از نظر روايات اسلامى ، مهمان نوازى ، يكى از برترين مكارم اخلاقى است كه در آن ، مهمان ، نه تنها روزىِ خود را مى آورد [1] و از روزىِ انسان نمى كاهد ، بلكه بر آن نيز مى افزايد . مهمانى اگر با قصد قربت انجام شود ، در كنار ديگر عوامل خوش بختى ، نقش مؤثّرى در رهايى از سختى هاى قيامت و ورود به بهشت جاويد دارد .
برعكس ، خوددارى از پذيرفتن مهمان ، نشانه قساوت قلب انسان ، و كوچ كردن خير و بركت از خانه اى است كه در آن زندگى مى كند . گفتنى است كه هر چند مهمان نوازى به طور مطلق در اسلام پسنديده است ، با اين حال ، در مواردى ، توصيه و تأكيد بيشترى بدان شده است ، مانند : ازدواج ، تولّد نوزاد ، عقيقه براى فرزند ، ختنه كردن پسر ، تهيه خانه جديد ، و بويژه بازگشت از سفر حج .
با تأمّل در اين موارد و ساير مواردى كه اطعام ديگران ، مورد تأكيد قرار گرفته ، مى توان دريافت كه در همه مواردى كه خداوند متعال ، نعمت خاصى را به انسان ارزانى داشته و يا بلايى را از او دفع كرده و يا اطعام ديگران آثار و بركات بيشترى دارد (مانند افطارى دادن در ماه رمضان ، و يا مراسم عزادارى سيد الشهدا امام حسين عليه السلام ) ، مهمانى ، از فضيلت بيشترى برخوردار است .
تصحيح و توسعه فرهنگ ضيافت
در روايات اسلامى ، افزون بر تشويق و تأكيد فراوان بر فرهنگ مهمان نوازى ، رهنمودهاى بسيار ارزنده اى در جهت تصحيح و تقويت اين فرهنگ ارائه شده است كه مى توان آن ها را به دو دسته تقسيم كرد :
يك . آداب ميزبان
در فصل دوم و سوم اين كتاب ، از آداب متعدّدى سخن گفته كه مربوط به ميزبان است . دسته نخست از اين آداب ، مواردى را شامل مى شود كه شايسته است ميزبان به آنها عمل كند . اين آداب ، عبارت اند از :
1 . گرامى داشت مهمان؛
2 . خوش رويى و ابراز محبّت؛
3 . مقدّم داشتن مهمان؛
4 . خدمت به مهمان؛
5 . در اختيار نهادن آنچه مهمان نياز دارد؛
6 . پذيرايى كردن با بهترين چيزى كه دارد؛
7 . نيكو پذيرايى كردن؛
8 . فرمانبرى؛
9 . كوشيدن در پذيرايى از مهمان دعوت شده؛
10 . زودتر شروع كردن غذا و ديرتر دست كشيدن از آن؛
11 . صرف غذا با مهمان؛
12 . تعارف كردن مهمان به خوردن؛
13 . بدرقه كردن مهمان تا درِ خانه .
دسته دوم ، شامل مواردى است كه ميزبان ، با ترك آنها ادب خود را به اثبات مى رساند . اين موارد ـ كه در فصل سوم آورده شده ـ ، عبارت اند از :
1 . خودنمايى و شهرت طلبى؛
2 . ناقابل شمردن امكانات پذيرايى؛
3 . تشريفات مشقّت بار؛
4 . تعارف دروغين؛
5 . به كارگرفتن مهمان؛
6 . روزه گرفتن ، بدون اجازه مهمان؛
7 . كمك كردن در رفتن مهمان .
گفتنى است كه همه اين آداب ، در حقيقت ، به دو اصل اساسى باز مى گردند :
1 . تكريم مهمان
بيشتر آدابى كه بدان اشاره شد ، در واقع ، جلوه هاى تكريم مهمان و احترام نسبت به اوست .
اين اصل ، تا آن جا از نظر پيشوايان اسلام اهميت دارد كه پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به امام على عليه السلام مى فرمايد :
أكرِمِ الضَّيفَ ولَو كانَ كافِرا . [2] مهمان را گرچه كافر باشد ، گرامى بدار .
شايان ذكر است كه در ميان همه امورى كه گرامى داشت مهمان شمرده شده ، خوش رويى و ابراز مهر و محبّت نسبت به مهمان ، جايگاه ويژه اى دارد . در واقع ، بدون رعايت اين اصل ، همه تلاش هاى ميزبان براى گرامى داشت مهمان ، بى ثمر خواهد بود . لذا در روايتى از امام على عليه السلام آمده :
وَجهٌ مُستَبشِرٌ خَيرٌ مِن قَطوبٍ مُؤثِرٍ . [3] چهره گشاده ، از تُرش روىِ ايثاركننده ، بهتر است .
اين سخن ، به روشنى بر اين نكته دلالت دارد كه ايثار و مقدّم داشتن ديگران بر خود ـ كه به مراتب از مهمانى ، ارزشمندتر است ـ ، اگر با خوش رويى همراه نباشد ، ارزشى ندارد ، چه رسد به مهمانى .
2 . پرهيز ميزبان از رفتارهاى غير اخلاقى
هر چند احترام كردن و بزرگداشت مهمان ، كارى بسيار شايسته است ، با اين حال ، بايد دانست همه امورى كه از نظر برخى ، گراميداشت مهمان محسوب مى شوند ، در اسلام پسنديده نيستند ؛ بلكه از نظر اسلام ، تكريم مهمان در محدوده ارزش هاى اخلاقى ، مطلوب است . براى مثال ، تلاش هايى كه گاه در تهيه امكانات پذيرايى بهتر ، با انگيزه خودنمايى و شهرت طلبى صورت مى گيرد ، از آن رو كه كارى غير اخلاقى است ، از نظر اسلام به شدّتْ نكوهيده است .
نكته بسيار مهمى كه يادآورى آن ضرورى است ، اين كه آداب ميزبانى ، منحصر به مواردى نيست كه در روايات اسلامى بدانها اشاره شده است؛ بلكه به طور كلى ، همه اقداماتى كه در ميان اقوام مختلف براى تكريم مهمان مرسوم است ، در صورتى كه از چارچوب ارزش هاى اخلاقى و شرعى ، پا را فراتر ننهد ، مورد تأييد و تأكيد اسلام است.
دو . آداب مهمان
در فصل چهارم و پنجم اين كتاب ، آداب متعدّد ديگرى بيان شده كه مربوط به مهمان است . اين آداب نيز به دو دسته تقسيم مى شوند . دسته نخست ، امورى هستند كه سزاوار است مهمان ، آنها را انجام دهد كه عبارت اند از:
1 . پذيرش دعوت مؤمن؛
2 . رعايت اولويّت ها در پذيرش دعوت به مهمانى؛
3 . كُندى ورزيدن در پذيرفتن مهمانى هاى غفلت زا؛
4 . مقدّم داشتن دعوتى كه يادآور آخرت است؛
5 . شرط كردنِ پرهيز از تكلّف و تشريفات؛
6 . اجازه گرفتن براى ورود به خانه ميزبان؛
7 . سلام كردن هنگام ورود به خانه؛
8 . نشستن در جايى كه ميزبان پيشنهاد مى كند؛
9 . احترام پذيرى؛
10 . گشودن روزه مستحبّى؛
11 . خوب خوردن؛
12 . اقتدا به صاحب خانه در نماز؛
13 . دعا كردن براى ميزبان؛
14 . ترك كردن مهمانى پس از صرف غذا؛
15 . پاسدارى از كرامت خود با رعايت مدّت اقامت .
دسته دوم ، امورى هستند كه مهمان بايد از انجام دادن آنها سر باز زند و ترك آنها نشانه ادب مهمان است كه عبارت اند از :
1 . شركت كردنِ بدون دعوت در مهمانى ديگران؛
2 . حضور در مهمانى ويژه ثروتمندان؛
3 . حضور در مهمانى برپاشده با انگيزه همچشمى؛
4 . پذيرش مهمانى اهل ساز و آواز؛
5 . پذيرش مهمانى مشرك ، منافق و فاسق؛
6 . واداشتن ميزبان به تكلّف و تشريفات؛
7 . ديگرى را همراه خود به مهمانى بردن؛
8 . روزه مستحبّى گرفتن ، مگر با اجازه ميزبان؛
9 . ناچيز شمردن امكانات ميزبان؛
10 . پرس و جو در باره حلال بودن غذا .
با دقت در موارد ياد شده ، به روشنى معلوم مى شود كه همه اين آداب ، در واقع ، به سه اصل زيربنايىِ زير بازگشت مى نمايند:
1 . تكريم ميزبان
رعايت حقوق دو جانبه مهمان و ميزبان ، ايجاب مى نمايد كه مهمان نيز متقابلاً صاحب خانه را تكريم نمايد . بخشى از آداب مورد اشاره ، در واقع ، گرامى داشت ميزبان محسوب مى شوند ، مانند : پذيرفتن دعوت او ، سلام كردن هنگام ورود و دعا كردن براى صاحب خانه و ... .
2 . پرهيز از ايجاد زحمت
حكمت تأكيد اسلام بر مهمان نوازى ، نزديك كردن هر چه بيشترِ دل ها و حاكم ساختن صفا و صميميت در جامعه است . از آن جا كه پذيرايى از مهمان ، در صورتى كه با زحمت همراه باشد ، با اين حكمتْ منافات دارد ، بخشى از رهنمودهايى كه در روايات اسلامى براى مهمانى ارائه شده ، جهت پيشگيرى از مزاحمت است ، مانند : وادار نكردنِ ميزبان به تشريفات ، بلكه پرهيز دادن وى از تكلّف و انجام تشريفات ، بدون دعوت به مهمانى نرفتن و اجتناب از توقّف طولانى و ملال آور در منزل ميزبان .
به طور كلى مى توان گفت كه مهمان بايد شرايط خاص و موقعيت هاى ويژه ميزبانِ خود را در نظر بگيرد و از هر چيزى كه موجب دردسر گردد، دورى نمايد .
چه بسا موقعيت ميزبان و گاه فرصت او ايجاب مى كند كه پس از صَرف غذا ، خداحافظى كند ، چنان كه قرآن كريم در مورد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مسلمانان توصيه مى فرمايد كه پس از صرف غذا با او خداحافظى كنند و به گفتگو ننشينند . [4] گاه لازم است كه مهمان پس از صرف غذا ، مدّتى توقّف كند ؛ ولى بايد توجّه داشته باشد كه توقف بلند مدّت ، ملال آور است و كرامت و عزّت مهمان را سلب مى نمايد .
ميهمان ، سختْ عزيز است ، ولى همچو نفس خفقان آرد اگر آيد و بيرون نرود . [5]
در هر حال ، چنان كه در روايات اهل بيت عليهم السلام آمده ، حداكثر مهمانى ، سه روز است . در مَثَل هاى فارسى هم آمده كه : «مهمان ، تا سه روز عزيز است» . [6]
من اين جا دير ماندم ، خوار گشتم عزيز از ماندن دائم شود خوار
چو آب اندر شَمَر، [7] بسيار مانَد شود طعمش بَد از آرامِ بسيار. [8]
3 . پرهيز از حضور در مهمانى هاى نكوهيده
سومين اصل اساسى ـ كه رعايت آن براى مهمان لازم است ـ ، پرهيز از پذيرش دعوت به مهمانى هاى نكوهيده و ضد ارزشى است ، مانند:
مهمانىِ كسانى كه انحراف اعتقادى و يا اخلاقى دارند ؛ زيرا معاشرت با آنها انسان را در معرض ابتلا به انحرافات آنان قرار مى دهد .
يا مهمانى كسانى كه اهل لهو و لعب و ساز و آواز و برپايىِ مجالس گناه اند و يا مهمانى هايى كه با انگيزه رقابت ، همچشمى ، خودنمايى و فخرفروشى برگزار مى شود ؛ چرا كه چنين اخلاق ناپسندى ، موجب دشمنى ، و آفت خطرناك آسايش و آرامشِ زندگى است .
از همين قبيل است مهمانى هايى كه ويژه ثروتمندان است ؛ زيرا اين گونه نشست ها ، نمونه بارز امتيازات طبقاتى ، و نقطه مقابل آموزه هاى اسلام است كه ملاك برترى انسان ها را تقوا و ارزش هاى اخلاقى و عملى مى داند ، نه ثروت و قدرت و موقعيت هاى سياسى و اجتماعى .
در تكميل اين مبحث ، نكته ديگرى نيز شايان توجّه است كه شركت در برخى مهمانى ها به خودى خود ، نكوهيده نيست ؛ ليكن گاه شرايطى پيش مى آيد كه موجب نكوهيده شدن آن مى گردد . مثلاً در برخى از روايات ، آمده كه اگر دو تن از همسايگان ، هم زمان ، همسايه ديگرى را به مهمانى دعوت كردند ، پذيرش دعوت همسايه اى كه نزديك تر است ، اولويت دارد ؛ امّا اگر دعوت آنها هم زمان نباشد، دعوت كسى كه زودتر پيشنهاد داده ، مقدّم است .
همچنين در برخى روايات آمده كه اگر هم زمان ، به مهمانى و مراسم تشييع جنازه ، دعوت شُديد ، اولويت ، رفتن به مراسم تشييع جنازه است ؛ زيرا شركت در اين مراسم ، بيشتر ياد جهانِ پس از مرگ را در دل ها زنده مى كند . پيداست در چنين مواردى ، شركت كردن در مهمانى اى كه فاقد اولويت است ، كار شايسته اى محسوب نمى شود .
با در نظر گرفتن مواردى كه بدان اشاره شد ، مى توان به اين نتيجه رسيد كه از نظر اسلام ، به طور كلى ، شركت در مهمانى هايى كه موجب آلودگى هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى است ، و يا با كار مهم ترى در تعارض است پسنديده نيست و مورد نكوهش واقع شده است . لذا شخص مؤمن نبايد اين گونه دعوت ها را بپذيرد .
البته بايد توجّه داشت كه شركت در مهمانى هاى آلوده به گناه ، گناه محسوب مى شود ؛ ولى شركت در مهمانى اى كه در تعارض با كارى مهم تر است ، هر چند نكوهيده شمرده شده ، ولى گناه نيست.
آخرين سخن اين كه برپايه آموزه هايى كه از اين پس خواهد آمد ، در پذيرفتن دعوت به عروسى ها و ديگر مهمانى هايى كه به دليل چشمگير بودن نمودهاى دنياگرايى ، زمينه غفلت زدگى در آنها فراهم است ، نبايد شتاب كرد ؛ بلكه سزاوار است تا با كُندى و درنگ ، چنين دعوت هايى مورد پذيرش قرار گيرد تا از يك سو انسان ، كمتر گرفتار غفلت گردد و از سوى ديگر ، از آفات احتمالىِ اين گونه مجالس ، در امان ماند . امّا در اجابت دعوت براى شركت در مجالسى كه بر دانش و معرفت و معنويت انسان مى افزايد و يادآور خدا و آخرت است بايد شتاب نمود و از بركات آنها هر چه بيشتر بهره بُرد .
[1] در ضرب المثل هاى فارسى نيز آمده : «مهمان خوديم ، ليك در خانه تو» ؛ «مهمان ، روزى خود را مى آورد» ؛ «رزق خويش به دست تو مى خورد» (امثال وحكم ، دهخدا : ج 4 ص 1764) .
[2] ر . ك : ح 66 .
[3] غرر الحكم : ج 6 ص 226 ح 90084 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 504 ح 9251 ،دانش نامه ميزان الحكمه : ج 1 ص 152 ح 56 .
[4] ر . ك : احزاب : آيه 53 .
[5] امثال و حكم ، دهخدا : ج 4 ص 1764 (ذيل واژه «مهمان») .
[6] همان : ص 1763 «مهمان» .
[7] شَمَر : حوض ؛ حوض كوچك و تالاب (لغت نامه دهخدا ، ج 9 ص 12753) .
[8] امثال و حكم ، دهخدا : ج 4 ص 1763 .