ادامه تفسیر آیه شریفه «غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ» :
در تبیین این فراز به مهمترین عوامل غضب الهی رسیدیم. در این جمله از خداوند سبحان می خواهیم که ما را به راهی که «المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» رفتند، نبر و بارها در نماز این را از خداوند می خواهیم.
عوامل غضب الهی
چه چیزهایی عوامل غضب الهی است، دعای تنها برای دوری از غضب خدا کافی نیست، تنها اینکه از خدا بخواهیم خدایا کاری کن در راه گمراهان نرویم، کافی نیست. دعا لازم است ولی تلاش هم لازم است. باید ببینیم چه کارهایی موجب غضب الهی است.
با یاری گرفتن از سایر آیات قرآن دو عامل از عوامل غضب الهی را تببین کردیم؛ کفر، افترای به خدا و دیگری که موضوع این جلسه است کشتن پیامبران است. یکی از دلایل عمده خشم خدا بر بنی اسرائیل این بود که پیغمبران خود را می کشتند.
آیاتی که دلالت بر این معنا دارند، آیه 70 سوره مائده : «لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلًا کُلَّمَا جَاءهُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُواْ وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ»، از بنی اسرائیل که اجداد یهودی های صهیونیست امروزی هستند، بر ایمان و عمل صالح پیمان گرفتیم، پیغمبرانی را بر اینان فرستادیم، هر وقت پیغمبری می آمد و چیزهایی میگفت که منافع آنها را تأمین نمی کرد، یک عده را تکذیب می کردند عده ای را هم می کشتند. حداقلش تکذیب و حداکثرش کشتن بود.
آیه 87 سوره بقره، «وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ»، خطاب به قوم یهود می فرماید: هر پیغمبری می آمد و چیزی می گفت که مطابق هوای نفس شما نبود، کبر می ورزیدید، زیر بار نمی رفتید، عده ای را می کشتید و عده ای را هم تکذیب می کردید.
آیه دیگری در این باره : آیه 91 سوره بقره «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَیَکْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِیَاءَ اللّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»، وقتی به یهودیان معاصر پیغمبر می گفتند که به آنچه خداوند فرستاده ایمان بیاورید می گفتند ما به چیزی ایمان می آوریم که برای خودمان باشد، این یعنی نژادپرستی. اگر پیغمبری از نژاد ما بود ایمان می آوریم به غیر از نژاد خودمان و به پیغمبر عرب ایمان نمی آوریم. در حالی که این چیزی که پیغمبر آورده حق است و تورات را تصدیق می کند. پیغمبر به اینها اینگونه جواب بده که اگر راست می گویید که به پیغمبران از نژاد خودتان ایمان می آورید پس چرا پیغمبران خود را کشتید.
این اسرائیلی ها و صهیونیست های امروز نسل همان هایی هستند که پیغمبران خود را کشتند. اجداد اینها با پیغمبران خدا بدتر از کاری که الان صهیونیست ها با مسلمانان می کنند، می کردند. حال سؤال این است که به ما چه ارتباطی دارد و خداوند چرا اینها را برای ما نقل می کند. برای اینکه درس بگیریم اما از کجای این داستانی که قرآن نقل می کند می توان درس گرفت.
درس اول اینکه پیروی پیغمبر اینطور نیست که همیشه با دل انسان هماهنگ باشد. پیروی انبیا همیشه منافع مادی انسان را تأمین نمی کند. درست است که دین اگر در جامعه پیاده شود منافع مادی بشر را تأمین می کند ولی اینطور نیست که هرچه دل انسان بخواهد موافق دین باشد. انسان مؤمن و پیروی انبیا یعنی اینکه بتواند با آنچه دلش می خواهد مخالفت کند در راه دین. اصلاً دینداری یعنی برای خدا با دل مخالفت کردن.
رضای کامل خدا در چیست؟
حضرت موسی (ع) از خداوند خواست که خدایا کاری به من بگو که اگر انجام بدهم بدانم که تو دیگر حتماً راضی هستی، فرمود: رضای من آن کاری است که دلت نخواهد اما برای خاطر من انجام دهی. راه انبیا ممکن است با هوای نفس مخالف باشد. پیروی حقیقی اسلام آن است که قدرت مقابله با هوای نفس را داشته باشد.
سیاست شیطان گام به گام است
درس دوم اینکه تکذیب پیامبران و کشتن آنها ریشه در هوای نفس دارد. وقتی روضه امام حسین(ع) را برای ما می خوانند تعجب می کنیم از شدت بی رحمی آنها ولی امام راحل فرمودند: صدام یک دفعه صدام نشد. سیاست شیطان گام به گام است. اگر جلوی هوای نفس گرفته نشد سر از بی دینی و تکذیب پیامبران و کشتن مؤمن و آمر به معروف در می آورد.
روایتی از امام علی(ع) : روزی غذای خوبی را خدمت امیرالمؤمنین(ع) آوردند. حلوای خوشمزه ای بود. طبق حلوا را نزد حضرت گذاشتند ولی امام امتناع کرد، تعجب کردند فکر کردند شاید خوردنش اشکال شرعی دارد. پرسیدند آیا شما خوردن غذای لذیذ را حرام می کنید. فرمود: نه حرام نیست. عرض کردند آقا پس چرا نمی خوری. فرمود: می ترسم بخورم، نفسم به آن علاقه مند شود و بعد دنبال آن بروم. بعد حضرت این آیه را خواند: «وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا»، (احقاف/20)، کفار و کسانی که راه هوای نفس را طی کردند، وقتی روز قیامت می شود و آنها را به آتش جهنم عرضه می کنند، به آنها خطاب می شود لذت هایتان را در دنیا بردید اینجا دیگر لذتی نمی چشید. لذت حلال، حرام نیست ولی وقتی افراط شود ممکن است به حرام کشیده شود و مخاطب این آیه شویم.
این درس است برای ما که افراط نکنیم و به فکر فقرا هم باشیم. هواپرستی انسان را گام به گام تا جایی می برد که او را بی دین کند. سؤال این است که اینها چطور جرئت می کردند پیغمبران را بکشند. جواب این است که وقتی انسان گناه کرد دل بی رحم می شود. دل که زنگ زد بی رحم می شود و تن به هرکاری می دهد.
آیه 10 سوره رم، «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُون» : این آیه دو گونه معنا می شود؛ یکی همانطور که حضرت زینب(س) خطبه خود را با آن شروع کرد. کافی جلد 2 ص 273، امام باقر (ع) می فرماید دل انسان مثل یک صفحه کاغذ سفید است. وقتی گناه کرد نفطه سیاهی در این صفحه سیاه می افتد اگر توبه کرد صفحه سفید می شود اگر توبه نکرد صفحه سیاه می شود تا بی رحم شود و اگر سراسر دل که سیاه شد دیگر امیدی به رستگاری اش نیست.
امام صادق(ع) می فرماید: هیچ چیزی مثل گناه دل انسان را فاسد نمی کند. الان داعشی ها و صهیونیست ها دیگر انسان نیستد این همان چیزی که برای آن ها اتفاق افتاده است. اگر می خواهیم به آنجا نرسیم این است که از هوای نفسمان فاصله بگیریم. هر چقدر از هوای نفسمان بیشتر فاصله بگیریم بهتر دعای «غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ» در حقمان مستجاب میشود.