حدیث روز :
((
عن النّبی صلّی الله علیه و آله و سلّم : حبِّبوا الله إلیعبادِه یُحِبُّکُمُ الله ))
[1] خدا را نزد بندگانش محبوب سازید تا خداوند شما را دوست داشته باشد.
شهادت مظلومانه حضرت جوادالأئمّه علیه السّلام را خدمت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه و شیعیان آن حضرت تسلیت عرض میکنم.
عرض کردیم پنجمین نکته ای که در این روایت نورانی وجود دارد این است که نشانه محبوبیت انسان نزد خدا این است که انسان صبغه الهی پیدا کند و در این رابطه اشاره کردیم به حدیث معروف قُرب نوافل که در این روایت آمده است : ((
و إنّهُ لَیَتَقَرَّبُ إلیَّ بالنّافلة حتّی أحِبّهُ فَإذا أحبَبتَهُ کُنتُ سَمعَهُ الّذي یَسمَعُ بِه و بَصَرَهُ الّذي یُبصِرُ بِه و لِسانَهُ الّذي یَنطِقُ بِه و یَدَهُ الّذي یَبطِشُ بِها إن دعاني أجِبتُهُ و إن سَألَني أعطَیتُهُ ))
[2] معنای این جمله چیست؟ یعنی چه که خداوند حواس و اعضای انسان می شود؟ به نظر می رسد که معنای این جمله این است که انسان در اثر تقرّب و نزدیکی به خدا ، اراده اش در اراده خدا فانی می گردد ، یعنی در واقع چشم به اراده انسان نمی بیند به اراده خدا می بیند ، هرچه من می خواهم نمی بیند بلکه هرچه خدا می خواهد می بیند. گوش هرچه من می خواهم نمی شنود بلکه هرچه خدا می خواهد می شنود.
به عبارت دیگر ، همه حرکات و سکنات هماهنگ با اراده الهی می شود. می توان گفت : اینها از باب مثال است و لذا در برخی روایات داریم : (( وعقله الّذي یعقل به )) یعنی انسان آن جوری فکر می کند که خدا می خواهد. وقتی انسان به این مقام رسید ، تعبیر به " فناء فی الله" می کنند.
یک معنای صحیحی که روایت برای (( فناء فی الله )) می شود این است که انسان شهوت ، هوس و غضب به طور مطلق در وجودش می میرد و نشانه اینکه انسان به این مقام رسیده است در ذیل روایت آمده (( إن دَعاني أجِبتُهُ و إن سَألَني أعطَیتُهُ )) وقتی دعا می کند به اجابت می رسد ؛ یعنی انسان (( مستجاب الدّعوة )) می شود.
موضوع : وقت نماز جمعه
بحث درباره وقت نماز جمعه بود. عرض کردیم مرحوم آیت الله خویی نظر اوّل و دوم و سوم را نپذیرفتند. بعد فرمودند اگر ما باشیم و روایات باید قول جناب إبن ادریس و شهید را بپذیریم ، یعنی بگوییم وقت نماز جمعه مانند نماز ظهر است ؛ زیرا اطلاقات روایات ، دلالت به این نظریه دارند. بعد از این فرمودند که این نظریه هم دو اشکال دارد :
- مشهور فتوا به این قول(قول ابن ادریس و شهید) فتوا نداده اند.
- این قول خلاف سیره مستمرّه بین مسلمین می باشد زیرا هیچ وقت نشده که نماز جمعه را نزدیک غروب بخوانند.
و در نهایت بخاطر وجود این دو اشکال ، ایشان با تکیه بر نظریه مشهور و سیره مسلمین ، اطلاقات را مقیّد کردند به اینکه سایه شاخص به اندازه مثل شود.
اشکال به کلام مرحوم خویی :
- همچنانکه سیره مسلمین بر خواندن نماز جمعه در نزدیک غروب آفتاب نیست ، بر خواندن نماز جمعه در وقتی که سایه به اندازه مثل شود هم نیست(تقریباً چهار ساعت بعد از زوال آفتاب) یعنی نه در زمان پیامبر و نه در زمان ائمّه معصومین و نه بعد از آن إلی زماننا هذا کسی نقل نکرده که نماز جمعه ای مثلاً سه ساعت یا چهار ساعت بعد از زوال خوانده شده باشد.
- اینکه شما این نظریه را به مشهور فقهاء بلکه به اجماع اصحاب نسبت دادید ولی این نسبت ثابت نیست.
مرحوم صاحب جواهر می فرماید :
(( لم أجِد فی النّصوص ما هو صریحٌ فیه بل و لا ظاهر یعتمدُ علیه ... بل قد یناقشُ فی الإجماع و النّسبة إلی أکثر اهل العلم المزبورین بأنّا لم نجد أحداً صرّح به قبل المصنّف عدا ما یحکي من العبارة المبسوط "إن بقی من وقت الظّهر ما یأتی فیه بخطبتین خفیفتین و رکعتین خفیفتین أتی بها وصحّت الجمعة و إن من الوقت ما لا یَسَعُ الخطبتین و رکعتین فینبغی أن یصلّی الظّهر و لا تصحّ له الجمعة" بناءً علی أنّ المراد وقت الإختیار الّذي هو المثل))
[3] ایشان می فرمایند :
من هیچ روایتی که تصریح به این قول کرده باشد پیدا نکردم بلکه یک روایتی که ظهور قابل اعتمادی در این قول داشته باشد هم پیدا نکردم. بعد می فرمایند : ما قبول نداریم که این قول اجماعی باشد ، یا اکثر اهل علم به این قول گرایش داشته باشند ؛ چراکه در بین قدما غیر از محقّق حلّی کسی را سراغ نداریم که صراحتاً قائل به این قول شده باشد ؛ فقط یک عبارتی از مبسوط شیخ طوسی نقل شده که دلالت بر این قول می کند.
ایشان(شیخ طوسی) می فرمایند : اگر وقت ظهر به اندازه خواندن دو خطبه کوتاه و دو رکعت خفیفه باقی باشد ، باید نماز جمعه بخواند و نماز جمعه هم صحیح است ؛ امّا اگر وقت به اندازه کافی نیست ، باید نماز ظهر بخواند و نماز جمعه صحیح نیست.
بنابراین که بگوییم منظور ، وقت اختیاری نماز ظهر است که همان رسیدن سایه به مثل است.
بر فرض هم که این کلام شیخ طوسی را حمل بر این قول کنیم و احتمالات دیگری که در این کلام وجود دارد را توجّه نکنیم ، فقط یک نفر از قدما قائل به این قول شده است.
خلاصه کلام اینکه ، صاحب جواهر می فرماید ما دلیل بر این شهرتی که نقل شده نداریم ، اگر شهرتی هم باشد بین متأخّرین است که این شهرت هم فایده ای ندارد. بنابراین دلیل بر این نظریه(سایه به اندازه مثل شود) نداریم.
تا اینجا پنج قول درباره نماز جمعه نقل کردیم و ادلّه هرکدام را هم بررسی کردیم ، لیکن یک نظر دیگر هم هست که برخی از دوستان ما نسبت به مقام معظّم رهبری می دهند. نظر ایشان این است که اوّل وقت نماز جمعه از اوّل زوال است تا یک ساعت ، یعنی اگر کسی تا یک ساعت بعد از زوال ، نماز جمعه را آغاز کرد ولو اینکه قسمتی از خطبه اش و یا نمازش را بعد از یک ساعت بخواند نماز جمعه اش صحیح است ؛ امّا اگر قبل از اتمام یک ساعت ، وارد نماز جمعه شود دیگر صحیح نیست.
ظاهراً منظور از ساعت در این قول ساعت مستوی یعنی همان 60 دقیقه است.
شاید استدلال ایشان به صحیحه حریز باشد (( اوّل وقت الجمعة ساعة تزول الشّمس إلی أن تمضی السّاعة ))
کیفیت استدلال : روایت می فرماید اوّل وقت نماز جمعه ، زوال آفتاب است و این اوّل وقت تا یک ساعت ادامه دارد. اگر کسی در این اوّل وقت ، نماز جمعه را شروع کرد ، این را مطابق عُرف ادامه می دهد تا نماز جمعه تمام شود ؛ امّا اگر در این یک ساعت شروع نکرد ، دیگر حقّ خواندن نماز جمعه را ندارد.
به نظر ما این قول هم قابل قبول نیست و چند اشکال به آن وارد است :
- آن چه گفته شد تنها یک احتمال در روایت است ؛ احتمالات دیگر هم وجود دارد ، مانند احتمالی که آیت الله خویی میدادند ؛ بنابراین " إذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال" .
- این احتمال ، خلاف ظاهر روایت است ، زیرا متفاهم عُرفی از روایت این است که اوّل وقت جمعه زوال آفتاب است (( اوّل وقت الجمعه ساعة تزول الشّمس )) ، نه اینکه یک ساعت طول بکشد.
- این احتمال با صحیحه زراره معارض است (( إنّ من الأمور أموراً مضیّقة و أموراً موسعة و إنّ الوقت وقتان و الصّلوة ممّا فیه السّعة فربّما عجّل رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و ربّما أخّر إلّا صلوة الجمعة فإنّ صلوة الجمعة من الأمر المضیّق إنّما لها وقت واحد حین تزول و وقت العصر یوم الجمعة وقت الظّهر فی سائر الأیّام )) وسائل الشّیعه، شیخ حرّعاملی، ج7، ص316، ح3. در این روایت می فرماید : نماز جمعه یک وقت دارد و آن ((حین تزول)) است نمی گوید یک ساعت است ، بلکه می گوید وقت آن از زوال شمس است تا زمانی که تمام شود.
- این قول در بین علماء ، هیچ طرفداری ندارد ، یعنی هیچ یک از علماء روایت مورد نظر را اینطور معنانکرده اند.
نظریه مختار در وقت نماز جمعه :
همان نظریه اوّل ((از اوّل زوال آفتاب شروع می شود و به اندازه دو خطبه معمولی و دو رکعت نماز فرصت دارد)) که جناب أبی الصّلاح حلبی و إبن زهره و اکثر فقهای فعلی ، قائل به آن هستند ، می باشد. دلیل هم همان روایتی است که می گوید : وقت نماز جمعه مضیّق است (( فإنّ صلوة الجمعة من الأمر المضیّق ))
[4] (( فإنّ وقتها یوم الجمعه ساعة تزول ))
[5] و روایات دیگری که قبلاً آنها را خواندیم.
بنابراین به نظر ما اوّل وقت نماز جمعه همان اوّل زوال است ، یعنی اوّل عرفی زوال تا نماز جمعه به پایان برسد حدوداً یک ساعت امّا به دو ساعت نمی رسد.
حضرت امام هم فرمودند که اوّل وقت نماز جمعه ، زوال است به گونه ای که شروع نماز جمعه نباید از اوایل عُرفی زوال بگذرد (( والأحوط عدم التّأخیر عن أوائل العُرفیة عن الزّوال )) که ما هم این را قبول داریم. حالا اگر از اوایل عُرفی تأخیر افتاد ، احوط خواندن نماز ظهر است. امام می فرماید : (( وإذا أخّره عن ذلک فالأحوط إختیار الظّهر )) که ما این را هم قبول داریم ، فقط ما این قسمت فرمایش امام را نپذیرفتیم که (( و إن لا یبعد إمتداده إلی قدمین من فیءِ المتعارف من النّاس )) که این همان نظر مرحوم علّامه مجلسی بود که ما نپذیرفتیم.
[1] المعجم الکبیر، طبرانی، ج8، ص91.
[2] الکافی، شیخ کلینی، ج2، ص325، ح7. [3] جواهرالکلام، نجفی، ج11، ص136. [4] وسائل الشّیعه، شیخ حرّعاملی، ج7، ص316، ح1. [5] وسائل الشّیعه، شیخ حرّعاملی، ج7، ص316، ح3.