِ وَ الْحَشَّاشِ.[20]
باب جواز ورود به مکه بدون احرام برای کسی قبل از گذشت یک ماه، دوباره وارد میشود، مانند هیزمفروش و سبزیفروش.
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ عَنْ أَبِيهِ مَيْمُونٍ قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ ع إِلَى أَرْضٍ بِطَيْبَةَ وَ مَعَهُ عُمَرُ بْنُ دِينَارٍ وَ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَأَقَمْنَا بِطَيْبَةَ مَا شَاءَ اللَّهُ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ دَخَلَ مَكَّةَ وَ دَخَلْنَا مَعَهُ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ.[21]
«ابن قداح» از امام صادق (علیه السّلام) و پدرش «میمون» نقل میکند که:
ما همراه امام باقر(علیه السّلام) به مدینه رفتیم در حالی که «عمرو بن دینار» و عدهای از یاران حضرت، همراه ایشان بودند و تا جایی که خدا خواست در مدینه ماندیم ... سپس حضرت، وارد مکه شد و ما نیز با ایشان بدون احرام وارد شدیم.
در این روایت صحیح السند، چیزی استثناء نشده است؛ ولی معلوم میشود سفری بوده است که میتوانستهاند، بدون احرام وارد شوند.
روایت دوم
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْحَطَّابَةَ وَ الْمُجْتَلِبَةَ أَتَوُا النَّبِيَّ ص فَسَأَلُوهُ فَأَذِنَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوا حَلَالًا.[22]
«رفاعة بن موسی» ضمن حدیثی میگوید:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: برخی از هیزمفروشان و کسانی که وسایل مورد نیاز مردم را میآورند،[23] خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسیدند و از ایشان اذن خواستند، ایشان نیز به آنها اجازه داد که بدون احرام وارد [مکه] شوند.
روایت سوم
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَخْرُجُ إِلَى جُدَّةَ فِي الْحَاجَةِ قَالَ يَدْخُلُ مَكَّةَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ.[24]
«جمیل بن دراج» از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که درباره شخصی که برای حاجتی [از مکه] به جده رفته است، فرمود: بدون احرام وارد مکه شود.
این روایت به قرینه روایت بعدی، درباره کسی که قبل از یک ماه رفته و برگشته است.
روایت چهارم
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ وَ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَخْرُجُ فِي الْحَاجَةِ مِنَ الْحَرَمِ قَالَ إِنْ رَجَعَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ دَخَلَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ وَ إِنْ دَخَلَ فِي غَيْرِهِ دَخَلَ بِإِحْرَامٍ.[25]
«ابان بن عثمان» از شخصی چنین روایت کرده که امام صادق (علیه السّلام) درباره کسی که برای حاجتی از حرم خارج شده، فرمود: اگر در همان ماهی که از آن خارج شده، میتواند بدون احرام وارد شود و اگر در غیر آن ماه وارد شود، باید با احرام وارد شود.
روایت پنجم
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ خَرَجَ إِلَى الرَّبَذَةِ يُشَيِّعُ أَبَا جَعْفَرٍ ثُمَّ دَخَلَ مَكَّةَ حَلَالًا.[26]
در این روایت آمده که امام صادق (علیه السّلام) برای تشیع پیکر امام باقر (علیه السّلام) به ربذه رفت، سپس بدون احرام وارد مکه شد.
توضیح این روایات و استفادهای که آیت الله خویی از آن کردهاند در جلسه آینده خواهد آمد.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله