امام حسين عليه السلام يكى از امامانى است كه به دليل شرايط سياسى دوران امامتش ، همانند برادر بزرگوارش امام حسن عليه السلام ، ميراث علمى ايشان ، فراوان نيست تا آن جا كه علاّمه سيّد محمّد حسين طباطبايى رحمه الله ، منكر نقل حديث فقهى از ايشان شده است . [5] هر چند اين سخن ، قدرى مبالغه آميز مى نمايد ؛ ليكن پژوهش هاى ما نيز تا حدّ بسيارى ، آن را تأييد مى كند .
دوران حكومت معاويه و فرزندش يزيد، سخت ترين دوران براى خاندان رسالت بود . امامت سيّد الشهدا ، امام حسين عليه السلام ، حدود ده سال (از صفر سال 51 تا محرّم سال 61 هجرى) طول كشيد و بيش از نُه سالِ آن در زمان حكومت معاويه بود .
معاويه ، براى از بين بردن زمينه هاى سياسى ـ اجتماعى محبوبيت خاندان رسالت ـ كه به طور طبيعى در جامعه اسلامى در حال گسترش بود ـ ، نهايتِ تضييقات را در مورد ارتباط مردم با دو يادگار پيامبر خدا (امام حسن و امام حسين عليهماالسلام) به اجرا گذاشت . وى علاوه بر دستور العمل هايى كه مبنى بر تعقيب ، شكنجه و قتل و آزار پيروان اهل بيت عليهم السلام صادر كرد ، آنان را از حقوق شهروندى نيز محروم نمود و حتّى سهم آنان را از بيت المال ، قطع كرد . [6] اين اقدام خطرناك ، افزون بر ضربه اى كه از نظر سياسى بر حكومت اصيل اسلامى وارد ساخت ، ضربه مُهلكى بود بر حوزه معارف حقيقى اسلام ناب .
از سوى ديگر ، سياست ممنوعيت عمومى كتابت و تدوين حديث و به دنبال آن ، راه يابى اسرائيليات و داستان هاى عجيب و غريب توسّط قصّه گويان و اَحبارِ تازه مسلمان به صحنه فرهنگى جامعه اسلامى ، [7] زمينه مهجور ماندن علماى راستين و در رأس آنان ، اهل بيت پيامبر خدا را به شدّت افزايش داد .
سياستِ دين زدايى معاويه تا بدان جا پيش رفت كه درصدد حذف نام پيامبر صلى الله عليه و آله برآمد ؛ زيرا از شنيدن مكرّر نام ايشان در اذان ، احساس ناراحتى مى كرد! از اين رو ، با ترويج رواياتى مجعول در تشريع اذان ، كوشيد تا زمينه را براى جايگزين ساختن چيزى ديگر به جاى اذان ، فراهم كند ؛ امّا با موضع گيرى هاى اهل بيت عليهم السلام موفّق نشد . [8]
بديهى است در چنين فضاى سياسى اى ، كمتر كسى حاضر مى شود براى شنيدن حديث و يا نقل آن از امام حسين عليه السلام و يا برادر بزرگوارش ، زندگى خود را به خطر بيندازد .
البته اين ، به معناى بسته بودن راه بهره گيرى از درياى علم و حكمت از امام عليه السلام نيست . بى ترديد ، نزديكان و ياران خاصّ ايشان و بويژه امامِ پس از او (فرزندش امام زين العابدين عليه السلام ) احاديث فراوانى از و شنيده بودند كه بخشى از آنها هم اكنون به ما رسيده است ؛ امّا بر اساس حديث منقول از امام رضا عليه السلام ، عامّه مردم (غير شيعه) ، جز در يك مورد، مسئله اى از ايشان و برادرش اخذ نكردند :
ما رأيتُ الناسَ أَخَذوا عَن الحَسَنِ والحُسين عليهماالسلام إلاّ الصّلاةَ بعدَ العَصر وبَعدَ الغَدِاة في طَواف الفَريضَة . [9]
نديدم كه مردم (اهل سنّت) ، از حسن و حسين عليهماالسلام جز حكم به جواز نماز خواندن بعد از نماز عصر و نماز صبح در [نماز] طوافِ واجب ، چيزى اخذ كرده باشند.
حكمت نامه امام حسين
حكمت نامه امام حسين عليه السلام ، كوششى است نو در جهت جمع آورى سخنان حكيمانه اين امام بزرگوار ، از منابع حديثى شيعه و اهل سنّت ، و ارائه آن با نظمى نوين و سهل الوصول ، در ده فصل .
اين مجموعه ، افزون بر حكمت هايى كه از خودِ آن امام روايت شده ، بخشى
از احاديثى را كه ايشان مستقيما يا با واسطه از پدر بزرگوارش امام على عليه السلام يا جدّ ارجمندش پيامبر خدا نقل كرده است نيز در بر مى گيرد .
گفتنى است كه اين كتاب ، بخشى از دانش نامه امام حسين عليه السلام است كه پيش از به فرجام رسيدن آن اثر گسترده ، آماده بهره بردارى گرديد و از آن جا كه كاربرد مستقل دارد ، جداگانه تقديم علاقه مندان مى گردد .
مطالب کتاب:
پيشگفتار
ميراث علمى امام حسين
سخت ترين دوران براى اهل بيت
حكمت نامه امام حسين
درآمد
حكمت ، در قرآن و حديث
اقسام حكمت
۱ . حكمت علمى ۲ . حكمت عملى ۳ . حكمت حقيقى
باب يكم : حكمت هاى عقلى و علمى
باب دوم : حكمت هاى اعتقادى
باب سوم : حكمت هاى عقيدتى و سياسى
باب چهارم : حكمت هاى عبادى
5] سرگذشت شهيد جاويد ، رضا استادى : ص 535 (بخش ضميمه : رساله علم / علاّمه طباطبايى) .
[6] ر.ك : شرح نهج البلاغة : ج11 ص43، دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام : ج 11 ص 343 ـ ص 366 (فصل هفتم : تلاش دشمنان امام براى خاموش كردن نور او) .
[7] ر.ك : الموضوعات ، ابن الجوزى : ج 1 ص 29 ، الوضع فى الحديث : ج 1 ص 273 ـ 279 ، الموضوعات فى الآثار والأخبار : ص 153 .
[8] ر . ك : دانش نامه ميزان الحكمه : ج2 ص352 ـ 354 (مَدخل «اذان») .
[9] الكافى : ج 4 ص 424 ح 5 . گفتنى است كه اهل سنّت ، عموما نماز خواندن پس از نماز عصر و بعد از نماز صبح را جايز نمى دانند ؛ امّا چون ديدند امام حسن و امام حسين عليهماالسلام پس از طواف واجب خود ، نماز آن را در اين اوقات خوانده اند ، خواندن نماز طواف فريضه را از حكم به عدم جواز ، استثنا كرده اند .