خداوند متعال، سرنوشت همه انسان ها را قبل از تولّد آنها مى داند ؛ امّا روشن است كه علم ازلى خداوند، علّت صدور افعال انسان نيست. به سخن ديگر، خداوند متعال مى داند كه هر انسانى با اراده و انتخاب خود، چه راهى را در زندگى انتخاب مى كند. با اين فرض، انسان در انتخاب راه خوب يا بد، مجبور نيست. اين تفسير از حديث، عينا از امام كاظم عليه السلام روايت شده است :
الشَّقيُّ مَن عَلِمَ اللّه ُ وَهُوَ في بَطنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَيَعمَلُ أَعمالَ الأَشقياءِ، وَالسَّعيدُ مَن عَلِمَ اللّه ُ وَهُوَ في بَطنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَيَعمَلُ أَعمالَ السُّعداء؛
بدبخت، كسى است كه خداوند از همان زمانى كه او در رحم مادرش است، مى داند كه او كارهاى بدبختان را خواهد كرد ؛ و خوش بخت، كسى است كه خداوند از همان زمانى كه او در رحم مادرش است، مى داند كه او كارهاى خوش بختان را خواهد كرد.
به بيان روشن تر، اگر معناى حديث مورد بحث، اين بود كه خداوند متعال عدّه اى از مردم را فطرتا خوش بخت و مؤمن و عدّه اى ديگر را فطرتا بدبخت و كافر آفريده است، انسان ها در پيمودن راه سعادت و شقاوت، مجبور بودند، حالْ آن كه چنين نيست و آفريدگار جهان، هيچ كس را بدبخت و كافر نيافريده و همه را فطرتا موحّد آفريده است، چنان كه در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است:
إنَّ اللّه َ خَلَقَ خَلقَهُ جَميعا مُسلِمينَ، أَمَرَهُم وَنَهاهُم، وَالكُفرُ اسمٌ يَلحَقُ الفِعلَ حينَ يَفعَلُهُ العَبدُ، وَلَم يَخلُقِ اللّه ُ العَبدَ حينَ خَلَقَهُ كافِرا، إِنَّهُ إِنَّما كَفَرَ مِن بَعدِ أَن بَلَغَ وَقتا لَزِمَتهُ الحُجَّةُ مِنَ اللّه ِ، فَعَرَضَ عَلَيهِ الحَقَّ فَجَحَدَهُ، فَبِإِنكارِهِ الحَقَّ صارَ كافِرا ؛
خداوند، آفريده هاى خود را آفريد و به آنها دستور داد و نهيشان كرد. و كفر، آن زمان وصف فعل قرار مى گيرد كه بنده آن را به انجام مى رساند (به عبارت ديگر، اتصاف به كفر، پس از وقوع انكار در خارج است و ظرف اتصاف آن نفس و درون كافر است). خداوند، وقتى بنده را آفريد، او را كافر نيافريد. همانا بنده، زمانى كافر گشت كه حجّت از سوى خدا به او رسيد و بر او عرضه شد ؛ ولى او آن را انكار نمود. پس به خاطر انكار كردن حق، كافر گرديد.