جهانبينى الهى ، عامل اصلى براى پرهيز از آفات توسعه مادّى است ؛ زيرا پيوند با آفريننده هستى و ايمان به حيات جاودان ، انسان را از در افتادن به ورطه اعمال نامشروع باز مىدارند و مانع استفاده از وسايل نادرست براى دستيابى به اهداف اقتصادى و توسعه نامشروع مادّى مىگردند. بدين سان است كه آدمى شكار دام دنياى نكوهيده نمىشود .
تفكّر توحيدى و ايمان به تقدير (با مفهوم درست و سازندهاش) در كنار مديريت و كار ، سبب مىشوند كه انسان با آرامش و آسودگى زندگى كند . انسان هر گاه باور كند كه خداوند روزى دهنده است ، ديگر اندوه روزى را نمىخورد؛ چرا كه مىداند خداوند متعال ، در صورتى كه او در طلب روزى خود سستى نكند ، روزىاش را تضمين كرده است . چنين كسى ، حرص نيز نمىورزد و خود را ـ بيش از حدّى كه رَواست ـ در كام سختىها و خطرها نمىاندازد ؛ بلكه به زندگى كريمانه قناعت مىكند و نيز آنچه را از حدّ رفع نيازش فراتر باشد ، انفاق مىنمايد كه اين خود ، مايه شكوفايى اقتصاد در گستره جامعه و خدمتى به همه انسانهاست[1]
بر پايه آنچه در تبيين معناى «دنيا» از نگاه قرآن و حديث آمد ، دنيا به خودى خود ، نه مذموم است و نه ممدوح ؛ بلكه همچون مزرعهاى است كه اگر تخم بدى در آن كشت شود ، حاصل آن زيانبار و نكوهيده است و اگر تخم نيكى در آن كاشته شود ، حاصل آن سودمند و ستوده است . از اين رو ، تعارضى ميان احاديثى كه مىگويند دنيا مزرعه خير است . و احاديثى كه دنيا را مزرعه شر مىدانند ، وجود ندارد .
بنا بر اين ، آنچه در اين بخش تحت عنوان «دنياى نكوهيده» آمده ، بدان معنا نيست كه دنيا بر دو نوع است : نكوهيده و ستوده ؛ بلكه بدان معناست كه بهرهگيرى از دنيا دو گونه است : مذموم و ممدوح .
در بخش دوم از اين كتاب ، رهنمودهاى بسيار مهمّى در هفت فصل درباره دنياى نكوهيده ارائه مىگردند . اين رهنمودها به طور خلاصه عبارتاند از :
1 . تفسير «دنياى نكوهيده»
در فصل يكم ، ابتدا اهمّيت شناخت دنياى نكوهيده مورد تأكيد قرار گرفته و سپس دنياى نكوهيده تحت عناوينِ : تعريف دنيا ، ويژگىهاى دنيا ، مَثَل دنيا و جلوههاى دنيا ، تفسير و تبيين و بدين سان ، مرزبندى گرديده است و در پايان نيز چگونگى اقبال و اِدبار دنيا بيان شده است .
چكيده سخن در اين باره ، آن است كه مرزهاى دنياى نكوهيده ، عبارتاند از : ترجيح دادن دنيا بر آخرت ، دلبستگى به دنيا ، فريب هوسهاى مادّى را خوردن ، اسراف ، تجاوز به حقوق ديگران و . . .
و در يك كلمه ، «بهرهورىِ نادرست از دنيا» ، كه اگر كسى وارد اين مرزها گردد ، در دام هوسهاى نامشروع گرفتار مىشود و هلاكت او قطعى است .
2 . بىارزشى دنياى نكوهيده
آنچه در فصل دوم در تبيين بىارزشى دنياى نكوهيده آمده است ( مانند : دنيا به اندازه بال پشهاى نمىارزد ؛ پستترين آفريده در نزد خداست؛ پستتر از مردار است . در نگاهى ابتدايى ، مبالغهآميز به نظر مىرسد ؛ امّا با تأمّل ، معلوم مىشود كه اين تعبيرها در تبيين ارزش بهرهگيرى از منافع فانىِ دنيا به بهاى از دست دادن منافع هميشگى آخرت ، كاملاً دقيق و حساب شده است .
3 . هشدار نسبت به دام دنيا
در فصل سوم ، حقيقت لذّتهاى دنيا تبيين ، و هشدار داده شده كه مبادا مسلمانان فريفته شيرينى و خوشىهاى آن شوند ؛ زيرا محبّت دنيا مبدأ انواع گرفتارىها
وآلودگىهاى اخلاقى و عملى است . همچنين تأكيد شده است كه مصاحبت با دنياى نكوهيده خطرناك است و مصاحب دنيا نمىتواند خود را از گرفتار شدن در دام آن و آلودگى به گناه ، حفظ كند ، همان طور كه كسى نمىتواند روى آب ، راه برود و پاهايش تر نشود .
4 . بزرگترين خطر دنيادوستى
فصل چهارم ، شرح فصل سوم است ؛ زيرا فصل سوم هشدار مىدهد كه فريفتگى و دلبستگى به دنيا ، ريشه انواع آلودگىها و گرفتارىهاست و در فصل چهارم ، آثار زيانبار دلبستگى به دنيا در زندگى فردى و اجتماعى ، و دنيوى و اخروى شرح داده شدهاند .
شايان ذكر است كه در ميان آثار زيانبار حبّ دنيا ، از همه خطرناكتر ، بيمارىِ كوردلى و تباه شدن خرد و انديشه است و اگر كسى دچار اين بيمارى گردد ، هرگز رستگار نخواهد شد .
به بيان روشنتر ، دلبستگى به دنيا ، از يك سو ، ريشه در نادانى دارد و از سوى ديگر ، ثمرهاش نادانى است ؛ امّا اين دو نادانى ، با هم متفاوتاند : نادانى اوّل ، قابل درمان است و رهنمودهاى اسلام در تعريف دنياى مذموم و تبيين خطر آن ، در حقيقت براى درمان اين نوع از نادانى است ؛ ولى نادانى دوم ، قابل درمان نيست ؛ زيرا اگر رهنمودهاى اسلام براى زدودن نادانى اوّل به كار گرفته نشد و آدمى در دام دنيا افتاد ، آلودگىهاى اخلاقى و عملى ، حجاب خرد و قلب مىگردند و به تدريج ، در اثر كثرت زنگارهاى جان و مزمن شدن بيمارى روانى ، قدرت شناخت عقلى و قلبى از انسان سلب مىگردد . در اين جاست كه او ديگر نمىتواند راه نجات را بيابد و سعادتمند شود . درباره اين گونه افراد ، خداوند متعال خطاب به پيامبر خود مىفرمايد :
«وَ مَآ أَنتَ بِهَـدِى الْعُمْىِ عَن ضَلَــلَتِهِمْ . نمل : آيه 81 .
و تو كوران را از گمراهىشان به راه نمىآورى» .
يعنى حتّى پيامبر خاتم صلىاللهعليهوآله نيز كه بزرگترين طبيب بيمارىهاى روانى است ، نمىتواند او را درمان كند و هدايت نمايد .
5 . ريشه دلبستگى به دنيا
در فصل پنجم ، روشن مىشود كه دلبستگى به دنياى نكوهيده ، به دو ريشه باز مىگردد : يكى نادانى و ناآگاهى ، و ديگرى آرزوى دور و دراز . البته آرزوى دور و دراز نيز ريشه در ناآگاهى و نادانى دارد .
بنا بر اين ، گام اوّل در درمان بيمارىِ دنيادوستى ، تحصيل علم و معرفت ، و گام بعدى ، به كارگيرى آن در عمل است .
6 . نشانههاى دنياپرستان و ادب برخورد با آنان
در فصل ششم ، نشانههاى دنياپرستان و كسانى كه در دام دنيا گرفتار شدهاند ، بيان شده تا از اين طريق ، جامعه اسلامى آنان را بشناسد . از اين رو ، براى آن كه انسان ، خود نيز گرفتار اين دام نگردد ، نه تنها از بزرگداشت آنان بايد اجتناب كند؛ بلكه روىگردانى از آنان نيز ضرورى است :
« فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا. نجم : آيه 29 .
پس ، از هر كه از ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است ، روى برتاب » .
[1] ر . ك : توسعه اقتصادى بر پايه قرآن و حديث : بخش سوم : اصول ، موانع و آفات توسعه / زهد و توسعه