بحث اخلاقی
طلب وسعت رزق در سالمندی (1)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ، وَ اجعَل أوسَعَ رِزقِكَ عَلَيَ إذا كَبِرتُ.[1]
در بخش دیگری از دعای نورانی مکارم الاخلاق، بعد از درود بر خاندان رسالت، از خداوند منان درخواست شده که: پروردگارا! وسیعترین رزق و روزی خود را در سالمندی به من عنایت کن.
برای تبیین این فراز چند بحث وجود دارد:
بحث اول این که مقصود از رزق چیست؟
بحث دوم این است که وسعت رزق به چه معنا است؟ و آیا مطلوب است یا نامطلوب؟
و بحث سوم این که چرا خداوند وسیعترین رزق و روزی را در سالمندی بدهد؟ چرا قبل از آن و از دوره جوانی ندهد؟
مفهومشناسی رزق
در فرهنگ قرآن و حدیث، مقصود از «رزق» اعم از رزق مادی و معنوی است. مثلا در زیارت امیر المؤمنین(علیه السّلام) که با عبارت «السَّلامُ عَلى أبِي الأَئِمَّة» شروع میشود، امام زین العابدین(علیه السّلام) میفرماید:
اللّهُمَّ ارزُقني عَقلًا كامِلًا، و لُبّا راجِحاً، و قَلباً زاكِياً.[2]
خداوندا! مرا عقلى كامل، انديشهاى برتر و دلى پاك، روزی کن.
اگر عقل انسان کامل شود، جایگاهش بهشت خواهد بود، چنانکه در روایتی از امام صادق (علیه السّلام) چنین نقل شده است:
مَن كانَ عاقِلًا خُتِمَ لَهُ بِالجَنَّةِ إِن شاءَ اللَّهُ.[3]
كسى كه خردمند باشد، به خواست خدا، عاقبت به بهشت مىرود.
از دیگر رزقهای معنوی علم و دانش است که در بخشی از دعایی که از امام صادق (علیه السّلام) رسیده، آن را از خداوند متعال درخواست نموده است:
وَ ارزُقني عِلما نافِعا.[4]
همچنین در دعای تلاوت قرآن، آمده است:
وَ ارزُقني أن أتلُوَهُ عَلَى النَّحوِ الَّذي يُرضيكَ عَنّي.[5]
و روزىام فرما كه آن را آن سان كه تو را از من خشنود مىسازد، تلاوت كنم.
زیارت خانه خدا نیز که مکرر در دعاهای ماه مبارک رمضان با عبارت «اللَّهُمَّ ارزُقني حَجَ بَيتِكَ الحَرامِ»[6] درخواست شده است، از دیگر مصادیق روزیهای معنوی است.
هرچند بیشترین کاربرد رزق در فرهنگ احادیث در رزق معنوی است؛ ولیکن در رزق مادی نیز به کار رفته است، مانند این دعا که از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است:
اللَّهُمَّ ارزُقني مِن فَضلِكَ الواسِعِ الحَلالِ الطَّيِّبِ، رِزقاً واسِعاً حَلالًا طَيِّباً.[7]
خدایا! از فضل گسترده و حلال و پاکت، مرا روزی گسترده و حلال و پاک، عطا فرما.
بنا بر این، هر چیزی که برای انسان به لحاظ مادی یا معنوی سودمند باشد، «رزق» محسوب میشود که در این فراز برای سنین سالمندی درخواست شده است.
بحث فقهی
موضوع: مسائل اقسام عمره (ادامه مسئله 1 و مسئله 2)
یادآوری
بحث در مسئله اول از مسائل اقسام عمره بود. در این مسئله ـ چنانکه گذشت ـ پس از تقسیم عمره به واجب اصلی، واجب عرضی و مندوب، سه فرع را مطرح شده است.
فرع اول این بود که: عمره با شرايطی كه در حج معتبر است، در طول عمر يک بار بر هر مکلفی واجب است. در جلسه قبل، ادله اثبات وجوب عمره را بررسی کردیم و روشن شد که شبههای در وجوب عمره، بر پایه کتاب و سنت و اجماع وجود ندارد. اکثر فقهای اهل سنت نیز آن را واجب دانسته بودند، فقط در میان آنها، شافعی در یکی از دو قولش گفت: سنّت مؤکد است؛ ولیکن او نیز این را اضافه کرد که سنّتی است که کسی ترک آن را جایز نداسته است.
همان طور که اشاره شد، ظاهر این مسئله این است که عمره مطلقا واجب است؛ ولی چنانکه در مسئله بعدی خواهد آمد، وجوب عمره مربوط به کسی است که وظیفهاش حج قران یا افراد است و ای کاش این قید را در همین مسئله تذکر میدادند تا سوء برداشتی صورت نگیرد.
فرع دوم
در فرع دوم میفرماید:
و هي واجبة فورا كالحج.[8]
و عمره مانند حج وجوب فورى دارد.
صاحب عروة نیز میفرماید:
وجوبها بعد تحقّق الشرائط فوريّ كالحجّ.[9]
وجوب عمره بعد از تحقق شرایط، مثل حج فوری است.
در این فرع اختلاف نظری وجود ندارد، چه اینکه از محشین عروة نیز کسی حاشیهای ندارد، حتی علامه در این باره ادعای اجماع کرده است. ایشان در تذکرة میفرمایند:
وجوب الحجّ و العمرة على الفور لا يحلّ للمكلّف بهما تأخيره عند علمائنا أجمع.[10]
وجوب حج و عمره فوری است و جایز نیست که مکلف آنها را با تأخیر انجام دهد، نزد همه علمای ما اجماعاً.
دلیل فوریت نیز این است که مقتضای تکلیف، فوریت است، مگر خلافش ثابت شود، پس اگر مولا به عبد خود بگوید: «فلان کار را انجام بده» باید آن را فوراً انجام دهد، مگر آنکه دلیلی بر تأخیر اقامه شود، مثلا بگوید: «تا غروب وقت داری».
فرع سوم
فرع سوم ـ همان طور که گذشت ـ مربوط به ارتباط و عدم ارتباط عمره و حج در شرط استطاعت است. حضرت امام فرمود:
لا يشترط في وجوبها استطاعة الحج بل تكفي استطاعتها فيه و إن لم يتحقق استطاعته، كما أن العكس كذلك، فلو استطاع للحج دونها وجب دونها.[11]
در وجوب عمره، استطاعت داشتن براى حج شرط نيست؛ بلكه استطاعت داشتن براى عمره در وجوب آن كفايت مىكند اگر چه استطاعت براى حج حاصل نشده باشد، كما اينكه عكس اين مطلب هم همينطور است، كه اگر براى حج استطاعت پيدا كرد و براى عمره مستطيع نبود، حج واجب مىشود و عمره وجوب پيدا نمىكند.
صاحب عروة نیز میفرماید:
لا يشترط في وجوبها استطاعة الحجّ، بل تكفي استطاعتها في وجوبها، و إن لم تتحقّق استطاعة الحجّ، كما أنّ العكس كذلك، فلو استطاع للحجّ دونها وجب دونها، و القول باعتبار الاستطاعتين في وجوب كلّ منهما و أنّهما مرتبطان ضعيف، كالقول باستقلال الحجّ، في الوجوب دون العمرة.[12]
در وجوب عمره، استطاعت داشتن برای حج شرط نيست؛ بلكه استطاعت داشتن برای عمره در وجوب آن كفايت میكند، هرچند استطاعت براى حج حاصل نشده باشد، كما اينكه عكس اين مطلب هم همينطور است، پس اگر براى حج استطاعت پيدا كرد و براى عمره مستطيع نبود، حج واجب میشود و عمره وجوب پيدا نمیكند. و اینکه گفته شود در وجوب هر یک از آنها استطاعت برای هر دو شرط است و آن دو با هم [از این جهت] مرتبط هستند، قول ضعیفی است، همان گونه که قول به استقلال حج در وجوب و عدم استقلال عمره، ضعیف است.
بنا بر این، همان طور که قبلا هم اشاره شد، در این باره سه نظریه مطرح است:
یک) وجوب حج و وجوب عمره ارتباطی با هم ندارند.
دو) وجوب حج و عمره با هم مرتبط هستند، یعنی وجوب هر یک مشروط به تحقق استطاعت برای هر دوی آنهاست، پس استطاعت داشتن برای یکی از آنها، موجب واجب شدن هیچ کدام نمیشود.
سه) وجوب عمره مشروط به استطاعت برای حج است؛ ولی وجوب حج مستقل است و ربطی به استطاعت برای عمره ندارد، پس ملاک، تحقق استطاعت برای حج است. این نظر شهید اول در الدروس بود.
قول اول، قول مشهور است و قول دوم و سوم همان طور که صاحب عروة فرمود، ضعیف است، بنا بر این، قول به عدم ارتباط میان آنها، قول صحیح است و در مباحث بعدی نیز روایاتی را میخوانیم که بر این مطلب دلالت دارد.
مسئله دوم
بحث اصلی در مسائل وجوب عمره، این مسئله است. در بخش اول این مسئله میفرماید:
تجزئ العمرة المتمتع بها عن العمرة المفردة.[13]
عمره تمتع، از عمره مفرده كفايت مىكند.
در عروة نیز آمده است:
تجزئ العمرة المتمتّع بها عن العمرة المفردة بالإجماع و الأخبار.[14]
عمره تمتع از عمره مفرده کفایت میکند، به خاطر اجماع و روایات.
دلیل این مطلب، روایاتی است که در ادامه آنها را میخوانیم.
روایات
صاحب وسائل در باب پنجم از «ابواب العمرة» هشت روایت آورده است که بر اجزای عمره تمتع از عمره مفرده دلالت دارند. عنوان باب که فتوای ایشان است، چنین است:
بَابُ أَنَّ مَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ سَقَطَ عَنْهُ فَرْضُ الْعُمْرَةِ.[15]
بابی در اینکه اگر کسی عمره تمتع به جا آورد، وجوب عمره از عهده وی ساقط میگردد.
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا اسْتَمْتَعَ الرَّجُلُ بِالْعُمْرَةِ فَقَدْ قَضَى مَا عَلَيْهِ مِنْ فَرِيضَةِ الْعُمْرَةِ.[16]
«عبیدالله حلبی» در این روایت صحیح السند از امام صادق(علیه السّلام) روایت کرده که فرمود:
هنگامی که انسان از عمره تمتع را به جا آورد، در واقع عمره فریضه را به جا آورده است.
روایت دوم
وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الْفَضْلِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ ﴿فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ﴾ أَ يُجْزِئُ ذَلِكَ عَنْهُ قَالَ نَعَمْ.[17]
«معاویة بن عمار» در ضمن حدیثی که دارای سند صحیحی است، میگوید:
از امام صادق(علیه السّلام) پرسیدم: کسی که عمره تمتع را که متصل به حج است، انجام دهد، آیا برای او کافی است؟ فرمود: بله.
روایت سوم
وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْعُمْرَةِ أَ وَاجِبَةٌ هِيَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَنْ تَمَتَّعَ تُجْزِئُ عَنْهُ قَالَ نَعَمْ.[18]
این روایت نیز با توجه به بحثهایی که راجع به «سهل بن زیاد» داشتیم، سند خوبی دارد. «بزنطی» میگوید:
از امام رضا(علیه السّلام) پرسیدم: آیا عمره واجب است؟ فرمود: بله، گفتم: پس کسی که عمره تمتع انجام دهد، برای او کافی است؟ فرمود: بله.
روایت چهارم
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّٰهِ﴾ يَكْفِي الرَّجُلَ إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ مَكَانَ تِلْكَ الْعُمْرَةِ الْمُفْرَدَةِ قَالَ كَذَلِكَ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَصْحَابَهُ.[19]
این روایت نیز از نظر سند صحیح است. «یعقوب بن شعیب» میگوید:
به امام صادق(علیه السّلام) گفتم: اینکه خدای متعال فرموده: «حج و عمره را برای خدا تمام کنید» آیا هنگامی که انسان عمره تمتع را انجام دهد، به جای عمره مفرده کفایت میکند؟ فرمود: رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اینچنین به اصحابش دستور داد.
روایت پنجم
وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ نَجِيَّةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا دَخَلَ الْمُعْتَمِرُ مَكَّةَ غَيْرَ مُتَمَتِّعٍ فَطَافَ بِالْبَيْتِ وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ صَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ خَلْفَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع فَلْيَلْحَقْ بِأَهْلِهِ إِنْ شَاءَ وَ قَالَ إِنَّمَا أُنْزِلَتِ الْعُمْرَةُ الْمُفْرَدَةُ وَ الْمُتْعَةُ لِأَنَّ الْمُتْعَةَ دَخَلَتْ فِي الْحَجِّ وَ لَمْ تَدْخُلِ الْعُمْرَةُ الْمُفْرَدَةُ فِي الْحَجِّ.[20]
سند این روایت نیز خوب است. «نجیة بن حارث» که امامی و ثقه است از امام باقر(علیه السّلام) این طور روایت کرده که فرمود:
وقتی عمرهگذاری که عمرهاش عمره تمتع نیست، وارد مکه شود و طواف خانه خدا را به جا آورد و بین صفا و مروه سعی کند و دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم(علیه السّلام) به جا آورد، اگر خواست میتواند به خانوادهاش ملحق شود و نیز فرمود: عمره مفرده و تمتع با هم نازل شد چون عمره تمتع همراه حج وجود دارد؛ ولی عمره مفرده جدای از حج است.
صاحب وسائل ذیل این روایت مینویسد:
أَقُولُ: حَمَلَهُ الشَّيْخُ عَلَى الْعُمْرَةِ الْمُفْرَدَةِ فِي غَيْرِ أَشْهُرِ الْحَجِّ فَلَا تُجْزِئُ عَنِ الْمُتْعَةِ.
شیخ طوسی آن را بر عمره مفردهای حمل کرده که در غیر از ایام حج انجام میگیرد، لذا برای عمره تمتع کفایت نمیکند.
روایت ششم
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْعُمْرَةُ مَفْرُوضَةٌ مِثْلُ الْحَجِّ فَإِذَا أَدَّى الْمُتْعَةَ فَقَدْ أَدَّى الْعُمْرَةَ الْمَفْرُوضَةَ.[21]
در سند این روایت «مفضل بن صالح» مورد اختلاف است که «علی التحقیق» ثقه است، پس به نظر ما سند این روایت نیز مشکلی ندارد. «ابو بصیر» از امام صادق(علیه السّلام) روایت کرده که فرمود:
عمره، مثل حج واجب است، و وقتی عمره تمتع ادا شود، عمره واجب نیز ادا شده است.
روایت هفتم
وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ قَالَ: إِذَا اسْتَمْتَعَ الرَّجُلُ بِالْعُمْرَةِ فَقَدْ قَضَى مَا عَلَيْهِ مِنْ فَرِيضَةِ الْمُتْعَةِ وَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ دَخَلَتِ الْعُمْرَةُ فِي الْحَجِّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.[22]
سند این روایت نیز صحیح است. «حلبی» ضمن حدیثی از امام صادق(علیه السّلام) روایت کرده که فرمود:
کسی که عمره تمتع را به جا آورد، به وظیفهاش در آنچه از تمتع بر او واجب بوده، عمل کرده است و ابن عباس گفته است: عمره تا روز قیامت همراه حج است.
روایت هشتم
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ الْعُمْرَةَ وَاجِبَةٌ بِمَنْزِلَةِ الْحَجِّ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّٰهِ مَا ذَلِكَ هِيَ وَاجِبَةٌ مِثْلُ الْحَجِّ وَ مَنْ تَمَتَّعَ أَجْزَأَتْهُ وَ الْعُمْرَةُ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ مُتْعَةٌ.[23]
این روایت در تفسیر عیاشی به صورت مرسل روایت شده لذا از نظر اصطلاحی، ضعیف حساب میشود. طبق آن، امام باقر(علیه السّلام) میفرماید:
عمره همانند حج واجب است، زیرا خداوند میفرماید: «و حج و عمره را برای خدا تمام کنید». معنای آن چیست؟ یعنی عمره نیز مانند حج واجب است و کسی که عمره تمتع به جا آورد، برایش کافی است. عمره در ایام حج، میشود عمره تمتع.
همان طور که ملاحظه شد، دلالت همه این روایات که اکثرشان به لحاظ سندی نیز صحیحه بودند، بر اینکه عمره تمتع از عمره مفرده مجزی است، تمام است؛ لذا کسی با این مطلب مخالفتی ندارد، آنچه مورد اختلاف است، بحث بعدی است که در فرع دوم مطرح شده است.
فرع دوم
فرع دوم که بحث اصلی عمره مفرده است و احتمالا چند جلسه نیز طول بکشد، این است که تکلیف کسی که فقط برای عمره مستطیع شده، ولی برای حج استطاعت ندارد، چیست؟
حضرت امام میفرمایند:
هل تجب على من وظيفته حج التمتع إذا استطاع لها و لم يكن مستطيعا للحج؟ المشهور عدمه، و هو الأقوى.[24]
آيا عمره مفرده در صورتى كه استطاعتش را داشته باشد، بر كسى كه وظيفهاش حج تمتع است و مستطيع براى حج نیست، واجب مىشود يا نه؟ مشهور بين فقها آن است كه واجب نيست؛ و همين اقوى است.
صاحب عروة نیز میفرماید:
هل تجب على من وظيفته حجّ التمتّع إذا استطاع لها و لم يكن مستطيعاً للحجّ؟ المشهور عدمه، بل أرسله بعضهم إرسال المسلّمات و هو الأقوى.[25]
آيا انجام عمره بر كسى كه وظيفهاش حج تمتع است، اگر برای عمره استطاعت پیدا کند، ولی براى حج مستطيع نباشد، واجب است؟ مشهور بين فقها آن است كه واجب نيست؛ بلکه برخی آن را از مسلمات دانستهاند و همين اقوى است.
در مسئله قبلی، هم حضرت امام و هم صاحب عروة به صورت مطلق فرمودند: عمره مانند حج، واجب است و کسی که برای عمره مستطیع باشد، باید برود، هرچند برای حج مستطیع نباشد، یعنی وجوب عمره را مشروط به استطاعت برای حج نکردند؛ ولی در این مسئله میفرمایند: نظر مشهور که نظر اقوا نیز میباشد این است که عمره بر چنین شخصی که فقط برای آن استطاعت دارد، واجب نیست.
از اینجا معلوم میشود که مسئله قبل درباره کسی است که در مکه حاضر است؛ ولی این مسئله مربوط به کسی است که در مکه حضور ندارد و اصطلاحاً «نائی» است، یعنی دور از مکه است. اینکه برای اطلاق نائی چه مقدار باید فاصله باشد، از مباحثی است که در آینده خواهد آمد.
بنا بر این، موضوع بحث ما این است که آیا عمره مفرده بر نائی، در صورتی که فقط برای انجام عمره مستطیع باشد، واجب است یا اینکه وجوب آن اختصاص به کسی دارد که در مسجد الحرام حاضر باشد؟
نظر حضرت امام و صاحب عروة این شد که عمره مفرده بر نائی واجب نیست؛ لذا در ادامه مسئله این نتیجه را گرفتهاند که بر اجیر واجب نیست که پس از انجام حج تمتع مورد اجاره، برای خودش عمره مفرده انجام دهد، البته انجام عمره برای نایی را احتیاط مستحب دانستهاند.
عبارت تحریر چنین است:
على هذا لا تجب على الأجير بعد فراغه عن عمل النيابة و إن كان مستطيعا لها، و هو في مكة، و كذا لا تجب على من تمكن منها و لم يتمكن من الحج لمانع، لكن الأحوط الإتيان بها.[26]
بنا بر این، [وقتی عمره بر کسی که فقط برای انجام آن استطاعت دارد، واجب نیست] بر اجير كه از عمل نيابت حج فارغ شده، نیز واجب نیست، هرچند برای عمره مفرده استطاعت دارد و در مكه نیز حضور دارد. و همچنين بر كسى كه متمكن از عمره مفرده مىباشد؛ ولى به خاطر مانعى براى حج تمكن ندارد، واجب نمىباشد، ليكن احتياط آن است كه عمره مفرده را به جا آورد.
متن عروة نیز دقیقا همین گونه است.[27]
در میان محشین فقط سه نفر در این مسئله حاشیه دارند. یکی حاشیه مرحوم فیروزآبادی است که وقتی صاحب عروة قول مشهور یعنی عدم وجوب عمره را اقوا دانست، میفرماید:
لا يترك الاحتياط.[28]
و حاشیه بعدی، حاشیه دو نفر از فحول از فقها، یعنی آیت الله سید عبدالهادی شیرازی[29] و آیت الله بروجردی است که وقتی صاحب عروة انجام عمره را بر اجیر واجب ندانست، بلکه آن را احتیاط مستحب دانست، فرمودهاند:
لا يترك.[30]
یعنی بنا بر احتیاط واجب، اجیر و هر کس که برای انجام حج تمتع مانع دارد، ولی امکان انجام عمره را دارد، باید عمره را انجام دهد.
بنا بر این، طبق نظر حضرت امام، صاحب عروة و اکثر محشین عروة، انجام عمره بر نائی، در صورتی که برای عمره استطاعت پیدا کند، ولی براى حج مستطيع نباشد، واجب نیست، لذا بر اجیر نیز لازم نیست که پس از انجام حج تمتع اجارهای، برود مثلا مسجد تنعیم و برای عمره مفرده خودش محرم شود.
قبل از اینکه به بررسی ادله این حکم بپردازیم، به نکتهای اشاره میکنیم که کمتر کسی از فقها به آن توجه کرده است و تا آنجا که ما دیدیم فقط آیت الله سبحانی به آن پرداختهاند و آن اینکه آیا این ادعا که صاحب عروة و به تبع ایشان حضرت امام، آیت الله خویی[31] و دیگران کردهاند که مشهور فقها قائل به عدم وجوب عمره مفرده بر نائی هستند، صحیح است یا خیر؟
آیت الله سبحانی میفرمایند این ادعا مستندی ندارد.[32] به نظر ما نیز چنین است. طبق جستجوی ما چنین مطلبی که قول مشهور بر عدم وجوب عمره مفرده باشد، وجود ندارد، حتی آدرسهایی که آیت الله فاضل از جواهر[33] ، کشف اللثام[34] و مستند الشیعة[35] برای آن ذکر کردهاند را دیدیم؛ ولی هیچ کدام بر این ادعا دلالتی نداشت.
بنابراین، همان طور که آیت الله سبحانی فرمودند، ما دلیلی بر چنین شهرتی نداریم؛ بلکه یک قدم بالاتر اینکه فقهایی که این مسئله را مطرح کردهاند، اگر چه صراحتاً اظهار نکردهاند؛ ولی تعابیری دارند که معلوم میشود آنها هم عمره را مطلقا واجب میدانند.
مثلا علامه در المنتهی میفرماید:
تجزئ عمرة التمتّع عن العمرة المفردة.[36]
یا محقق در شرائع میفرماید:
تسقط المفردة معها [العمرة التمتع].[37]
این تعابیر و تعابیر مشابه آن از قدما که در جلسات قبل خواندیم، نشان میدهد که اصل، عمره مفرده است، نهایت اینکه اگر کسی عمره تمتع را به جا آورد، عمره تمتع به عنوان فرع، جایگزین آن میشود، و روشن است که اگر کسی برای انجام واجب بالاصالة استطاعت پیدا کند، باید همان را انجام دهد.
علاوه بر آن، روایات هم به روشنی بر این معنا دلالت دارد که در جلسه بعد آنها را میخوانیم.
غفر الله لنا و لکم ان شاء الله