برنامه ریزی برای سعادت انسان، در صورتی موفّق خواهد بود که بر پایه انسان شناسی از منظر آفریدگار جهان، استوار باشد.
موضوع انسان شناسی، یکی از اصلی ترین مسائل اسلامی است که در قرآن و حدیث، از زاویه های گوناگون، مورد توجّه قرار گرفته است. در واقع، آنچه درباره عقیده، اخلاق و عمل در متون قرآن و حدیث آمده، به گونه ای با انسان شناسی ارتباط دارد.
این کتاب، تلاشی در جهت تحقّق هدف بالا بوده و در نُه فصل سامان یافته است:
تعریف انسان، آفرینش انسان، برتری های انسان، حکمت آفرینش انسان، ویژگی های ستودنی انسان، ویژگی های نکوهیده انسان، پایه های کمال انسان، آسیب های انسانیّت و انسان کامل.
انسان شناسی از منظر قرآن و حدیث، محمّد محمّدی ری شهری، قم: دار الحدیث، چاپ دوم، ۱۳۹۳ ش، رقعی، ۱۷۲ ص، فارسی.
پيش گفتار
شناخت انسان ، نخستين گام در راه برنامه ريزى براى سعادت و كمال اوست ؛ امّا اين مسئله در قرن اخير ـ كه عصر شكوفايى علم است ـ ، به صورت معمّايى در آمده كه انديشه بشر ، با همه پيشرفت هاى اعجاب آميزش ، در حلّ آن ، اظهار ناتوانى مى كند .
اَلِكسيس كارِل (1873 ـ 1945 م) ، متفكّر و زيست شناس فرانسوى ـ كه واضع علم «انسان شناسى» جديد و برنده دو جايزه نوبل است ـ ، حاصل تحقيقات خويش را در كتابى با عنوان انسان ، موجود ناشناخته عرضه مى كند! در بخشى از اين كتاب ، در باره ناتوانى علم از شناخت انسان ، مى خوانيم :
علومى كه از موجودات زنده به طور عام و از افراد آدمى به طور خاص بحث مى كنند ، چندان پيشرفت نكرده و هنوز در مرحله توصيف ، باقى مانده اند .
حقيقت ، اين است كه انسان ، مجموعه پيچيده و مبهم و غير قابل تفكيكى است كه نمى توان آن را به آسانى شناخت و هنوز روش هايى كه بتوانند او را در اجزا و در مجموع و در روابطش با محيط خارج بشناسند ، وجود ندارند ؛ چرا كه براى چنين مطالعه اى ، دخالت تكنيك هاى فراوان و علوم مشخّصى ضرورى است ، ضمن اين كه هر يك از اين علوم ، تنها يك جنبه و يك جزء از اين مجموعه پيچيده را مطالعه مى كند و نتيجه اى خاص به دست مى دهد و تا آن جا كه تكامل تكنيكش اجازه مى دهد ، در اين راه به جلو مى رود ؛ ولى مجموعه اين مفاهيم انتزاعى ، از درك واقعيتِ آدمى، ناتوان است ؛ زيرا باز نكات پرارزش و مهمّى در تاريكى باقى مى مانند و كالبدشناسى و شيمى و فيزيولوژى و روان شناسى و علم تربيت و تاريخ و جامعه شناسى و اقتصاد و رشته هاى آنها ، به كنه وجود آدمى نمى رسند .
بنا بر اين ، انسانى كه متخصّصان هر رشته از اين علوم مى شناسند نيز واقعى نيست ؛ بلكه شبحى ساخته و پرداخته تكنيك هاى همان علم است ... . [1]
يقينا بشر ، تلاش زيادى براى شناسايى خود كرده است ؛ ولى با آن كه ما امروز ، وارث گنجينه هايى از مطالعات دانشمندان و فلاسفه و عرفا و شعرا هستيم ، هنوز جز به اطلاعاتى ناقص در مورد انسان ، دسترس نداريم كه آنها نيز زاييده روش هاى تحقيق ما هستند و حقيقت وجود ما در ميان جمع اشباحى كه از خود ساخته ايم ، مجهول مانده است .
در واقع ، جهل ما از خود ، زياد است و نواحى وسيعى از دنياى درونى ما هنوز ناشناخته مانده است و بيشتر پرسش هايى كه مطالعه كنندگان زندگى انسان مطرح مى كنند ، بدون پاسخ مى ماند . [2]
به خوبى روشن است كه تلاش هاى تمام علومى كه انسان را مورد مطالعه قرار داده اند ، به جايى نرسيده و شناخت ما از خود ، هنوز بسيار ناقص است . [3]
به طور خلاصه ، كُندى پيشرفت علوم مربوط به انسان ، در مقايسه با تكامل سريع فيزيك و شيمى و مكانيك و نجوم ، معلول پيچيدگى و ابهام موضوع و كوتاه و كم بودن فرصت هاى مساعد براى مطالعه و همچنين ساختمان خاصّ فكرى آدمى است . عبو از اين موانع ، بيش از حدّ انتظار ، دشوار است و بايد مساعى فراوانى در اين راه به كار برد . با اين همه ، هرگز شناخت ما از خود ، به پايه سادگى و زيبايى فيزيك نخواهد رسيد ؛ زيرا موانعى كه پيشرفت آن را متوقّف مى كنند ، هميشگى اند و بايد به اين نكته معترف بود كه انسان شناسى ، از تمام رشته هاى ديگر علوم ، دشوارتر و پيچيده تر است . [4]
خلاصه سخنان آقاى كارِل ، عبارت است از :
الف . علم در باره شناخت انسان ، تا كنون ، چندان پيشرفتى نداشته است .
ب . هنوز روشى كه بتواند انسان را در اجزا و در مجموع و نيز در روابطش با محيطِ خارج بشناسد ، وجود ندارد .
ج . انسانى كه متخصّصان رشته هاى مختلف علومِ روز مى شناسند ، انسان واقعى نيست ؛ بلكه سايه اى ساخته و پرداخته تكنيك هاى آن علوم است .
د . علّت عدم پيشرفت علم در مورد شناخت انسان ، پيچيدگى و ابهام حقيقت انسان است و مانع هايى كه اين پيشرفت را متوقّف مى كنند ، هميشگى اند .
بنابر اين براى شناخت انسان ، بايد به سراغ كسى رفت كه انسان براى او موجودى شناخته شده است و او ، آفريدگار انسان است . آرى! تنها آفريدگار انسان است كه حقيقت اين موجود پيچيده را مى شناسد و از همه رازها و نيازهاى آن ، آگاه است .
«أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ . [5] آيا آن كه آفريده است ، نمى داند ، با اين كه او باريك بين آگاه است؟!» .
بر اين اساس ، برنامه ريزى براى سعادت انسان ، در صورتى موفّق خواهد بود كه بر پايه انسان شناسى از منظر آفريدگار جهان ، استوار باشد و كتاب حاضر ، تلاشى است در جهت تحقّق اين هدف .
گفتنى است كه اين كتاب ، بخشى از دانش نامه ميزان الحكمة است كه با همكارى محقّقان پژوهشكده علوم و معارف حديث ، تدوين يافته و اينك به دليل اهميّت آن ، به صورت مستقل در اختيار علاقه مندان قرار مى گيرد .
بر خود لازم مى دانم از همه كسانى كه مرا به گونه اى در تهيّه اين اثر يارى داده اند ، صميمانه سپاس گزارى كنم و از خداوند منّان ، براى آنان ، پاداشى درخور فضل حضرتش مسئلت مى نمايم .
محمّد محمّدى رى شهرى
12 / 10 / 1386 ش
22 / 12 / 1428 ق