به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، آیتالله محمد محمدی ری شهری، تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) پنجشنبه، 20 آذر بعد از نماز مغرب و عشا در جلسه تفسیر قرآن که با حضور نمازگزارن و زائران حرم برگزار شد، گفت: در جلسات گذشته بحث در تبیین و تفسیر جمله نورانی «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ»، (حمد/7) بود و اینکه در همه نمازهایمان از خدا تقاضا میکنیم و میخواهیم که ما را در زندگی در راهی حرکت بدهد که نعمت یافتگان از آن راه رفتهاند.
وی با طرح این پرسش که از نظر قرآن نعمت یافتگان چه کسانی هستند، در پاسخ آن اظهار کرد: در آیه « وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا»، (نساء/69) چهار محور برای نعمت یافتگان در قرآن ذکر شده است؛ پیغمبران، صدیقین، شهدا و صالحان.
آیتالله ری شهری با بیان اینکه موضوع این جلسه، راه شهداست، عنوان کرد: اولین سؤال این است که شهادت و شهید به چه معناست. در کشور ما به برکت انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی بازار شهادت رواج داشت و این سفره پهن بود. شهدا جمع کلمه شهید است و شهید نیز از ریشه شهود گرفته شده است؛ شهود هم به معنی حضور همراه با مشاهده است. اگر کسی در صحنهای حاضر بود و چیزی را مشاهده میکرد آن را شهید میگویند گاهی با چشم سر است و گاهی با چشم دل و چشم عقل.
شاهد از نظر قرآن حق امتناع از شهادت ندارد
وی ضمن اشاره به اینکه در قرآن کریم سه نوع شهید مطرح شده است، گفت: دسته اول اول کسانی هستند که در صحنه حادثه ای حضور دارند و از نزدیک آن را مشاهده می کنند. در آیه 282 سوره بقره، یک جمله اش این است: «وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ»، ﴿بقره/۲۸۲﴾ وقتی از شهدا برای ادای شهادت دعوت کردند امتناع نکنند. اگر در یک صحنه ای حضور داشتید و از شما شهادت می خواهند، قرآن می فرماید اگر از شما سؤال کردند دروغ نگو، امتناع هم نکن. این یک نوع شهادت است.
این مفسر قرآن با اشاره به دسته دوم، گفت: قسم دوم کسانی هستند که با دیده بصیرت حقیقتی را می بینند. ممکن است شما با چشم سر چیزی را نبینید ولی با چشم دل و چشم عقل خود بتوانید آن را ببینید؛ مثل حس کردن خدا. خداوند سبحان چیزی نیست که با چشم سر دیده شود. در آیه 18 سوره آل عمران « شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» خدا شهادت می دهد که او یکتاست و خدایی جز او نیست، ملائکه هم شهادت می دهند و نوبت به انسان و اهل علم می رسد که آن ها هم شهادت می دهند. در هر نماز دو بار می گوییم «اشهد ان لا اله الله»،شهادت می دهیم که خدا یکی است، با چشم سر ندیدیم که خدا یکی است، اما دیده دل دیده است. به امیرالمؤمنین(ع) عرض کردند: هل رأیت ربک، آیا خدایت را دیده ای، فرمود: افا عبد ما لا اری؛ من خدایی را که نبینم عبادت نمیکنم بعد حضرت فرمود: و لا تدرکه العیون بمشاهدة العیان، و لکن تدرکه القلوب بحقائق الایمان؛ چشم سر نمی تواند ببیند اما چشم عقل می تواند ببیند. چشم دل آنهایی که یگانگی خدا را می بینند و می دانند که دستگاه عظیم آفرینش را خالقی آفریده است.
درک حقایق اهل قرب؛ لازمه لذت بردن از نماز
وی با بیان اینکه دل و عقل، خدا را می بینند، اظهار کرد: در دعای عرفه آمده است: واسلک بی مسلک اهل الجذب؛ خدایا من را با آن حقایقی که مقربان می دانند آشنا کن. در مناجات خمس عشر منسوب به امام زین العابدین(ع) می خوانیم: وَ مَا أَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِکَ الهی؛ خدایا چقدر طعم محبت، نزدیکی و قرب تو لذت دارد. چقدر نماز لذت دارد. ما از نماز لذت نمی بریم ولی پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: نور چشم من نماز است، همانطور که انسانی که گرسنه است غذا چقدر برایش لذیذ است، کسی که تشنه است آب چقدر برایش لذت دارد، من همانطور از نماز لذت می برم. بزرگان اینطور هستند آن ها حقایق اهل قرب را درک می کنند از نماز لذت می برند و از خدا می خواهند که آن ها را هم به این راه هدایت کند. خدایا کاری کن من از نماز لذت ببرم از «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»، ﴿حمد/۵﴾ لذت ببرم.
آیت الله ری شهری با بیان خاطره ای از دوران طلبگی خود، گفت: این صحبت را من با واسطه ای شنیده ام، پیرمردی در مدرسه رضوی بود که می گفت یک دفعه حالی به من دست داد که یک هفته هر چیزی که از خدا می خواستم مستجاب میشد. یک روز در نماز این به ذهنم آمد که چطور می شود بعضی ها که در روایات داریم، دو سه ساعت و یا یک شب تا صبح در سرما در حالت رکوع و سجود قرار می گیرند، در ذکر اویس قرنی این را گفته اند اخیراً هم در حالات مرحوم نخودکی آمده است که در پشت بام حرم امام رضا(ع) عبادت های اینچنینی داشت. می گفت دروغ است اینها افسانه است. همین شبهه که به ذهنم آمد خدا خواست همان موقع آن را حل کند، به رکوع رفتم گفتم «سبحان ربی العظیم و بحمده»، دیدم عجب شیرین است، چقدر لذت دارد دوباره گفتم دیدم لذتش بیشتر شد، سه باره گفتم دیدم شیرین تر شد. هر چه این ذکر را تکرار می کردم لذت من بیشتر می شد و خدا به من نشان داد که آن هایی که نماز طولانی دارند از این ذکر لذت می برند. ای کسی که ذکر و یادش شیرین است، باید حجاب ها برداشته شود، انسان با حقایق اهل قرب آشنا شود تا آن لذت ها را درک کند. این هم یک نوع شاهد است که لذت ذکر را شهود میکند، وحدت خدا را شهود میکند. انسان کمی بالاتر برود ملائکه را نیز شهود میکند، بعضیها هستند ملائکه را میدیدند مثل سید بن طاووس. بزرگانی هستند که فرشته را میبینند، این هم یک جور مشاهده است.
شهادت گفتار و رفتار در عمل
آیت الله ری شهری در رابطه با دسته سوم شهدا در قرآن گفت: نوع سوم شهید در قرآن به کسانی گفته میشود که با گفتار و رفتارشان یک حقیقتی را تصدیق میکنند که آیه کریمه 69 از سوره نساء که به تناسب بحث از آن پیش آمد اشاره به همین است، « وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» کسی که اطاعت خدا و رسول کند، با اینهاست، رفقایش در بهشت کسانی هستند که خدا به آنها نعمت داده است. در نماز از خدا میخواهیم اینها رفیق ما شوند و در قیامت با آنها محشور شویم.
وی افزود: همانطور که علامه طباطبایی فرموده است، کلمه شهید در قرآن به طور خاص در کشته شده در راه خدا استعمال نشده، شهید در این معنای شاهد استعمال شده یعنی کسانی که گواه هستند. به کسی که در راه خدا هم کشته شده قرآن شهید می گوید؛ لیکن نه اینکه چون کشته شده به او شهید می گویند. به این دلیل که گواه است به او شهید می گویند.
شهدا با خونشان ایمانشان را امضا کردند
ای مفسر قرآن با بیان اینکه دو دسته از مردم از نظر قرآن شهید و الگوی شهادت هستند، گفت: دسته اول کسانی که در راه خدا شهید شده و جان داده اند در قرآن به آنها شهید گفته شده، کسانی که در راه خدا شهید شده اند چون با رفتار و عملشان تصدیق کرده اند که دین خدا حق است و با خونشان ایمانشان را امضا کردند. از آن جهت به کسی که در جبهه کشته شد شهید گفته می شود که با خونش امضا کرده که خدا یکی است و اسلام حق است، جمهوری اسلامی و ولایت فقیه حق است.
خاطره ای از شهید آیت الله دستغیب
آیت الله ری شهری به ذکر خاطره ای یکی از دوستان شهید آیت الله دستغیب از ایشان پرداخت و گفت: شهید دستغیب نماینده امام خمینی(ره) بود، دوست ایشان نقل می کند که من کمی از اوضاع ناراحت بودم، از برخوردهایی که با من شده و مسائلی که پیش آمده بود و خلاصه یک مقداری از اوضاع کشور ناراحت بودم. می گفت خدمت امام رسیدم و خواستم حرفم را بزنم اما رویم نشد ولی خیلی حالم گرفته بود. تصمیم گرفتم نزد آیت الله دستغیب بروم بلکه مقداری حالم بهتر شود. آن موقع اوج ترورهای منافقین بود که صغیر و کبیر را ترور میکردند، با اینکه نیاز به محافظ هم بود اما بدون محافظ به شیراز رفتم و نیمه شب رسیدم. صبح اول وقت بدون اینکه از آیت الله دستغیب وقت گرفته باشم به در خانه شان رفتم. وقتی وارد شدم مسئول دفترشان گفت شما فلانی هستید گفتم بله از کجا شناختید، گفت آقا بعد از نماز صبحش به من گفت امروز برای کسی اول صبح وقت نگذار فلانی می خواهد بیاید با من کار دارد. خب این برای من چیز عجیبی بود. رفتیم و وارد شدیم و یک مقدار دلمان باز شد که یک کسی هست از باطن قضایا هم خبر دارد. رفتم خدمت ایشان نشستم بدون اینکه حرف بزنم. قبل از اینکه مشکل خاص خودم را بگویم که از اوضاع ناراحت هستم، گفت آقای فلان به نظر شما عالی ترین نعمتی که در این دنیا خدا نصیب بعضی از انسان ها می کند که رنگ بهشتی هم دارد و بالاتر از آن نیست چیست؟ گفتم حضرت عالی بفرمایید فرمودند بالاترین نعمت برای انسان های عادی که خود مظهر ولایت الهی نیستند این است که خداوند متعال زندگی عادی دنیوی آن ها را با شکل دادن حکومت ولایی در زمانشان تحت ولایت خودش قرار دهد این بالاترین نعمت الهی است که انسان تحت ولایت الهی باشد، در نظام اسلامی باشد که خواب، خوراک، تلاش و عبادتش تحت ولایت خدا باشد. این نعمت ولایت همیشه نیست در خیلی زمان های کوتاهی اتفاق افتاده است که ولایت الهی بر یک جامعه و کشوری حاکم باشد، این نعمت خداست و این بالاترین همه نعمت هاست که رنگ بهشت هم دارد.
وی ادامه داد: آیت الله دستغیب گفت امروز با ولایت امام خمینی(ره) و تشکیل حکومت، سایه ولایت الهی بر همه زندگی ما گسترده شده و خداوند این نعمت را به کل جامعه ما عنایت فرموده است، این بالاترین نعمت است. به اینجا که رسید یک مرتبه دیدم اشک می ریزند، بعد گفت: من مثل روشنی این روز و آفتاب، ولایت این امام بزرگوار را ولایت ائمه معصومین(ع) و ولایت معصومین(ع) را ولایت خدا می دانم، بعد ادامه داد که ما که نماینده امام هستیم در مرکز این نعمت قرار داریم و از هیچ چیزی نباید گله کنیم، ممکن است دیگران گله کنند اما من و شما نباید از چیزی گله کنیم، از ناراحتی روحی که داری استغفار کن. من هنوز هیچی به او نگفته بودم گفت: در برابر این نعمت اصلی و بزرگی که خداوند نصیب ما کرده این گرفتاری ها چیزی نیست شما نباید گله کنید فرمایششان تمام شد و ما مطلبمان را گرفتیم، آن موقع زمان جنگ بود، بعد از این ملاقات، یک عده از بسیجی ها آمدند که زخمی شده بودند و بعد از معالجه از بیمارستان ترخیص شده بودند و آمده بودند با آیتالله دستغیب ملاقات کنند. ایشان خطاب به آن بسیجیها گفت: جای زخم های بدن شما هم نور قیامت است و هم شافع دیگران در روز جزا و شما هم شافع دیگران خواهید بود در روز جزا. باز ایشان در حالی که اشک میریخت به بسیجی ها گفت: چون خدا نعمت این زخم ها را نصیبتان کرده به شکرانه این نعمت در شب جمعه این هفته برای من دعا کنید که اگر مرا توفیق رفتن به جبهه و آنگونه شهادت ها نداده است لااقل مرا با چند زخم در بدنم که در راه او به وجود آمده باشد بپذیرد. دو هفته بعد از این ماجرا، ایشان توسط منافقین شهید شد و پیکرشان چند تکه شد؛ دسته اول شهدایی که قرآن می گوید این ها هستند.
وی با بیان اینکه شهدا با خون خود حقانیت حکومت و ولایت فقیه را امضا کرده اند، گفت: شهید دستغیب هم در گفتار و هم در عمل صدق خود را نشان داد. گفت خدایا من را با چند تا زخم ببر. همه شهدایی که در جبهه جان دادند وصیتنامه های قابل تأملی دارند، همانطور که امام فرمودند وصیتنامه ها را بخوانید چراکه بسیار آموزنده هستند.
آیتالله ری شهری عنوان کرد: دسته دوم مؤمنان راستین هستند؛ «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» ﴿نساء/۶۹﴾، هر کس مطیع خدا و پیامبر(ص) باشد و واقعاً راست بگوید « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» ﴿حمد/۵﴾ را، این هم جزو همین شهداست. « صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ» ﴿حمد/۷﴾ که در نماز میگوییم یعنی خدایا من را در راهی ببر و الگوی من کسانی باشند که راست میگویند و نه تنها حرفشان راست است بلکه عملشان نیز حرفشان را تصدیق می کند. در عمل هم کج نمی روند نه اینکه چون به خلوت می روند آن کار دیگر می¬کنند.
این مفسر قرآن به دو روایت در این رابطه اشاره و اظهار کرد: در مجمع البیان جلد 9 ص 359 از امام صادق(ع) در رابطه با شکل دوم شهادت نقل شده که فرموده است: ان المؤمن شهید؛ مؤمن شهید است ولو اینکه به معرکه جنگ نرفته باشد ولو توفیق جبهه هم پیدا نکرده باشد، نزد خدا شهید است، سپس این آیه را قرائت کرد، « وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ» ﴿حدید/۱۹﴾، هر کس به خدا و پیامبران ایمان آورد هم صدیق است و هم شهید، یعنی گواه است و شهادت میدهد. با عملش، کارش و کسبش شهادت میدهد. اگر کاسب است راستگوست، اگر اداری است مشکل برای مردم درست نمی کند، مشکل مردم را حل میکند زیرمیزی و رومیزی نمیگیرد گره گشاست. با عمل نشان میدهد که اسلام حق است، جمهوری اسلامی حق است، با عملش کاری نمی کند که جمهوری اسلامی تضعیف شود.
وی در پایان گفت: روایت دیگر از امام حسین(ع) است که خودش سرور و سید شهیدان است، میفرماید: والمیت من شیعتنا صدیق شهید؛ هر کس پیروی ما باشد، نه زبانی بلکه در عمل، هم صدیق است هم شهید است. یعنی آیه « أُوْلَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاء» (حدید/19)، شاملش می شود. شهدا دایره شان به اندازه همه مؤمنین راستین است به اندازه همه کسانی است که راست می گویند و با عمل خودشان اسلام را تصدیق می کنند.