این کتاب، در راستای تأکید مقام معظّم رهبری بر ضرورت تقویت «بصیرت» و رهنمودهای جامع و سازنده قرآن و اهل بیت(ع)، تدوین یافته است.
همچنین، این اثر گامی کوچک در راه فرهنگ سازی «بصیرت» و زمینه سازی برای جامعه مهدوی را فراهم آورده است. در این فرهنگ نامه، مسائل مهمی همچون واژه شناسی بصیرت، تعریف بصیرت، ارزش بصیرت، زیان های فقدان بصیرت و موانع بصیرت، از نگاه قرآن و حدیث، دیده می شود.
فرهنگ نامه بصیرت، محمّد محمّدی ری شهری، قم: دار الحدیث، چاپ اوّل، ۱۳۸۸ ش، پالتویی، ۱۲۰ ص، فارسی.
پيشگفتار
فرهنگ نامه ، كتابى است كه در آن ، دانش ، فرهنگ [1] و حكمت باشد و فرهنگ نامه بصيرت ، قطره اى از درياى بيكران علوم و معارف ناب اسلامى و مَدخَلى [2] ديگر از دانش نامه قرآن و حديث است كه به صورت مستقل ، منتشر مى شود . در اين دانش نامه ، واژه ها و اصطلاحاتى كه در قرآن و احاديث ، كاربرد فرهنگى گسترده اى دارند ، به ترتيب الفبايى ، با نظمى نوين و با ذكر نمونه كاربردها (شواهد) ، معناشناسى و تحليل و تبيين مى گردند . در لابه لاى اين دانش نامه ، برخى مَدخل ها ، از كاربرد فرهنگى ويژه و بَسامد استفاده بالايى برخوردارند . بدين معنا كه عموم مسلمانان و يا گروه هاى خاصّى از آنان ، به صورت شبانه روزى و گسترده ، با آنها ، سر و كار دارند . از اين رو ، به منظور تصحيح و تقويت فرهنگ عمومىِ جوامع اسلامى ، ضرورى است معارف مربوط به اين گونه واژه ها و اصطلاحات ، به صورت «كتابِ همراه» و «كتاب راه نما» ، در اختيار همگان قرار گيرد .
با اين نگاه ، مَدخَل هايى از اين دست ـ كه گفتيم ـ ، به صورت كتاب هايى مستقل و در اندازه هايى كه حمل و مطالعه آن آسان باشد ، در اختيار علاقه مندان قرار مى گيرند .
گفتنى است كه در اين سلسله آثار ، براى آنچه مربوط به رفتار يا احوال خاص است (مانند : ادب ، اذان ، شادى و آرزو) ، نام «فرهنگ نامه» و براى آنچه مربوط به گروه هاى اجتماعى (مانند : كارگران ، بسيجيان ، جوانان و كودكان) مى شود و يا آموزه هاى حكيمانه پيشوايان بزرگ اسلام يا حكماى بزرگ الهى (چون لقمان حكيم) را ارائه مى نمايد ، نام «حكمت نامه» را برگزيديم .
فرهنگ نامه بصيرت ، چهارمين كتاب از مجموعه فرهنگ نامه هايى است كه با هدف تصحيح و تقويت فرهنگ ارزش هاى رفتارى ، در دست تدوين اند .
گفتنى است كه تأكيد اخير مقام معظم رهبرى بر ضرورت تقويت «بصيرت» [3] در فضاى كنونىِ جامعه ، ايجاب مى نمايد كه بدين منظور ، ره نمودهاى جامع و سازنده قرآن و اهل بيت عليهم السلام درباره بصيرت ، در اختيار همه علاقه مندان (بويژه نسل جوان و نخبگان) قرار گيرد . ايشان در اين باره فرمودند :
ملّتى كه بصيرت دارد ، [و] مجموعه جوانان كشور ، وقتى بصيرت دارند ، آگاهانه حركت مى كنند و قدم برمى دارند ... . بصيرتْ وقتى بود ، غبارْآلودگى فتنه نمى تواند آنها را گم راه كند ، ... [و] به اشتباه بيندازد . اگر بصيرت نبود ، انسان ، و لو با نيّت خوب ، گاهى در راه بد ، قدم مى گذارد . شما در جبهه جنگ ، اگر راه را بلد نباشيد ، اگر نقشه خوانى بلد نباشيد ، اگر قطب نما در اختيار نداشته باشيد ، يك وقتْ نگاه مى كنيد [و] مى فهميد در محاصره دشمن قرار گرفته ايد ؛ راه را عوضى آمده ايد ؛ دشمن جداردج بر شما مسلّط مى شود . اين قطب نما ، همان بصيرت است .
در زندگى پيچيده اجتماعى امروز ، بدون بصيرت ، نمى شود حركت كرد . جوان ها بايد فكر كنند ، بينديشند ، [و] بصيرت خودشان را افزايش بدهند ... . متعهدان موجود در جامعه ما ... ، از دانشگاهى و حوزوى ، بايد به مسئله بصيرت ، اهميّت بدهند : بصيرت در هدف ، بصيرت در وسيله ، بصيرت در شناخت دشمن ، بصيرت در شناخت راه هاى جلوگيرى از اين موانع و ... . بصيرت ، يعنى اين كه بدانيد چه مى خواهيد ، تا بدانيد چه بايد با خودتان داشته باشيد ... .
جوانان عزيز! هر چه مى توانيد ، در افزايش بصيرت خود ، [و] در عمق بخشيدن به بصيرت خود ، تلاش كنيد و نگذاريد دشمنان ، از بى بصيرتى ما استفاده كنند . [4] بى ترديد ، يكى از مهم ترين رازهاى شكست حكومت امام على عليه السلام ، سوء استفاده دشمنان از بى بصيرتى هواداران ايشان بود ، در گزارشى آمده كه امام در اين باره مى فرمايند :
يا أهلَ الكوفَةِ ، مُنيتُ مِنكُم بِثَلاثٍ وَ اثنَتَينِ : صُمٌّ ذَوُو أسماعٍ ، و بُكمٌ ذَوُو كَلامٍ ، و عُميٌ ذَوُو أبصارٍ ، لا أحرارُ صِدقٍ عِندَ اللِّقاءِ ، و لا إخوانُ ثِقَةٍ عِندَ البَلاءِ . اى كوفيان! من به سه خصلت [كه در شما هست] و دو خصلت [كه در شما نيست] ، گرفتار آمده ام : گوش داريد ، امّا كَريد ، و زبان داريد ، امّا لاليد ، و چشم داريد ، امّا كوريد . [و امّا آن دو خصلتى كه نداريد :] نه هنگام ديدار ، آزاد مردانى هستيد صادق ، و نه به گاه سختى ، برادرانى مورد اعتماد . [5]
بر پايه اين سخن ، جامعه اى كه از بصيرت لازم برخوردار باشد ، نه تنها حق را مى بيند و باطل را در چهره هاى گوناگونْ تشخيص مى دهد ، بلكه عملاً از حق ، جانبدارى مى كند و از پيشوايان حق ، اطاعت مى نمايد . چنين جامعه و مردمى ، با رهبران الهى ، صادقانه رفتار مى كنند و در عوض ، در سختى ها و مشكلات ، مورد اعتماد آنهايند و در دام دشمنان قرار نمى گيرند .
اما مردمى كه امام على عليه السلام بر آنها ، حكومت مى كرد به دليل آن كه فاقد بصيرت بودند ، به سادگى در دام دشمن مى افتادند ، آنها نمى توانستند چهره روشن و زيباى حق را مشاهده كنند . از اين رو ، نه از حق ، جانبدارى مى كردند و نه از امام خويش فرمانبَرى داشتند . با امام خود ، يك رنگ نبودند و امام نيز نمى توانست در بحران ها به آنها اعتماد كند .
اين گونه بود كه حكومت امام على عليه السلام ، در اثر بى بصيرتى ياران ايشان و مردم آن دوران ، شكست خورد و در تاريخ اسلام ، حكومت ديگرى كه در ساختار ، اندك شباهتى به آن داشته باشد ، پديد نيامد ، تا پس از قرن ها تلاش و مجاهدت ، به بركت رهبرى امام خمينى رحمه الله ، در جامعه ايرانى ، بصيرتى پديد آمد كه در پرتو آن ، مردم ، حق را ديدند و با نهايت صداقت ، از پيشواى خويش اطاعت و از حق ، جانبدارى كردند و امام رحمه اللهبا اعتماد به خدا و همراهى چنين مردمى توانست انقلاب اسلامى را در ايران ، به پيروزى برساند ، مردمى كه در وصيّت نامه سياسى ـ الهىِ خود ، در باره آنها فرموده است :
من با جرئت ، مدّعى هستم كه ملّت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر ، بهتر از ملّت حجاز در عهد رسول اللّه صلى الله عليه و آله و كوفه و عراق در عهد امير المؤمنين و حسين بن على ـ صلوات اللّه و سلامه عليهما ـ مى باشند . [6]
بدين سان ، انقلاب بزرگ و شكوهمند اسلامى ، در ايران ، تحقق يافت و با الهام گرفتن از الگوى حكومت علوى ، به شكل گيرى نظام جمهورى اسلامى انجاميد .
بى ترديد ، تثبيت نظام جمهورى اسلامى در ايران ، محصول بصيرت جامعه ايرانى و تداوم اين نظام نيز در گرو بصيرت اكثريت قاطع اين مردم است ، و هدف مقام معظّم رهبرى حضرت آية اللّه خامنه اى از تأكيد بر ضرورت برنامه ريزى براى افزايش بصيرت همگان و بويژه نسل جوان ، چيزى نيست جز ادامه يافتن اين راه ، تا روزى كه پرچم جمهورى اسلامى ، به دست صاحب اصلى آن ، حضرت بقية اللّه الأعظم ـ أرواحُنا فِداه و عَجَّلَ اللّهُ فَرَجَه ـ داده شود و البته آن روز نيز ، عنصر اصلى در جهانى شدن اسلام و ارزش هاى اسلامى ، «بصيرت» خواهد بود . امام على عليه السلام ، بر پايه آنچه در نهج البلاغه آمده ، با اشاره به آن روز ، چنين مى فرمايد :
... حَتّى إذَا اخلَولَقَ الأَجَلُ ، وَ استَراحَ قَومٌ إلَى الفِتَنِ ، و أَشالوا عَن لَقاحِ حَربِهِم ، لَم يَمُنّوا عَلَى اللّهِ بِالصَّبرِ ، و لَم يَستَعظِموا بَذلَ أنفُسِهِم فِى الحَقِّ ، حَتّى إذا وافَقَ وارِدُ القَضاءِ انقِطاعَ مُدَّةِ البَلاءِ ، حَمَلوا بَصائِرَهُم عَلى أسيافِهِم ، و دانوا لِرَبِّهِم بِأَمرِ واعِظِهِم . ... تا آن كه پايان مهلت ، نزديك مى شود و گروهى آسايش خويش را در آشوب مى جويند و در پيجويى فتنه ، تخمِ جنگ مى افشانند . جدر اين حال ، آن ره يافتگانِ روشن بين و صاحب بصيرت ،ج به خاطر شكيبايى خود جدر پيكار با باطلج ، بر خدا منّتى نمى نهند ، و جان فشانى هاى خويش را در راه حق ، بزرگ نمى پندارند تا آن كه چون قضاى الهى به تمام شدن مدّت بلا و آزمايش تعلّق گيرد ، [بصيرت ]بينش هاى خود را بر سرِ شمشيران مى نهند [و بصيرت خود را پشتوانه سلاح و قدرت خود قرار مى دهند] و به فرمان اندرزگوىِ خويش [7] مطيع پروردگار خود مى گردند . [8]
اميدْ آن كه همگان ، بويژه نخبگان ، براى زمينه سازى آن روز ، به مسئوليت الهى خود عمل كنند ، تا هر چه زودتر ، آن روز موعود ، فرا رسد .
بارى ، فرهنگ نامه بصيرت ، گامى كوتاه در راه فرهنگ سازى «بصيرت» و زمينه سازى براى جامعه مهدوى است . در اين فرهنگ نامه ، مسائل مهمى مانند : واژه شناسى بصيرت ، تعريف بصيرت ، ارزش بصيرت ، خاستگاه هاى بصيرت ، عوامل افزايش بصيرت ، آثار بصيرت ، زيان هاى فقدان بصيرت و موانع بصيرت ، از نگاه قرآن و حديث ، ارائه مى گردد .
شايان ذكر است كه متن آيات و روايات اين مجموعه ، با همكارى محقّقان پژوهشكده علوم و معارف حديث گردآورى شده است كه از ايشان و ديگر همكارانى كه در «پژوهشكده علوم و معارف حديث» ، در ساماندهى اين اثر سهيم بوده اند ، و نيز مترجم گران قدر ، آقاى حميدرضا شيخى ـ كه با ترجمه روان و زيباى خود ، فهم آيات و احاديث اين فرهنگ نامه را براى پارسى زبانان ميسّر ساخت ـ ، صميمانه سپاس گزارم و از خداوند منّان ، براى آنان پاداشى فراوان و درخور فضل و كرامتش ، مسئلت دارم .
ربّنا! تقبّل منّا؛ إنّك أنت السميع العليم .
محمدى رى شهرى
28 مهر ماه 1388
اوّل ذى قعده 1430
[1] فرهنگ : علم؛ دانش؛ ادب؛ تربيت؛ پديده كلّى پيچيده اى از آداب ، رسوم ، انديشه ، هنر و شيوه زندگى كه در طىّ تجربه تاريخى اقوام ، شكل مى گيرد و قابل انتقال به نسل هاى بعدى است (ر. ك : لغت نامه دهخدا ، فرهنگ معين و فرهنگ بزرگ سخن) .
[2] در دانش نامه ها ، به هر واژه اصلى كه توضيحى (مقاله اى) در ذيل خود دارد ، «سَرواژه» يا «مَدخَل» مى گويند . به مجموع سرواژه و توضيح ، بر روى هم ، نيز «مدخل» گفته مى شود (ر. ك : فرهنگ بزرگ سخن) .
[3] بصيرت : آگاهى ؛ دانايى ؛ بينش ؛ ژرف نگرى ؛ روشن بينى .
[4] سخنان مقام معظم رهبرى حضرت آية اللّه خامنه اى ـ مدظله ـ در جمع مردم چالوس و نوشهر ، به تاريخ 15 / 7 / 1388 .
[5] ر . ك : ص 108 ح 132 .
[6] صحيفه امام : ج 22 ص 410 .
[7] گفتنى است كه برخى شارحان نهج البلاغة ، به قرينه جملات بعدى خطبه ، مقصود از «اندرزگو» را «پيامبر صلى الله عليه و آله » گرفته اند ؛ ليكن به نظر مى رسد كه آن جملات ، بخش ديگرى از سخنان امام عليه السلام است كه توسّط سيّد رضى ، انتخاب و تقطيع شده و بلا فاصله پس از بخش مورد نظر ما قرار گرفته است و همان طور كه در منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة (ج 9 ص 132) آمده و به قرينه عنوان خطبه ، مقصود ، حضرت بقيّة اللّه الأعظم امام مهدى ـ أرواحُنا فِداه ـ است .
[8] ر . ك : ص 100 ح 121 .