نکتهای که همۀ حجاج بيت الله الحرام، زائران قبر مطهر رسول الله و مرقد ائمۀ طاهرين بايد بدان توجه كنند، ادب حضور در اين اماکن متبرک است. هر کس که مسئوليتش سنگينتر و جايگاهش حساستر است، توجه به اين نکته برای او ضروریتر است.
بر اساس مبانی اسلامی، ما معتقديم كه رسول الله و ائمۀ هدی زنده هستند:
أشْهَدُ أنَّکَ تَسْمَعُ کَلامِي وَتَشْهَدُ مَقَامِي.[1]
گواهی میدهم که تو صدای مرا میشنوی و موقعیت مرا مشاهده میکنی.
با توجه به اين مبانی اعتقادی که همۀ ما آن را پذيرفتهایم، در اين اَماکن مبارک بيش از هر مکان بايد ادب حضور را رعايت کنيم؛ به تعبیر دیگر، در همۀ حرکات و سکنات و کارهايی که انجام میدهيم، خودمان را در محضر رسول الله، حضرت فاطمۀ زهرا و ائمه و بالاتر از اينها در محضر خدا ببينيم.
اگر ما در حضور شخصيتی بزرگ و محترم بخواهيم دست به کاری بزنيم، چگونه عمل میکنيم؟ چگونه از رفتار، گفتار، حرکات و سکنات خود مواظبت میكنيم؟
ما اينجا در حضور بالاترين شخصيتهای عالم وجود هستيم؛ چند گامی بيشتر با بدن مطهر رسول الله فاصله نداريم. فاصلۀ معنوی ما با روح مقدس حضرت رسول الله از اين هم نزديکتر است، البته اگر دچار غفلت نشويم. اين مهمترين مسئلهای است که همه بايد به آن توجه كنند.
هرکس مسئوليتش سنگينتر است، بايد ادب حضور را بيشتر رعايت کند و خود را بيشتر در حضور اين ارواح مطهر احساس کند. مبادا حرفی بزند که موجب ناراحت شدن روح مطهر رسول الله شود. مبادا حرکتی از او صادر شود که موجب ناراحتی اين ارواح مطهر شود. همۀ ما بايد مواظب خودمان باشيم. چه بسا يک حرکت ناروا و نادرست باعث سلب توفيق انسان تا زمان پايان يافتن اعمال و مناسک حج شود. در اينجا گناهِ يک دروغ، يک غيبت و يک سخن ناروا با جاهای ديگر خيلی تفاوت دارد؛ همانطور که ثواب مضاعف است، گناه هم در اينجا مضاعف است.
ابوذر[2] میگويد: روزی وارد مسجد شدم. ديدم پيغمبر تنها نشسته و مسجد خلوت است. فرصت را غنيمت شمردم و به محضر رسول الله رفتم و سؤالهايی را مطرح کردم. پيش از هر سؤالی پيغمبر فرمودند: «مسجد هديه دارد، برای مسجد هديه آوردهای يا نه؟» عرض کردم: يا رسول الله، هديۀ مسجد چيست؟ فرمود: «دو رکعت نماز؛ وقتی وارد مسجد میشوی قبل از هر کاری، دو رکعت نماز تحیت مسجد بخوان».[3] بعد شروع کردم به سؤال کردن و پيامبر اسلام پاسخ سؤالهای مرا میداد.
يکی از فرمايشات رسول خدا در این گفت و گو اين است که در صحف ابراهيم آمده است:
وَعَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلاً عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ؛ فَإِنَّ مَنْ حَسَبَ كَلامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلامُهُ إِلّا فِيمَا يَعْنِيه.[4]
بر خردمند است كه زمان خود را بشناسد، به كار خويش بپردازد و زبانش را نگه دارد. به راستی هر کس سخن گفتن را از کارهایش به حساب آورد، سخن گفتنش کم میشود، مگر در آنچه به او مربوط باشد.
آدم عاقل بايد زمانشناس باشد؛ مقتضيات زمان را درک کند و بفهمد كه در چه عصری زندگی میکند و اين عصر چه اقتضائاتی دارد و با تمام وجود کاری كه به او سپرده شده است را انجام دهد. علاوه بر اين باید مواظب زبانش نيز باشد و بداند که هر سخنی که میگويد، در نامۀ اعمال او ثبت میشود. اگر فردی به اين نكته توجه كند، جز در مواردی که لازم باشد، سخن نمیگويد يا کم میگويد.
همۀ اين نکات اكنون دربارۀ شما و همۀ زائران خانۀ خدا صادق است. شما نخست بايد بدانيد که الان در کجا هستید و این مکان، چه شرايط و خصوصياتی دارد. کار در اينجا با کار در ايران بسيار تفاوت دارد. مسئوليت بسيار سنگينی به دوش ما و زائران خانۀ خدا است. همۀ ما باید به گونهای عمل کنیم که حيثيت جمهوری اسلامی حفظ شود.
ما باید بدانیم، كه چگونه با يکديگر برخورد كنيم؟ هنگامی که خسته میشويم، چگونه سخن بگوييم؟ با زائران خانۀ خدا چگونه برخورد کنيم؟ هنگامی که در بيرون، بازار و مسجد هستيم، چگونه عمل کنيم؟ به تعبیر دیگر باید موقعیت مکان و زمان را بشناسیم و بر اساس مقتضای مكان و زمان رفتار کنیم. هم بايد چگونه عمل کردن را بدانيم و هم اعمالی را که شايستۀ نمايندگان جمهوری اسلامی است، انجام دهيم.
نکتۀ دیگری که در این حدیث به آن اشاره شده است، مسئلۀ حفظ زبان است. این مسئله نيز برای همۀ ما لازم است. چه بسا يک واژۀ لغو موجب ضايع شدن بخشی از اعمال ما شود. مواظبت بر زبان و مطرح نکردن مسائل غير ضروری، علاوه بر اينکه يک اصل اخلاقی است، يک اصل سياسی و امنيتی هم هست. پيغمبر و ائمه بر مسئلۀ مواظبت بر زبان بسيار تأکيد میفرمودند.
در بخشی ديگر از اين حديث میفرمايد:
وَعَلَى الْعَاقِلِ مَا لَمْ يَكُنْ مَغْلُوباً عَلی عَقلِهِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَاتٌ: سَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَسَاعَةٌ يُحَاسِبُ نَفْسَهُ وَسَاعَةٌ يَتَفَكَّرُ فِيمَا صَنَعَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْهِ.[5]
خردمند، مادام که خردش از او گرفته نشده است، باید سه ساعت برای خود در نظر گیرد: زمانی برای مناجات با پروردگار عز و جل، زمانی برای محاسبۀ نفس، و زمانی برای اندیشیدن دربارۀ آنچه خداوند عزوجل به وی ارزانی داشته است.
اكنون كه شما با تمام وجود کار میکنيد، در فرصتهايی که به دست میآيد، در اين فضای معنوی و ملکوتی از ارتباط و مناجات با خدا غافل نشويد. هر زمانی که فرصتی پيدا میکنيد، از اين فضای معنوی بهره بگيريد؛ چرا كه کار ما بايد سراسر معنويت باشد.
اگر ما ادب حضور را در اينجا رعايت کنيم، اين ادب حضور سراسر کار ما را سرشار از معنويت میکند. هرکس که ما را میبيند، بايد احساس معنويت کند و اين نمیشود مگر اينکه در هر حال اين نکته فراموش نشود. بايد در بین فعالیتها و سایر برنامههایمان، فرصتی برای ارتباط جدی با خدا فراهم كنيم.
بر اساس این حدیث نورانی، ما بايد مقداری از وقت خودمان را برای محاسبۀ نفس اختصاص دهيم. فرقی نمیكند اين محاسبۀ نفس در روز باشد يا شب. در هر حال انسان باید کار خود را محاسبه کند. تا چشم به هم بزنيم، اين يک ماه میگذرد و فرصت تمام میشود. بنابراين ما بايد هميشه مراقب حال خودمان باشيم. مراقب باشيم که شيطان ما و نفس ما را فريب ندهد.
إن شاء الله خداوند به همۀ شما توفيق دهد تا هم در خدماتی که بايد ارائه دهيد، که اين خدمات نوعی مسئوليت شرعی است، نهايت توفيق را داشته باشيد و هم در تکامل نفس و بهرهگيری از فضای ملکوتی حرمين شريفين بهترين بهرهها را ببريد.
[1]. بحار الأنوار: ج 97، ص 376.
[2]. صحابی بزرگوار پیامبر که در اثر حقگویی به ربذه، در 120 کيلومتری مدينه، تبعيد شد و در همان جا وفات یافت.
[3]. خصال: ص 523، ح 13.
[4]. همان: ص 525.
[5]. همان.