بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ (بقره/ 2)
بحث درباره این آیه نورانی به پاسخ این سؤال رسید که در این آیه قرآن میفرماید حقانیت این کتاب(قرآن) قابل تردید نیست. این کتاب هدایت است برای اهل تقوا.
گفتیم دو سؤال اینجا مطرح است؛ سؤال اول این است که متقین هدایت شده هستند اگر کسی هدایت نشده، به تقوا نرسیده. بنابراین قرآن کتابی برای متقین است به چه معناست. سؤال دوم این است که خداوند در قرآن در آیه دیگری میفرماید که هدیللناس، من کتاب هدایت برای همه مردم هستم ولی چرا اینجا میفرماید هدیللمتتقین.
برای پاسخ به این سؤالات باید مراتب تقوا را بدانیم. جلسه قبل در این باره صحبت کردیم. مراتب تقوا از زوایههای گوناگون متفاوت است، تقوای عقلی داریم که دو درجه تقوای عقلانی شرعی و تقوای عقلانی فطری دارد. دومین جهت در مراتب تقوا، تقوای اعتقادی است که یعنی عقیده انسان از آلودگیهای اعتقادی و پندارهای نادرست پاکیزه شود. تقوای اعتقادی در توحید سه مرحله دارد، توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعال.
توحید اعتقادی این است که کسی هم واجد توحید ذات، صفات و افعال باشد. در تشهد هر سه این توحید آمده است.
قرآن کریم مؤمنان راستین را در آیه 26 از سوره مبارکه «فتح»، ملازمان تقوا معرفی کرده و میفرماید: «إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا؛ آنگاه که کافران در دلهاى خود تعصب [آن هم] تعصب جاهلیت ورزیدند پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت و [در واقع] آنان به [رعایت] آن [آرمان] سزاوارتر و شایسته [اتصاف به] آن بودند و خدا همواره بر هر چیزى داناست». در روز قیامت میزان اعمال انسان با تقوا سنگین میشود. تقوا در اینجا به معنای توحید است.
به یکی دیگر از زوایای تقوا میپردازیم. سومین زاویه مراتب تقوای اخلاقی است. انسان باید از نظر اخلاقی هم تقوا داشته باشد.
زیور انسانهای صالح
این نوع تقوا دو مرتبه اصلی دارد؛ مرتبه اول اجتناب از صفات زشت و نکوهیده است. مرتبه بالاتر این است که این صفات جای خود را به صفات نو بدهد. امام سجاد(ع) در دعای 20(مکارمالاخلاق) صحیفه سجادیه فرمودند: خدایا مرا به زیور انسانهای صالح بیارای؛ مرا زیور متقین بپوشان. گستردن عدالت، فرونشاندن خشم، خاموش کردن آتش دشمنی.، گردآوردن پراکندگان و اصلاح میان مردم، گسترش کارهای نیک، پوشاندن عیب دیگری، نرمخویی و تواضع، پیشگرفتن به سوی فضیلت، برگزیدن نیکوکاری و ترک سرزنش، بخشش نکردن به غیرمستحق، گفتن حق هرچند سنگین باشد، کمشمردن گفتارها و رفتارها. هرچه انسان از این صفاوت برخوردار باشد تقوای اخلاقی بالاتری دارد.
تقوای در نیت سه درجه دارد؛ یکی از درجات ترس خداوند است. درجه دیگر برای رفتن به بهشت و درجه بالاتر محبت و دوست داشتن خداوند است.
امام صادق(ع) در کافی جلد 2، صفحه 84 میفرمایند: برخی از ترس، خداوند را عبادت میکنند، این عبادت بردهها است. برخی برای ثواب خداوند را عبادت میکنند، اینها مزدور هستند. برخی هم عاشق خداوند هستند، این بالاترین تقوا در نیت است.
تقوای عمل هم یکی از درجات تقوا است. این نوع تقوا سه مرتبه دارد؛ مرتبه اول پرهیز از گناه است. در نهجالبلاغه از امیرالمؤمنین(ع) داریم: تقوای الهی مانع میشود که اولیای خدا گناه کنند. این پایینترین مرتبه تقوا است. بالاتر از آن پرهیز از شبهات است، در خطبه 16 نهجالبلاغه داریم: آنهایی که اهل تقوا هستند هر حرفی میزنند بع عهده میگیرند. هر کسی که از کیفرهای الهی عبرتآموزی کند، تقوا نه تنها از محرمان او را باز میدارد، بلکه وارد شبهات هم نمیشود. تقوای اول را تقوای عام و این نوع را خاص میگویند. یک نوع دیگر از این نوع تقوا پرهیز است. در دعایی داریم: خدایا دل مرا از هر چیزی که روز قیامت سبب توشهگرفتن آن میشود، بکن. یک روز همه ما با خدا دیدار میکنیم، نه تنها از گناهان پشیمان میشویم بلکه اگر وقت خود را بیخود تلف کرده باشیم هم غبطه میخوریم.
تقوا بالله تقوای ویژه و خاصی است و تقوای منالله هم داریم که درجه آن پایینتر است. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: محرمات ترک شود، واجبات انجام شود و کارهای خوب نیز پیگیری شود.
در اینجا مراتب تقوا را بیان کریم. متقینی که بالاترین تقوا را دارند در فرمایش امیرالمؤمنین(ع) اینگونه آمده است: از متقین کسی حساب نمیشود تا اینکه از چیزی که حلال است افراط نکند تا به سمت شبهات کشیده نشود.
حال میرسیم به پاسخ سؤال؛ یک آیه میفرماید قرآن را هدایتی برای متقین و آیه دیگر آن را برای همه مردم معرفی میکند. این را جلسه بعد کامل توضیح میدهیم.