کتاب میزان الحکمة با ارائۀ آیات الهى و احادیث، توصیه هاى دینى را در بسیارى از مسائل خُرد و کلان جامعۀ بشرى ارائه کرده است. در این مجموعه، به معارف دینى نگاه جامعی شده است تا فهم عمیق تعالیم الهى را به ارمغان بیاورد. این نگاه، محصول تفسیر هر آیه یا روایت در منظومۀ هماهنگ گزاره هاى دینى است. این منظومه، با کنار هم نهادن اعضاى هر خانوادۀ حدیثى بر اساس مضمون، رسیدن به این هدف را آسان مى کند. همچنین تلاش شده تا موضوع بندى احادیث، با دقّت نظر انجام گیرد و در حدّ امکان، از تکرار احادیث یا تداخل عناوین، خوددارى شود. این اثر ناظر به روایات فقهى نیست و احادیثى که مضمون اخلاقى یا اجتماعى دارند، یا مربوط به مسائل فکرى و اعتقادى اند را در خود جای داده است.
مؤلّف در تنظیم این اثر، از مصادر روایى شیعه و اهل سنت سود جسته و پیش از بیان روایات معصومان : در هر موضوع، نخست آیات مربوط به آن را آورده است.
این مجموعه، ۵۶۴ عنوان اصلی، ۴۲۶۰ عنوان فرعی و ۲۳ هزار حدیث را در بر گرفته است. عنوان هاى اصلى کتاب بر اساس الفبا تنظیم شده، با موضوع «ایثار» آغاز و به موضوع «یقین» پایان می یابد.
گزیده ها و ترجمه ها:
منتخب میزان الحکمه، محمّد محمّدی ری شهری، تلخیص: سید حمید حسینی، قم: دار الحدیث، چاپ چهاردهم، ۱۳۹۳ه . ش، وزیری، ۲ ج، عربی ـ فارسی؛
گزیده میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، گزینش: سید حمید حسینی، قم: دارالحدیث، چاپ هفتم، ۱۳۹۳ ش، وزیری، ۷۷۶ ص، فارسی؛
میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، قم: دارالحدیث، چاپ ششم، ۱۴۳۳ ق، وزیری، ۱۰ ج، عربی؛
منتخب میزان الحکمه، محمّد محمّدی ری شهری، تلخیص: سید حمید حسینی، قم: دار الحدیث، چاپ نهم، ۱۴۳۴ه . ق/ ۱۳۹۲ه . ش، وزیری، ۷۴۴ ص، عربی؛
Mizanul Hikmət، ترجمه منتخب میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، ترجمه: جیحان سفارف، باکو: انتشارات زردابی، چاپ اوّل، ۲۰۱۴ م، وزیری، ۳ ج، ترکی آذری؛
میزان الحکمة، ترجمه میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، ترجمه: محمّد علی فاضل، لاهور: مصباح الهدی، چاپ اوّل، وزیری، ج ۸ ، ۸۷۲ ص، اردو؛
The scale of wisdom، ترجمه منتخب میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، ترجمه: جمعی از مترجمان، قم: دارالحدیث، چاپ اوّل، ۲۰۰۹ م، وزیری، ۱۴۳۲ ص، انگلیسی (این کتاب از سوی دانشکده اسلامی لندن در سال ۲۰۰۹ م نیز چاپ شده است)؛
Mjera mudrosti، ترجمه منتخب میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، ترجمه: ارتان باساریک، بوسنی هرزگوین: بنیاد ملاصدرا، چاپ اوّل، ۲۰۱۲ م / ۱۴۳۳ ق، وزیری، ۴ ج، بوسنیایی؛
Mizanul-hikmət، ترجمه منتخب میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، ترجمه: آقا بالا مهدی اف و السن محمّد اف و اتیبا قلی اف، باکو: نور لار، چاپ اوّل، ۲۰۰۵ م، وزیری، ۹۹۲ ص، ترکی آذری؛
Мунтахаби Мизон-ул-Xикма، ترجمه منتخب میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، ترجمه: حکیم جان کمال اف، قم: دارالحدیث و مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، چاپ اوّل، ۲۰۰۸ م، وزیری، ۴ ج، تاجیکی.
ترجمه منتخب میزان الحکمة، محمّد محمّدی ری شهری، ترجمه: طالب انیس عبداللّٰه بیک ، اندونزی: نور الهدی، چاپ اوّل، ۲۰۱۳ م، وزیری، ۴ ج، اندونزیایی.
میزان الحکمة و منتخب آن به صورت نرم افزار نیز عرضه شده اند.
پيش گفتار ترجمه
حديث ، مادر علوم اسلامى است و پس از قرآن ، مهمترين منبع فرهنگى مسلمانان است . معارف دينى و علوم گوناگون اسلامى ، از تفسير و فقه تا اخلاق و كلام و عرفان ، سر در آبشخور زلال حديث دارند و همه آنها ميوه هاى شيرين اين شجره طيّبه هستند . حديث، تراويده انديشه پاكترين انسان هاست و ميراث ماندگار ثقل كبير (عترت) است كه در كنار ثقل اكبر (قرآن) ، بهروزى و رستگارى را براى انسان به ارمغان مى آورد . دلبستگان راه سعادت ، در طول تاريخ ، اين ميراث جاودانى را پاس داشته و به پيروى از فرمان پيشوايان پاك خود ، در فراگيرى ، گردآورى ، حفظ ، نقل ، فهم و نشر آن ، بسى كوشيده و مجموعه هايى كوچك و بزرگ را براى تعليم و مذاكره و يا عمل و مراقبه سامان داده اند .
عالمان و محدّثان بزرگ مى دانستند كه آگاهى مردم از «محاسن» كلام ائمه عليهم السلام براى گام نهادن بر جاى پاى ايشان «كافى» است و در طريقه «تهذيب» نفس و «استبصار» و نيل به «مكارم اخلاق» و «خصال» نيكو ، تنها «مشكاتى از انوار» ائمه عليهم السلام و «دستآوردهاى خردِ» رهيافته به دين، كارآست و اين «ستاره هاى فروزان» امامت اند كه از عهده هدايت بشر به «درياهاى نور» بر مى آيند . «ميزان الحكمه» امتداد اين كوشش موزون و حكيمانه است و «مجمع البحرينِ» پيام هاى ثقل اكبر و كبير كه در پى پاسخگويى به پرسش هاى كهن و نوِ انديشمندان از نگاه اسلام است . اين اثر ـ كه حاصل بيش از بيست سال كوشش شبانه روزى جناب آقاى رى شهرى است ـ ، با بهره گيرى از صدها كتاب حديث و تفسير و لغت و تاريخ ، بيست و سه هزار حديث را در كنار آيات متناسب با آنها در قالب ۵۶۰ عنوان اصلى و ۴۱۹۷ عنوان فرعى ، دسته بندى موضوعى نموده است . ترتيب و نظم الفبايى موضوعات اصلى كتاب در كنار استفاده روشمند از نظام ارجاع دِهى ، پژوهشگر را از مراجعه به بسيارى از منابع حديثى شيعه و اهل سنّت ، مستغنى مى كند و استقبال چشم گير از كتاب و چاپ هاى مكرّر آن ، نشان دهنده موفقيت اين كتاب در پر كردن خلأ نسبى در زمينه معارف دينى بوده است . از اين رو مؤلّف محترم براى گسترانيدن دامنه بهره گيرى از آن ، ترجمه فارسى آن را به بنياد پژوهش هاى اسلامى پيشنهاد كردند و توفيق اين كار مبارك ، هر چند دشوار و نفس گير ، نصيب مترجم توانمند آن بنياد، جناب آقاى حميد رضا شيخى شد و بدينسان برگى زرّين بر افتخارات ايشان و نيز پيشينه شكوهمند ايرانيان در عرصه ترجمه متون دينى افزوده شد . ويرايش نهايى اين ترجمه روان و شيوا نيز به عهده مسئول محترم بنياد پژوهش هاى اسلامى ، جناب حجة الاسلام و المسلمين على اكبر الهى خراسانى ، از عالمان و اساتيد مبرّز حوزه علميه مشهد ، بود و جناب حجة الاسلام سيد حسن اسلامى بازبينى نهايى آن را به انجام رساندند و حاصل كار ، ويرايش نخست اين كتاب بود كه با استقبال كم نظير كتاب خوانان روبرو گشت و بارها به چاپ رسيد .
شايان ذكر است كه در كنار ترجمه ، به تصحيح و اعراب گذارى متن عربى نيز همّت گماشته شد و آقايان بصرى ، هوشيارى و احسانى فر در اعراب گذارى و آقايان خوش نصيب ، دباغ ، افقى ، مسجدى ، وائلى و بهبهانى در نمونه خوانى متن عربى كتاب ، از كوشش هاى بى شائبه خود ، دريغ نورزيدند . پس از آن و با گذشت پنج سال و آشكار شدن پاره اى اشكال ها در متن عربى و فارسى ، ويرايش مجدّد متن عربى و فارسى آغاز شد و اصلاحات زير در متن عربى انجام گرفت :
۱ . افزودن و يا جابجايى برخى آيه ها .
۲ . كامل آوردن آيات .
۳ . افزودن برخى «بيان»ها در ابوابى كه نياز به توضيح داشتند.
۴ . توضيح و تفسير برخى لغات مشكل .
۵ . حذف تعدادى از احاديث تكرارى .
۶ . اضافه كردن روايات به برخى از موضوعات كم روايت .
۷ . مرتب كردن دوباره روايات به ترتيب خاندان رسالت عليهم السلام .
۸ . تنظيم مجدّد شمارى از ابواب .
۹ . تبديل منابع ضعيف به قوى تر .
۱۰ . تصحيح برخى اغلاط در اِعراب كلمات .
متن ترجمه فارسى نيز به وسيله آقاى على عسگرى با متن عربى مقابله شد و تغييرات و اصلاحات ضرورى در آن انجام گرفت . ايشان به ويرايش متن نيز پرداختند و سپس همه اصلاحات پيشنهادى شان در متن و ترجمه به وسيله اين جانب بازبينى شد . ويرايش بعدى ترجمه، توسط آقايان باقرى زاده اشعرى و شير جعفرى انجام گرفت و سپس كلّ كتاب، توسّط آقايان علينقى نگران و سيّد هاشم شهرستانى و محمود سپاسى و مصطفى اوجى ، نمونه خوانى و به وسيله آقاى سلطانى، صفحه آرايى گرديد. خوشنويس عنوان ها را هم آقاى فرزانگان، به انجام رساند .
گفتنى است در ترجمه آيات ، از ترجمه آقاى محمّد مهدى فولادوند با اندك اصلاحاتى استفاده كرده و براى برخى واژه ها، مكان ها و يا نام اشخاص ـ كه مبهم مى نمود ـ توضيح آورده و براى پرهيز از تطويل ، متن عربى بيان ها و مقدمه ها را حذف و به ترجمه فارسى آنها بسنده نموده ايم .
در پايان و ضمن ابراز سپاس از همه كسانى كه در سير چند ساله بهسازى متن و ترجمه ميزان الحكمه با دار الحديث همكارى داشته اند ، به ويژه جناب آقاى مجيدى ـ كه سرپرستى كار را در مراحل نهايى آن به عهده گرفتند ـ و با اميد پاداش مضاعف از خداوند منّان كريم ، از همه خوانندگان گرامى خواستاريم تا يادآورى كاستى ها را از ما دريغ نورزند و اشتباهات را بر ما ببخشند .
و له الحمد
پژوهشكده علوم و معارف حديث
عبد الهادى مسعودى
خرداد ۱۳۸۵
يادآورى و سپاس
خداى متعال را سپاس مى گزاريم كه باز نگرى متن و ترجمه فارسى ميزان الحكمه به پايان رسيد و كوشش هاى دراز دامن پيشين و كنونى به ثمر نشست .
اين جانب از مترجم فاضل كتاب ، جناب آقاى حميد رضا شيخى و همچنين مديريت محترم بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى ، برادر گران قدر ، جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى الهى خراسانى ، و نيز جناب حجة الاسلام سيد حسن اسلامى، جناب حجة الاسلام عبد الهادى مسعودى ، جناب حجة الاسلام غلام حسين مجيدى ـ كه نظارت و مديريت كار را در مرحله قبل و يا مرحله فعلى به عهده داشته اند ـ و جناب آقاى محمّد باقر نجفى و همه برادران ديگرى كه در تصحيح ، تقويت منابع، اعراب گذارى و مراحل مختلف آماده سازى و نشر اين كتاب، تلاش نمودند، كمال تشكر را دارم و براى همه اين عزيزان ، توفيق خدمت و نشر معارف اهل بيت عليهم السلام را از خداوند ، خواستارم .
تذكّر مهم
يكى از آداب مهمّ نقل حديث، چگونگى نسبت دادن آن به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام است. كلينى رحمه الله از امام على عليه السلام روايت كرده است كه :
إذا حَدَّثتُم بِحَديثٍ فَأسنِدوهُ إلَى الَّذي حَدَّثَكُم ؛ فَإِن كانَ حَقّا فَلَكُم و إِن كانَ كَذِبا فَعَلَيهِ [۱]
. هنگامى كه حديثى را نقل مى كنيد ، آن را به كسى كه آن را روايت نموده ، نسبت دهيد ، كه اگر درست باشد ، به سود شماست و اگر دروغ باشد ، به زيان راوى است .
بنا بر اين ، براى رعايت احتياط ، توصيه اكيد داريم كه كسانى كه مى خواهند از اين كتاب يا ساير كتب روايى ، حديثى نقل كنند ، آن را مستقيما به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نسبت ندهند ؛ بلكه حديث را از طريق منبعى كه آن را روايت كرده است ، به آنان منسوب نمايند . براى نمونه ، نگويند : «پيامبر صلى الله عليه و آله چنين فرمود» يا : «امام عليه السلام چنين فرمود» ؛ بلكه بگويند : «فلان كتاب، از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت كرده است» و يا بگويند : «از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت شده است» .
محمّد محمّدى رى شهرى
سوم مهر ماه ۱۳۸۵
يكم رمضان ۱۴۲۷
پيش گفتار نخستين چاپ
به نام خداى بخشاينده مهربان
سپاس و ستايش خدا را كه پروردگار جهانيان است ، و درود خدا بر سرور ما محمّد و بر خاندان پاك و پاكيزه او ، و نفرين خدا بر همه دشمنان ايشان تا روز رستخيز .
از همان نخستين سالهاى زندگى علمى خود كه فراگرفتن علوم دينى را آغاز كردم ، شوق فراوان و عشق شديدى به مطالعه مسائل عقيدتى و اخلاقى در خود حسّ مى كردم و براى درمان درد خود و فرونشاندن عطش خويش ، گفته اى برتر از گفته خداوند بزرگ و سخنى بهتر از سخن پيامبر عظيم الشأن و امامان پاك سرشت ـ كه درود خدا بر همه آنان باد ـ نمى يافتم . اين بود كه در كنار تحقيقات و مطالعات ديگر خود در حوزه علميه ، بخش زيادى از اوقات خويش را به مطالعه قرآن و كتب حديث اختصاص دادم .
در گرما گرم اين كار توجه خود را روى دو نكته متمركز ساختم كه بعدها آن دو را شالوده تحقيقات و مطالعات علمى و نوشته هاى خويش قرار دادم . اين دو نكته عبارتند از :
۱ ـ ضمن جستجو و كاوش در متون اسلامى ، اين اعتقاد راسخ در من پديد آمد كه نيرومندترين ، ژرفترين ، زيباترين و ساده ترين برهانهاى علمى و فلسفى در زمينه آفرينش و رستاخيز و موضوعات فكرى ، سياسى ، اقتصادى و اجتماعى در لابلاى اين متون نهفته است . از اين رو ، دريغ مى خوردم و از خود مى پرسيدم : براستى چرا دانشمندان و نويسندگان و انديشمندان مسلمان تاكنون اهتمام و توجه در خور به اين واقعيت نشان نداده اند؟ اين بود كه با دانش ناچيز خود به تعمق و تأمل بيشتر در موضوعات عقيدتى كه بر ادله برگرفته از قرآن كريم و متون و روايات اسلامى استوار است ، پرداختم ؛ چرا كه ديدم هم خود و هم جامعه ام به اين امر سخت نيازمنديم .
اين مطالعات و بررسيها فرصت خوبى براى من فراهم آورد تا براى شمارى از طلاب علوم دينى حوزه علميه شهر مقدس قم سلسله درسهايى در زمينه مبانى انديشه اسلامى ايراد كنم . لذا از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۶۰ ه . ش برابر با ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱ ه . ق براى طلاب پسر و دختر درسهايى مطرح كردم كه بعضى از آنها چاپ و منتشر شده است .
البته قصد به خود باليدن ندارم و نمى توانم ادعا كنم كه هدف دلخواه خود ، يعنى تدوين شالوده هاى انديشه اسلامى بر طبق دلايل برگرفته از قرآن كريم و سنّت شريف ، را تحقق بخشيده ام ، اما توانسته ام راه را فرا روى آنان كه مى خواهند در اين ميدان گام نهند بگشايم و اميدوارم كه علما و دانشمندان مسلمان اين تلاش را ادامه دهند .
۲ ـ نكته دومى كه در خلال مطالعات و تحقيقاتم ، توجه مرا به خود جلب كرد اين است كه احاديث اهل بيت عليهم السلام نيز مانند آيات قرآن كريم مفسر برخى ديگر است ؛ از اين رو ، كسى كه به احاديث اسلامى احاطه كامل داشته باشد مى تواند آنها را به وسيله يكديگر تفسير كند .
به نظر مى رسيد كه كار گردآورى و باب بندى روايات و احاديث مربوط به قضاياى فقهى ، اعم از عبادات و معاملات ، به گونه اى تقريبا كامل انجام گرفته است ؛ اما در خصوص مسائل فكرى و اخلاقى و اجتماعى سوگمندانه چنين چيزى يافت نمى شود و اگر هم كوششهايى صورت پذيرفته باشد ، تقريبا قابل ملاحظه نيست . از اين رو ، چنانچه پژوهشگرى بخواهد درباره مسائل پيش گفته اظهار نظر كند ، لازم است به چندين كتاب و چندين مجلّد مراجعه نمايد كه اين خود وقت زيادى را مى طلبد ؛ و گاه دست يافتن به همه رواياتى كه به او كمك مى كند تا تحقيق خود را كامل گرداند و نظر درست و دقيقى ارائه دهد ، ميسر نمى گردد .
بدين سان دريافتم كه جامعه اسلامى به ويژه حوزه هاى علميه به شدّت نيازمند كتابى است كه احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان او را به گونه اى تنظيم كند و ارائه نمايد كه پژوهشگر به آسانى بتواند حديث مورد نياز خود را در زمينه هاى مختلف اعتقادى ، اخلاقى و عملى دست يابد .
گر چه قدم گذاشتن به اين ميدان كار ساده اى نبود ـ و پژوهشگران از ميزان دشوارى آن آگاهند ـ ليك عشق من به حديث محمد و خاندان او ـ صلوات اللّه عليهم اجمعين ـ مرا به پيمودن اين راه تشويق كرد و بر آنم داشت تا براى تحقق بخشيدن به اين آرمان آن چه مى توانم انجام دهم .
تأليف اين كتاب را به سال ۱۳۴۷ ه . ش برابر با ۱۳۸۸ ه . ق در زندان شهر مشهد آغاز كردم . از آن زمان هر گاه فرصتى دست مى داد ، در كنار تدريس و مطالعه و تحقيق ، كار فراهم آوردن اين كتاب را پى مى گرفتم و تقريبا تمامى ايام تعطيلات تابستانى را به انجام اين كار اختصاص داده بودم .
در آغاز كار تقريبا به تمامى رواياتى كه در مجلدات «بحار الأنوار» آمده است مراجعه و همه نكات مورد نظر را يادداشت كردم . اين كار دو تا سه سال ادامه يافت . بعد از آن كه نكات يادداشت شده را به صورت الفبايى مرتب نمودم بار ديگر به متون و منابع مراجعه و شروع به دسته بندى احاديث بر اساس موضوع و محتوا كردم . نمى دانم اين تلاش چقدر طول كشيد ، اما سختى و مشقتى را كه متحمل شدم تا اين كار با موفقيت پايان پذيرفت ، از ياد نمى برم .
ضمن كار در اين كتاب به نكاتى چند برخوردم كه در خور درنگ و تأمل است :
الف ـ فراوانى روايات تكرارى در بحار الأنوار
در آن زمان به نظر مى رسيد كه چنانچه روايات تكرارى از بحار حذف شود ممكن است ، از مجموع يكصد و ده جلد چاپ جديد ، بيست جلد آن كم شود ؛ زيرا افزون بر وجود احاديث فراوانى كه به لحاظ متن همگون و تكرارى هستند ، به احاديث متعدّدى برخوردم كه هم متن و هم سند آنها تكرارى بود .
ب ـ كاستىِ چشم گير در موضوعات كتاب بحار الأنوار
با آن كه هدف مؤلف كتاب بحار ـ رضوان اللّه تعالى عليه ـ اين بوده است كه همه احاديث را ـ از صحيح و ضعيف ـ گرد آورد ؛ و به رغم تكرار بسيارى از احاديث ، با اين حال كاستى موجود در ابواب كتاب به گونه اى است كه بسيارى از احاديث مربوط به يك باب را در ابواب ديگر مى يابيم . براى نمونه ، شمار احاديثى كه در فصل «ادب» آمده هشت تاست اما احاديثى كه از همين موضوع ادب ، در ديگر ابواب و مجلدات بحار و غير بحار آمده يكصد و بيست و پنج حديث است ، چنان كه در مجموعه ميزان الحكمة ملاحظه مى فرماييد.
زمانى كه سرگرم بازبينى و پرداخت نهايى كتاب بودم اين انديشه در ذهنم گذشت كه به منابعى كه مؤلف كتاب بحار به آنها اعتماد كرده و در اختيار ماست ، مراجعه كنم . با مطالعه برخى از اين منابع متوجه شدم نويسنده بحار بسيارى از احاديثى را كه با فصلهاى گوناگون اين كتاب همخوانى دارد و به بررسى مسائل اجتماعى ارتباط پيدا مى كند استخراج نكرده است . از اين رو ، در حد توان با مراجعه به منابع موجود ، زمانى را به جبران اين كاستى اختصاص دادم .
ج ـ استفاده از كتابهاى حديث اهل سنت
در ادامه تلاش براى به انجام رساندن كتاب حاضر ، سودمند ديدم كه به كتابهاى اهل سنت نيز مراجعه كنم و احاديثى را كه آنان نقل كرده اند و به مسائل مطرح شده در اين كتاب مربوط مى شود بر آن بيفزايم تا بدين ترتيب كتاب حاضر براى علاقمندان چنين مباحث و مطالعاتى از جهات گوناگون مفيدتر باشد . در اثناى اين كوشش شمارى از كتابهاى اهل سنّت ، از جمله كتاب «كنز العمّال» تأليف حسام الدين هندى (متوفاى ۹۷۵ ه . ق) ، را خواندم . اين كتاب ، كه به لحاظ گستردگى و شمول ، همانند «بحار الأنوار» است ، شانزده مجلد و دوازده هزار و دويست و پانزده صفحه دارد . اين شانزده جلد ، چهل و شش هزار و ششصد و بيست و چهار سخن منقول را در خود گنجانده و چون بخشى از آنها ويژگى «حديث» را ندارند شايد مجموع احاديث نقل شده در «كنز العمّال» به حدود چهل هزار برسد .
با بررسى و پيگيرى فصلهاى كتاب نامبرده احساس كردم كه به ديگر كتابهاى اهل سنّت تقريبا نيازى نيست ؛ بنا بر اين احاديثى را كه به نوع كار من در كتاب «ميزان الحكمة» مربوط شد ، تنها از آن نقل كردم .
در ضمن مطالعه «كنز العمّال» ملاحظه كردم كه شمار زيادى از روايات غير مسند موجود در كتابهاى ما از كتب اهل سنّت نقل شده است .
همچنين به تعدادى از كتابهاى شيعه و اهل سنّت كه بعدا نامشان خواهد آمد ، مراجعه كردم و به هر بابى آيات قرآنى متناسب با آن باب را افزودم .
با همه سختيها و دشواريهايى كه در راه فراهم آوردن اين كتاب متحمل شدم هنوز در نيمه راه هستم و هنوز به هدف نهايى خود نرسيده ام ؛ اما فضاى عمومى و شرايطى كه در آن به سر مى برم و مسؤوليتهاى بزرگى كه به دوشم نهاده شده است ، به من اجازه نداده كه به اميد تكميل نهايى كتاب حاضر ، چاپ و نشر آن را به تأخير اندازم . البته اگر زنده ماندم به يارى خدا در آينده نهايت كوشش خود را به كار خواهم برد تا آنچه را آغاز كرده ام به كمال رسانم .
خاطره اى با استاد شهيد مرتضى مطهرى
فراموش نمى كنم آن روز از تابستان سال ۱۳۵۷ ه . ش (۱۳۹۸ ه . ق) ـ پيش از پيروزى انقلاب اسلامى ايران ـ را كه شهيد مطهرى ـ رحمة اللّه عليه ـ در منزل ما در شهر مقدس قم ظهر ميهمان ما بودند . در آن هنگام استاد در پايان هر هفته براى جمعى از طلاب علوم دينى حوزه قم درسهايى پيرامون «شناخت در منطق قرآن» ايراد مى كردند . به علت وجود پيوند و ارتباط ميان اين درسها و فصلى كه در كتاب حاضر به «شناخت» اختصاص داده ام ، فهرستى از عناوين اين فصل كتاب را به ايشان نشان دادم . ايشان فرمود : «اين آماده چاپ است» و تأكيد كردند به همان شكلى كه به ايشان عرضه كردم چاپ شود . سپس ادامه دادند : «شيوه دانشمندان غربى در تأليف اين است كه اگر كتاب تا حدّ معقولى سودمند باشد آن را چاپ مى كنند و سپس در چاپهاى بعد مطالب تازه اى به آن مى افزايند» . استاد شهيد مطهرى ـ رحمه اللّه ـ اين شيوه را مى ستودند . اما با اين حال ، من ترجيح دادم زمانى كتاب را چاپ و منتشر كنم كه از كار تأليف آن كاملاً فراغت حاصل كنم ؛ ليكن سرانجام به اين باور و اعتقاد رسيدم كه شرايط خاصى كه اكنون من در آن به سر مى برم اقتضا مى كند هر چه زودتر آن را براى چاپ آماده سازم ؛ چرا كه مشكل است كس ديگرى جز خود من كار فصل بندى و آماده سازى اين كتاب را به گونه اى كه مطلوب و آرزوى من است ، انجام دهد . سرانجام با وجود گرفتاريهايم ، تصميم گرفتم براى به پايان بردن كار اين كتاب از ايام تعطيلى و اوقات فراغت شبانه بيشترين بهره بردارى را بكنم . كه بحمد اللّه ، پس از گذشت چهارده سال از آغاز تأليف كتاب حاضر ، اين اثر به گونه اى شايسته و در خور به سرانجام رسيد و به يارى خداوند بزرگ در فرصت مناسب كاستيهاى آن را نيز جبران خواهم كرد .
در پايان بر خود لازم مى دانم سپاس فراوانم را تقديم همسرم كنم كه فضاى مناسب را در محيط خانه براى انجام كارهاى فكرى من فراهم آورد و در راه آفريدن جوّ سازگار با پژوهش و نگارش ، رنج دشواريها و بارهاى گران زندگى را به جان خريد .
اينك شما و «ميزان الحكمة» ؛ كتابى كه آغازش «ايثار» است و فرجامش «يقين» .
رجب المكرم ۱۴۰۳ ه . ق
برابر با ۱ / ۲ / ۱۳۶۲ ه . ش
[۱] الکافي : ج۱ ص ۵۲ ح ۷.